زندان سلیمان ؛

زندان سلیمان

محلی‌ها می‌گویند حضرت سلیمان دیو‌هایی که از او نافرمانی می‌کردند را به درون سیاه چاله می‌انداخته و زندانی می‌کرده است.

می‌گویند یکی از دیوهای سرکش انگشتری با نشان و نام اعظم خداوند را از حضرت سلیمان ربوه و حضرت هم او را درون این گودال زندانی کرده و دیوارهای بلندی در اطراف آن ساخته تا دیو نتواند از آن خارج شود. دیو هم آنقدر خطرناک و خشمگین است که از دهانش گاز‌های سمی و بخار بیرون می‌دهد و اگر کسی پا به درون این سیاه چاله بگذارد توسط این موجود شاخ و دم‌دار کشته می‌شود.

حتما متوجه شده‌اید که این داستان فقط یک افسانه‌ی محلی است و واقعیت ندارد. هیچ‌وقت در دنیای واقعی دیوی در کار نبوده که حضرت سلیمان بخواهد او را تبعید یا تنبیه کند. اما ماجرای سیاه‌چاله  کاملا واقعی است. این گودال در دل کوهی به ارتفاع ۱۰۰ متر در فاصله سه کیلومتری غرب تخت سلیمان در استان آذربایجان غربی واقع شده است و شکل و شمایل عجیبی دارد و بنا بر داستان بالا به زندان دیو یا زندان سلیمان معروف است.

زندان سلیمان

زندان سلیمان یک کوه معمولی نیست، کوهی تو خالی است و درون آن گودال بزرگی قرار دارد که طول آن ۸۰ متر و قطر دهانه‌ی آن تقریبا به ۶۵ متر می‌رسد!

جالب است بدانید که می‌گویند این کوه در زمان مانایی‌ها، نیایشگاه بوده است و این را می‌توان از باقیمانده‌ی آثار بنای سنگی که در اطراف دهانه و در بالای کوه واقع شده است، متوجه شد.

زندان سلیمان

در قدیم که مردم سواد و دانش کافی نداشتند خیال می‌کردند دود و بخاری که از دهانه‌ی کوه بیرون می‌آید حاصلِ خشم و عصبانیت دیوی است که در آن زندانی شده. اما زندان سلیمان در واقع یک کوه مخروطی‌شکل آتشفشانی است و دودهایی که از آن بیرون می‌آید هم ناشی از فعل و انفعالات دهانه‌ی آتشفشان است.

البته باید اشاره کنیم که برخلاف بقیه کوه‌های آتشفشانی، سنگ‌های سازنده‌ی زندان سلیمان از نوع آذرین نیستند و این کوه میان‌تهی از سنگ‌های رسوبی تشکیل شده است. این کوه هزاران سال پیش، بر اثر رسوب کانی‌های آب دریاچه آن به وجود آمده‌است.

ارتفاع این کوه از زمین مجاور خود ۹۷ تا ۱۰۷ متر است.

زندان سلیمان ؛ سیاه‌چاله‌ای برای حبس دیوهای سرکش

اگر از این کوه بالا بروید، در دهانه آن با حفره‌ای هولناک و بزرگ مواجه می‌شوید که با نگاه کردن به انتهای آن سرگیجه خواهید گرفت.

افرادی که توانسته‌اند خودشان را به بالای کوه برسانند، نگاه کردن به درون حفره را یکی از عجیب‌ترین و هولناک‌ترین تجربیاتشان دانسته‌اند. اگر از این کوه بالا بروید، در دهانه آن با حفره‌ای هولناک و بزرگ مواجه می‌شوید که با نگاه کردن به انتهای آن سرگیجه خواهید گرفت.

زندان سلیمان ؛ سیاه‌چاله‌ای برای حبس دیوهای سرکش

«زندان سلیمان» چگونه شکل گرفته است؟

دانشمندان معتقدند در شکل‌گیری این کوه، دریا یا عامل دیگری نقش نداشته است که رسوبات خود را به چنین شکلی در بیاورد. در حقیقت، چشمه‌ای در این منطقه وجود داشته و دارد که در ابتدا باعث ایجاد دریاچه‌ای همانند دریاچه تخت سلیمان شده است.

آب این دریاچه پر از املاح و گوگرد بوده است. به مرور زمان، املاح در این دریاچه ته نشین شده و به حالت رسوبی در آمده است.

این فرایند در طی هزاران سال باعث بالا آمدن رسوبات دریاچه و شکل گیری کوهی شده است که درون خود حفره‌ای دارد.

زندان سلیمان ؛ سیاه‌چاله‌ای برای حبس دیوهای سرکش

کوه زندان سلیمان یا زندان دیو به عنوان اولین اثر طبیعی آذربایجان غربی در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است

the Bride ‘s family paying for the Wedding

 the cast of the Wedding can be viewed as an outgrowth  of the dowry custom.In  societies where the groom had to pay for his bride,the dowry served as a”return gift”.Although the compensating value of the dowry no longer exists in modern American,the father of the bride mirrors the ancient system of marital payback by paying for the wedding.

هزینه ی عروسی میتواند بعنوان حاصل جهیزیه در نظر گرفته شود.درجوامعی که داماد برای عروس مبلغی میپردازد جهیزیه بعنوان کادووکمکمیباشد.بااین وجودارزش پاداش جهیزیه درآمریکا ی امروزی هنوز وجودداردوپدرعروس باپرداخت هزینه عروسی به رسوم قدیم بازپرداخت اجناس رانشان می دهد.

معرفی شغل مربیگری ورزش

شغل مربیگری ورزش:

پردیس فناوری کیش_ طرح مشاوره تخصصی صنعت و مدریت_ گروه خدمات عمومی

   به برنامه‌ریزی و آموزش ورزش و نرمش در سطح مبتدی یا حرفه‌ای مربیگری ورزش می‌گویند. شغل مربیگری ورزش برای کسانی که ورزش علاقه‌مند هستند مناسب است.

مربی ورزش کیست؟

‌    «مربی ورزش‌» کسی است که جهت دهی و آموزش افراد یک تیم ورزش یا یک ورزشکار را بر عهده دارد . مربی معمولا ورزشکاری باتجربه در رشته‌ای است که آن را آموزش می‌دهد.

ویژگی‌های مربی ورزش:

    متکی به نفس، خوددار و منظم است: مربی ورزش الگوی بازیکنان خود است. بنابراین، اگر شما به عنوان یک مربی می‌خواهید این ویژگی را در بازیکنان خود ایجاد کنید که بی شک یک ورزشکار به آنها نیاز دارد، در وهله اول باید خود دارای آن باشید. اعتماد به نفس مربی می‌تواند به اعضای تیم توانی مضاعف بدهد. 
ریزبین و دقیق است: در واقع این مربی‌ها هستند که استعدادهای ورزشی را شناسایی می‌کنند و این کشف تنها در صورت ریزبین بودن آنها امکان پذیر است.

