نفوذ به گوشی شیائومی از راه آنتی‌ویروس

شیائومی
شیائومی

آنتی‌ویروسی که روی گوشی‌های شیائومی به‌صورت پیش‌فرض نصب شده‌است به هکرها اجازه نفوذ به اطلاعات کاربران را می‌دهد.

محققان و پژوهشگران امنیتی اعلام کرده‌اند که اپلیکیشن آنتی‌ویروسی که به‌صورت پیش‌فرض بر روی گوشی‌های شیائومی نصب شده است، به هکرها این امکان را می‌دهد تا به حریم خصوصی و اطلاعات شخصی کاربران دسترسی پیدا کنند.

محققان با انتشار این گزارش دریافته‌اند که این آنتی‌ویروس برای مدت‌های طولانی به هکرها و مجرمان سایبری اجازه می‌داده‌است وارد حساب‌های کاربری دارندگان گوشی‌های چینی شیائومی شوند و از اطلاعات آنها برای سوءاستفاده کنند.

بر اساس تحقیقات مؤسسه چک‌پوینت، این آنتی‌ویروس پیش‌فرض در گوشی‌های شیائومی که Guard Provider نام دارد از سه برنامه مختلف که شامل نرم‌افزارهای آنتی‌ویروس Avast ، AVL و Tencent می‌شود، تشکیل شده‌است

چه صنایع و بازارهایی در ۱۰ سال آینده متحول خواهند شد؟

پردیس فناوری کیش_طرح مشاوره تخصص صنعت ومدیریت_گروه مدیریت

تمامی ساخته‌ها و صنایع بشر که تابه‌حال دنیا به‌خود دیده، حاصل میل سیری‌ناپذیر آدمی به جست‌وجو و کندوکاو پدیده‌های نو و متفاوت است.

کارآفرینان درحقیقت میوه‌ی میل بشری و نتیجه‌ی اراده‌ی انسان برای کشف ناشناخته‌ها و نوآفرینی هستند. آن‌ها در لبه‌ی تیز بازار حرکت می‌کنند و همواره باید خلاق و نوآور باشند. کارآفرینان موفق همواره می‌کوشند تا قواعد جاری و چهارچوب‌های موجود را به روش خلاقانه، بشکنند یا تغییر دهند؛ به‌گونه‌ای که مناسب موقعیت باشند.

اگر قصد دارید چهارچوب‌ها را بشکنید، روی بازارهای بزرگ و صنایع مختلفی تمرکز کنید که به‌تدریج آماده‌ی ساختارشکنی و نوآوری می‌شوند. درعین‌حال، این نکته را در نظر بگیرید که قرار نیست ایده‌ها در این صنایع نوآفرینی و ساختارشکنی کنند؛ بلکه ساختارشکنی در این صنایع، ازطریق حل مشکلاتی حاصل می‌شود که نسل جدید مصرف‌کنندگان با آن مواجه هستند. این‌ها مسائل و مشکلاتی هستند که شرکت‌های فعلی و رقبای موجود نمی‌توانند یا به این زودی‌ها نخواهند توانست آن‌ها را حل کنند.

می‌توانید با ژیلت‌ها هم دربیفتید!

این مثال را در نظر بگیرید: طی بیش از یک قرن گذشته، ژیلت در میان پیشروان نوآوری و فناوری‌های جدید در شیوه‌ی اصلاح مصرف‌کنندگان قرار داشته است. مطمئنا ژیلت با درنظرگرفتن جایگاهش، هیچ‌گاه به فکر کاهش قیمت محصولاتش نیفتاده است؛ اما برندی ناشناخته به‌نام دالر شیو کلاب از این خلأ به‌نفع خود استفاده کرد و حالا این شرکت به‌سرعت در‌حال‌گرفتن سهم ژیلت در بازار اصلاح مو و ابزارهای مراقبت شخصی است.

مرور تجربه‌های مشابه با دالر شیو نشان می‌دهد در بسیاری از صنایع، به‌شرط نوآوری و ارائه‌ی خدمات متناسب با نیازهای نسل‌های جدید همچنان امکان ورود و گرفتن سهم بازار وجود دارد. در اینجا، هفت صنعت را بررسی می‌کنیم که در دهه‌ی پیش‌ رو، بیشترین نوآوری ساختارشکنانه را تجربه خواهند کرد.

۱. خدمات مالی

بسیاری از شاخه‌ها و ابعاد این صنعت به تغییرات اساسی نیاز دارند تا بدین‌ترتیب، سرمایه‌گذاری برای همه‌ی آحاد جامعه به فرایندی جامع‌تر و شفاف‌تر و یکپارچه‌تر تبدیل شود. نسل هزاره (میلنیال) باوجودآنکه به پس‌اندازکردن تمایل نشان می‌دهد، در‌حال‌حاضر، هیچ سرنخ یا ایده‌ی درستی در‌باره‌ی روش صحیح سرمایه‌گذاری ندارد. استارتاپ‌هایی مثل آکورن و رابین‌هود با درک این خلأ تلاش می‌کنند راهکاری متناسب با نیاز نسل‌های جدید در حوزه‌ی خدمات مالی ارائه کنند؛ درحالی‌که برندهای سنّتی مثل مورگان استنلی می‌کوشند پیش‌ازآنکه از بازار کنار زده شوند، با نسل جدید ارتباط بگیرند.

۲. بهداشت و درمان

صنایع درمانی و پزشکی نیز به‌‌حتم به مرحله‌ی ساختارشکنی و بازآفرینی کلیشه‌های سنّتی خود دست یافته‌اند. نسل فعلی برای درمان ناخوشی‌های کوچکی مانند گلودرد یا گرفتگی بینی یا ناراحتی معده واقعا به درمانگاه‌های مراقبت‌های ویژه بیمارستان‌های بزرگ نیاز دارد؟ این نسل کم‌تحمل می‌تواند زمان خود را در صفوف انتظار و نوبت‌گیری صرف کند؟

با گسترش بیشتر فناوری‌های ارتباط ویدئویی فناوری‌های دیگر در صنعت درمان، قابلیت «پرکردن شکاف» میان بیماران و پزشکان بسیار ساده‌تر و کارآمدتر شده است. در‌حال‌حاضر، شرکت CVS برای رفع نیازهای سرپایی بهداشتی و درمانیخدمات ۱۰ دقیقه‌ای و ویزیت پزشکی ازراه‌دور ارائه می‌کند. بااین‌حساب، شرکت‌های سنّتی خدمات درمانی در آینده باید چه تحولاتی در خدمات خود ایجاد کنند؟

۳. صنعت مُد و لباس

صنعت مُد همواره صنعتی ساختارشکن بوده است؛ چراکه سبک پوشش و سلیقه‌ی مردم مدام درحال‌تغییر است. باوجوداین، همیشه فرصت برای کسب‌و‌کارهای نوپا و استارتاپ‌ها به‌منظور ایجاد و ارائه‌ی راه‌حل‌های ساختارشکنانه و بدیع وجود دارد که زحمت مشتری را به‌حداقل می‌رساند.

ما همیشه از خرید محصولات مرتبط با مُد و پوشاک استقبال می‌کنیم؛ اما خریدکردن در این حوزه همیشه هم آسان نیست. فرض کنید شرکتی پیدا شود و «ما را دیجیتالی کند»، به این معنا که دقیقا اندازه‌ها و سلیقه‌ی پوشش ما را بداند و بتواند امکان پرو آنلاین لباس را برایمان فراهم کند. بدین‌ترتیب، سرویس آنلاین فروش پوشاک می‌تواند به‌راحتی و هوشمندانه لباس‌های باب سلیقه‌ی ما را از هر برندی ارائه کند و ما نیز بابت اندازه‌نبودن لباس نگرانی نخواهیم داشت. این مسئله یکی از دشواری‌ها و دغدغه‌های همیشگی خرید لباس از اینترنت بوده است؛ ازاین‌رو، هرکسی که بتواند این مشکل را حل کند، باید در انتظار آینده‌ی درخشانی برای برند خود باشد. برای ورود به این عرصه حتی نیاز نیست که خودتان تولیدکننده‌ی لباس باشید یا انبار پوشاک داشته باشید.

۴. صنعت بیمه

تمام انسان‌ها و بلکه بنگاه‌های اقتصادی به بیمه نیاز دارند. بااین‌حال، نسل‌های در‌حال‌رشد که بیمه می‌تواند آینده‌شان را تضمین کند، درک و شناخت چندانی از بیمه و چیستی آن ندارند. نسل‌های جدید وفاداری چندانی نیز به برندها ندارند.

نسل جدید برای خریدن بیمه به‌جای تماس با کارگزاران سنّتی، تحقیق و مقایسه‌ی آنلاین گزینه‌های موجود برای خرید مستقیم بیمه را شروع می‌کند. بنابراین، راهکارهای آنلاین، فوری، بی‌واسطه و ارزان می‌تواند انقلابی در صنعت بیمه ایجاد و توجه نسل‌های جدید را به‌خود جلب کند.

۵. خدمات حقوقی

خدمات حقوقی و قانونی حوزه‌ای بکر برای نوآوری‌اند. یافتن راه‌های بهتر و ارزان‌تر برای ارائه‌ی خدمات حقوقی به افراد حقیقی و صاحبان کسب‌و‌کار یکی از ظرفیت‌هایی است که می‌تواند در کانون نوآوری‌ها در حوزه‌ی خدمات حقوقی قرار گیرد. 

رندهای قدیمی نظیر Legal Zoom سال‌ها است که خدمات خود را به‌صورت آنلاین نیز ارائه می‌کنند؛ اما آن‌ها همچنان نتوانسته‌اند برند خود را با نیازهای نسل‌های جدید و به‌ویژه هزاره‌ها وفق بدهند.

