حذف آلودگی‌های نفتی از خاک

حذف آلودگی‌های نفتی از خاک

پردیس فناوری کیش طرح مشاوره متخصصین صنعت و مدیریت گروه علوم ومهندسی محیط زیست

بر اساس گزارش آژانس حفاظت از محیط‌زیست، ۹۸ درصد آلودگی‌های نفتی در خشکی‌ها اتفاق می‌افتد.

پاک‌سازی خاک‌ها باید توسط روشی پاک و کم‌هزینه انجام شود.

دانشمندان دانشگاه Rise در طرح خود از روش پیرولیز برای حذف آلودگی‌های نفتی استفاده کردند.


پیرولیز یک فرآیند ترموشیمیایی است که در طی آن خاک آلوده شده با نفت گرما داده می‌شود تا ترکیبات هیدروکربنی در آن سوخته و تجزیه شود.

اکسیژن خاک در طی پیرولیز خارج می‌شود اما تأثیری بر روی حاصل‌خیزی خاک ندارد.

عامل کلیدی در حفظ حاصل‌خیزی، باقی ماندن بخش رُسی خاک است.

رُس، موجب حفظ آب درون خاک می‌شود؛ اما افزایش دما بیش از ۵۰۰ درجه‌ سانتی‌گراد خواص این بخش خاک را به‌طور برگشت‌ناپذیری از بین می‌برد.

برای انجام آزمایش‌ها از خاک منطقه‌ Hearne تگزاس نمونه‌برداری انجام شد.

سپس خاک با نفت خام آلوده شد تا بهترین دما برای انجام فرآیند پیرولیز تعیین شود.

پیرولیز نسبت به روش‌های دیگر به انرژی کمتری نیاز دارد و همچنین محصولی که آلودگی‌زدایی شده است کمتر آسیب دیده و حاصل‌خیزی خود را حفظ می‌کند.

بعد از انجام مطالعه مشخص شد اگر خاک آلوده در دمای ۴۲۰ درجه سانتی‌گراد برای مدت زمان ۱۵دقیقه قرار بگیرد؛ ۹۹ درصد از هیدروکربن‌های نفتی (TPH) و ۹۴.۵ درصد از هیدروکربن‌های آروماتیک (PAH) آن حذف می‌شود.

این دما مناسب‌ترین دما برای حذف آلودگی‌‌ با کمترین عارضه‌ جانبی است.

اگر دما تا ۴۷۰ درجه‌ سانتی‌گراد افزایش یابد، حذف آلاینده‌ها بهتر خواهد بود اما مصرف انرژی و‌ عدم حاصل‌خیزی خاک نیز افزایش می‌یابد.

کاهو از مقاومت بالایی نسبت آلودگی‌های نفتی برخوردار است و در این خاک‌ها نیز می‌تواند رشد کند.

برای انجام بررسی اولیه میزان تأثیر پیرولیز بر روی حاصل‌خیزی خاک، از یک گونه‌ کاهو (Simpson black-seeded) استفاده شد.

خاک‌های تمیز، خاک‌های آلوده با نفت خام و خاک‌های پیرولیز شده‌ برای کشت کاهو انتخاب شدند؛ بعد از ۲۱ روز مشاهده شد که میزان جوانه‌زنی و رشد کاهو در خاک پیرولیز شده مشابه با رشد کاهو در خاک پاک است.

حال یک سؤال پیش می‌آید که آیا روش پیرولیز که موجب حفظ حاصل‌خیزی می‌شود، آلاینده‌ها را نیز به طور کامل حذف کرده است یا نه؟

در مطالعه‌ دیگری اثرات آلاینده‌های هوا بر‌ تکامل نوزادان بررسی شد و مشخص شد که ذرات پخش شده از خاک‌های آلوده همانند PAH بر روی ریه‌ها اثر منفی می‌گذارند.

اما ذرات پراکنده شده از خاک‌های پیرولیز شده فاقد هرگونه سمیّتی هستند.

برای دست‌یابی به  هدف پاک‌سازی خاک که شامل حفظ حاصل‌خیزی خاک و سمیت‌زدایی از آن است لازم نیست از روش‌های منحصر‌به‌فرد برای هر کدام استفاده شود و می‌توان با یک روش، به طور همزمان به هر دوی آن‌ها دست یافت.