   صبور است: صبور بودن از ویژگی‌های یک معلم است و مربی ورزش نیز از این ویژگی مستثنا نیست. 
پرانرژی و دارای روابط اجتماعی بالاست: یک مربی حرفه‌ای باید به عنوان مشوق و شتاب دهنده به تیم خود عمل کند. در ضمن، باید این توانایی را داشته باشد که با افراد ارتباط عاطفی و اجتماعی برقرار کند؛ چرا که برای کشف استعدادهای اعضا و کمک به آنها باید در ابتدا آنها را به درستی بشناسد و با ضعف‌ها و قوت‌هایشان آشنا باشد. تنها با این ارزیابی دقیق است که او می‌تواند از بازیکنان در تیم بهترین استفاده را بکند. 
   انتقادپذیر و منعطف است: یک مربی حرفه ای باید اشتباهات خود را بپذیرد و آنها را برطرف کند تا شاهد پیشرفت تیم خود باشد. این افراد می‌پذیرند که همیشه نکاتی برای یادگیری وجود دارد و همواره به دنبال یادگیری هستند.

ورود به شغل مربیگری ورزش:

   این روزها رشته تربیت بد نی در هنرستان‌ها تدریس می‌شود. با این حال، شما با دریافت مدرک کارشناسی درسطح بالاتری امکان مربیگری دارید. فدراسیون های مختلف نیز مربی‌هایی را آموزش می دهند و مدرک لازم را به آنها اعطا می‌کنند. آنچه یک مربی ورزش باید بداند، عبارت است از: تمرینات ورزشی، علوم ورزشی، فیزیولوژی، حرکت‌شناسی، تغذیه و تناسب اندام، تربیت بدنی و طب ورزشی. فراموش نکنید که شما نباید تنگی نفس یا هر نوع بیماری دیگری داشته باشید.

پیشرفت شغلی:

   یک مربی ورزش فعال هیچ گاه بیکار نخواهد ماند؛ زیرا می‌تواند به عنوان مربی در باشگاه‌های ورزشی آزاد فعالیت کند به عنوان مربی، کارشناس یا مربی بدن‌سازی جذب سازمان تربیت بدنی شود. اگر شما از نظر علمی واجد شرایط باشید و از لحاظ عملی نیز تجربیات لازم را به دست بیاورید، می‌توانید جذب فدراسیون های ورزشی شوید.

فضای شغلی:

   آموزش و پرورش، ادارۀ تربیت بدنی، تربیت معلم، باشگاه‌های ورزشی کشور و …. مربیان ورزش را به استخدام خود در می‌آورند. محیط کار این افراد باید امکانات ورزشی لازم را داشته باشد. نور، هوا و حجم سالن‌ها نیز باید مناسب باشد. حقوق و مزایای مربیان ورزشی براساس قوانین ادارۀ امور استخدامی کشور است.

وظایف و مسئولیت‌ها:

آموزش تکنیک‌های ساده ورزش، بدن‌سازی و بالا بردن قوای جسمانی
آموزش ظریف ترین نکات یک ورزش 
بررسی عملکرد بازیکنان تیم 
برنامه‌ریزی برای راهبردهای تیم 
تدوین برنامه بازی ها و زمان آنها 
دانستن اصول کمک های اولیه 
تصمیم گیری درمورد شخصیت‌ها وقابلیت های بازیکنان (چون هدف مربی، تربیت افراد در ابعاد جسمانی روانی است، باید از ویژگی‌های جسمی روانی ورزشکاران در هر دوره اطلاع کافی داشته باشد.)

مطلوبیت های شغل مربیگری ورزش:

    بسیاری از مربیان ورزش معتقدند که کار مفرحی دارند و از انجام دادن آن خسته نمی‌شوند. چرا که هم از لحاظ روحی و هم از لحاظ جسمی ارتقا پیدا می کنند. از طرفی، این شغل جز، مشاغل همیشگی است؛ زیرا ورزش همواره و در تمام دوره‌ها و زمان‌ها مورد توجه قرار داشته است. به ویژه در سال‌های اخیر توجه مردم به ورزش و ارتباط آن با سلامت جسمی و روحی باعث شده است که موقعیت شغلی خوبی برای این افراد به وجود بیاید.

محدودیت های شغل مربیگری ورزش:

   حتما در زمان انتخاب این رشته به یاد داشته باشید که در برخی جوامع، تجهیزات مدرن و مقدار زیادی بودجه در اختیار مربیان ورزشی قرار می‌گیرد اما در جوامع دیگر، ممکن است بودجه بسیار کم و امکانات ناچیز باشد و این موضوع بر بهره‌وری آنها تاثیر بسزایی دارد. همچنین افرادی که دچار نارسایی قلبی و تنفسی هستند، نمی‌توانند این شغل را انتخاب کنند؛ زیرا حرکات شدید بدنی باعث پیشرفت بیماری آنها می‌شود.

اهمیت شغلی:

    ورزش بخش بزرگ و مهمی از فرهنگ جامعه ماست و در بسیاری از آثار به جا مانده از گذشتگان ما، به ویژه در شاهنامه فردوسی، به ضرورت و اهمیت آن اشاره شده است. تحقیقات بسیاری نشان داده‌اند که ورزش علاوه بر اینکه ابزار ارزشمندی برای سلامت جسمانی است، رابطه نزدیکی با سلامتی روانی و به ویژه پیشگیری از بروز ناهنجاری های روانی دارد. (ورزش از اضطراب می‌کاهد، اعتماد به نفس را افزایش می‌دهد و خود پنداری مثبت را تقویت می‌کند.) همچنین در تمام زمان‌ها و دوره‌ها مورد توجه و مهم بوده است و هرگز اهمیت خود را از دست نخواهد داد؛ زیرا با سلامت جسمی و روانی افراد جامعه رابطه دارد. با این حال، ورزش نادرست نیز صدمات جبران ناپذیری به همراه دارد. پس لازم است متخصصان این رشته، ورزش را به طور صحیح به ما بیاموزند.

منابعی برای کسب اطلاعات بیشتر:

     به هنرستان‌های تربیت بدنی یا باشگاه‌های ورزشی محله خود، مراجعه کنید. می‌توانید به اداره کل تربیت بدنی، تربیت بدنی وزارت آموزش و پرورش یا کمیته های ورزشی(از جمله والیبال، بسکتبال و … ) بروید و با کارشناسان آن ها نیز گفت وگو کنید.