۶. صنعت جابه‌جایی و حمل‌و‌نقل

این صنعت ۱۲ میلیارد دلاری برخلاف سهم بزرگ خود از بازار، کمتر از دیگر صنایع درزمینه‌ی نوآوری کامیاب بوده است. در این حوزه، از آگاهی درباره‌ی برند و معرفی درست خدمات خبری نیست و فعالان در صنعت جابه‌جایی نیز از استراتژی قیمت‌گذاری مشخص بی‌بهره هستند. به‌همین‌سبب، ظرفیت‌های بی‌استفاده‌ی فراوانی در این صنعت وجود دارد و شرکت‌های نوآور می‌توانند با ارائه‌ی قیمت‌های استاندارد و خدمات باکیفیت کم‌نظیر و استفاده از ابزارهای جدید برای نشان‌دادن ارزش برند خود، وارد این صنعت پول‌ساز شوند و به‌موفقیت برسند.

۷. مبلمان و اثاث خانه

این صنعت نیز در مسیر نوآوری ساختارشکنانه قرار گرفته است. با فراگیرشدن خرید آنلاین مبلمان، مصرف‌کنندگان کمتر از گذشته به خرید از شرکت‌ها و فروشگاه‌های سنّتی مبلمان راغب هستند و بیشتر مایل‌اند محصولات دلخواهشان، مانند تشک را ازطریق وب‌سایت‌های فروش آنلاین تهیه کنند.

کاسپر یکی از شرکت‌های فروش آنلاین تشک است که در فروش اینترنتی این محصول رکورددار است. اگرچه آمازونو وی‌فیر رقبای سرسخت و بزرگی برای کاسپر به‌نظر می‌رسند، مصرف‌کنندگان آنلاین به‌دنبال بهترین‌ها هستند و مستقیما سراغ برندهایی می‌روند که توأمان بتوانند محصولاتی باکیفیت و مقرون‌به‌صرفه ارائه کنند. این قابلیتی است که برگ برنده‌ی کاسپر در مواجهه با رقبای ریزودرشت خود است.

نگاهتان به فرصت‌های خالی باشد

اگر قصد دارید کسب‌و‌کاری راه‌اندازی دارید، پیش از ورود به بازار، نگاهی تحلیلی به صنایع بزرگی بیندازید که به‌نظر می‌رسد ازحیث نوآوری و ارائه‌ی خدمات جدید و مشتری‌پسند، حرف تازه‌ای برای گفتن ندارند. افزون‌براین، مشتریانی را بررسی کنید که از این برندها سرخورده شدند و به‌دنبال خدمات جدید و نوآورانه هستند. نیاز بازار را درک کنید و با ارائه‌ی محصولاتی شگفت‌انگیز و نوآورانه و متناسب با نیازهای تازه‌ی بازار، پاسخی برای خواسته‌های نسل جدید مشتریان بیابید.

یادگیری ماشین چگونه به بازاریابی کمک می‌کند؟

پردیس فناوری کیش_طرح مشاوره تخصصی صنعت و مدیریت_گروه مدیریت

یادگیری ماشین امروزه تقریبا در تمامی صنایع جهان وارد شده است و حتی شاخه‌های متعدد کسب‌وکار نیز می‌توانند از آن بهره ببرند.

در دنیای امروز فناوری، اخبار و مقاله‌های پیرامون یادگیری ماشین، بیش از همیشه ما را احاطه کرده‌اند. تقریبا هر صنعتی از این فناوری صحبت می‌کند. اکثر متخصصان و کارشناسان نیز تلاش می‌کنند تا از مزایای یادگیری ماشین، برای بهبود وضعیت خود در بازارها استفاده کنند.

پیش از پیاده‌سازی هر نوعی از فناوری مذکور، ابتدا باید از خود بپرسیم که یادگیری ماشین چیست؟ طبق تعریف Hewlett Packard:

یادگیری ماشین به فرایندی اشاره می‌کند که کامپیوترها، شناسایی الگویی را فرا می‌گیرند. به‌علاوه، کسب توانایی توسط آن‌ها برای یادگیری مستمر و ارائه‌ی پیش‌بینی براساس داده نیز در این تعریف قرار می‌گیرد. ماشین‌ها در ادامه‌ی یادگیری، تعدیل و اصلاح پیش‌بینی‌ها و بیانات خود را نیز بدون نیاز به برنامه‌نویسی اختصاصی برای آن موضوع انجام می‌دهند.

به‌بیان ساد‌ه‌تر، یادگیری یعنی ماشین‌ها تحلیل و اقدام براساس حجم‌های بالای اطلاعات را انجام داده و همچنین، به یادگیری و بهبود عملکرد خود در طول زمان ادامه دهند.

به‌عنوان نمونه‌ای از کاربردهای عملی یادگیری ماشین، می‌توان فناوری تشخیص چهره را مثال زد. همه‌ی ما می‌دانیم که این فناوری، روز‌به‌روز پیشرفته‌تر می‌شود. امروز، کاربران گوشی‌های آیفون، قفل گجت‌های خود را با شناسایی چهره باز می‌کنند. به‌علاوه، مقامات قانونی نیز از فناوری تشخیص چهره برای شناسایی رفتارهای خلافکارانه و دستگیری مجرمان بهره می‌برند. در مقالی دیگر، گوگل فوتوز و سرویس‌های مشابه، به کاربران امکان می‌دهند که تصاویر را براساس افراد حاضر در آن‌ها دسته‌بندی کنند. الگوریتم‌های گفته‌شده در گذشته دقت بالایی نداشتند، اما به‌مرور، حرفه‌ای‌تر و دقیق‌تر شدند و تبحر خود را مرهون یادگیری ماشینی هستند.

یادگیری و هوشی که در بالا شرح دادیم، با هوش انسانی تفاوت دارد. می‌توان آن را یادگیری برنامه‌نویسی‌شده هم نامید که قطعا کاربردهایش فراتر از تشخیص چهره است و در تمامی صنایع نفوذ می‌یابد. به‌عنوان مثال، می‌توانبازاریابی را بیان کرد. بازاریاب‌های امروزی، همه‌ی تلاش خود را به‌کار می‌گیرند تا پیام و تصویری مناسب هر مخاطب به او ارائه کنند. قطعا انسان‌ها نمی‌توانند در مقیاس‌های بزرگ با تک‌تک مخاطبان ارتباط برقرار کنند، اما ماشین‌ها این توانایی را دارند. شاید تصور پیاده‌سازی آن روش‌ها روشن نباشد، اما در ادامه‌ی این مقاله‌ روش‌های برای استفاده‌ی کاربردی از یادگیری ماشین در حوزه‌ی بازاریابی را شرح می‌دهیم.

۱- پیشنهاد بهترین محصولات یا محتوا

پیشنهاد محتوا و محصول مرتبط، از دیرباز به‌عنوان ابزاری کاربردی در دست بازاریابان شناخته می‌شود. در گذشته و اکنون، پیشنهادها توسط نیرو و تفکر انسانی آماده می‌شدند و از ۱۰ سال گذشته، الگوریتم‌های ساده‌ای برای پیشنهادهای تقریبا اتوماتیک به کار گرفته شده‌اند. الگوریتم‌هایی که پیشنهادها را تنها براساس خریدهای دیگر مشتریان به مشتری دیگر ارائه می‌دهند.

یادگیری ماشین، می‌تواند در بهینه‌سازی الگوریتم‌های کنونی پیشنهاد محصول و محتوای مرتبط، کمک شایانی ارائه دهد. با استفاده از این فناوری می‌توان تمامی اطلاعاتی که از یک شخص داریم، مانند سابقه‌ی خرید، فعالیت کنونی در وب، ارتباطات ایمیلی، موقعیت، صنعت فعالیت، ویژگی‌‌های سنی و جنسیتی و موارد مشابه را با هم ترکیب کند و بهترین و نزدیک‌ترین محصول و محتوا را به او پیشنهاد دهد. یادگیری ماشین، دسته‌بندی، قیمت و مشخصات مختلف محصول را با علاقه‌مندی‌ها و سوابق فرد مورد نظر ترکیب کرده و بهترین پیشنهاد را به او می‌دهد. به‌همین ‌دلیل، پیشنهادها هم روز‌به‌روز بهتر می‌شوند.

پیشنهادهای براساس یادگیری ماشین، به محصول و محتوا خلاصه نمی‌شوند. شما با به‌کارگیری فناوری می‌توانید حتی برند، دسته‌بندی محصول، مشخصات فنی، موضوع، نویسنده و انواع دیگر موارد را به کاربر پیشنهاد دهید. درنهایت، به‌کارگیری یادگیری ماشین به شما امکان می‌دهد که تجربه‌ای جذاب را در وبسایت یا ایمیل‌های تبلیغاتی خود ایجاد کنید که مخاطب، بتواند به‌کمک آن‌ها، موارد مورد علاقه‌ی خود را بهتر پیدا کند.

۲- شناسایی گروه‌های مهم مشتریان

با وجود آنکه یادگیری ماشین، پیشنهاد‌ها مرتبط خوبی را به مشتریان ارائه می‌کند، شناسایی دسته‌بندی‌های مهم آن‌ها براساس تفاوت‌های بسیار افراد، هنوز مسئله‌ای حیاتی برای بازاریاب‌ها است. آن‌ها باید گروهی که بیش از همه به خرید محصولات راغب می‌شوند را زودتر از رقبا شناسایی کنند و آن‌ها را هدف قرار دهند. تشخیص تفاوت‌های مشهود مشتریان همچون مشتری جدید یا وفادار، برای انسان‌ها به‌راحتی انجام می‌شود، اما بسیاری از تفاوت‌ها هستند که در حجم بالای داده‌ی مرتبط با مشتری، از دید ما پنهان می‌مانند.

یادگیری ماشین به بازاریاب کمک می‌کند که دسته‌بندی‌های جدیدی را در میان مشتری‌ها کشف کند که قبلا به آن‌ها توجه نمی‌کرد. به‌علاوه، می‌توان از آن اطلاعات استفاده کرده و پیشنهادانت مرتبط‌تری به مشتریان ارائه کرد.