جذب زیستی دی‌اکسیدکربن توسط میکروارگانیسم های مهندسی شده

جذب زیستی دی‌اکسیدکربن توسط میکروارگانیسم های مهندسی شده

پردیس فناوری کیش طرح مشاوره متخصصین صنعت و مدیریت گروه علوم ومهندسی محیط زیست

دی‌اکسیدکربن یکی از گازهای گلخانه‌ای است که باعث پدیده گرمایش زمین می‌شود.

جذب و جداسازی دی‌اکسیدکربن توسط میکروارگانیسم‌ها علاوه‌بر حل مسأله تغییرات اقلیمی و گرمایش جهانی، محصولات مفیدی مانند بیودیزل‌ها را نیز تولید می‌کند.


جداسازی دی‌اکسیدکربن: از زمین تا سلول

افزایش غلظت دی‌اکسیدکربن یکی از عوامل پدیده پیچیده گرمایش جهانی است.

این مشکل، جامعه علمی و صنعتی را بر آن داشته است که روش‌هایی را برای ذخیره‌سازی و کاهش انتشار این گاز پیدا کنند.

جداسازی دی‌اکسیدکربن توسط میکروارگانیسم‌ها، روش دوست‌دار محیط‌زیستی است که علاوه بر کاهش انتشار دی‌اکسیدکربن، باعث تولید محصولات با ارزشی نیز می‌شود.

راهبردهای بهبود این فرایند شامل هر دو گزینه :
  1. افزایش جذب دی‌اکسیدکربن توسط میکروارگانیسم‌ها
  2. کاهش انتشار آن توسط آن‌ها می‌باشد.          (شکل 1)

جذب کربن‌دی‌اکسید

هر دو میکروارگانیسم اتوتروف و هتروتروف دی‌اکسیدکربن را جذب می‌کنند.

میکروارگانیسم‌های اتوتروف دی‌اکسیدکربن را به‌عنوان منبع کربن مصرف می‌کنند و مواد با ارزشی مانند بیودیزل، آنتی‌اکسیدان، کود زیستی و ترکیبات زیست‌فعال تولید می‌کنند.

البته هم‌چنان مقدار و سرعت تولید مواد شیمیایی از میکروارگانیسم‌های اتوتروف باید بهبود یابد.

به‌طور مثال، بیشترین سرعت تولید چربی از ریزجلبک، 5 گرم بر مترمربع بر روز است در حالی که برای اقتصادی کردن فرایند، این مقدار باید به 30 گرم بر مترمربع بر روز برسد.

در مقابل، میکروارگانیسم‌های هتروتروف می‌توانند مواد شیمیایی مانند لاکتات و اتانول را با سرعت بیشتری تولید کنند.

علاوه بر این، ابزارهای ژنتیکی برای هتروتروف‌ها پیشرفته‌تر است. با این وجود، جذب دی‌اکسیدکربن در هتروتروف‌ها وابسته به استفاده از مواد آلی است تا انرژی لازم را تأمین کند.

در این صورت، جذب کلی دی‌اکسیدکربن زمانی اتفاق می‌افتد که محصولات خاصی مانند ملات و سوکسینات تولید شود.

چالش اصلی استفاده از میکروارگانیسم‌های هتروتروف فراهم آوردن منبع دیگری از انرژی برای سلول است.

طی فرایند تخمیر میکربی، دی‌اکسیدکربن از واکنش‌های دیکربوکسیلاسیون، اکسیداسیون احیاء و تولید آدنوزین‌تری‌فسفات آزاد می‌شود.

تولید دی‌اکسیدکربن باعث کاهش بازدهی تولید مواد دیگر می‌شود زیرا از هر 3 اتم کربن یکی از آن‌ها تبدیل به دی‌اکسیدکربن و 2 عدد از آن‌ها به اتانول تبدیل می‌شود.

علاوه براین، آزادسازی میکروبی دی‌اکسیدکربن ممکن است باعث کاهش جذب آن توسط میکروارگانیسم‌های اتوتروف شود.

