زنان فشار خون بالا را بهتر از مردها کنترل می‌کنند.

پردیس فناوری کیش_طرح مشاوره تخصصی صنعت و مدیریت_گروه پزشکی:

طبق پژوهش جدیدی، زن‌ها بیشتر از مردها موفق به کنترل دیابت و فشار خون بالا شده‌اند؛ هرچند که اضافه وزن‌شان بیشتر از مردها بوده است.

مؤسسه‌ی جورج در دانشگاه آکسفورد به بررسی مقادیر و مدیریت دیابت، کلسترول بالا، فشار خون بالا،‌ شاخص توده‌ی بدنی و سیگارکشیدن افراد پرداخته و دریافته است با وجود بهبودهایی که به‌چشم می‌خورد،‌ زن‌ها بیشتر از مردها به اضافه‌وزن دچار هستند و بیشتر از مردها دیابت و فشار خون بالا را تحت کنترل دارند. پژوهشگران از داده‌های نظرسنجی‌های ارزیابی بهداشت و تغذیه‌ی ملی ایالات متحده در سال‌های ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۶ بیش از ۳۰ هزار بزرگسال ۲۰ تا ۷۰ ساله‌ی آمریکایی استفاده کردند و نتایج چهار سال اول دوره (از ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۴) و چهار سال آخر دوره (۲۰۰۱۴ تا ۲۰۱۶) را با یکدیگر مقایسه کردند.

دکتر سان پیترز،‌ از پژوهشگران همه‌گیرشناسی در مؤسسه‌ی جورج و از نویسندگان اصلی این پژوهش می‌گوید:

خبر خوب اینجا است که از سال ۲۰۰۱ سطح فشار خون و کلسترول و میزان مصرف سیگار در بزرگسالان سراسر ایالات متحده کاهش یافته؛ بااین‌حال هنوز جای زیادی برای کاهش وجود دارد؛ هرچند میانگین شاخص توده‌ی بدنی به‌خصوص در زن‌ها زیاد شده است. ما همچنین شاهد افزایش تعداد قابل‌توجه افرادی بوده‌ایم که به‌دنبال کنترل دیابت و فشار خون بالایشان هستند؛ اما اکثر آن‌ها (حدود دو‌سوم) زن‌ها هستند و ۸۰ درصد از مردها همچنان به فکر کنترل این بیماری‌ها نیستند که واقعاً جای نگرانی دارد.

بیماری قلبی، عامل اصلی مرگ در سراسر جهان و حدود یک‌سوم آمار مرگ‌‌ومیر در ایالات متحده به‌شمار می‌رود؛ بااین‌حال می‌توان ازطریق کنترل فشار خون بالا و کلسترول در سطح سالم، سیگارنکشیدن و داشتن وزن سالم، تاحد زیادی از آن اجتناب کرد.

چاقی یا شاخص توده‌ی بدنی زن‌ها بیشتر از مردها شده، به‌طوری‌که میانگین آن برای زن‌ها بین ۲۸٫۱ تا ۲۹٫۶ و برای مردها بین ۲۷٫۹ تا ۲۹ است. همچنین بااینکه مردها تا سال ۲۰۱۶ حدود ۱۱ درصد بیشتر از زن‌ها اضافه‌وزن داشتند، اما چاقی به‌اندازه‌ی ۵ درصد در زن‌ها بیشتر بود.

وضعیت کنترل کلسترول در زن‌ها بدتر از مردها بود، به‌طوری‌که در طول دوره‌ی این پژوهش، سطح کلسترول مردها ۴۴ درصد بیشتر از زن‌ها کاهش داشت (۱۳میلی‌گرم در دسی‌لیتر برای مردها و ۹ میلی‌گرم در دسی‌لیتر برای زن‌ها).

نرخ دیابت در هر دو گروه مردها و زن‌ها به‌اندازه‌ی ۳ درصد افزایش یافت و در مردها به ۱۳ درصد و در زن‌ها به ۱۱ درصد رسید. فقط ۳۰ درصد از زن‌ها و ۲۰ درصد از مردها تا سال ۲۰۱۶ دیابت خود را تحت کنترل داشتند.

در مورد فشار خون بالا، تعداد زن‌ها و مردهای مبتلا به فشار خون بالا با کاهش همراه بود. این تعداد در زن‌ها از ۴۳ به ۴۲ درصد و در مردها از ۵۱ به ۴۹ درصد رسیده بود؛ هرچند فقط ۳۰ درصد از زن‌ها و ۲۲ درصد از مردها تا سال ۲۰۱۶ کنترل کافی روی فشار خون بالایشان داشتند.

مصرف سیگار نیز در زن‌ها از ۲۲ به ۱۸ درصد و در مردها از ۲۹ به ۲۲ درصد کاهش یافت. دکتر پیترز می‌گوید:

با ارزیابی تفاوت‌های جنستی در میان عوامل اصلی بروز بیماری‌های قلبی و عروقی در این پژوهش توانستیم دیدگاه‌های مهمی به افراد و پزشکانی که به‌دنبال مدیریت بهتر این عوامل خطرناک هستند، ارائه کنیم. برای شناسایی اثر نسبی کنترل یا حذف هر یک از این عوامل خطر و متعاقب آن ارائه‌ی مؤثرترین راه‌های درمان و پیشگیری از بیماری‌های قلبی، به پژوهش‌های جنسیتی بیشتری نیاز است.

مرسدس بنز SLR بازخواهد گشت؟

پردیس فناوری کیش_طرح مشاوره تخصصی صنعت و مدیریت_گروه فنی مهندسی:

شرکت مرسدس بنز اخیرا با تنظیم سندی، نام تجاری SLR را ثبت کرد. این موضوع می‌تواند دلیلی بر ساخت نمونه‌ای جدید از این خودرو باشد.