به‌عنوان مثال، یادگیری ماشین تشخیص می‌دهد که نسل جوانی که قصد نوسازی خانه‌ی خود را دارند، رفتارهای مشخصی از خود نشان می‌دهند. با آن اطلاعات، می‌توان پیام‌های بهینه‌تری را برای آن دسته از مشتریان آماده و ارسال کرد. می‌توان زبان صحبت با آن‌ها را متفاوت از افراد دیگر در نظر گرفت. به‌علاوه، به محض نشان دادن رفتارهای مشابه از سوی مشتریان دیگر نیز می‌توان آن‌ها را به این دسته‌بندی اضافه کرد.

۳- شناسایی و عمل در مقابل مشکلات احتمالی

کمپین‌‌های بازاریابی، داده‌های زیادی تولید می‌کنند. مثلا، ایمیل‌هایی که روزانه توسط یک شرکت بزرگ ارسال می‌شود را در نظر بگیرید. می‌توان تعداد کاربران وبسایت را نیز به‌عنوان نمادی از داده‌های عظیم در نظر گرفت. تمامی آن ارتباط‌ها، داده تولید می‌کنند که قطعا هیچ انسانی نمی‌تواند همه‌ی آن‌ها را مشاهده و تحلیل کند. به‌علاوه، مشکلات احتمالی و چالش‌‌های عملکردی نیز قابل تشخیص نیستند. یادگیری ماشین می‌تواند مشکلات را پیش‌بینی کند و پیش از وقوع، به شما اطلاع دهد.

هوش انسانی توانایی تحلیل حجم بالای داده را ندارد

به‌عنوان مثالی کاربردی، تصور کنید کمپینی ایمیلی برای افزایش فروش یک فروشگاه اینترنتی پیاده‌سازی کرده‌اید. در ایمیلی‌های ارسالی، یک لینک اشتباه قرار دارد که به صفحه‌ی مورد نظر از سایت شما منتقل نمی‌شود. یادگیری ماشینی با بررسی ورودی‌ها از لینک‌های ایمیلی، متوجه پایین بودن نرخ آن‌ها بسته به ارسال می‌شود و شما را مطلع می‌کند. درنهایت، شما با اطلاع از مشکل، پیش از اوج گرفتن بحران در کمپین ایمیلی، رویکردهای اصلاحی را انجام می‌دهید.

۴- تکامل تست‌های A/B

آزمایش روندهای مختلف بازاریابی هم با به‌کارگیری یادگیری ماشین بهبود می‌یابد. تست‌های سنتی A/B به شما امکان می‌دهند که ۲ یا چند تجربه‌ی دیجیتال را در مخاطبان تصادفی آزمایش کنید. سپس بهترین راهکار با بیشترین بازده را انتخاب کنید و با همان، ادامه دهید. آن رویکردها قطعا کاربردهای مثبتی دارند، اما تمامی تفاوت‌های گروه‌‌های مختلف را مد نظر قرار نمی‌دهند. در تست‌های مذکور، یک نمونه را برای گروهی نمایش می‌دهید و شاید آن‌ها هیچ‌گاه نمونه‌ی مورد علاقه‌ی خود را مشاهده نکنند. یادگیری ماشین، آن رویکرد را تغییر می‌دهد. 

به‌عنوان مثال، با یادگیری ماشین، به‌جای پیاده‌سازی ۲ طراحی متفاوت صفحه‌ی اول وبسایت و انتظار برای بازدید و انتخاب بهترین طراحی از میان آن‌ها، می‌توانید تجربه را به هوش مصنوعی بسپارید. الگوریتم، با استفاده از اطلاعات افراد، بهترین نمونه را برای هر کدام از آن‌ها پیشنهاد می‌دهد. در ادامه، با استفاده از اطلاعات تجربه‌ی اولیه‌ی کاربران با طراحی مورد نظر، تصمیم‌های آتی اتخاذ می‌شود.

همان رویکرد بالا را می‌توان در تبلیغ‌ها نیز به کار گرفت. به‌جای آنکه تخفیف ثابت ۲۰ درصدی به همه‌ی کاربران داده شود، الگوریتم هوش مصنوعی، تخفیف را تنها به افرادی ارائه می‌کند که نیاز به انگیزه‌ای بیشتر برای خرید دارند. برای افراد دیگر نیز می‌توان تبلیغ‌های متفاوت، مثلا محصولی جدید در دسته‌بندی مورد علاقه‌ی آن‌ها، ارائه کرد.

۵- انتخاب نحوه‌ی تعامل با افراد

شما چگونه زمان و محل ارتباط با یک مشتری بالقوه را تشخیص می‌دهید؟ به‌علاوه، روش ارتباط چگونه انتخاب می‌شود؟ آیا او ایمیل را ترجیح می‌دهد؟ آیا اعلان‌های موبایلی، پیامک یا تماس برای او بهتر هستند؟ در چه فواصلی باید با مشتری تماس بگیرید؟ تمامی این سؤال‌ها را می‌توان با استفاده از یادگیری ماشین پاسخ داد.

به‌جای استفاده از روش‌های سنتی و ارسال انبوه ایمیل‌های ثابت برای همه‌ی مشتریان بالقوه، می‌توان از یادگیری ماشین استفاده کرد. الگوریتم‌های تشخیص می‌دهند که آیا یک ایمیل مشخص توسط یک کاربر مشخص باز شده یا نادیده گرفته می‌شود. با استفاده از این اطلاعات، می‌توان ایمیل‌ها یا پیام‌ها را با طراحی بهتر و در زمان مناسب‌تر ارسال کرد.

درنهایت باید بدانید که یادگیری ماشین، بیش از همه‌چیز در تفسیر داده‌های انبوه و استخراج اطلاعات مفید، کاربرد نهایی خود را نشان می‌دهد. در دنیایی که داده‌ها، بیش از توان ما در تفسیر و بررسی جمع‌آوری می‌شوند، فناوری مذکور کاربرد بالایی دارد. به‌علاوه تمایل به شناخت بهتر مشتریان و ارتباط شخصی با آن‌ها هم روز‌به‌روز بیشتر می‌شود. در چنین وضعیتی، قطعا به‌کارگیری یادگیری ماشین، مزیت‌های زیادی به‌همراه خواهد داشت. 

آموزش اسکرام؛قسمت اول:مروری بر رویکرد چابک

آموزش اسکرام؛قسمت اول:مروری بر رویکرد چابک

پردیس فناوری کیش_طرح مشاوره تخصصی صنعت و مدیریت_مدیریت کسب و کار:

اسکرام، رایج‌ترین روش رویکرد چابک است که گستره‌ی کاربرد آن، صرفاً به توسعه‌ی محصولات نرم‌افزاری محدود نمی‌شود و در بسیاری از زمینه‌های مرتبط کسب‌وکار قابل‌اجرا است.

اسکرام (Scrum) چهارچوبی برای مدیریت پروژه است که با تمرکز بر کار تیمی، مسئولیت‌پذیری و تکرار و پیشروی به سمت یک هدف مشخص اجرا می‌شود. این چهارچوب با یک فرضیه‌ی ساده آغاز می‌شود: کار را با آنچه می‌بینید یا می‌شناسید شروع کنید. پس‌ازآن، پیشرفت پروژه را پیگیری و بررسی کنید و در صورت نیاز، اصلاحات و تغییرات لازم را به وجود آورید.

scrum

اسکرام چیست

اسکرام چهارچوبی مبتنی بر تیم، برای توسعه‌ی سیستم‌ها یا محصولات پیچیده است که پروژه را طی یک فرایند تدریجی و پیش‌رونده، مدیریت می‌کند. به عبارتی شما همیشه در اسکرام، تحت پوشش یک تیم کار می‌کنید. این تیم باید عملکرد متقابل داشته باشد، یعنی از تمام توانایی‌های لازم برای تکمیل وظایف برخوردار باشد. به‌عنوان‌مثال در حوزه‌ی توسعه‌ی نرم‌افزار، تیم شما متشکل از توسعه‌دهندگان بک‌اند (Backend)، توسعه‌دهندگان فرانت‌اند (Frontend) و همچنین طراحان و آزمایش‌کنندگان خواهد بود.

در حالت ایده‌آل، اسکرام از مرحله‌ی خلق یا ایجاد مفاهیم آغاز می‌شود و در تمامی فازهای توسعه و آزمون محصول، معرفی، بازاریابی و فروش مورداستفاده قرار می‌گیرد. اما امروزه بیشتر شرکت‌ها فقط بخش «توسعه» را در تیم خود اعمال می‌کنند. اعضای این تیم‌ها باید تلاش کنند که به T-shaped برسند. این بدان معنی است که تخصص اعضای تیم اسکرام فقط به یک حوزه محدود نمی‌شود. آن‌ها باید از توانایی‌ها و مهارت‌های گسترده‌ای بهره ببرند تا بتوانند در حوزه‌های دیگر نیز به تیم و سایر هم‌تیمی‌ها خدمت کنند. البته، مسلماً منظور این نیست که اعضای تیم باید همه‌چیز را بدانند. بلکه همه آن‌ها متمایل‌اند فراتر از مسئولیت‌های خود پیش بروند و کارهای بیشتری انجام دهند.

Agile Vs Scrum

اجایل و اسکرام

توسعه‌ی چابک یا اجایل (Agile) روش یا تکنیکی است که فرایند توسعه و آزمون چرخه حیات توسعه سیستم (SDLC) را با یک رویکرد تکرار متوالی پیش می‌برد. درواقع اجایل، محصول را به بخش‌های کوچک‌تر تقسیم می‌کند. اسکرام، تنها یکی از فرآیندهای تکرار و تکامل فرایند تدریجی توسعه‌ی نرم‌افزار چابک است که به ما اجازه می‌دهد در کوتاه‌ترین زمان ممکن، روی ارائه‌ی ارزش کسب‌وکار تمرکز کنیم. توجه داشته باشید که چهارچوب اسکرام، معمولاً با این مسئله سروکار دارد که الزامات و نیازهای پروژه، از ابتدای کار شناخته‌شده نیستند یا در طول مسیر تغییر می‌کنند. به همین دلیل پیش از اینکه به توضیح مزایا، اصول و عناصر اسکرام بپردازیم، خلاصه‌ای از مفاهیم رویکرد چابک را برای شما شرح می‌دهیم.