شغل آهنگری

معرفی شغل آهنگری
پردیس فناوری کیش_ طرح مشاوره تخصصی و مدریت _ گروه گروه خدمات عمومی

 در گذشته بسیاری از افراد از این پیشه روزگار می‌گذراندند، در شهرستان تفرش «بازارچه آهنگران» از شهرت خاصی برخوردار است چراکه از زمان‌های قدیم دکان‌ها و کارگاه‌های آهنگری را در دل خود جای داده است.

   صدای چکش آهنگران چکش آهنگران در این بازارچه گوش فلک را کَر می‌کرد ولی امروز تنها صدای چکش و گرمای کوره تنها از دو کارگاه در این بازارچه به گوش می‌رسد.

    اکبر رضایی یکی از آهنگران سنتی تفرش است که ۲۶ سالی می‌شود با هر قطره از عرق پیشانی‌اش که حاصل رنج و زحمت کار است با گرمای کوره گره خورده و بر آهن گداخته فرو می‌نشیند تا یک تکه آهن را جانی دوباره بخشد.

   رضایی در گفتگو با خبرنگار گفت: هنوز ۱۰ سال را تمام نکرده بودم که با یکی از آهنگران قدیمی که در همسایگی ما بود آشنا شدم و کم‌کم این آشنایی زمینه علاقه به این پیشه را در من به وجود آورد.

    وی افزود: علاقه وافر من به آهنگری باعث شد تا از همان ۱۰ سالگی بعد از پایان مدرسه و ایام فراغت به این کار مشغول شوم. در سال دوم راهنمایی مدرسه را رها کردم و به صورت حرفه‌ای این کار را ادامه دادم و آن را به عنوان شغل خود انتخاب کردم.

   وی اظهار کرد: هیچ گاه از شغلی که انتخاب کرده ام، پشیمان نیستم هر چند درآمدش چندان زیاد نیست و تنها در بهار و تابستان رونق بهتری دارد. و از جمله مشاغل پرزحمت و طاقت فرسا است، اما همچنان علاقه به کارم، دلیل اصلی تحمل تمام سختیها است.

     این صنعتگر تفرشی درخصوص اقلام تولیدی در آهنگری‌اش ادامه داد: چاقو، قیچی، تیشه، کلنگ، سوزن، درفش و به عبارتی هرگونه وسیله ای که با فولاد درست می شود و مشتری درخواست دارد را درست می کنم.

    رضایی با اشاره به کاربردهای آهنگری سنتی در گذشته، بیان کرد: در گذشته، آهنگری سنتی مادر همه صنایع بود و هر کسی که می خواست هر شغلی را شروع کند باید اول در آهنگری سنتی کارگری می کرد تا با ابزار و وسایل آشنا شود و ابزار کارش را تهیه کند و سپس کارش را شروع کند. اما امروزه با صنعتی شدن مشاغل، آهنگری سنتی در حال انقراض است.

    وی اضافه کرد: در برخی از کشورها، ساخت وسایل دست ساز از جنس آهن رواج پیدا کرده است. اگر در کشور ایران به مشاغل سنتی بها داده نشود، در آینده همین وسایل دست سازی که در حال حاضر در داخل کشور تولید می شود، در آینده باید از کشورهای دیگر وارد شود.

   این صنعتگر تفرشی با اشاره به کاربردهای امروزی آهنگری سنتی، گفت: کاربردهای قدیمی هنوز وجود دارد. وسایل لازم در شغل مسگری از طریق آهنگری سنتی تهیه می شود.

    رضایی با اشاره به ابزارهای مورد نیاز برای این کار، افزود: کوره، سندان، چکش ها و انبرهای متنوع از جمله ابزارهای مهم است. اغلب ابزارهای مورد نیاز در این حرفه دست ساز هستند.

   وی به پتک برقی دست سازش اشاره و اظهار کرد: پتک برقی از طریق برخی از قطعات موتور و ماشین و سندان و…. ساخته شده و در زمانی که باید در کمترین زمان وسیله ای را بسازم از آن استفاده می کنم که کار چکش کاری پس از گداخته شدن فولاد در کوره را انجام می دهد.

    این صنعتگر تفرشی به لذات این کار اشاره کرد و ادامه داد: هر قطره عرقی که در کنار کوره آتش بر صورتم سرازیر می شود، برایم شادی بخش و لذت آفرین است و برایم با هیچ وسیله‌ای قابل مبادله نیست.

   رضایی با بیان این مطلب که از نظر فرهنگی به مشاغل قدیمی بهایی داده نمی شود، گفت: اگر فرهنگ سازی شود و صنعتگران این عرصه در نمایشگاهها نیز شرکت داده و کارهای آنها معرفی شود، این صنایع قدیمی رونق بیشتری پیدا می کنند.

    وی خاطرنشان کرد: به لحاظ تسهیلاتی نیز هیچ بهایی به مشاغل سنتی داده نمی شود. اگر تسهیلات داده شود، می توان این نوع مشاغل را توسعه بخشید و مایه رونق آن شد.

    هنگام مراجعه ما به مغازه آقای رضایی، یک اثر سنتی توجه مان را جلب کرد. در این اثر نوشته شده بود: «به دست آهن تفته کردن خمیر/ به از دست بر سینه پیش امیر»؛ شاید همین بیت شعر گویای تمام دلایل باشد که توانسته هنوز هم افرادی مثل آقای رضایی را در کنار کوره های سوزان آهنگری نگه دارد.

The Birthday Cake and candles

With each birthday Americans not only celebrate growth but also the passing of another year. Thus candles are symptoms of both life and death as well as both hope and fear. When a person makes a wish over these symbols he or she invokes powers for good fortune. And when that person snuffs out these symbols he or she expresses the hope to have a degree of control over whatever lies in store for him or her.

 

کیک تولد و شمع ها

با هر تولد آمریکایی ها نه تنها رشد میکنند بلکه یک سال دیگر را میگذرانند. بنابراین شمع ها نشانه ی مرگ و زندگی و همچنین امید و ترس میباشد. وقتی شخصی در طی این نشانه ها آرزو میکند او قدرتی برای سرنوشت خود طلب میکند. وقتی آن شخص این نشانه ها را دور میکند او بیان میکند که امیدوارم به درجه ای از کنترل بر هر آنچه قرار دارد ذخیره ای برای او باشد.

منبع : 101 سنت آمریکایی

شکل گیری زنجیره ارزش در کسب و کارها

شکل گیری زنجیره ارزش در کسب و کارها

شکل گیری زنجیره ارزش در کسب و کارها

شکل گیری زنجیره ارزش:

  • فعالیت هایی که باعث شکل گیری زنجیره ارزش می شوند را می توان به سه بخش تقسیم کرد:
  • فعالیت های مرتبط با درست کردن چیزی، طراحی، خرید مواد خام، ساخت وفعالیت هایی از این دست
  • فعالیت های مرتبط با فروش چیزی، جستجو و یافتن مشتری، داد و ستدهای فروش، توزیع محصولات و یا انتقال خدمات پشتیبانی عملیات نظیر منابع انسانی، زیرساخت ها و توسعه فناوری.