اولین‌بار در دهه‌ی ۱۹۵۰، شرکت مرسدس بنز نسخه‌ی شهری از خودرویی مسابقه‌ای را ساخت و نامش را SLR گذاشت. نام این خودرو در نمونه‌ی مسابقه‌ای W196 ریشه داشت که در مسابقه فرمول یک سال‌های ۱۹۵۴ و ۱۹۵۵ شرکت کرده بود. یکی از دو نمونه‌ی کوپه‌ی شهری تولیدشده از این خودرو که Uhlenhaut نام داشت، در آن زمان با توانایی دستیابی به حداکثر سرعت ۲۹۰ کیلومتربرساعت، سریع‌ترین خودروِ شهری دوران خود نام گرفت.
اولین‌بار در دهه‌ی ۱۹۵۰، شرکت مرسدس بنز نسخه‌ی شهری از خودرویی مسابقه‌ای را ساخت و نامش را SLR گذاشت. نام این خودرو در نمونه‌ی مسابقه‌ای W196 ریشه داشت که در مسابقه فرمول یک سال‌های ۱۹۵۴ و ۱۹۵۵ شرکت کرده بود. یکی از دو نمونه‌ی کوپه‌ی شهری تولیدشده از این خودرو که Uhlenhaut نام داشت، در آن زمان با توانایی دستیابی به حداکثر سرعت ۲۹۰ کیلومتربرساعت، سریع‌ترین خودروِ شهری دوران خود نام گرفت.
نمونه‌ی یادشده اسپرتی گرندتورر بود که با بهره‌گیری از موتور ۵.۴ لیتری سوپرشارژ و ۶۱۷ اسب‌بخار قدرت و ۷۷۶ نیوتن‌متر گشتاور تولید می‌کرد که در آن زمان، یکی از خودروهای قدرتمند موجود در بازار به‌شمار می‌‌آمد. بااین‌حال حدود یک هفته‌ پیش، شرکت دایملر با تنظیم سندی از دادگاه نیویورک نام SLR را ثبت رسمی کرد.
این موضوع می‌تواند دلیلی بر تولید نمونه‌ای جدید از SLR باشد؟ شاید بله و شاید هم خیر. در بسیاری از مواقع، خودروسازها یا شرکت‌های حقوقی دیگر نام‌های تجاری خود را ثبت می‌کنند تا در آخر این نام‌ها را شرکت دیگری استفاده نکند. هم‌اکنون ناممکن است که بتوانیم با قطعیت بگوییم مرسدس بنز برای آینده‌ی SLR چه نقشه‌هایی در سر دارد؛ اما امیدواریم باردیگر نام خودرو افسانه‌ای SLR را در بازار بشنویم.

در چند وقت گذشته، شرکت مرسدس بنز مشغول ثبت‌نام‌های تجاری دیگری هم بوده است. از مثال‌های چند ماه گذشته می‌توان به نام‌های O-Class ،GLS 600 ،GLS 680 ،S680 ،C53 و مدل الکتریکی EQ اشاره کرد. بااین‌حال، بی‌شک جذاب ترین ثبت‌نام تجاری مرسدس بنز به سپتامبر۲۰۱۷ برمی‌گردد. جایی‌که این شرکت مراحل قانونی را برای ثبت‌نام‌های تجاری S73 و G73 و GLS73 طی کرد.

علاوه‌براین، اسناد قانونی برای نام‌های سری 40 و 50 و تعدادی مدل 53 هم تنظیم شد. مشخص نیست این نام‌های تجاری در آینده استفاده خواهند شد یا خیر. باوجوداین، شایعاتی مبنی بر معرفی مدلی با پسوند 73 به‌گوش می‌رسد که با داشتن پیشرانه‌ی ۴ لیتری ۸ سیلندر تویین‌توربو به‌همراه موتور الکتریکی ۸۰۰ اسب‌بخار قدرت تولید می‌کند. درهرصورت باید منتظر ماند و دید نام پرافتخار SLR در آینده باردیگر روی سوپراسپرت جدیدی دیده خواهد شد یا خیر.

امواج گرمایی اقیانوس، حیات دریایی را تهدید می‌کنند

پردیس فناوری کیش_طرح مشاوره تخصصی صنعت و مدیریت_گروه محیط زیست:

پژوهشگران دریافتند که تعداد وقوع امواج گرمایی اقیانوس‌ها نسبت به قرن گذشته بیشتر شده است و همین موضوع می‌تواند حیات موجودات دریایی را به خطر بیندازد.

زمانی‌که امواج گرمایی مرگبار در شهر یا کشوری اتفاق می‌افتد، خبر آن به‌ گوش ما می‌رسد؛ اما این امواج در اقیانوس‌ها نیز رخ می‌دهند. پژوهش جدیدی نشان می‌دهد که تعداد وقوع امواج گرمایی اقیانوس‌ها نسبت به قرن گذشته بیشتر شده و درحال واردکردن آسیب به حیات دریایی است.

تپه های مرجانی

نتایج پژوهش افزایش امواج گرمایی در ژورنال Nature Climate Change منتشر شده است که تأثیر امواج گرمایی بر تنوع‌زیستی در اقیانوس را نشان می‌دهد. پژوهشگران دریافتند که از تپه‌های مرجانی گرفته تا جنگل‌های کتانجک و بسترهای علفی دریا، همگی تحت‌تأثیر امواج گرمایی قرار گرفته‌اند و این امواج درحال نابودی چارچوب بسیاری از اکوسیستم‌های اقیانوس هستند.

گفته می‌شود امواج گرمایی دریا زمانی رخ می‌دهد که دمای دریا برای حداقل پنج روز متوالی بسیار گرم‌تر از حد طبیعی باشد. دانشمندان تخمین می‌زنند که اقیانوس‌ها بیش از ۹۰ درصد از گرمایی را که به‌خاطر گازهای گلخانه‌ای فراوانی که از اواسط قرن بیستم در اتمسفر محبوس شده است، جذب می‌کنند. انسان‌ها نیز با سوزاندن سوخت‌های فسیلی نظیر گاز طبیعی و زغال، مقادیر زیادی گاز گلخانه‌ای وارد اتمسفر کرده‌اند.

پژوهشگران در پژوهشی که پیش‌تر انجام داده بودند، دریافتند امواج گرمایی اقیانوس‌ها از سال ۱۹۲۵ تا ۲۰۱۶ به‌طور متوسط ۳۴ درصد بیشتر و ۱۷ درصد طولانی‌تر شده، به‌طورکلی تعداد روزهای وقوع امواج گرمایی اقیانوس در طول سال در سطح جهانی با ۵۴ درصد افزایش همراه بوده است.

سال‌های ال‌نینو (یکی از چرخه‌های مشهور آب‌و‌هوایی جهان که هر ۲ تا ۷ سال یک‌بار باعث ایجاد ناهنجاری‌های بزرگی در آب‌و‌هوای سراسر دنیا می‌شود)، جزو بدترین سال‌ها بوده‌‌اند و دمای گرم‌تر اقیانوس‌ها یکی از ویژگی‌های الگوی ال‌نینو به‌حساب می‌آید. بااین‌حال امواج گرمایی دریایی منطقه‌ای می‌تواند بدون ال‌نینو نیز رخ دهد. اریک سی‌جی الیور، استادیار اقیانوس‌شناسی دانشگاه دالهاوزی در هالیفاکس و از نویسندگان این پژوهش، می‌گوید:

شواهد حاکی از آن است که با افزایش تغییرات اقلیمی، وقوع پدیده‌ی ال‌نینو بیشتر شده است.