برخلاف رویکردهای سنتی توسعه‌ی نرم‌افزار مانند روش آبشاری یا واترفال، که در آن شما ممکن است ماه‌ها کار کنید بدن اینکه خروجی‌ها و نتایج کار را به مشتری نشان بدهید، در رویکرد چابک اصولاً همه‌چیز سریع و در پاسخ به نیازهای واقعی کاربر پیش می‌رود. توسعه‌ی چابک، تأکید و تمرکز را از روی شما به‌عنوان مجری پروژه برمی‌دارد و آن را به مشتریان اختصاص می‌دهد. اگر فکر می‌کنید که با تغییر کوچکی رو‌به‌رو هستید، باید بدانید که همین تحول، به نتایج فوق‌العاده کارآمدی منجر می‌شود.

تحقیقات مؤسسه‌ی مدیریت پروژه آمریکا نشان می‌دهد سازمان‌های چابک در ۶۵ درصد از موارد پروژه‌های خود را به‌موقع به پایان می‌رسانند (در مقایسه با ۴۰ درصد برای شرکت‌های غیر چابک). به‌علاوه آن‌ها به ۷۵ درصد از اهداف خود دست پیدا می‌کنند (در مقایسه با نرخ ۵۶ درصدی شرکت‌های غیر چابک) و حتی درآمد خود را حدود ۳۷ درصد سریع‌تر ارتقا می‌دهند.

در مرور ابتدایی، متوجه می‌شویم که رویکرد چابک با توسعه‌ی سریع‌تر، ارائه یا عرضه‌ی بیشتر و همچنین درآمد بیشتر همراه است. پس چرا باید در استفاده از مدیریت چابک پروژه‌ها تردید داشته باشیم؟ واقعیت این است که رویکرد چابک نیز مانند هر ابزار یا روش دیگری، از ویژگی‌های خاصی برخوردار است و شما پیش از آنکه تصمیم نهایی را در خصوص پیاده‌سازی این رویکرد اتخاذ کنید، باید ارزش‌ها و اصول آن را بشناسید.

agile

مقدمه‌ای بر رویکرد چابک

اجایل یا چابک؛ در اصل نه یک فلسفه است و نه یک روش‌شناسی (متدولوژی). چابک، اصطلاحی برای توصیف یکی از رویکردهای مدیریت پروژه است که تغییرات تدریجی و مبتنی بر بازخورد توسعه‌ی نرم افزار را اولویت‌بندی می‌کند. تا چند دهه‌ی گذشته، روش آبشاری (Waterfall) به‌عنوان رایج‌ترین رویکرد توسعه‌ی نرم‌افزار (و عموم محصولات) شناخته می‌شد. به همین دلیل هم‌ زمان و تلاش زیادی به جمع‌آوری منابع و فرایندهای برنامه‌ریزی اختصاص می‌یافت. ضمن آنکه برنامه‌ریزی‌ها، معمولاً مستلزم انبوهی از تصمیم‌هایی بودند که صرفاً براساس فرضیات اتخاذ می‌شدند.

در دهه‌ی ۷۰ میلادی، کاملاً مشخص‌شده بود که رویکرد آبشاری، فرایند کارآمد و مؤثری نیست. توسعه‌دهندگان مدرن حس می‌کردند که روش آبشاری بسیار محدودکننده و نظارت‌شده است و خیلی آهسته پیش می‌رود. در اواخر دهه‌ی ۹۰، هنگامی‌که نسل هکرها راه خود را به نیروی کار باز کردند، این زمزمه‌ها تقویت شد. درحالی‌که روش آبشاری، متکی بر پیش‌بینی و تسلسل است، توسعه‌دهندگان به یک رویکرد مدیریتی انعطاف‌پذیر نیاز داشتند که ظرفیت خطا، باگ، عقب‌گرد و دریافت بازخورد از کاربران واقعی را داشته باشد.

به همین دلیل در سال ۲۰۰۱، یک گروه ۱۷ نفره دوره هم جمع شدند تا یک راه جایگزین برای فرایندهای سنگین فعلی توسعه‌ی نرم‌افزار، که تأکید زیادی بر مستندسازی و ثبت مدارک داشت، ایجاد کنند. آن‌ها پس از مدتی کوتاه، طی بیانیه‌ای اعتقاد خود را درباره‌ی اینکه پروژه‌های نرم‌افزاری چگونه باید اجرا شود، منتشر کردند. این بیانیه Agile Manifesto یا مانیفست توسعه‌ی چابک نام دارد.

بیانیه یا مانیفست توسعه‌ی نرم‌افزاری چابک، حاوی چهار قاعده است:

  • افراد و تعاملات، نسبت به فرایندها و ابزارها ارجحیت دارند.
  • یک نرم‌افزار قابل‌استفاده و کارا، مهم‌تر از مستندات پیچیده و مشروح است.
  • مشارکت مشتری در فرایند کار، نسبت به مذاکرات و بندهای قرارداد، در اولویت قرار دارد.
  • پاسخ به تغییرات، مهم‌تر از اجرای  یک برنامه و طرح ثابت است.

قواعد بالا، به این معنی نیست که شما باید همین امروز، ابزار، مستندات و برنامه‌های زمان‌بندی‌شده‌ی پروژه را دور بریزید. همه‌ی این عناصر برای تلاش‌های توسعه‌ی پروژه ارزشمند هستند، اما ابتدا باید روی گزینه‌هایی متمرکز شوید که مانیفست چابک آن‌ها را در اولویت قرار داده،  یعنی افراد، پروتوتایپ‌ها، مشارکت و تکرار.  البته گروه ۱۷ نفره‌ای که از آن‌ها یادکردیم، فهرستی از ۱۲ اصل راهنما را نیز منتشر کردند که درک مدیریت پروژه با رویکرد چابک، کمک می‌کند:

Agile

۱- بالاترین اولویت، جلب رضایت مشتریان ازطریق تحویل سریع و ادامه‌دار نتایج عاری از خطای هر یک از بخش‌های کوچک‌تر پروژه، در فواصل زمانی کوتاه است.

۲- تغییر الزامات و نیازمندی‌های پروژه حتی در اواخر فرایند توسعه نیز مورد استقبال قرار می‌گیرد. چراکه تغییراتی که به بهبود محصول (نرم‌افزار) منجر شوند، مسلماً رضایت مشتریان را در پی خواهند داشت.

۳- ارائه‌ی زودهنگام نرم‌افزار یا محصول کاربردی در فواصل زمانی کوتاه (از چند هفته تا چند ماه)

۴- توسعه‌دهندگان و ذینفعان / مالکان نرم‌افزار باید به‌صورت روزانه با یکدیگر مشارکت داشته باشند.

۵- تیم پروژه را از افراد باانگیزه تشکیل دهید، محیط و فضای لازم برای پیشرفت را در اختیار آن‌ها قرار دهید، از آن‌ها حمایت کنید و اطمینان داشته باشید که کار را به‌خوبی تکمیل می‌کنند.

۶- جلسات و مباحثات رودررو، کارآمدترین و مؤثرترین راه برای موفقیت پروژه است.

۷- یک محصول نهایی قابل‌استفاده و کاربردی، آخرین مقیاس سنجش پیشرفت پروژه خواهد بود.

۸- فرایندهای چابک، توسعه‌ی پایدار را ارتقا می‌دهند. اسپانسرها، توسعه‌دهندگان و کاربران باید بتوانند سرعت پیشرفت ثابتی را در طول زمان (بلندمدت) حفظ کنند.

۹- توجه مداوم به مزایای فنی و طراحی خوب، رویکرد چابک را تقویت می‌کند. به عبارتی تیم چابک، همیشه از بهترین فناوری‌ها و دستاوردهای حوزه‌ی توسعه‌ی نرم‌افزار استفاده می‌کند.

۱۰- سادگی، به معنای هنر به حداکثر رساندن میزان کار انجام‌نشده، یکی از عناصر ضروری رویکرد چابک محسوب می‌شود.

۱۱- بهترین معماری‌ها، الزامات و طرح‌ها، از تیم‌هایی حاصل می‌شوند که خود-سازمان هستند، یعنی تیم‌های مستقلی که خودشان را سازمان‌دهی می‌کنند.

۱۲- در فواصل زمانی مشخص، اعضای تیم درباره‌ی این موضوع که چگونه می‌توان کارایی بیشتری داشت، تأمل و همفکری می‌کنند. سپس تیم رفتار خود را براساس نتایج گفتگوها، اصلاح می‌کند یا تغییر می‌دهد.

اگر به صنعت توسعه‌ی نرم‌افزار امروزی نگاه کنید، متوجه می‌شوید که این اصول و حتی کل رویکرد چابک، پاسخی به انتظارات سطح بالای کاربران هستند.

واقعیت این است که کاربران، اهمیتی به مستندات پروژه نمی‌دهند. آن‌ها می‌خواهند نرم‌افزاری در دست داشته باشند که خوب کار کند. طرح و برنامه‌های بلندمدت شما برای آن‌ها در اولویت نیست، بلکه آن‌ها می‌خواهند محصول خود را سریع‌تر تحویل بگیرند. آن‌ها می‌خواهند که یک باگ، «دیروز» رفع شده باشد نه طی هفته‌ی آینده یا نسخه‌ی بعدی نتایج.

Agile

آیا رویکرد چابک برای تیم شما مناسب است؟

چیزی که تا این بخش مشاهده کردیم، صرفاً لایه‌ی بیرونی یا ظاهر رویکرد چابک است که طبیعتاً فوق‌العاده به نظر می‌رسد. اما همان‌طور که قبلاً گفتیم، رویکرد مدیریتی چابک برای همه‌ی پروژه‌ها سودمند نیست. چرا؟ رویکرد چابک، ممکن است به معنای جدایی از همه‌ی فرایندهایی باشد که تیم یا سازمان شما، به آن‌ها خو گرفته است. اجایل یعنی حرکت سریع. بنابراین در این رویکرد همه‌چیز از قبل تنظیم و برنامه‌ریزی نمی‌شود. آیا محیط فعلی تیم شما می‌تواند چنین تغییراتی را تاب بیاورد؟ پنج سؤال زیر به شما کمک می‌کنند پاسخ درست را بیابید.