با بهره گیری از نظریه و راه کار زنجیره ارزش ما می توانیم بفهمیم که چگونه بخش های یک کسب و کار با هم هماهنگ می شوند. یک مدل کسب وکار ممکن است با هدف طراحی محصولی جدید برای نیازهای پیش بینی نشده تهیه شود و یا ممکن است بر روی راه های بهتر تولید، فروش یا توزیع محصولات و خدمات تمرکز کند.

یک مدل کسب وکار جدید و خوب اغلب اوقات حاصل ترکیب عناصری از هر دو طرف است و مزیت های رقابتی مختلفی را به همراه دارد. که فراتر از یک محصول جدید یا یک فرآیند بهینه سازی در جریان زنجیره ارزش است. به عنوان مثال مدل کسب و کار ابداعی شرکت تویوتا که در برابر رقبای بزرگی همچون فورد و جنرال موتورز موفقیت بزرگی به حساب می آمد بر پایه ابتکار و تنوع در زنجیره ارزش های مختلفی همچون توسعه محصولات، مدیریت فروش و ساخت بود.

مدل کسب وکار شرکت وال مارت نیز بر اساس موقعیت فروشگاه ها، طراحی آنها و مدیریت لجستیک بود. واژه مدل کسب و کار، در فضای دات کام ها مورد استفاده بیشتری قرار گرفت و عمومیت یافت. دات کام های بسیاری که تقریبا از اواسط دهه نود فعالیت خود را آغاز کرده بودند در مسیر تغییر مدل های کسب و کار خود برآمدند. ولی با این وجود متاسفانه بیشتر آنها از گردونه رقابت خارج شدند.

مدل کسب و کار چیزی جز آشکارسازی راهبردهای یک شرکت نیست. طبق گفته ان ماگارتا مدل کسب وکار و فناوری رقابتی با هم پیش می روند. یک فناوری رقابتی توصیف کننده این است که یک کسب و کار چگونه می تواند فعالیت هایش را بهتر از رقبا انجام دهد. سازمان ها وقتی می توانند به کارآیی بالایی برسند که سایر شرکت ها قادر نباشند به آسانی از آن نسخه برداری کنند.

زمانی که تمامی شرکت ها محصولات و خدمات یکسانی را با شیوه های مشابه مشتریان یکسانی ارائه می کنند ساختار آن صنعت تا حد زیادی غیرجذاب خواهد شد. با صراحت تمام می توان گفت که این یک نوع رقابت مخرب است که بسیاری از خرده فروش ها را در اینترنت به سوی نابودی هدایت می کند، کسانی که با مدل های کسب و کار یکسان به سوی بازار حمله می کنند. آنها هیچگونه تلاشی برای متمایز ساختن خدمات خود در مورد مشتریها و بازارهایی که وجود دارند، محصولات و خدماتی که ارائه می دهند و ارزش افزوده ای که باید داشته باشند، نمی کنند.

تعداد کمی همچون eBay که موفقیت هایی را کسب کرده اند در واقع تصمیم گرفتند کسب و کار خود را به شیوه متفاوتی دنبال کنند. به طور خلاصه یک مدل کسب وکار خوب فقط نباید قدرتمند باشد بلکه باید منحصر به فرد نیز باشد.

منابع:

میرقربانی گنجی، سید موسی (1392). “تدوین مدل کسب و کار، تبدیل طرح ها و ایده های شرکت به ارزش های اقتصادی”. مدیریت صنعت هوشمند، سال 16، شماره 11-12

  1. استراتژی رقابتی، مایکل پورتر، ترجمه مجیدی و مهرپویا، انتشارات رسا.

تیم‌های کوچک بیشتر از تیم‌های بزرگ کارایی دارند

پردیس فناوری کیش_طرح مشاوره تخصصی صنعت و مدیریت_گروه مدیریت:

پژوهشگران دانشگاه‌های نورث وسترن و شیکاگو معتقدند «سایز تیم» در ایده‌پردازی، نوآوری و تحقیق‌و‌توسعه، نقش بسیار مهمی بازی می‌کند.

دستاورد برندگان جایزه‌ی نوبل فیزیک ۲۰۱۷ که کشف بزرگ قرن ۲۱ نامیده شد، از دو سال قبل آغاز شده بود. سال ۲۰۱۵ پروژه‌ی رصدخانه موج گرانشی با تداخل‌سنج لیزری یا LIGO سرانجام هدف اصلی خود را کشف کرد: امواج گرانشی یا به بیان ساده، ارتعاشاتی که از برخورد دو سیاهچاله در بافت فضا و زمان ایجاد می‌شوند.

پژوهشگران آزمایش لایگو را از جهات مختلف توجه‌برانگیز می‌دانند و یکی از این زوایا، قدرت تیم‌ها در مواجهه با سخت‌ترین چالش‌های قرن ۲۱ است. طی سال‌های اخیر، یکی از بزرگ‌ترین تغییرات جهانی در بخش نوآوری، رشد تیم‌های بزرگ در تمام زمینه‌های تحقیق و توسعه بوده و نرخ پژوهشگران، کاشفان، مخترعان منفرد و همچنین تیم‌های کوچک، تا حد زیادی کاهش‌یافته است.

کاهش تعداد تیم‌های کوچک، نقش مهمی در سیاست‌های علمی و نوآوری ایفا می‌کند، زیرا تیم‌های بزرگ را موتورهای بهینه‌ی بزرگ‌ترین پیشرفت‌های آینده معرفی می‌کند؛ اما آیا تیم‌های بزرگ و کوچک، بسته به نوع نوآوری، متفاوت با یکدیگر عمل می‌کنند؟ این همان موضوعی است که داشون وانگ، استادیار دانشکده‌ی مدیریت Kellogg دانشگاه نورث وسترن و جیمز ای ایوانز، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه شیکاگو، آن را در تحقیقات فوق دکترای پژوهشگری به نام لینگ‌فی وو مورد آزمون و بررسی قراردادند. آن‌ها میلیون‌ها مقاله، پتنت و پروژه‌های نرم‌افزاری را موردمطالعه قرار دادند و برخی از نتایج و دستاوردهای خود را در نشریه‌ی Nature، منتشر کردند و به‌طور خلاصه دریافتند که گرچه تیم‌های بزرگ، مهم‌ترین عامل پیشرفت و توسعه‌ی علوم به شمار می‌روند، ولی وجود تیم‌های کوچک برای تحول و ساختارشکنی ضروری است. نتایج تحقیقات یادشده، دلالت‌های بسیار مهمی در حوزه‌ی علم و نوآوری به همراه دارد.