سفیدشدن تپه های مرجانی

با افزایش امواج گرمایی اقیانوس، مشکلات مردمی که برای امرار معاش به ماهیگیری و پرورش ماهی وابسته‌اند هم افزایش می‌یابد. دکتر هوفمن که در این پژوهش مشارکت نداشته است،‌ می‌گوید:

اگر به نقشه‌ی جغرافیا نگاه کنید، می‌بینید که جمعیت زیادی در سواحل دنیا زندگی می‌کنند. درنتیجه با بروز تغییرات در آب اقیانوس‌ها، نه‌تنها ماهیگیری تجاری، بلکه امکانات پرورش ماهی در سواحل نیز با چالش‌هایی مواجه می‌شوند. این امواج برای تولید آبزیان مناسب نیستند.

پژوهشگران بسیاری از نقاط اقیانوس‌های آرام، اطلس و هند را پیدا کردند که زندگی دریایی در آن‌ها آسیب‌پذیر شده بود. این مناطق محل زندگی تنوع‌زیستی فراوانی بود و شامل گیاهان و حیواناتی می‌شد که در بخش‌های گرم‌تر اقیانوس زندگی می‌کردند. آن‌ها نیز تحت‌تأثیر سایر رفتارهای انسان نظیر ماهیگیری بیش‌ازحد و آلودگی قرار گرفته بودند.

امواج گرمایی حتی به پرنده‌های دریایی هم آسیب زده است؛ زیرا منابع غذایی آن‌ها به‌خاطر امواج گرمایی از بین رفته‌اند یا در واکنش به گرمای اقیانوس، به‌جای دیگری نقل‌مکان کرده‌اند. هرچند شاید بزرگ‌ترین شگفتی پژوهشگران وقتی بود که با نابودی چشمگیر گونه‌های مهمی نظیر تپه‌های مرجانی، علف‌های دریا و جنگل‌های کتانجک مواجه شدند. این‌گونه‌ها با ایجاد مخفیگاه برای شکارچیان، متعادل‌کردن دمای اقیانوس و کاربردشان به‌عنوان منبع غذایی، عامل بقای تنوع‌زیستی زندگی دریایی به‌شمار می‌روند. با نابودی آن‌ها، کل این اکوسیستم نیز از بین خواهند رفت. رابرت میلر، متخصص زیست‌شناسی در مؤسسه‌ی علوم دریایی دانشگاه کالیفرنیا که نقشی در این پژوهش نداشته است،‌ می‌گوید:

بااینکه تغییرات اقلیمی فرآیندی تدریجی دارد، اما نتیجه‌ی آن همین رویدادهای گرمایشی شدید است که احتمالاً بیشتر خواهد شد و می‌تواند پیامدهای فاجعه‌بارتری را رقم بزند. درواقع اثرات تغییرات اقلیمی شاید بسیار زودتر از آنچه تصور می‌کنیم،‌ اتفاق بیافتد و در برخی موارد، اکوسیستم‌ها شاید نتوانند بعد از این رویدادها خود را احیا کنند.

تیم‌های کوچک بیشتر از تیم‌های بزرگ کارایی دارند

پردیس فناوری کیش_طرح مشاوره تخصصی صنعت و مدیریت_گروه مدیریت:

پژوهشگران دانشگاه‌های نورث وسترن و شیکاگو معتقدند «سایز تیم» در ایده‌پردازی، نوآوری و تحقیق‌و‌توسعه، نقش بسیار مهمی بازی می‌کند.

دستاورد برندگان جایزه‌ی نوبل فیزیک ۲۰۱۷ که کشف بزرگ قرن ۲۱ نامیده شد، از دو سال قبل آغاز شده بود. سال ۲۰۱۵ پروژه‌ی رصدخانه موج گرانشی با تداخل‌سنج لیزری یا LIGO سرانجام هدف اصلی خود را کشف کرد: امواج گرانشی یا به بیان ساده، ارتعاشاتی که از برخورد دو سیاهچاله در بافت فضا و زمان ایجاد می‌شوند.

پژوهشگران آزمایش لایگو را از جهات مختلف توجه‌برانگیز می‌دانند و یکی از این زوایا، قدرت تیم‌ها در مواجهه با سخت‌ترین چالش‌های قرن ۲۱ است. طی سال‌های اخیر، یکی از بزرگ‌ترین تغییرات جهانی در بخش نوآوری، رشد تیم‌های بزرگ در تمام زمینه‌های تحقیق و توسعه بوده و نرخ پژوهشگران، کاشفان، مخترعان منفرد و همچنین تیم‌های کوچک، تا حد زیادی کاهش‌یافته است.

کاهش تعداد تیم‌های کوچک، نقش مهمی در سیاست‌های علمی و نوآوری ایفا می‌کند، زیرا تیم‌های بزرگ را موتورهای بهینه‌ی بزرگ‌ترین پیشرفت‌های آینده معرفی می‌کند؛ اما آیا تیم‌های بزرگ و کوچک، بسته به نوع نوآوری، متفاوت با یکدیگر عمل می‌کنند؟ این همان موضوعی است که داشون وانگ، استادیار دانشکده‌ی مدیریت Kellogg دانشگاه نورث وسترن و جیمز ای ایوانز، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه شیکاگو، آن را در تحقیقات فوق دکترای پژوهشگری به نام لینگ‌فی وو مورد آزمون و بررسی قراردادند. آن‌ها میلیون‌ها مقاله، پتنت و پروژه‌های نرم‌افزاری را موردمطالعه قرار دادند و برخی از نتایج و دستاوردهای خود را در نشریه‌ی Nature، منتشر کردند و به‌طور خلاصه دریافتند که گرچه تیم‌های بزرگ، مهم‌ترین عامل پیشرفت و توسعه‌ی علوم به شمار می‌روند، ولی وجود تیم‌های کوچک برای تحول و ساختارشکنی ضروری است. نتایج تحقیقات یادشده، دلالت‌های بسیار مهمی در حوزه‌ی علم و نوآوری به همراه دارد.