۱- آیا حاضر هستید پروژه‌ای را آغاز کنید، بدون اینکه بدانید درنهایت آن را چگونه به پایان می‌برید؟

احتمالاً تابه‌حال اصطلاح «سریع شکست خوردن» را شنیده‌اید. این اصطلاح به رویکرد چابک اشاره دارد. شما در این روش، سریع حرکت می‌کنید و نتایج را به‌طور مداوم، با کاربران واقعی آزمایش می‌کنید. اگر عادت دارید که همیشه همه‌چیز را تحت کنترل داشته باشید، رویکرد چابک استرس زیادی به شما وارد می‌کند. قبل از اینکه رویکرد چابک را بپذیرید، از خودتان بپرسید که آیا حاضرید نسخه‌ی پایین‌تر از نسخه‌ی نهایی محصول را با کاربران واقعی تست کنید؟ آیا راه‌اندازی یک MVP (حداقل محصول پذیرفتنی) به شما احساس خوبی می‌دهد؟ یا فکر می‌کنید پیش از آنکه محصول خود را معرفی کنید، باید پروژه را کاملاً تکمیل کرده و محک زده باشید؟

۲- چقدر ریسک گریز هستید؟

همان‌طور که اشاره شد، رویکرد چابک براساس «اجرا و پیاده‌سازی مداوم و یادگیری از اشتباهات» پیش می‌رود. پس شما نسبت به رویکردهای سنتی، با سطوح بالاتر خطرپذیری مواجه هستید.

۳- تیم شما چقدر انعطاف‌پذیر است؟

در رویکرد چابک، شما مرتباً با مشتریان خود همفکری می‌کنید تا محصول را بهبود دهید. مسئله اینجا است که همه‌ی توسعه‌دهندگان، طراحان و سازندگان، از خودبینی کم یا زیادی برخوردار هستند. آیا بازیگران کلیدی تیم شما می‌توانند احساس شخصی خود را کنار بگذارند و تلاش و ایده‌های خود را با نیازهای مشتری سازگار کنند؟

۴- سلسله‌مراتب شرکتی شما چقدر سخت‌گیرانه است؟

تعاملات مداوم روش چابک، صرفاً به ارتباط با کاربران و مشتریان محدود نمی‌شود. توسعه‌دهندگان محصول نیز باید هرروز با ذینفعان و مالکان پروژه در ارتباط باشند. این روند در صورتی امکان‌پذیر است که در فرهنگ‌سازمانی شما، سلسله‌مراتب غیرقابل‌دسترس و سختی وجود نداشته باشد.

۵- چگونه پیشرفت و موفقیت تیم را اندازه‌گیری می‌کنید؟

درنهایت همان‌طور که دیدیم، مدیریت پروژه‌ی چابک دائماً تلاش می‌کند تا فرایندهای خود را بهبود دهد و محصول را بهتر کند. بنابراین اگر تیم یا رهبر پروژه، از ایده‌های هیجان‌انگیز جدید استقبال نمی‌کند، باید کمی دست نگه‌دارید. از خودتان بپرسید که فرهنگ‌سازمانی شما، موفقیت و پیشرفت را چگونه تعریف می‌کند؟ آیا می‌توانید قدم‌های کوچک و پایداری که شما را به هدف نهایی نزدیک‌تر می‌کند، ببینید؟

Agile Team

بهره‌گیری از رویکرد مدیریت پروژه‌ی چابک در تیم‌های فنی

رویکرد چابک، ترکیبی از برنامه‌ریزی و اجرای مداوم، یادگیری دائمی و تکرار است. بااین‌حال یک پروژه‌ی پایه‌ی چابک را می‌توان به هفت مرحله تقسیم کرد:

مرحله‌ی ۱: تعریف چشم‌انداز

درواقع شما باید علت کار خود را توضیح دهید، زیرا در طول مسیر پروژه، بارها به این عقیده‌ی اصلی مراجعه می‌کنید. به‌علاوه اعضای تیم باید هدف نهایی و علت تلاش‌های خود را بدانند. برای شرکت‌های تولیدی، سخنرانی آسانسوری یا Elevator Pitch یکی از بهترین راه‌های تعریف چشم‌انداز است:

مشخص کنید که چه افرادی، چه محصولی (نام محصول، دسته‌بندی محصول) را برای چه کسی (مشتری هدف) توسعه می‌دهند. چه جایگزین‌هایی (رقبا) برای محصول شما وجود دارد، محصول شما چه مشکلاتی را حل می‌کند و مزایای آن چیست.

همه‌ی ذینفعان کلیدی ازجمله مدیران و مسئولان اجرایی، مالکین پروژه و اعضای تیم باید در جلسه‌ی معرفی چشم‌انداز حضورداشته باشند.

مرحله‌ی ۲: نقشه‌ی راه محصول

تفاوت رویکرد چابک را در این مرحله به‌راحتی مشاهده می‌کنید: قرار نیست شما ساعت‌ها وقت بگذارید تا هر گام از مسیر را برنامه‌ریزی کنید. کافی است که تلاش‌های لازم برای تکمیل هر بخش یا قسمت از محصول را شناسایی و اولویت‌بندی کنید، به‌طوری‌که با کنار هم گذاشتن یا ترکیب این بخش‌های کوچک، به یک محصول نهایی قابل‌استفاده برسید.

برای مشخص کردن هر یک از بخش‌های کوچک پروژه، پنج اطلاعات کلیدی را وارد کنید: تاریخ، نام، هدف، ویژگی‌ها (فیچرها) و متریک. مزیت نقشه‌ی راه محصول این است که شما ایده‌ی واضحی از «چه‌کاری، چه زمانی، چگونه» و همچنین راه سنجش پیشرفت به دست می‌آورید.

مرحله‌ی ۳: برنامه‌ی تحویل نتایج

ازآنجاکه پروژه‌های چابک؛ نتایج متعددی را در مراحل مختلف ارائه می‌دهند و به عبارتی از چندین نسخه برخوردار هستند، ویژگی‌هایی که باید زودتر و در نسخه‌های اولیه ارائه شوند، اولویت‌بندی می‌شوند. به‌عنوان‌مثال اگر پروژه‌ی شما در ماه مهر راه‌اندازی می‌شود، می‌توانید MVP خود را برای اوایل ماه بهمن تنظیم کرده و ویژگی‌های اولویت بالا را در ماه اردیبهشت ارائه کنید. البته این فواصل، به پیچیدگی پروژه‌ی شما و طول اسپرینت‌ها (دوره‌های کار اختصاص داده‌شده به هر هدف) بستگی دارد. انتشار هر محصول معمولاً سه تا پنج اسپرینت را شامل می‌شود. در قسمت آینده‌ی آموزش اسکرام، از مفهوم اسپرینت بیشتر صحبت می‌کنیم.

Agile methodology

 مرحله‌ی ۴: برنامه‌ریزی برای اسپرینت‌ها

در این مرحله از نمای ماکرو، به میکرو حرکت می‌کنید. تیم توسعه و مالک محصول، اسپرینت‌ها را برنامه‌ریزی می‌کنند. یک اسپرینت، چرخه‌ی کوتاه‌مدت توسعه است که در آن وظایف و اهداف خاصی دنبال می‌شود و معمولاً بین یک تا چهار هفته طول می‌کشد. طول اسپرینت‌ها باید در تمام مراحل پروژه یکسان بماند. در این صورت تیم می‌تواند باتوجه‌به عملکرد گذشته‌ی خود، کارهای آینده‌ی خود را با دقت بیشتری برنامه‌ریزی کند.

در ابتدای هر اسپرینت، تیم فهرستی از کارهای ناتمام ایجاد می‌کند. این کارها باید در بازه‌ی زمانی تعیین‌شده، قابل‌تکمیل باشند و به شما اجازه دهند یک محصول نرم‌افزاری قابل‌استفاده را توسعه دهید. سپس شما می‌توانید با استفاده از یکی از روش‌های چابک؛ که در ادامه‌ی مطلب معرفی می‌شوند، روی فهرست کارکنید.

مرحله‌ی ۵: جلسات ایستاده‌ی روزانه

در طول هر اسپرینت، شما به فرصت‌هایی نیاز دارید که مطمئن شوید موانع و انحرافاتی در مسیر رسیدن به انحراف وجود ندارد. جلسات روزانه‌ای که اعضای تیم در حالت ایستاده باهم گفت‌وگو می‌کنند، همان فرصتی است که به کمک شما می‌آید. در طول این جلسات ۱۵ دقیقه‌ای، تیم درباره‌ی سه موضوع بحث می‌کند: دیروز چه کردید؟ امروز روی چه چیزی کار می‌کنید؟ آیا مانعی بر سر راه حرکت تیم وجود دارد؟ توجه داشته باشید که جلسات ایستاده، برای تقویت ارتباطات خاصی که مدیریت پروژه چابک را هدایت می‌کند ضروری هستند.

مرحله‌ی ۶: بررسی

اگر تا این مرحله درست پیش رفته باشید، در پایان سیکل اسپرینت شما یک قطعه‌ی کاربردی از نرم‌افزار را در اختیاردارید. حالا باید آنچه انجام‌شده را با تیم و سایر ذینفعان کلیدی، مرور و بررسی کنید. کلید اصلی این است که برنامه‌ی اولیه‌ی خود را مرور کنید تا مطمئن شوید همه‌ی الزامات برآورده شده است. مالک محصول می‌تواند برخی از عملکردهای محصول را بپذیرد یا رد کند. مهم این است که اگر چیزی اشتباه پیش می‌رود، علت آن را بپرسید. چگونه می‌توانید اسپرینت بعدی را به شیوه‌ای تنظیم کنید که تیم، به اهداف مطلوب دست پیدا کند؟ در رویکرد اجایل، همه‌چیز به یادگیری مداوم و تکرار بستگی دارد و این امر شامل فرایندها و محصول شما نیز هست.