مزیت و تأثیر تیم‌های بزرگ

در طول دهه‌ها تحقیق در مورد تیم‌ها و مشارکت‌ها، ثابت‌شده که تیم‌های بزرگ درزمینه‌ی تحقیق و توسعه و وظایف خلاقانه، مزایای فزاینده‌ای نسبت به تیم‌های کوچک دارند. این مزایا در صنایع و عرصه‌های مختلف، از مطالعات علمی گرفته تا نمایش‌های موسیقی برادوی، مستند شده است.

به‌ندرت می‌بینیم که اکتشافات و اختراعاتی که از سطوح بالای تأثیرگذاری برخوردار هستند، توسط یک دانشمند (یک فرد) کسب‌شده باشند. چنین دستاوردهایی غالباً از طرف شبکه‌های نوآورانی ارائه می‌شود که در تیم‌های بزرگ‌تر، متنوع‌تر و پیچیده‌تر با یکدیگر همکاری می‌کنند. این روند، می‌تواند به نتیجه‌ی مهمی اشاره کند: در مبحث تیم‌سازی، تیم بزرگ‌تر تیم بهتری است.

یکی از مهم‌ترین دلایل نیاز ما به تیم‌های بزرگ، این است که تیم‌های کوچک نمی‌توانند به برخی از دستاوردهای مطلوب برسند. به‌عنوان‌مثال، در آزمایش LIGO که جایزه‌ی نوبل را از آن خود کرد، دو پرتو لیزر بین دو تونل چهار کیلومتری (که در خلأ واقع‌شده بودند) شلیک شد. هدف آزمایش، کشف و آشکارسازی متغیری به سایز یک‌هزارم قطر پروتون بود. هزینه‌ی آزمایش لایگو، بیش از هر پروژه‌ی دیگری بود که تاکنون بنیاد ملی علوم بودجه‌ی آن را تقبل کرده است. جای تعجب نیست که در گزارش این تحقیقات، نام بیش از هزار محقق ثبت‌شده است.

شواهد دیگری نیز حاکی از آن هستند که تیم‌های بزرگ، برای کشف و اختراع بهینه‌سازی نشده‌اند؛ به‌عنوان‌مثال، تیم‌های بزرگ به‌احتمال بیشتری با مشکلات هماهنگی و اختلافات ارتباطی رو‌به‌رو می‌شوند؛ تصور کنید هر یک از اعضا، طبق یک روش یا فرضیه‌ی غیرمتعارف عمل می‌کند، یا مسیر خود را به‌قصد پیروی از یک رهبری جدید، تغییر می‌دهد. از طرف دیگر تیم‌های بزرگ ریسک‌گریز هستند، زیرا از آن‌ها انتظار می‌رود که جریان همیشگی موفقیت را ادامه دهند. تیم‌های بزرگ درست‌مانند سازمان‌های بزرگ، متمایل‌اند که روی بلیت‌های مطمئن‌تر (مثل بازارهای قدرتمند) متمرکز شوند. در مقابل تیم‌های کوچک، مثل شرکت‌های خصوصی کوچک، چیز کمتری برای از دست دادن دارند و به‌احتمال بیشتر، فرصت‌های جدید و نامطمئن را امتحان می‌کنند.

آیا ممکن است روایت‌هایی که صرفاً بر تیم‌های بزرگ تکیه می‌کنند، ناقص باشند؟ تحقیقات وانگ و ایوانز نشان می‌دهد که اندازه‌ی تیم، اساساً ماهیت کار و ظرفیت تولیدی یک تیم را تعیین می‌کند. به‌علاوه، تیم‌های کوچک از مزایای حیاتی خاصی بهره می‌برند که تیم‌های بزرگ از آن بی‌بهره‌اند.

تیم‌های بزرگ توسعه می‌دهند، تیم‌های کوچک متحول می‌کنند

پژوهشگران به‌منظور بررسی اثرات اندازه‌ی تیم، بیش از ۶۵ میلیون مقاله، پتنت و محصولات نرم‌افزاری را که بین سال‌های ۱۹۵۴ تا ۲۰۱۴ منتشرشده بود، مورد تجزیه‌وتحلیل قراردادند. آن‌ها کار تیم‌های بزرگ را با گروه‌های کوچک‌تر مقایسه کردند، با این توضیح که تیم کوچک، به‌عنوان تیمی معرفی شد که فقط از چهار یا پنج عضو تشکیل‌شده باشد. تحول و ساختارشکنی صنعت نیز با معیار دیگری سنجیده شد: اینکه یک کار مشخص، تا چه حد حوزه‌ی خود را به بی‌ثباتی دچار می‌کند. (پارامترهای معرفی‌شده در این تحقیقات به‌عنوان معیارهای خلاقانه‌ای شناخته شدند که راه را برای کارشناسان و تحقیقات بعدی هموار کردند.)

تجزیه‌وتحلیل‌های وانگ و ایوانز، به کشف یک الگوی تقریباً جهانی منجر شد: درحالی‌که تیم‌های بزرگ، در عرصه‌ی توسعه‌ی ایده‌ها و طرح‌های فعلی موفق بودند، همتایان کوچک‌تر آن‌ها، به‌احتمال بیشتری با ارائه‌ی ایده‌ها، اختراعات و فرصت‌های جدید، سبک تفکرات فعلی را متحول می‌کردند.

از زاویه‌ی دیگر، تیم‌های بزرگ در حل مسئله عالی عمل می‌کنند؛ درحالی‌که تیم‌های کوچک، به‌احتمال بیشتری مشکلات جدید را کشف می‌کنند تا تیم‌های بزرگ به حل آن‌ها بپردازند. اگر می‌خواهید ایده‌های مشهور یا ایده‌های گذشته را توسعه دهید، از تیم‌های بزرگ استفاده کنید. در عوض تیم‌های کوچک، از امکانات و ایده‌های مبهم پیشین، الهام می‌گیرند و از راهکارها یا روال‌های قدیمی فراتر می‌روند. تیم‌های بزرگ، مثل برخی از استودیوهای فیلم‌سازی هستند که روایت جدیدی خلق نمی‌کنند، بلکه ادامه‌ی یک فیلم یا داستان را در دست تولید می‌گیرند. به‌گفته‌ی محققان، زمانی‌که اندازه‌ی تیم از یک نفر به ۵۰ عضو رشد می‌کند، سطوح تحول و ساختارشکنی به‌شدت کاهش می‌یابد.