مزیت و تأثیر تیم‌های بزرگ

در طول دهه‌ها تحقیق در مورد تیم‌ها و مشارکت‌ها، ثابت‌شده که تیم‌های بزرگ درزمینه‌ی تحقیق و توسعه و وظایف خلاقانه، مزایای فزاینده‌ای نسبت به تیم‌های کوچک دارند. این مزایا در صنایع و عرصه‌های مختلف، از مطالعات علمی گرفته تا نمایش‌های موسیقی برادوی، مستند شده است.

به‌ندرت می‌بینیم که اکتشافات و اختراعاتی که از سطوح بالای تأثیرگذاری برخوردار هستند، توسط یک دانشمند (یک فرد) کسب‌شده باشند. چنین دستاوردهایی غالباً از طرف شبکه‌های نوآورانی ارائه می‌شود که در تیم‌های بزرگ‌تر، متنوع‌تر و پیچیده‌تر با یکدیگر همکاری می‌کنند. این روند، می‌تواند به نتیجه‌ی مهمی اشاره کند: در مبحث تیم‌سازی، تیم بزرگ‌تر تیم بهتری است.

یکی از مهم‌ترین دلایل نیاز ما به تیم‌های بزرگ، این است که تیم‌های کوچک نمی‌توانند به برخی از دستاوردهای مطلوب برسند. به‌عنوان‌مثال، در آزمایش LIGO که جایزه‌ی نوبل را از آن خود کرد، دو پرتو لیزر بین دو تونل چهار کیلومتری (که در خلأ واقع‌شده بودند) شلیک شد. هدف آزمایش، کشف و آشکارسازی متغیری به سایز یک‌هزارم قطر پروتون بود. هزینه‌ی آزمایش لایگو، بیش از هر پروژه‌ی دیگری بود که تاکنون بنیاد ملی علوم بودجه‌ی آن را تقبل کرده است. جای تعجب نیست که در گزارش این تحقیقات، نام بیش از هزار محقق ثبت‌شده است.

شواهد دیگری نیز حاکی از آن هستند که تیم‌های بزرگ، برای کشف و اختراع بهینه‌سازی نشده‌اند؛ به‌عنوان‌مثال، تیم‌های بزرگ به‌احتمال بیشتری با مشکلات هماهنگی و اختلافات ارتباطی رو‌به‌رو می‌شوند؛ تصور کنید هر یک از اعضا، طبق یک روش یا فرضیه‌ی غیرمتعارف عمل می‌کند، یا مسیر خود را به‌قصد پیروی از یک رهبری جدید، تغییر می‌دهد. از طرف دیگر تیم‌های بزرگ ریسک‌گریز هستند، زیرا از آن‌ها انتظار می‌رود که جریان همیشگی موفقیت را ادامه دهند. تیم‌های بزرگ درست‌مانند سازمان‌های بزرگ، متمایل‌اند که روی بلیت‌های مطمئن‌تر (مثل بازارهای قدرتمند) متمرکز شوند. در مقابل تیم‌های کوچک، مثل شرکت‌های خصوصی کوچک، چیز کمتری برای از دست دادن دارند و به‌احتمال بیشتر، فرصت‌های جدید و نامطمئن را امتحان می‌کنند.

آیا ممکن است روایت‌هایی که صرفاً بر تیم‌های بزرگ تکیه می‌کنند، ناقص باشند؟ تحقیقات وانگ و ایوانز نشان می‌دهد که اندازه‌ی تیم، اساساً ماهیت کار و ظرفیت تولیدی یک تیم را تعیین می‌کند. به‌علاوه، تیم‌های کوچک از مزایای حیاتی خاصی بهره می‌برند که تیم‌های بزرگ از آن بی‌بهره‌اند.

تیم‌های بزرگ توسعه می‌دهند، تیم‌های کوچک متحول می‌کنند

پژوهشگران به‌منظور بررسی اثرات اندازه‌ی تیم، بیش از ۶۵ میلیون مقاله، پتنت و محصولات نرم‌افزاری را که بین سال‌های ۱۹۵۴ تا ۲۰۱۴ منتشرشده بود، مورد تجزیه‌وتحلیل قراردادند. آن‌ها کار تیم‌های بزرگ را با گروه‌های کوچک‌تر مقایسه کردند، با این توضیح که تیم کوچک، به‌عنوان تیمی معرفی شد که فقط از چهار یا پنج عضو تشکیل‌شده باشد. تحول و ساختارشکنی صنعت نیز با معیار دیگری سنجیده شد: اینکه یک کار مشخص، تا چه حد حوزه‌ی خود را به بی‌ثباتی دچار می‌کند. (پارامترهای معرفی‌شده در این تحقیقات به‌عنوان معیارهای خلاقانه‌ای شناخته شدند که راه را برای کارشناسان و تحقیقات بعدی هموار کردند.)

تجزیه‌وتحلیل‌های وانگ و ایوانز، به کشف یک الگوی تقریباً جهانی منجر شد: درحالی‌که تیم‌های بزرگ، در عرصه‌ی توسعه‌ی ایده‌ها و طرح‌های فعلی موفق بودند، همتایان کوچک‌تر آن‌ها، به‌احتمال بیشتری با ارائه‌ی ایده‌ها، اختراعات و فرصت‌های جدید، سبک تفکرات فعلی را متحول می‌کردند.

از زاویه‌ی دیگر، تیم‌های بزرگ در حل مسئله عالی عمل می‌کنند؛ درحالی‌که تیم‌های کوچک، به‌احتمال بیشتری مشکلات جدید را کشف می‌کنند تا تیم‌های بزرگ به حل آن‌ها بپردازند. اگر می‌خواهید ایده‌های مشهور یا ایده‌های گذشته را توسعه دهید، از تیم‌های بزرگ استفاده کنید. در عوض تیم‌های کوچک، از امکانات و ایده‌های مبهم پیشین، الهام می‌گیرند و از راهکارها یا روال‌های قدیمی فراتر می‌روند. تیم‌های بزرگ، مثل برخی از استودیوهای فیلم‌سازی هستند که روایت جدیدی خلق نمی‌کنند، بلکه ادامه‌ی یک فیلم یا داستان را در دست تولید می‌گیرند. به‌گفته‌ی محققان، زمانی‌که اندازه‌ی تیم از یک نفر به ۵۰ عضو رشد می‌کند، سطوح تحول و ساختارشکنی به‌شدت کاهش می‌یابد.