مرحله‌ی ۷: تعیین نقطه‌ی تمرکز بعدی

در مدیریت چابک پروژه، شما باید پس از برداشتن هر قدم، قدم بعدی خود را به‌طور روش بدانید. وقتی یک اسپرینت تکمیل‌شده و ویژگی‌های آن معرفی و بررسی‌شده‌اند، باید تصمیمی بگیرید که در مرحله‌ی بعد چه‌کاری انجام می‌دهید. هرچند این تصمیم به‌سرعت اتخاذ می‌شود، ولی باید به‌اندازه‌ای وقت بگذارید که بدانید از اسپرینت قبلی چه درس‌هایی می‌گیرید و در آینده چگونه آن را بهبود می‌دهید.

متدولوژی‌های چابک

XP

XP

در سال ۱۹۹۹ کنت بک، یکی از هفده خالق توسعه‌ی نرم‌افزاری چابک، در کتاب برنامه‌نویسی مفرط رویکرد توسعه‌ی نرم‌افزار خود را توضیح داد. روش XP نسبت به اسکرام، تمرکز بیشتری بر نحوه‌ی نوشته شدن کدها و تست‌ها دارد.

هرچند کاربرد XP بسیار کمتر از اسکرام است، اما برخی از روال‌های آن مورد استقبال توسعه‌دهندگان قرارگرفته است، مانند برنامه‌نویسی دونفره، توسعه‌ی آزمون محور و ادغام یکپارچه یا مستمر.

Kanban

Kanban

کانبان نیز مانند اسکرام روی تحویل مداوم نتایج متمرکز است و درعین‌حال همه‌ی فرایندها را ساده نگه می‌دارد و حجم کار زیادی را به تیم توسعه تحمیل نمی‌کند. سه اصل روش کانبان عبارت‌اند از:

  • تصویرسازی جریان کار روی یک بورد
  • محدود نگه‌داشتن حجم کاری که در حال اجرا است.
  • وضوح بخشیدن به قدم‌های بعدی

اسکرام

اسکرام شناخته‌شده‌ترین روش توسعه‌ی چابک است و به‌لطف سادگی، کارایی اثبات‌شده و قابلیتی اجرای شیوه‌های مختلف دیگر روش‌های چابک، به‌به‌ویژه در دنیای توسعه نرم‌افزار بسیار محبوب است. در این روش، مالک محصول با تیم خود به‌خوبی کار می‌کند تا اهداف یا ویژگی‌های آن‌ها را شناسایی و اولویت‌بندی کند و این موارد را به چیزی که Backlog محصول نامیده می‌شود،  اضافه کند. بک‌لاگ‌ها می‌توانند ویژگی‌های، رفع باگ یا الزامات غیرکاربردی را شامل شوند، یعنی تقریباً هر چیزی که باید انجام شود تا یک نرم قابل‌استفاده و کاربردی آماده شود.

توسعه‌ی ناب و کریستال، دو تکنیک دیگر رویکرد چابک هستند که در فرصت مناسب به آن‌ها خواهیم پرداخت.

در این مطلب سعی کردیم شما را با اصول و قواعد و کلیات رویکرد چابک آشنا کنیم، زیرا این نکات پیش‌نیاز قسمت‌های آینده‌ی آموزش اسکرام محسوب می‌شوند. هفته‌ی آینده، از مزایا و معایب، اصول و نقش افراد در اسکرام صحبت می‌کنیم.

منبع :

PROJECTMANAGER

 PLAN

 AGILEMANIFESTO

از وقتت توی تعطیلات نوروز استفاده کن!

پردیس فناوری کیش-طرح مشاوره تخصصی صنعت- دپارتمان آموزش کیش تک

پردیس فناوری کیش با هدف ارتقای سطح مهارت های شغلی برگزار میکند: 

دوره آنلاین هفتسین بهاربونه ، با رويكرد كاملا علمي و عملي براي توانمند سازي دانشجويان رشته هاي کامپیوتر و زبانهای خارجی ، كارآموزان وشاغلين بخش فناوری اطلاعات و ارتباطات و زبانهای خارجی توسط اساتيد برجسته پرديس فناوري كيش برگزار مي گردد.

 

مخاطبین دوره :

توسعه دهندگان سیستم های عملیاتی و اطلاعات

دانشجویان و فارغ التحصیلان کامپیوتر و فناوری اطلاعات و زبانهای خارجی

کلیه علاقمندان به مباحث بانک های اطلاعاتی

و کلیه علاقمندان به زبانهای خارجی

 

     ثبت نام هم اکنون در پرتال ثبت نام مركز                     ثبت نام هم اکنون در پرتال ثبت نام مركز

      ثبت نام هم اکنون در پرتال ثبت نام مركز                  ثبت نام هم اکنون در پرتال ثبت نام مركز

 

با ارائه مدرک بین المللی

محل برگزاري : پردیس فناوری کیش(حضوری و آنلاین و برون سازمانی)

تاريخ برگزاري : از ۱۵ اسفند تا ۱۵ خرداد

شهريه كارگاه : ۱۲۵/۰۰۰ هزار تومان

 

برای اطلاعات بیشتر با شماره های تماس حاصل نمایید :

021-66176196

09059626900

طرح ملی مشاوره صنعت و مدیریت

طرح ملی مشاوره صنعت و مدیریت

جذب متخصصان دانشگاهی و حرفه‌ای صنعتی در طرح ملی مشاوره صنعت و مدیریت

مشاوره تخصصی صنعت و مدیریت به عنوان یکی از طرح‌های ملی از سوی پردیس فناوری کیش است که اکنون این موسسه تصمیم دارد متخصصان دانشگاهی و حرفه‌ای را در زمینه‌های آموزش، مشاوره و اجرای پروژه در شهر تهران، استان‌ها، مناطق آزاد و ویژه اقتصادی جذب کند.

به نقل از پردیس فناوری کیش دپارتمان مشاوره تخصصـی صـنعت و مدیریت، این مجموعه با ارائه طرح ملی مشاوره تخصصـی صـنعت و مدیریت که با هماهنگی دبیرخـانه سازمـان منـاطق آزاد و ویژه اقتصـادی ریاست جمهوری (سازمان منطقه آزاد کیش)، بانک کشاورزی و مرکز رسانه دیجیتال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صورت گرفته است در نظر دارد با هدف ایجاد و توسعه فرهنگ مشاوره در حوزه‌های تخصصی برنامه‌ریزی‌هایی داشته باشد. ضمنا سامانه مشاوره از راه دور در این خصوص ثبت اختراع و تاییدیه علمی لازم را کسب کرده است.

جذب متخصصان دانشگاهی و حرفه‌ای صنعتی در طرح ملی مشاوره صنعت و مدیریت

دکـتر داود رمضـانی مـدیر عامـل پردیس فنـاوری کیش اعلام کرد ایـن طرح در چهـار فـاز اجرا خواهـد شـد، که در فـاز نخست این طرح جـذب افراد حقیقی و حقوقی واجد شرایط (افراد دانشگاهی و یا صنعتی بدون محدودیت نوع فعالیت) در شهر تهران، استان‌ها، مناطق آزاد و ویژه اقتصادی که توانایی لازم در زمینه‌های آموزش و مشاوره و اجرای پروژه دارند، را در بر می‌گیرد.

وی در تشـریح این طرح افزود، فراهم شـدن امکان بستر مشاوره حضوری و به ویژه آنلاین به صورت هم‌زمان و چنـد رسانه‌ای، در ابعاد مختلف صـنایع و پیرامون آن از مواردی است، که می‌تواند بدون در نظر گرفتن فاصـله جغرافیایی و یا محدودیت زمان خدمات خود را ارائه دهد. خدمات مشاوره‌ای این مرکز از مرحله قبل از تاسیس یک واحد صنعتی (طرح توجیهی) تا مراحل رشد و توسعه ادامه خواهد داشت و حتی آسیب شناسی و ارائه برنامه‌های استراتژیک از خدمات دیگر در این مرکز است. مشاوره در صنعت به معنای عام که دربرگیرنده همه جوانب کسب و کار است به عنوان یک فرهنگ نو ظهور در این طرح تبیین و در حال توسعه است و البته نیازمند همراهی بخش‌های مختلف تخصصی دولتی، خصوصی و تک تک متخصصین است.

در فاز کنونی افراد متخصـص (با حداقل دارای یک تخصص و یا مهارت) می‌توانند جهت عضویت و بهره‌مندی از مزایای طرح مذکور به  پورتال این پردیس به نشانی www.kishtech.ir و یا سایت www.kishindustry.ir مراجعه و پس از مطالعه طرح و مزایای آن فرم مربوطه را تکمیل کنند و یا باشماره تلفن 02166176196 تماس حاصل کنند.

انتشار محتوا:اخبار رسمی

چگونه از گرم شدن بیش از اندازه گوشی‌های هوشمند جلوگیری کنیم؟

ممکن است برای شما هم پیش آمده باشد که اطرفیانتان که به طور نرمال از گوشی هوشمند استفاده می‌کنند، از گرم شدن آنها ابراز نارضایتی کنند. بسیاری از کاربران هم معمولاً از بیش از اندازه گرم شدن گوشی در زمان شارژ، بازی کردن و یا پخش ویدئو ناراحتند. این موضوع زمانی بیشتر به چشم میاد که صنعت تولید گوشی‌های هوشمند روی به استفاده از باتری‌های بزرگ‌تر با ظرفیت 4000 میلی آمپرساعت و حتی بیشتر آورده است.

البته ممکن است که دلیل داغ شدن گوشی شما مشکلات سخت‌افزاری باشد، اما معمولاً راهکارهایی وجود دارد که می‌تواند این موضوع را حل کند. ما به شما 6 راه‌حل برای جلوگیری از گرم شدن گوشی پیشنهاد خواهیم داد.