آزمون‌ها و توضیحات زیادی وجود دارند که در تقابل نتایج تحقیقات وانگ و ایوانز قرار می‌گیرند. به‌عنوان‌مثال می‌توان استدلال کرد که برخی از افراد خاص، فقط با تیم‌های کوچک یا فقط با تیم‌های بزرگ کار می‌کنند و این امر، خروجی هر تیم را تحت تأثیر قرار می‌دهد. اما زمانی‌که وانگ و ایوانز، شیوه‌ی کار یک فرد مشخص را در تیم کوچک و بزرگ مقایسه کردند، شاهد تفاوت‌های سیستماتیکی بودند که نتایج تحقیقات آن‌ها را تائید می‌کرد. نکته‌ی مهم دیگری که در تحقیقات فوق ثابت شد، این بود که تفاوت‌ بین تیم‌ها، ناشی از انواع موضوعات مختلفی نیست که تیم‌های بزرگ و کوچک روی آن کار می‌کنند. همه‌چیز به ‌اندازه یا سایز تیم بستگی داشت نه سطح کارآمدی اعضای تیم و نوع مشکلات.

پشتیبانی از تیم‌های کوچک

تحقیقات وانگ و ایوانز، چندین دلالت کلیدی به همراه داشت. به‌طورکلی، تیم‌های بزرگ، اهمیت خود را در زمینه‌های متعددی (مانند کارهای مقیاس‌پذیر مرتبط با پتنت‌ها، توسعه‌ی نرم‌افزار و نظیر آن) حفظ می‌کنند. اما اگر حمایت از کارکنان، صرفاً به تیم‌های بزرگ محدود شود، شکوفایی اکولوژی علم و فناوری و رشد ایده‌های نوآورانه نیز متوقف خواهد شد.

به مثال اول این مطلب برگردیم: گرچه پروژه‌ی لایگو (LIGO)، شاهکاری بود که هیچ تیم کوچکی نمی‌توانست آن را به دست آورد، اما برمبنای توسعه‌ی دقیق فرضیات سال‌های دور حاصل‌شده بود. درواقع لایگو براساس تئوری بسیار متحول‌کننده‌ی «نسبیت عام» ساخته شد که دقیقاً ۱۰۰ سال قبل ارائه‌شده بود. نوامبر سال ۱۹۱۵ یعنی زمانی‌که آکادمی علوم پروس با «مهم‌ترین کشف قرن بیست و یکم» آشنا شد، این تحقیقات فقط یک نویسنده داشت: آلبرت اینشتین. ایده‌ی امواج گرانشی و اندازه‌گیری آن‌ها، بخش علوم را به جلو هدایت می‌کند، اما نه به شیوه‌ای متفاوت. 

اغلب آژانس‌های سرمایه‌گذاری، باتوجه‌به مزایای ملموس تیم‌های بزرگ، حمایت از این تیم‌ها را ترجیح می‌دهند، حتی اگر طی‌های کوچک نیز به همان اندازه واجد شرایط باشند. اما اگر تیم‌های کوچکی که با معرفی راهکارها و مسیرهای جدید، تفکرات فعلی را متحول می‌کنند، موردحمایت قرار نگیرند چه می‌شود؟ این احتمال وجود دارد که نرخ نوآوری به‌عنوان موتور رشد اقتصادی، پایین بیاید. بدون تیم‌های کوچک، ما هرگز مشکلات جدیدی را کشف نمی‌کنیم که حل آن‌ها را به تیم‌های بزرگ بسپاریم، یا هرگز محصولات جدیدی نخواهیم داشت که تیم‌های بزرگ آن‌ها را توسعه دهند.

بنابراین ما برای انرژی‌بخشی و حیات بلندمدت نوآوری، ضرورتاً به هر دو نوع تیم نیاز داریم: درحالی‌که تیم‌های کوچک، نوآوری و تحولات ساختارشکن را ارائه می‌کنند، تیم‌های بزرگ‌تر نیز در توسعه‌ی وسیع ایده‌ها یا حوزه‌های خاص، نقش اساسی دارند.

همه‌ی مفاهیمی که در این مطلب مطرح شدند، در دنیای کسب‌وکار نیز مصداق دارند. در سال‌های اخیر، باور عمومی بر این بوده که اضافه کردن یک نفر یا سه عضو دیگر به تیم، همیشه انتخاب درستی است یا لااقل، آسیب خاصی به همراه ندارد. اما تحقیقات نشان می‌دهد که این حرف درست نیست. ساخت تیم‌های بزرگ‌تر یا گسترش مقیاس تیم، تمرکز و دستاورد اعضا را از راهکارهای تحول‌گرا، به راهکارهای توسعه‌گرا تغییر می‌دهد. گاهی اوقات پروژه‌های نوآورانه‌ای که می‌خواهند با اقدامات منحصربه‌فرد، یک صنعت را متحول کنند، باید اندازه‌ی تیم خود را کوچک‌تر کنند.

جف بزوس در نقل‌قول مشهوری گفته بود: «اگر نمی‌توانید یک تیم را با دو پیتزا سیر کنید، تیم شما بسیار بزرگ است.» بی‌شک ما برای حل مشکلات فزاینده و پیچیده‌ی جهانی، به تیم‌های بزرگ و چند رشته‌ای نیاز داریم. درعین‌حال به شرکت‌ها و تیم‌های کوچک‌تر هم نیاز داریم، زیرا آن‌ها با جستجوی دقیق امکانات فعلی، نوآوری‌های ساختارشکن سال‌های آتی را شناسایی می‌کنند. اگر می‌خواهیم عملکرد کلی صنایع و کسب‌وکارها را بهبود دهیم، باید اطمینان حاصل کنیم که انواع تیم‌ها، با هماهنگی و هارمونی متقابل کار می‌کنند. 

این مطلب را در یک جمله جمع‌بندی می‌کنیم: تیم‌های بزرگ‌تر، همیشه بهتر نیستند. شاید نخستین سؤالی که رهبران آینده‌ی کسب‌وکار باید به آن پاسخ دهند تا ظرفیت‌های شرکت‌های خود را قابل بهره‌برداری کنند، شناسایی اندازه‌ی مناسب تیم، بسته به نوع کار آن‌ها است.

روشی تازه برای تولید سوخت از زباله‌های پلاستیکی

پردیس فناوری کیش_طرح مشاوره تخصصی صنعت و مدیریت_گروه محیط زیست:

پژوهشگران روشی جدیدی کشف کردند که می‌تواند ۲۵ درصد از زباله‌های پلاستیکی را به سوخت تبدیل کند.

کاهش مصرف و استفاده‌ی مجدد و بازیافت، این راهکارها کفایت نمی‌کنند. وقتی نوبت به بحران مواد زائدپلاستیکی می‌رسد، هنوز به‌دنبال راه‌هایی برای مسدودسازی این جریان هستیم. به‌زودی، ممکن است بتوانیم «تبدیل» (Rewind) را نیز به این فهرست اضافه کنیم. «تبدیل» روش جدیدی است که با استفاده از آن می‌توان پلی‌پروبلین، قسمتی از ضایعات پلاستیکی را به هیدروکربن مایع تبدیل کرد. این روش شاید راه‌حل نهایی نباشد؛ اما ایجاد سوخت از زباله باعث ایجاد انگیزه‌ی اقتصادی جدیدی برای کاهش رفتارهای نادرستمان دربرابر محیط‌زیست می‌شود.