آزمون‌ها و توضیحات زیادی وجود دارند که در تقابل نتایج تحقیقات وانگ و ایوانز قرار می‌گیرند. به‌عنوان‌مثال می‌توان استدلال کرد که برخی از افراد خاص، فقط با تیم‌های کوچک یا فقط با تیم‌های بزرگ کار می‌کنند و این امر، خروجی هر تیم را تحت تأثیر قرار می‌دهد. اما زمانی‌که وانگ و ایوانز، شیوه‌ی کار یک فرد مشخص را در تیم کوچک و بزرگ مقایسه کردند، شاهد تفاوت‌های سیستماتیکی بودند که نتایج تحقیقات آن‌ها را تائید می‌کرد. نکته‌ی مهم دیگری که در تحقیقات فوق ثابت شد، این بود که تفاوت‌ بین تیم‌ها، ناشی از انواع موضوعات مختلفی نیست که تیم‌های بزرگ و کوچک روی آن کار می‌کنند. همه‌چیز به ‌اندازه یا سایز تیم بستگی داشت نه سطح کارآمدی اعضای تیم و نوع مشکلات.

پشتیبانی از تیم‌های کوچک

تحقیقات وانگ و ایوانز، چندین دلالت کلیدی به همراه داشت. به‌طورکلی، تیم‌های بزرگ، اهمیت خود را در زمینه‌های متعددی (مانند کارهای مقیاس‌پذیر مرتبط با پتنت‌ها، توسعه‌ی نرم‌افزار و نظیر آن) حفظ می‌کنند. اما اگر حمایت از کارکنان، صرفاً به تیم‌های بزرگ محدود شود، شکوفایی اکولوژی علم و فناوری و رشد ایده‌های نوآورانه نیز متوقف خواهد شد.

به مثال اول این مطلب برگردیم: گرچه پروژه‌ی لایگو (LIGO)، شاهکاری بود که هیچ تیم کوچکی نمی‌توانست آن را به دست آورد، اما برمبنای توسعه‌ی دقیق فرضیات سال‌های دور حاصل‌شده بود. درواقع لایگو براساس تئوری بسیار متحول‌کننده‌ی «نسبیت عام» ساخته شد که دقیقاً ۱۰۰ سال قبل ارائه‌شده بود. نوامبر سال ۱۹۱۵ یعنی زمانی‌که آکادمی علوم پروس با «مهم‌ترین کشف قرن بیست و یکم» آشنا شد، این تحقیقات فقط یک نویسنده داشت: آلبرت اینشتین. ایده‌ی امواج گرانشی و اندازه‌گیری آن‌ها، بخش علوم را به جلو هدایت می‌کند، اما نه به شیوه‌ای متفاوت. 

اغلب آژانس‌های سرمایه‌گذاری، باتوجه‌به مزایای ملموس تیم‌های بزرگ، حمایت از این تیم‌ها را ترجیح می‌دهند، حتی اگر طی‌های کوچک نیز به همان اندازه واجد شرایط باشند. اما اگر تیم‌های کوچکی که با معرفی راهکارها و مسیرهای جدید، تفکرات فعلی را متحول می‌کنند، موردحمایت قرار نگیرند چه می‌شود؟ این احتمال وجود دارد که نرخ نوآوری به‌عنوان موتور رشد اقتصادی، پایین بیاید. بدون تیم‌های کوچک، ما هرگز مشکلات جدیدی را کشف نمی‌کنیم که حل آن‌ها را به تیم‌های بزرگ بسپاریم، یا هرگز محصولات جدیدی نخواهیم داشت که تیم‌های بزرگ آن‌ها را توسعه دهند.

بنابراین ما برای انرژی‌بخشی و حیات بلندمدت نوآوری، ضرورتاً به هر دو نوع تیم نیاز داریم: درحالی‌که تیم‌های کوچک، نوآوری و تحولات ساختارشکن را ارائه می‌کنند، تیم‌های بزرگ‌تر نیز در توسعه‌ی وسیع ایده‌ها یا حوزه‌های خاص، نقش اساسی دارند.

همه‌ی مفاهیمی که در این مطلب مطرح شدند، در دنیای کسب‌وکار نیز مصداق دارند. در سال‌های اخیر، باور عمومی بر این بوده که اضافه کردن یک نفر یا سه عضو دیگر به تیم، همیشه انتخاب درستی است یا لااقل، آسیب خاصی به همراه ندارد. اما تحقیقات نشان می‌دهد که این حرف درست نیست. ساخت تیم‌های بزرگ‌تر یا گسترش مقیاس تیم، تمرکز و دستاورد اعضا را از راهکارهای تحول‌گرا، به راهکارهای توسعه‌گرا تغییر می‌دهد. گاهی اوقات پروژه‌های نوآورانه‌ای که می‌خواهند با اقدامات منحصربه‌فرد، یک صنعت را متحول کنند، باید اندازه‌ی تیم خود را کوچک‌تر کنند.

جف بزوس در نقل‌قول مشهوری گفته بود: «اگر نمی‌توانید یک تیم را با دو پیتزا سیر کنید، تیم شما بسیار بزرگ است.» بی‌شک ما برای حل مشکلات فزاینده و پیچیده‌ی جهانی، به تیم‌های بزرگ و چند رشته‌ای نیاز داریم. درعین‌حال به شرکت‌ها و تیم‌های کوچک‌تر هم نیاز داریم، زیرا آن‌ها با جستجوی دقیق امکانات فعلی، نوآوری‌های ساختارشکن سال‌های آتی را شناسایی می‌کنند. اگر می‌خواهیم عملکرد کلی صنایع و کسب‌وکارها را بهبود دهیم، باید اطمینان حاصل کنیم که انواع تیم‌ها، با هماهنگی و هارمونی متقابل کار می‌کنند. 

این مطلب را در یک جمله جمع‌بندی می‌کنیم: تیم‌های بزرگ‌تر، همیشه بهتر نیستند. شاید نخستین سؤالی که رهبران آینده‌ی کسب‌وکار باید به آن پاسخ دهند تا ظرفیت‌های شرکت‌های خود را قابل بهره‌برداری کنند، شناسایی اندازه‌ی مناسب تیم، بسته به نوع کار آن‌ها است.