Charger plug phone on car

1. از تماس مستقیم با نور خورشید جلوگیری کنید
قرار گرفتن طولانی مدت در معرض نور آفتاب آن هم به صورت مستقیم می‌تواند باعث داغ شدن گوشی شود. این موضوع برای گوشی‌هایی که قاب پشتی آن پلاستیکی است، شدت بیشتری دارد. علاوه‌براین تحقیقات نشان داده است که قرار گرفتن طولانی مدت گوشی در معرفی نور آفتاب به نمایشگر لمسی آن آسیب می‌زند. بهتر است که در هوای گرم گوشی خود را درون کیفتان نگه دارید.

2. در زمان شارژ گوشی را روی تخت یا مبل رها نکنید
گوشی‌های هوشمند در زمان شارژ گرما منتشر می‌کنند. قرار دادن آنها بر روی سطحی مانند مبل از انتقال گرما جلوگیری کرده و به جای آن دمای خود گوشی بالا می‌رود. بهتر است که در زمان شارژ، گوشی را بر روی سطوح سخت قرار دهید.

3. قاب پشتی گوشی را درآورید
قاب پشتی گوشی هم مانند مبل و تخت مانع انتقال گرما می‎شود و این دمای گوشی را بالاتر می‌برد. درآوردن قاب باعث به جریان افتادن جبهه هوای گرم درون گوشی و خنک شدن دستگاه می‌شود.

4. برنامه‌هایی که بیش از اندازه از پردازنده کار می‌کشند را حذف کنید
برنامه‌های متعددی هستند که همواره در پس‌زمینه گوشی فعال‌اند و بخش بزرگی از فعالیت پردازنده را به خود اختصاص می‌دهند. این برنامه‌ها باعث بالارفتن دمای گوشی نیز می‌شوند. بنابراین بهتر است آنها را از گوشی خود حذف کنید.

5. از شارژرها و باتری‌های متفرقه استفاده نکنید
اگر امکان این هست، فقط از شارژر اصلی گوشی خودتان استفاده کنید. شارژرهای متفرقه تأثیر مستقیمی بر باتری و گرم شدن گوشی دارند. این موضوع برای باتری‌های متفرقه هم به همین صورت است.

6. گوشی خود را در تمام طول شب به برق وصل نکنید
بسیاری از ما در زمان قدیم گوشی‌های خود را در تمام طول شب به شارژر وصل می‌کردیم و تعداد کسانی که هنوز هم این کار را انجام می‌دهند زیاد است. این نه تنها باعث داغ شدن بیش از اندازه گوشی می‌شود، بلکه بر روی باتری آن هم در طولانی مدت تأثیرات بدی خواهد گذاشت. 

چگونه با سرعت بالای رشد استارتاپ هماهنگ شویم؟

پردیس فناوری کیش_طرح مشاوره تخصصی صنعت و مدیریت_ گروه مدیریت:

سرعت بالای رشد استارتاپ علاوه‌بر دستاوردهای مثبتی که برای بنیان‌گذاران و کارمندان دارد، نیازمند هماهنگی و کنترل بیشتری هم هست.

بسیاری از بزرگ‌ترین سرمایه‌گذاران و کارآفرینان جهان اعتقاد دارند موفقیت استارتاپ زمانی رخ می‌دهد که بتواند هماهنگی کاملی بین بازار و محصول خود ایجاد کند. در آن حالت، کارآفرین به این درک می‌رسد که بازاری بزرگ، نادیده گرفته شده است و او، محصولی متناسب با نیازهای آن دارد. البته، اولین بودن در ارائه‌ی راهکار به بازار، لزوما به‌معنای تضمین موفقیت نیست. درواقع، چالش اصلی پس از آن ترکیب و رسیدن به مراحل مقیاس‌دهی شروع می‌شود.

 

رسیدن به موقعیت مقیاس‌دهی استارتاپ، خود مسیری دشوار محسوب می‌شود. شما به‌عنوان کارآفرین پس از تشکیل تیم و تأسیس استارتاپ، مراحل متعددی را باید پشت سر بگذارید که همه، مستلزم همان هماهنگی محصول با بازار هستند. پس از مدتی تجربه‌ی آن چالش‌ها، به مرحله‌ای می‌رسید که استارتاپ برای مقیاس‌دهی و توسعه‌ی بازار آماده می‌شود. در آن مرحله، سرعت رشد به‌حدی سریع می‌شود که شاید نتوانید خود و تیم‌تان را با آن هماهنگ کنید.

در مراحل مقیاس‌دهی، نیاز به جذب، پرورش و رشد استعدادهای جدید بیش‌ازپیش حس می‌شود. همه‌ی کارآفرینان می‌دانند که آن مراحل، دشواری‌های زیادی دارند. در مرحله‌ی مقیاس‌دهی، نیاز به نیروی انسانی هم چندین برابر می‌شود که درنهایت به‌معنای چالش‌های بیشتر خواهد بود. شما باید زمان بیشتری را برای آن فرایند اختصاص دهید تا افرادی مناسب فرهنگ سازمانی خود، جذب کنید.

 

چالش نیروی انسانی، درکنار دشواری‌ها، جذابیت‌هایی هم دارد که به‌هرحال آن را از وضعیت خسته‌کننده دور می‌کند. مقیاس‌دهی، علاوه‌بر آن چالش، موارد دیگری را هم به‌همراه دارد که شاید خسته‌کننده‌تر باشند. به‌عنوان مثال، احتمالا با روندهای اداری و کاغذبازی‌های بیشتری روبه‌رو خواهید شد که قبلا آن را در استارتاپ کوچک خود تجربه نکرده‌اید.

راهکارهای متعددی برای کارآفرینان وجود دارد که با استفاده از آن‌ها، می‌توان فرایند مقیاس‌دهی و سرعت بالای رشد را کمی لذت‌بخش‌تر و آسان‌تر کرد. در ادامه‌ی این مطلب زومیت، راهکارهایی را شرح می‌دهیم که شاید در آسان‌تر کردن فرایند مقیاس‌دهی برای استارتاپ‌ها مفید باشند.

۱- حذف هزینه‌های اضافی

مقیاس‌دهی و افزایش سرعت رشد، نیازمند هزینه‌های جدید در بخش‌های مختلف خواهد بود. اکثر استارتاپ‌ها هم از سرمایه‌گذارانی بیرون از تیم خود در آن مرحله کمک می‌گیرند. قطعا با بزرگ شدن تیم، هزینه‌ها هم بزرگ‌تر می‌شوند. درنتیجه، برخی هزینه‌ها که شاید زمانی اهمیت زیادی نداشتند، به‌یک‌باره به چالشی عظیم برای شما تبدیل خواهند شد.

به‌عنوان مثالی از هزینه‌های به‌ظاهر بی‌اهمیت که سریعا افزایش می‌یابند، می‌توان به هزینه‌ی غذای کارمندان یا موارد ساده‌تر همچون کاغذ و ملزومات اداری اشاره کرد. همان ملزومات اداری، برخی اوقات به درگیری ذهنی اصلی مدیران بدل می‌شوند. می‌توان پیش از رسیدن به آن مراحل، برخی از هزینه‌های احتمالی را پیش‌بینی کرد و با تدبیر راهکارهای جایگزین، هزینه‌ها را قبل از مقیاس‌دهی،‌ حذف کرد.

۲- شناخت زمان پایان نیاز به نوآوری

افراد نوآور در تیم‌های استارتاپی، عموما محبوبیت بالایی دارند، اما قطعا نمی‌توان در فرایندهای مقیاس‌دهی، به آن‌ها مسئولیت‌های اصلی داد. جستجوی دائمی برای راه‌های جدید کاری و روش‌های بهینه‌ی فرایندی، نیازمند هزینه‌های بالای زمانی، انرژی و پول خواهد بود. در رشد سریع، به زمانی می‌رسید که وفاداری به روش‌های موجود و تلاش برای حفظ آن‌ها، نسبت به نوآوری و امتحان کردن روش‌های جدید، اهمیت بیشتری پیدا می‌کند.

زمانی‌که استارتاپ‌ها از مرحله‌ی نوپا بودن عبور می‌کنند و به استانداردهای صنعتی شدن نزدیک می‌شوند، دیگر نوآوری‌های آن‌چنانی و تغییرات اساسی در محصول، معنای خاصی نخواهد داشت. در آن مراحل، ارائه‌ی خدمات بهینه به مشتری، اهمیت بیشتری دارد و می‌تواند شما را نسبت به رقبای بزرگ خود متمایز کند. اگر بتوانید حتی پس از جذب چند صد هزار مشتری، هر فرد جدید را به‌عنوان اولین مشتری خود در نظر بگیرید، قطعا در حفظ آن‌ها و توسعه‌ی پایگاه مشتریان موفق خواهید بود.

 

 

۳- حفظ ثبات برندسازی

دوره‌های رشد سریع، بسیاری از کارآفرینان را به فکر فرایندهایی همچون بازاریابی، تبلیغات و برندسازی بیشتر می‌اندازد. اگر شما در موقعیت مقیاس‌دهی قرار داشته باشید، به‌احتمال زیاد برند به ثبات قابل قبولی رسیده است و اکنون، باید برای حفظ آن تلاش کنید. در آن مرحله، اهمیت حفظ هویت برند به‌صورت داخلی، بسیار بیشتر می‌شود، چرا که در مسیر حفظ اتحاد نیروی کاری خواهد بود.

در مرحله‌ی رشد سریع، احتمالا نیازی به استخدام طراحان جدید نخواهید داشت (خودداری از هزینه‌های اضافی). البته، در آن مراحل هم نیاز به بهبود طراحی‌ها یا ایجاد تغییراتی جزئی خواهید داشت که در صورت راه‌اندازی کمپین‌های بازاریابی، بیشتر هم می‌شود؛ اما از آنجا که برند شما به ثباتی نسبی رسیده است، می‌توانید با استخدام تیم‌های دورکار یا برون‌سپاری کلی فرایندهای گرافیکی، از ایجاد هزینه‌های ثابت اضافی خودداری کنید.

درنهایت باید بدانید که زندگی هیچ‌گاه برای یک بنیان‌گذار استارتاپ آسان نخواهد بود. البته، زندگی شما به‌عنوان کارآفرین و ارزش‌آفرین هیچ‌گاه هم خسته‌کننده نیست، چرا که در همه‌ی مراحل با چالش‌های جدید روبه‌رو خواهید شد.