شیمی‌دانان در دانشگاه پردو در ایالات متحده‌ی آمریکا، راه‌حل هوشمندانه‌ای برای تبدیل پلیمرها به مایع کشف کرده‌اند که تقریبا ۲۵ درصد از زباله‌های پلاستیکی را تشکیل می‌دهند. سپس، حاصل این کار را به‌ نوعی محصول شبیه به دیزل تبدیل می‌کنند که به‌عنوان مخلوط سوخت استفاده می‌شود. لیندا وانگ، مهندس شیمی، دراین‌باره می‌گوید:

فناوری تبدیل ما این ظرفیت را دارد که سود صنعت بازیافت را افزایش و میزان پسماند پلاستیکی را کاهش دهد.

روش آن‌ها به خصوصیت عجیبی از آب وابسته است. آب وقتی هم‌زمان هم فشرده و هم گرم می‌شود، می‌تواند به‌گونه‌ای رفتار کند که انگار در یک لحظه هم مایع است و هم گاز. این مرحله‌ی «فوق‌بحرانی» با رساندن دمای آب برای چندین ساعت به نزدیک ۵۰۰ درجه‌ی سلسیوس به‌دست می‌آید؛ در حالی‌که فشاری معادل ۲۳ مگاپاسکال به آن وارد می‌شود.

در این شکل، آب می‌تواند به‌عنوان ترکیبی از حلال و کاتالیزور عمل کند تا باردیگر شکل‌گیری مولکولی پلیمرهای پلاستیک را تغییر دهد و پلاستیک را با کمک اتم‌های هیدروژنی اهدا شده به مایعی از زنجیره‌های متوسط هیدروکربن تبدیل کند که «نفتا» نامیده می‌شود. این فرایند که «مایع‌سازی هیدروترمال» نامیده می‌شود، برای بسیاری از فرایند‌های دیگر مانند ارتقای نفت خام سنگین و حذف آلاینده‌ها از نفت استفاده شده است. این فرایند قبلا برای پلی‌اتلین استفاده شده بود؛ اما نتایج ناکافی و ناامیدکننده بود و درنتیجه، وانگ و گروهش را برآن داشت تا از آن برای مورد دیگری استفاده کنند.

آن‌ها توانستند بیش از ۹۰ درصد از پلی‌پروپیلن مدل را به محصولاتی مانند نفتای سوختی تبدیل کنند. ادامه‌ی بررسی‌ها نشان می‌دهد این فرایند به‌طور بالقوه از روش‌هایی مانند سوزاندن یا حتی بازیافت با محیط‌زیست سازگارتر و ازلحاظ مصرف انرژی کارآمدتر است.

تبدیل بسته‌های تراشه‌های قدیمی به سوخت فسیلی ممکن است قلب طرفداران محیط‌زیست را لبریز از شادی نکند؛ ولی خواسته‌ی ما برای نفت مایع ارزان می‌تواند باعث افزایش ارزش مواد پلاستیکی ناخواسته‌ای شود که درغیر این‌صورت به محیط‌زیست راه پیدا خواهند کرد.

وانگ معتقد است:

استراتژی ما ایجاد نیروی محرکه‌ای برای بازیافت یا تبدیل الیاف پلی‌اتیلن به طیف گسترده‌ای از محصولات باارزش شامل پلیمرها یا نفتا (ترکیبی از هیدروکربن‌ها) یا سوخت‌های پاک است.

نیروی محرکه‌ی فعلی برای بازیافت از زمانی سرد شده که چین دروازه‌های خود را روی زباله‌های جهان بسته است. درواقع، کمتر از ۲۰ درصد از پلاستیکی که استفاده می‌کنیم، برای تولید محصول جدید بازیافت می‌شود. این میزان کمی بیشتر از میزانی است که سوزانده می‌شود و ممکن است مانع از ورود میکروپلاستیک‌ها به اقیانوس‌ها شود؛ اما مسلما باعث انتشار گازهای گلخانه‌ای می‌شود.

وانگ گفت:

دفع زباله‌های پلاستیکی، چه ازطریق بازیافت و چه ازطریق دورریختن، به‌معنای پایان داستان نیست. این زباله‌های پلاستیکی به‌آرامی از بین می‌روند و میکروپلاستیک‌های سمّی و مواد شیمیایی را به آب‌ها و زمین وارد می‌کنند. این فاجعه است؛ زیرا به‌محض اینکه این آلودگی‌ها وارد اقیانوس‌ها شوند، هرگز قادر نخواهیم بود آن‌ها را کاملا از اقیانوس‌ها بازیابی کنیم.

تبدیل پلاستیک به محصولی مقرون‌به‌صرفه که آسیب‌های زیست‌محیطی مشابه‌ای به‌وجود نمی‌آورد، به سرمایه‌گذاری بیشتر در صنعت بازیافت می‌تواند منجر شود. همچنین، درحالی‌که این‌کار به تولید دی‌اکسیدکربن می‌انجامد؛ درعوض، از خفه‌شدن لاک‌پشت به‌وسیله‌ی زباله‌های پلاستیکی مانع می‌شود.

این موضوع ممکن است این‌طور به‌نظر برسد که ما تهدید جهانی را با دیگری مبادله می‌کنیم؛ اما در‌حال‌حاضر، دفن زباله‌های پلاستیکی در زمین نیز سهمی در ورود گازهای گلخانه‌ای به جوّ دارد. به‌عنوان منبع سوخت متمرکز، ممکن است حتی امیدی برای مدیریت و جذب این گازها وجود داشته باشد و شاید بتوان دوباره آن‌ها را به پلاستیک تبدیل کرد.

راه‌حل نهایی این خواهد بود که اعتیاد خود را به استفاده از پلاستیک‌ها کاملا با رد یا استفاده‌ی مجدد یا شاید جایگزینی این دسته از محصولات با محصولات جایگزین‌ بادوام و مقرون‌به‌صرفه از بین ببریم. در‌عین‌حال، هنوز با مشکل بزرگی مواجه هستیم که ممکن است دهه‌به‌دهه بزرگ‌تر ‌شود. تبدیل پلاستیک به سوخت ممکن است بهترین پاسخ برای حل این مشکل نباشد؛ اما این راه‌حل ممکن است به ما مسیر یافتن راه‌حل‌های بهتر را نشان دهد. این پژوهش در انتشارات انجمن شیمی آمریکا منتشر شده است.