سلفی جدید کاوشگر کنجکاوی از مریخ به زمین رسید

پردیس فناوری کیش-طرح مشاوره تخصصی صنعت- گروه فن آوری

کاوشگر کنجکاوی ناسا قبل از ترک محل فعلی اکتشاف خود در مریخ، یک عکس سلفی به زمین ارسال کرده است. این عکس در حقیقت از ۵۷ تصویر جداگانه ساخته شده است.
به گزارش خبرگزاری کیش تک به نقل از ناسا، کاوشگر «کنجکاوی» (Curiosity) قبل از خداحافظی با منطقه Vera Rubin Didge در مریخ، آخرین سلفی خود را گرفت.
این کاوشگر از سپتامبر ۲۰۱۷ میلادی تاکنون در این منطقه از مریخ مشغول فعالیت بود و اکنون به مکان جدیدی برای اکتشاف می رود. مکان اکتشافی جدید کاوشگر یک منطقه گلی درMount Sharp است.
این سلفی از ۵۷ تصویر تشکیل شده که ابزارMAHLI کاوشگر آن را ثبت کرده است. این ابزار در حقیقت دوربینی روی بازوی رباتیک است.
تصاویر به یکدیگر متصل شدند و عکسی پانوراما از کاوشگر ساخته شد.

مشارکت و راه اندازی اپلیکیشن سرویس آسانسور

? آنچه در آینده نزدیک شماست.?

?اولین و کاملترین اپلیکیشن سرویس آسانسور در ایران
♻️ در سه پنل مشتری، سرویس کار، مدیریت
♻️ با قابلیت ارجاع به نزدیکترین سرویس کار تایید شده
♻️برنامه ریزی سرویس های مدت دار( ماهانه و…)
♻️ اتصال به بانک شما و برنامه مالی کامل
‼️ قابل ارائه در تمامی بازارهای اینترنتی مانند روبیکا، بازار و…

✳️ کسب اطلاعات و عقد قرارداد?
۰۹۳۳۶۴۰۳۰۰۹

تبلیغات رایگان شرکت شما

                                    

                                   ?توجه توجه?

✅تبلیغات رایگان شرکت شما ✅

?در سایت معتبر آسانسوری به مدت ۲ ماه (واحد تحقیقات و آموزش آسانسور و پله برقی irlift.ir)

?تالارگفتگو با ۷/۴۰۰ نفر forum.kishtech.ir بازدیدکننده فعال

جهت هماهنگ با ما :

☎️۶۶۱۷۶۱۹۶-۰۲۱ ۶۶۴۹۳۵۷۲-۰۲۱

نسخه جدید بازی star wars

پردیس فناوری کیش-طرح مشاوره تخصصی صنعت- گروه فن آوری

ناشر بزرگ و معروف دنیای بازی، Electronic Arts امروز اعلام کرد که بازی Star Wars: Jedi Fallen Order برای اولین بار به طور رسمی در تاریخ 13 آوریل برابر با 24 فروردین به نمایش گذاشته خواهد شد. به گفته سازنده بازی Jedi Fallen Order استودیو Respawn، نسخه جدید جنگ ستارگان پاییز امسال عرضه خواهد شد.

رویداد ویژه سری محبوب جنگ ستارگان در تاریخ 11 تا 15 آوریل برگزار خواهد شد و به گفته برگزار کنندگان، نسخه جدید این بازی در روز 13 آوریل در یک برنامه ویژه معرفی خواهد شد. این بازی مدت زیادی است که توسط EA معرفی شده است، اما تا به امروز هیچ تریلر رسمی از آن منتشر نشده و اطلاعات زیادی در مورد آن وجود ندارد. داستان Jedi Fallen Order در مورد یک جدای نجات یافته در نسخه سوم فیلم استار وارز است.

این بازی قرار است توسط استودیو معروف Respawn ساخته شود که به تازگی بازی جنجالی و پرطرفدار Apex Legends در سبک بتل رویال عرضه کرده است. بازی Jedi Fallen Order آخرین نسخه از سری بازی‌های جنگ ستارگان خواهد بود که توسط EA منتشر می‌شود و پس از این قرار داد این شرکت برای ساخت سری بازی‌های جنگ ستارگان به پایان می‌رسد. متأسفانه نسخه‌های اخیر این بازی شرایط چندان مناسبی نداشتند، به خصوص نسخه Battlefront II که به دلیل وجود لوت باکس‌های فراوان و محتوا‌های پولی که به خریداران در بازی برتری مطلق نسبت به سایرین میداد، مورد انتقاد شدید رسانه‌ها و گیمرها قرار گرفته بود و در نهایت شاهد فروش نا امید کننده‌ای از این بازی بودیم.

امیدواریم که استودیو خوش نام Respawn از اشتباهات سازنده‌های قبلی جنگ ستارگان درس گرفته باشد و بازی بهتری را به نمایش بگذارد. بازی Star Wars: Jedi Fallen Order پاییز امسال برای PC و دو کنسول ایکس باکس وان و پلی استیشن 4 عرضه خواهد شد.

روشی تازه برای تولید سوخت از زباله‌های پلاستیکی

پردیس فناوری کیش_طرح مشاوره تخصصی صنعت و مدیریت_گروه محیط زیست:

پژوهشگران روشی جدیدی کشف کردند که می‌تواند ۲۵ درصد از زباله‌های پلاستیکی را به سوخت تبدیل کند.

کاهش مصرف و استفاده‌ی مجدد و بازیافت، این راهکارها کفایت نمی‌کنند. وقتی نوبت به بحران مواد زائدپلاستیکی می‌رسد، هنوز به‌دنبال راه‌هایی برای مسدودسازی این جریان هستیم. به‌زودی، ممکن است بتوانیم «تبدیل» (Rewind) را نیز به این فهرست اضافه کنیم. «تبدیل» روش جدیدی است که با استفاده از آن می‌توان پلی‌پروبلین، قسمتی از ضایعات پلاستیکی را به هیدروکربن مایع تبدیل کرد. این روش شاید راه‌حل نهایی نباشد؛ اما ایجاد سوخت از زباله باعث ایجاد انگیزه‌ی اقتصادی جدیدی برای کاهش رفتارهای نادرستمان دربرابر محیط‌زیست می‌شود.

شیمی‌دانان در دانشگاه پردو در ایالات متحده‌ی آمریکا، راه‌حل هوشمندانه‌ای برای تبدیل پلیمرها به مایع کشف کرده‌اند که تقریبا ۲۵ درصد از زباله‌های پلاستیکی را تشکیل می‌دهند. سپس، حاصل این کار را به‌ نوعی محصول شبیه به دیزل تبدیل می‌کنند که به‌عنوان مخلوط سوخت استفاده می‌شود. لیندا وانگ، مهندس شیمی، دراین‌باره می‌گوید:

فناوری تبدیل ما این ظرفیت را دارد که سود صنعت بازیافت را افزایش و میزان پسماند پلاستیکی را کاهش دهد.