شکست نخوردن لزوما به‌معنای پیروزی نیست

پردیس فناوری کیش_طرح مشاوره تخصصی صنعت و مدیریت_گروه مدیریت :

بسیاری از افراد در فعالیت‌های روزانه‌ی خود، تنها تلاش می‌کنند که شکستی را تجربه نکنند. چنان رویکردی، الزاما به پیشرفت و موفقیت ختم نمی‌شود.

هیچ ورزشکار قهرمان یا فرد موفقی در هیچ رشته‌ی کاری، با چشم‌انداز فرار از شکست، به موفقیت نرسیده است. افراد موفق، آن‌هایی هستند که با انگیزه‌ای قوی به‌سمت بهتر کردن روزهای زندگی خود پیش می‌روند. چنین افرادی، هر روز می‌خواهند قدمی رو به پیشرفت نسبت به روز قبل بردارند و در آن مسیر، به دیگران نیز انگیزهمی‌دهند تا به آن‌ها ملحق شوند.

 

 

در فضای کاری، نحوه‌ی کار و برخورد برخی از افراد به‌گونه‌ای است که در چهره‌ی آن‌ها تنها می‌توان همان فرار از شکست را مشاهده کرد. به‌عنوان مثال، آن‌ها به جلسه‌های کاری می‌آیند و بدون ارائه‌ی ایده‌ای خاص، فقط یادداشت‌برداری می‌کنند. آن‌ها کارهای روزها و هفته‌های خود را توضیح می‌دهند، اما هیچ برنامه‌ای برای هفته، ماه و سال آینده ندارند. درنهایت، چنین افرادی از قبول وظایف جدید با احتمال ریسک بالا هم دوری می‌کنند.

اصطلاحی در دنیای کسب‌وکار می‌گوید که تنها افراد عادی و متوسط همیشه در بهترین حالت خود هستند. به‌بیان‌دیگر، افراد حرفه‌ای الزاما همیشه روندی با ظاهر موفق ندارند و با ریسک‌ها و شکست‌های متعدد، خود را به پیش می‌برند. البته، نفوذ فرهنگ و رفتاری که تنها به‌فکر شکست نخوردن است، به‌مرور در شرکت‌های مختلف اتفاق می‌افتد و شاید بتوان مدیران را عامل اصلی آن دانست.

درک چشم‌انداز

هر رهبری در حوزه‌ی کسب‌وکار، چشم‌اندازی از اهداف مورد نظر خود ترسیم می‌کند و با استفاده از آن، دستاوردهای مورد نظر خود را به کارمندان نشان می‌دهد. دراین‌میان، رهبران بزرگ، علاوه‌بر چشم‌انداز، محیطی را فراهم می‌کنند تا کارمندان به‌راحتی به کشف بپردازند و به‌مرور، مفاهیم آن را به وظایفی قابل انجام تفسیر کنند. نقطه‌ی خطرناک در چنین وضعیتی آن است که رهبران با پیام‌ها یا درخواست‌های مبهم، روند کاری آن افراد را با چالش روبه‌رو می‌کنند.

برخی از نشانه‌های ابهام در رهبری مدیران، شامل تفاوت چشم‌انداز با عملکرد آن‌ها می‌شود. به‌عنوان مثال آن‌ها در صحبت‌های اولیه و تعریف چشم‌انداز، نوآوری و ایده‌های جدید را ارج می‌نهند، اما باز هم مانند مدیران سنتی به‌دنبال گزارش‌های ماهانه هستند. در مثالی دیگر، مدیران بهترین کارمندان خود را ارج می‌نهند، اما ایده‌های همان کارمندان برای بررسی باید ماه‌ها یا شاید سال‌ها زمان نیاز داشته باشد.

 

 

پذیرفتن مخالفت

رهبران عموما پس از ابلاغ چشم‌اندازها انتظار دارند افراد به‌سرعت آن را بپذیرند و با قدرت تمام به‌سمت هدف‌های ترسیم‌شده حرکت کنند. به‌بیان‌دیگر، آن‌ها آماده‌ی شنیدن انتقاد یا ایراد به چشم‌انداز تدوین شده نیستند.

البته، اکثر مدیران می‌خواهند که تیمی باانرژی داشته باشند. آن‌ها انتظار دارند کارمندان هر روز با ایده‌های نو و راهکارهای جدید به محل کار بیایند. اگر شما هم جزو چنین رهبرانی هستید، پس باید گوش دادن به ایده‌ها را بیاموزید؛ ایده‌هایی که شاید مسیری جدید یا راهکاری برای توسعه‌ی هرچه بیشتر برنامه‌ی شما باشند.

پس از گوشی دادن به ایده‌های کارمندان باانگیزه، نوبت به قدردانی از آن‌ها و معرفی ایده‌ها در جلسات بعدی برنامه‌ریزی شرکت می‌رسد. با چنین مسیری، می‌توان انتظار داشت که در جلسات بعدی هم کارمندان متعدد ایده‌های جدید ارائه دهند که شاید به مسیرهایی منتهی شود که مدیر، هیچ‌گاه انتظار آن‌ها را هم در ذهن خود نداشت.

 

 

قدردانی از شکست

ترس از شکست و تلاش برای دوری از آن، رویکرد طبیعی اکثر افراد در کسب‌وکار نیست. درواقع، ما باید زمان و انرژی زیادی را روی ترس خود گذاشته باشیم تا به چنان رویکردی برسیم. البته، مدیرانی که با رهبری واقعی فاصله دارند هم در شکل‌گیری چنین بینشی بی‌تأثیر نیستند. آن‌ها تیم خود را به‌گونه‌ای مدیریت می‌کنند که درنهایت همه‌ی افراد تنها به فکر فرار از شکست می‌افتند.

به‌عنوان مثالی از فرار از شکست، تیم‌های فروش متعددی را در شرکت‌ها می‌بینیم که تنها برای رسیدن به حداقل فروش ماهانه‌ی خود تلاش می‌کنند. آن‌ها می‌دانند که اگر بسیار بیش از حداقل خود نتیجه‌گیری کنند، برخی مدیران به‌سرعت آن حداقل را افزایش می‌دهند.

بسیاری از مدیران، ایده‌های جدید را در روندهای طولانی و خسته‌کننده‌ی آنالیز گرفتار می‌کنند. آن‌ها در موارد متعدد نیز به کارمندان می‌گویند که ایده، در مسیر کاری شرکت نیست که چنان تفکری، تنها به فرهنگی پوسیده و قدیمی منجر خواهد شد.

رهبران واقعی، نه‌تنها از ایده‌های جدید استقبال می‌کنند، بلکه شکست‌های رخ‌داده در پی آن‌ها را نیز ارج می‌نهند. داستانی مشهور از مدیر افسانه‌ای جنرال الکتریک، جک ولش وجود دارد که ایده‌‌ی یک مدیر میان‌رده را پذیرفت و میلیون‌ها دلار در آن سرمایه‌گذاری کرد تا تنها شکستش را مشاهده کند. او در گردهم‌آیی جهانی بعد از آن شکست، از مدیر مذکور قدردانی کرد.

درنهایت به این نتیجه می‌رسیم که رهبران واقعی، فرهنگی ایجاد می‌کنند که ایده‌ها در آن به اشتراک گذاشته می‌شود، ریسک‌پذیری جریان دارد و شکست نیز مورد قدردانی قرار می‌گیرد. درواقع، وقتی مردم امکان و اجازه‌ی شکست خوردن داشته باشند، فرصت پیشرفت هم فراهم می‌شود. چنان روندی، به آن‌ها می‌گوید که روی پیروز شدن (و نه‌تنها فرار از شکست) متمرکز شوند.

مایکروسافت نسخه‌ مبتنی بر کرومیوم مرورگر Edge را منتشر می‌کند

نسخه‌ی جدید Edge در آخرین نسخه از ویندوز برای کاربران برنامه‌ی ویندوز اینسایدر مشاهده شده است. احتمالا این مرورگر به‌زودی دراختیار اینسایدرها قرار خواهد گرفت.

اخیرا انتشار ناخواسته‌ی نسخه‌ای اولیه از مرورگر اج را شاهد بودیم که براساس کرومیوم ایجاد شده بود. البته، اهالی ردموند قصد دارند پیش از عرضه‌ی عمومی این مرورگر برای اعضای برنامه‌ی ویندوز اینسایدر، بهبودهایی روی آن اعمال کنند؛ ولی خبر خوشحال‌کننده این است که احتمالا این مسئله به‌زودی رنگ واقعیت به‌خود خواهد گرفت.

وب‌سایت آلمانی Deskmodder تصاویری منتشر کرده که نشان‌دهنده‌ی ردپای نسخه‌ی جدید Edge در آخرین بیلد از ویندوز برای کاربران حلقه‌ی Skip Ahead ویندوز اینسایدر است. البته، مایکروسافت نسخه‌ی مبتنی بر کرومیوم اج را فقط برای برخی از کاربران عرضه می‌کند تا به‌نوعی امکان مقایسه‌ی میان این نسخه از اج و نسخه‌ی قدیمی وجود داشته باشد.

بااین‌حال، اگر عضو برنامه‌ی ویندوز اینسایدر هستید و در حلقه‌ی Skip Ahead قرار دارید، می‌توانید این فایل‌ها را در مسیر زیر مشاهده کنید. ضمنا به‌یاد داشته باشید انجام این کار فقط در محیط Windows Sandbox امکان‌پذیر است.

C:\Users\WDAGUtilityAccount\AppData\Local\MicrosoftEdge
در بیلدهای بعدی ویندوز که برای اینسایدرها منتشر خواهد شد، مایکروسافت نسخه‌ی جدید Edge را کاملا جایگزین نسخه‌ی قدیمی خواهد کرد. مرورگر اج برای تمامی کاربران نیز احتمالا همراه‌با به‌روزرسانی بهاره‌ی ویندوز در سال ۲۰۲۰ عرضه خواهد شد.