راه‌های متابولیکی و متابولیسم انرژی سلول‌ها می‌تواند بهبود یابد تا از وقوع این اتفاقات منفی جلوگیری شود.

تبدیل متان به فراورده‌های غذایی

تبدیل متان به فراورده‌های غذایی

پردیس فناوری کیش طرح مشاوره متخصصین صنعت و مدیریت گروه علوم ومهندسی محیط زیست

اخیراً روشی برای تبدیل متان به فراورده‌های غذایی و مواد مفید توسط محققین در سطح جهانی ارائه شده است.

گاز متان جزء گازهای گلخانه‌ای به شمار می‌رود و ظرفیت گرمایی آن از دی‌اکسید کربن نیز بیشتر می‌باشد.

این ایده توسط شرکت String Bio در حال اجرا شدن است، در واقع آن‌ها متان را به پروتئین تبدیل ‌می‌کنند.

محققین در چند سال گذشته، گاوها را به دلیل مقدار متان تولیدی بسیار زیادی که دارند زیر نظر قرار داده‌اند.

اضافه بر این قطع درختان جنگل برای ایجاد فضای زندگی گاوها، باعث شده تا حجم زیادی از دی‌اکسید کربن وارد فضای اتمسفر شود؛ بسیاری پیشنهاد داده‌اند تا گوشت گاو به‌طور کلی از چرخه غذایی حذف شود، یا اینکه مصرف آن به شدت کاهش یابد.

ازیل سوبیان (Ezhil Subbian) -مدیر عامل String bio– می‌گوید:

“آزاد کردن گاز متان در طبیعت و محیط‌زیست به دلیل ظرفیت گرمایی‌ای که دارد، به‌مراتب خطرناک‌تر از دی‌اکسید کربن می‌باشد.

امروزه حادثه‌های بسیاری ناشی از همین قدرت اشتعال‌پذیری، تحت عنوان فلرینگ اتقاق می‌افتد؛ در پی آن گاز دی‌اکسید کربن آزاد شده وارد محیط می‌شود.

پس محققان ما تصمیم گرفتند تا طی پروژه‌ای، از این فراورده‌ی زاید محصولات مفید تولید کنند.”

طبق گفته‌های او، این شرکت به‌دنبال راه‌حلی بود که مرتبط با مشکلات اساسی در جغرافیای آسیایی باشد و بتوان بعد‌ها آن را به بازار‌های جهانی منتقل کرد.

هند، با توجه به مقدار منابعی که برای زیست‌شناسی شیمیایی به‌منظور بهبود فعالیت‌های کشاورزی، در اختیار شرکت قرار می‌دهد، بهترین مکان برای رسیدن به این اهداف بود.

البته باید توجه داشت که پروتئین تولیدی این شرکت در حال حاضر تنها برای مصرف حیوانات استفاده می‌شود، اما با پیشرفت بیشتر می‌توان آن را برای مصرف انسان نیز استفاده کرد.

زمانی که ایده تبدیل گاز‌های گلخانه‌ای به مواد خوراکی در سطح جهانی مطرح شد، سرمایه‌گذاری‌های بسیاری در شرکت‌هایی مانند String Bio انجام شد.

Subbian یکی از چالش‌های اصلی را، به دلیل تعریف یک ارگانیسم نوین و توسعه‌یافته از طریق زیست‌شناسی مصنوعی، رقابت با شرکت‌هایی می‌داند که دنبال راه‌حلی برای این مشکل از طریق زیست‌شناسی مصنوعی هستند.

این موضوع در کنار افزایش نگرانی‌ها بابت ارگانیسم‌ها، باعث شده تا سرعت تحقیق در زمینه ارگانیسم‌های زنده کاهش یابد.

یکی از نگرانی‌ها این است که ارگانیسم توسعه‌یافته ممکن است اثرات ناخواسته و غیرمنتظره‌ای بر روی دیگر موجوداتی که با آن‌ها در تعامل است، داشته باشد؛ و دیگر نگرانی اینکه آن‌چه تصور می‌شود یک درک کامل از ژن باشد، ممکن است یک درک ناقص بوده و نتایج ناخواسته و مضر بسیاری در پی داشته باشد.