روش آن‌ها به خصوصیت عجیبی از آب وابسته است. آب وقتی هم‌زمان هم فشرده و هم گرم می‌شود، می‌تواند به‌گونه‌ای رفتار کند که انگار در یک لحظه هم مایع است و هم گاز. این مرحله‌ی «فوق‌بحرانی» با رساندن دمای آب برای چندین ساعت به نزدیک ۵۰۰ درجه‌ی سلسیوس به‌دست می‌آید؛ در حالی‌که فشاری معادل ۲۳ مگاپاسکال به آن وارد می‌شود.

در این شکل، آب می‌تواند به‌عنوان ترکیبی از حلال و کاتالیزور عمل کند تا باردیگر شکل‌گیری مولکولی پلیمرهای پلاستیک را تغییر دهد و پلاستیک را با کمک اتم‌های هیدروژنی اهدا شده به مایعی از زنجیره‌های متوسط هیدروکربن تبدیل کند که «نفتا» نامیده می‌شود. این فرایند که «مایع‌سازی هیدروترمال» نامیده می‌شود، برای بسیاری از فرایند‌های دیگر مانند ارتقای نفت خام سنگین و حذف آلاینده‌ها از نفت استفاده شده است. این فرایند قبلا برای پلی‌اتلین استفاده شده بود؛ اما نتایج ناکافی و ناامیدکننده بود و درنتیجه، وانگ و گروهش را برآن داشت تا از آن برای مورد دیگری استفاده کنند.

آن‌ها توانستند بیش از ۹۰ درصد از پلی‌پروپیلن مدل را به محصولاتی مانند نفتای سوختی تبدیل کنند. ادامه‌ی بررسی‌ها نشان می‌دهد این فرایند به‌طور بالقوه از روش‌هایی مانند سوزاندن یا حتی بازیافت با محیط‌زیست سازگارتر و ازلحاظ مصرف انرژی کارآمدتر است.

تبدیل بسته‌های تراشه‌های قدیمی به سوخت فسیلی ممکن است قلب طرفداران محیط‌زیست را لبریز از شادی نکند؛ ولی خواسته‌ی ما برای نفت مایع ارزان می‌تواند باعث افزایش ارزش مواد پلاستیکی ناخواسته‌ای شود که درغیر این‌صورت به محیط‌زیست راه پیدا خواهند کرد.

وانگ معتقد است:

استراتژی ما ایجاد نیروی محرکه‌ای برای بازیافت یا تبدیل الیاف پلی‌اتیلن به طیف گسترده‌ای از محصولات باارزش شامل پلیمرها یا نفتا (ترکیبی از هیدروکربن‌ها) یا سوخت‌های پاک است.

نیروی محرکه‌ی فعلی برای بازیافت از زمانی سرد شده که چین دروازه‌های خود را روی زباله‌های جهان بسته است. درواقع، کمتر از ۲۰ درصد از پلاستیکی که استفاده می‌کنیم، برای تولید محصول جدید بازیافت می‌شود. این میزان کمی بیشتر از میزانی است که سوزانده می‌شود و ممکن است مانع از ورود میکروپلاستیک‌ها به اقیانوس‌ها شود؛ اما مسلما باعث انتشار گازهای گلخانه‌ای می‌شود.

وانگ گفت:

دفع زباله‌های پلاستیکی، چه ازطریق بازیافت و چه ازطریق دورریختن، به‌معنای پایان داستان نیست. این زباله‌های پلاستیکی به‌آرامی از بین می‌روند و میکروپلاستیک‌های سمّی و مواد شیمیایی را به آب‌ها و زمین وارد می‌کنند. این فاجعه است؛ زیرا به‌محض اینکه این آلودگی‌ها وارد اقیانوس‌ها شوند، هرگز قادر نخواهیم بود آن‌ها را کاملا از اقیانوس‌ها بازیابی کنیم.

تبدیل پلاستیک به محصولی مقرون‌به‌صرفه که آسیب‌های زیست‌محیطی مشابه‌ای به‌وجود نمی‌آورد، به سرمایه‌گذاری بیشتر در صنعت بازیافت می‌تواند منجر شود. همچنین، درحالی‌که این‌کار به تولید دی‌اکسیدکربن می‌انجامد؛ درعوض، از خفه‌شدن لاک‌پشت به‌وسیله‌ی زباله‌های پلاستیکی مانع می‌شود.

این موضوع ممکن است این‌طور به‌نظر برسد که ما تهدید جهانی را با دیگری مبادله می‌کنیم؛ اما در‌حال‌حاضر، دفن زباله‌های پلاستیکی در زمین نیز سهمی در ورود گازهای گلخانه‌ای به جوّ دارد. به‌عنوان منبع سوخت متمرکز، ممکن است حتی امیدی برای مدیریت و جذب این گازها وجود داشته باشد و شاید بتوان دوباره آن‌ها را به پلاستیک تبدیل کرد.

راه‌حل نهایی این خواهد بود که اعتیاد خود را به استفاده از پلاستیک‌ها کاملا با رد یا استفاده‌ی مجدد یا شاید جایگزینی این دسته از محصولات با محصولات جایگزین‌ بادوام و مقرون‌به‌صرفه از بین ببریم. در‌عین‌حال، هنوز با مشکل بزرگی مواجه هستیم که ممکن است دهه‌به‌دهه بزرگ‌تر ‌شود. تبدیل پلاستیک به سوخت ممکن است بهترین پاسخ برای حل این مشکل نباشد؛ اما این راه‌حل ممکن است به ما مسیر یافتن راه‌حل‌های بهتر را نشان دهد. این پژوهش در انتشارات انجمن شیمی آمریکا منتشر شده است.

افراد سالخورده بیشتر تحت تاثیر حباب رسانه‌های اجتماعی قرار می‌گیرند

پردیس فناوری کیش_طرح مشاوره تخصصی صنعت و مدیریت_گروه خدمات اجتماعی:

نتایج پژوهش‌ها نشان می‌دهد که مشکل اخبار جعلی و گمراه‌کننده، همگام با افزایش سن افراد جامعه، بزرگ‌تر می‌شود.