افراد سالخورده بیشتر تحت تاثیر حباب رسانه‌های اجتماعی قرار می‌گیرند

پردیس فناوری کیش_طرح مشاوره تخصصی صنعت و مدیریت_گروه خدمات اجتماعی:

نتایج پژوهش‌ها نشان می‌دهد که مشکل اخبار جعلی و گمراه‌کننده، همگام با افزایش سن افراد جامعه، بزرگ‌تر می‌شود.

 

مشکل انتشار اخبار گمراه‌کننده بسیار فراگیر و ریشه‌دار است. انتشار مکرر اخباری درمورد درز اطلاعات شخصی میلیون‌ها کاربر شبکه‌های اجتماعی مختلف و استفاده‌ی غیرقانونی برخی از شرکت‌ها از این اطلاعات موجب شده است که مردم نسبت‌به باوری که قبلا درمورد مقابله‌ی سیلیکون‌ولی دربرابر انتشار اخبار جعلی داشتند، دلسرد شوند. علت مرکزی بحث انتشار اطلاعات و اخبار گمراه‌کننده، مدل تجاری است که در قلب خود اینترنت جای گرفته است؛ یک مدل تجاری که دارای ویژگی‌های زیر است:

۱. ایجاد خدمات مبتنی بر وب مرزی- اعتیادی که دارای اثر شبکه‌ای هستند (اثر شبکه‌ای تاثیری است که مصرف‌کننده‌ی کالا یا خدمات بر ارزش آن دارد. وقتی اثر شبکه‌ای وجود دارد، ارزش یک محصول یا خدمت به تعداد مصرف‌کنندگان آن بستگی دارد).

۲. جمع‌آوری کنترل‌نشده‌ی اطلاعات شخصی ازطریق آن سرویس‌ها برای ایجاد پروفایل‌های رفتاری.

۳. توسعه و پیاده‌سازی الگوریتم‌های مبهم که با انتخاب محتواها ما را هدف تبلیغاتی قرار می‌دهند.

این اعمال ساده هستند؛ آن‌ها از استقلال فردی ما سوء‌استفاده کرده و به‌خوبی با پدیده‌ی «شناخت انگیزشی» جور در می‌آیند. براساس ایده‌ی شناخت انگیزشی، عملکرد افراد در زمینه‌ی درک، تعامل و عمل در محیط اطرافشان درجهت دستیابی به مطلوب‌ترین نتیجه برای خود آن‌ها، دچار اریبی است. این پدیده که در زمینه‌های اجتماعی مختلف آشکار می‌شود شامل غلو در زمینه‌ی ارزیابی خود برای صفات شخصیتی مثبت و گرایش به مصرف و صحه‌گذاشتن بر اطلاعات جدیدی است که با سیستم اعتقادی فرد سازگاری دارد.

در قلمرو دیجیتال، مسئله‌ی انتشار اطلاعات گمراه‌کننده توسط چیزی ایجاد می‌شود که می‌تواند فرم جدیدتری از شناخت انگیزشی محسوب شود: «حباب فیلتر رسانه‌های اجتماعی». پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی برای این ساخته می‌شوند که براساس جمع‌آوری اطلاعاتی درمورد ما، محتواهایی را ترویج کنند که احتمال مشارکت ما در آن‌ها بالاترین حد باشد. همان‌طور که شناخت انگیزشی، ما را پشت این پلتفرم‌ها آنلاین نگه می‌دارد، ما به‌طور فزاینده درون حباب‌های فیلتر کشیده می‌شویم زیرا یک پلتفرم خاص تشخیص می‌دهد که ما چه نوع فردی هستیم؛ یک تماشاگر فوتبال یا اینکه یک فرد گوشه‌نشین. طراحان الگوریتم می‌خواهند تا وقتی می‌شود، ما را پشت پلتفرم آنلاین نگه دارند و آن‌ها می‌دانند برای انجام این کار باید محتواهایی را به ما نشان دهند که احتمال توافق ما با آن‌ها بیشترین حد باشد.

درک عواملی که موجب رشد این حباب‌ها می‌شوند، کلید درک نقش آن در کاهش درگیری بین افراد یا گروه‌هایی است که دیدگاه‌های مخالفی دارند. برای مثال، یک عامل بالقوه، احساس گزارش شده از تنهایی است؛ یک ناسازگاری درک شده بین عمق ارتباط اجتماعی که فرد انتظار دارد و چیزی که او حقیقتا تجربه می‌کند، همان که در همه‌ی گروه‌های سنی یافت می‌شود.

پیش‌بینی شده است که جمعیت افراد دارای سن ۶۰ و بالاتر تا سال ۲۰۵۰ به دو میلیارد برسد. از طرفی، نظرسنجی‌های اخیر نشان‌دهنده‌ی افزایش ناگهانی در شمار افراد مسنی است که از این پلتفرم‌ها استفاده می‌کنند. بر این اساس، ضروری است که ما درمورد نحوه‌ی مشارکت این افراد در این پلتفرم‌ها آگاهی بیشتری کسب کنیم و در عین حال بدانیم چگونه عوامل مختلفی که روی این بخش از جامعه تأثیرگذار هستند، مانند احساس تنهایی می‌توانند رفتار آنلاین آن‌ها را تحت‌تاثیر قرار دهند. براساس یک شاخص تنهایی و در یکنظرسنجی (در آمریکا) مشخص شد که ۳۶ درصد از افراد دارای سن ۶۹-۶۰ و ۲۴ درصد از افراد دارای سن ۷۰ و بالاتر تنها هستند. وقتی ما پیامدهای مضر تنهایی روی سلامت جسم و روان و مخصوصا تاثیرات آن روی عملکردهای شناختی را درنظر بگیریم، این وضعیت، وضعیتی هشداردهنده است.

پژوهشگران در یک مقاله‌ی مروری نشان دادند توانایی خودتنظیمی افراد تنها کمتر است، آن‌ها نسبت‌به تهدیدهای اجتماعی محیطشان حساس‌تر هستند و توجه بیشتری به محرک‌های اجتماعی منفی دارند. این مجموعه ویژگی‌ها که عمدتا درجهت جلوگیری از درگیری و به حداقل رساندن ناامیدی متمایل هستند، ممکن است موجب میل این افراد به منابع اطلاعاتی شود که منعکس‌کننده‌ی جهان‌بینی خودشان باشند.

شواهد اخیر نشان می‌دهند که درمقایسه با افراد جوان‌تر، افراد سالخورده‌تر، احتمال بیشتری وجود دارد که به انتشار اخبار جعلی بپردازند. همراه‌با رشد پیش‌بینی‌شده این بخش از جمعیت در دهه‌های پیش رو، ما باید درک خود را از عواملی که روی روش‌های تعامل افراد سالخورده با این پلتفرم‌ها تاثیر می‌گذارند، بیشتر کنیم و از نحوه‌ی تاثیر این پلتفرم‌ها روی عملکرد این افراد در جامعه آگاه شویم.