 

مشکل انتشار اخبار گمراه‌کننده بسیار فراگیر و ریشه‌دار است. انتشار مکرر اخباری درمورد درز اطلاعات شخصی میلیون‌ها کاربر شبکه‌های اجتماعی مختلف و استفاده‌ی غیرقانونی برخی از شرکت‌ها از این اطلاعات موجب شده است که مردم نسبت‌به باوری که قبلا درمورد مقابله‌ی سیلیکون‌ولی دربرابر انتشار اخبار جعلی داشتند، دلسرد شوند. علت مرکزی بحث انتشار اطلاعات و اخبار گمراه‌کننده، مدل تجاری است که در قلب خود اینترنت جای گرفته است؛ یک مدل تجاری که دارای ویژگی‌های زیر است:

۱. ایجاد خدمات مبتنی بر وب مرزی- اعتیادی که دارای اثر شبکه‌ای هستند (اثر شبکه‌ای تاثیری است که مصرف‌کننده‌ی کالا یا خدمات بر ارزش آن دارد. وقتی اثر شبکه‌ای وجود دارد، ارزش یک محصول یا خدمت به تعداد مصرف‌کنندگان آن بستگی دارد).

۲. جمع‌آوری کنترل‌نشده‌ی اطلاعات شخصی ازطریق آن سرویس‌ها برای ایجاد پروفایل‌های رفتاری.

۳. توسعه و پیاده‌سازی الگوریتم‌های مبهم که با انتخاب محتواها ما را هدف تبلیغاتی قرار می‌دهند.

این اعمال ساده هستند؛ آن‌ها از استقلال فردی ما سوء‌استفاده کرده و به‌خوبی با پدیده‌ی «شناخت انگیزشی» جور در می‌آیند. براساس ایده‌ی شناخت انگیزشی، عملکرد افراد در زمینه‌ی درک، تعامل و عمل در محیط اطرافشان درجهت دستیابی به مطلوب‌ترین نتیجه برای خود آن‌ها، دچار اریبی است. این پدیده که در زمینه‌های اجتماعی مختلف آشکار می‌شود شامل غلو در زمینه‌ی ارزیابی خود برای صفات شخصیتی مثبت و گرایش به مصرف و صحه‌گذاشتن بر اطلاعات جدیدی است که با سیستم اعتقادی فرد سازگاری دارد.

در قلمرو دیجیتال، مسئله‌ی انتشار اطلاعات گمراه‌کننده توسط چیزی ایجاد می‌شود که می‌تواند فرم جدیدتری از شناخت انگیزشی محسوب شود: «حباب فیلتر رسانه‌های اجتماعی». پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی برای این ساخته می‌شوند که براساس جمع‌آوری اطلاعاتی درمورد ما، محتواهایی را ترویج کنند که احتمال مشارکت ما در آن‌ها بالاترین حد باشد. همان‌طور که شناخت انگیزشی، ما را پشت این پلتفرم‌ها آنلاین نگه می‌دارد، ما به‌طور فزاینده درون حباب‌های فیلتر کشیده می‌شویم زیرا یک پلتفرم خاص تشخیص می‌دهد که ما چه نوع فردی هستیم؛ یک تماشاگر فوتبال یا اینکه یک فرد گوشه‌نشین. طراحان الگوریتم می‌خواهند تا وقتی می‌شود، ما را پشت پلتفرم آنلاین نگه دارند و آن‌ها می‌دانند برای انجام این کار باید محتواهایی را به ما نشان دهند که احتمال توافق ما با آن‌ها بیشترین حد باشد.

درک عواملی که موجب رشد این حباب‌ها می‌شوند، کلید درک نقش آن در کاهش درگیری بین افراد یا گروه‌هایی است که دیدگاه‌های مخالفی دارند. برای مثال، یک عامل بالقوه، احساس گزارش شده از تنهایی است؛ یک ناسازگاری درک شده بین عمق ارتباط اجتماعی که فرد انتظار دارد و چیزی که او حقیقتا تجربه می‌کند، همان که در همه‌ی گروه‌های سنی یافت می‌شود.

پیش‌بینی شده است که جمعیت افراد دارای سن ۶۰ و بالاتر تا سال ۲۰۵۰ به دو میلیارد برسد. از طرفی، نظرسنجی‌های اخیر نشان‌دهنده‌ی افزایش ناگهانی در شمار افراد مسنی است که از این پلتفرم‌ها استفاده می‌کنند. بر این اساس، ضروری است که ما درمورد نحوه‌ی مشارکت این افراد در این پلتفرم‌ها آگاهی بیشتری کسب کنیم و در عین حال بدانیم چگونه عوامل مختلفی که روی این بخش از جامعه تأثیرگذار هستند، مانند احساس تنهایی می‌توانند رفتار آنلاین آن‌ها را تحت‌تاثیر قرار دهند. براساس یک شاخص تنهایی و در یکنظرسنجی (در آمریکا) مشخص شد که ۳۶ درصد از افراد دارای سن ۶۹-۶۰ و ۲۴ درصد از افراد دارای سن ۷۰ و بالاتر تنها هستند. وقتی ما پیامدهای مضر تنهایی روی سلامت جسم و روان و مخصوصا تاثیرات آن روی عملکردهای شناختی را درنظر بگیریم، این وضعیت، وضعیتی هشداردهنده است.

پژوهشگران در یک مقاله‌ی مروری نشان دادند توانایی خودتنظیمی افراد تنها کمتر است، آن‌ها نسبت‌به تهدیدهای اجتماعی محیطشان حساس‌تر هستند و توجه بیشتری به محرک‌های اجتماعی منفی دارند. این مجموعه ویژگی‌ها که عمدتا درجهت جلوگیری از درگیری و به حداقل رساندن ناامیدی متمایل هستند، ممکن است موجب میل این افراد به منابع اطلاعاتی شود که منعکس‌کننده‌ی جهان‌بینی خودشان باشند.

شواهد اخیر نشان می‌دهند که درمقایسه با افراد جوان‌تر، افراد سالخورده‌تر، احتمال بیشتری وجود دارد که به انتشار اخبار جعلی بپردازند. همراه‌با رشد پیش‌بینی‌شده این بخش از جمعیت در دهه‌های پیش رو، ما باید درک خود را از عواملی که روی روش‌های تعامل افراد سالخورده با این پلتفرم‌ها تاثیر می‌گذارند، بیشتر کنیم و از نحوه‌ی تاثیر این پلتفرم‌ها روی عملکرد این افراد در جامعه آگاه شویم.