تکنولوژی مدیریت پسماند زیستی

تکنولوژی مدیریت پسماند زیستی    (مدت زمان مطالعه این مطلب 16 دقیقه)

پردیس فناوری کیش طرح مشاوره متخصصین صنعت و مدیریت گروه علوم ومهندسی محیط زیست

مدیریت پسماندهای زیستی باعث افزایش سلامت عمومی جامعه و ایجاد ارزش افزوده اقتصادی می‌شود. در این نوشتار تکنولوژی‌های مختلف مدیریت پسماندهای زیستی مورد بررسی قرار می‌گیرد.


تولید پسماند جامد در سطح جهانی افزایش یافته است. از عوامل تأثیرگذار این مسأله می‌توان به افزایش جمعیت، صنعتی شدن جوامع و رشد اقتصادی اشاره کرد. مدیریت پسماند جامد یکی از عناصر مهم توسعه پایدار تلقی می‌شود. فرصت‌های توسعه و بهبود مدیریت پسماند در مناطق کم‌درآمد و با درآمد متوسط بیشتر وجود دارد چرا که در این مناطق؛ جمع‌آوری، تصفیه و دفع پسماند به‌ درستی انجام نمی‌شود. علاوه براین، در این مناطق بخش زیادی از پسماند خانگی و صنایع کوچک حاوی مواد آلی زیست‌تخریب‌پذیر است. مقدار مواد آلی حدود 50 تا 80 درصد کل پسماند را شامل می‌شود که به پسماند زیستی موسوم است.

پسماند زیستی شامل پسماند غذایی (در خانه‌ها، رستوران‌ها، مدارس و بیمارستان‌ها)، پسماند بازار و پسماند پارک و فضای سبز و باقی‌مانده مواد در صنایع غذایی و صنایع چوب است. پسماند زیستی مدیریت‌نشده ضررهای جبران‌ناپذیری را برای محیط‌ زیست و جامعه به‌وجود می‌آورد و همچنین شیرابه‌ای تولید می‌کند که می‌تواند آب‌های سطحی و زیرزمینی را آلوده کند و تخلیه آن بدون مدیریت باعث تولید گاز متان و آلودگی هوا می‌شود. در این مقاله به مرور روش‌های و فناوری‌هایی پرداخته می‌شود که برای انواع مختلف پسماند به‌خصوص در مناطق کم‌درآمد یا با درآمد متوسط کارایی دارند.

فناوری‌های مختلف مدیریت پسماند

در این مقاله، فناوری‌های مدیریت پسماند به‌عنوان فرایندهایی در نظر گرفته می‌شوند که پسماندهای آلی را به مواد با ارزش تبدیل می‌کنند. فناوری‌های تصفیه پسماندهای آلی خانگی به دو دسته تقسیم‌بندی می‌شوند که عبارت‌اند از: استفاده مستقیم و تصفیه زیستی.

بازیافت پایدار پسماند نیازمند ذخیره پسماندها به‌عنوان ورودی و تقاضای بازار به‌عنوان خروجی است. برای پسماندهای آلی این بازار به سه گروه عمده تقسیم‌بندی می‌شود که عبارت‌اند از:

دامداری: محصولات برگرفته از مواد آلی می‌توانند به‌عنوان خوراک دام مورد استفاده قرار گیرند. پیش‌بینی می‌شود که نیاز به گوشت و شیر در سال 2050 نسبت به 2010 بین 58 تا 70 درصد افزایش یابد. با افزایش تقاضای محصولات گوشتی و لبنی، نیاز به خوراک دام نیز بیشتر می‌شود. استفاده از سبوس و خوراک ماهی برای دهه‌های آینده با توجه به دسترسی و میزان تولید آن امکان‌ناپذیر است بنابراین فراورده‌های پروتئینی که از پسماندهای زیستی گرفته می‌شوند گزینه مناسبی برای خوراک دام می‌باشد.

کشاورزی: پسماند آلی به‌عنوان منبع کربن و مواد مغذی، برای خاک و گیاه مزیت فراوانی دارد. این مواد افزودنی که باعث اصلاح خواص خاک می‌شوند، توسط بسیاری از مشتریان با قیمت کم خریداری می‌شوند. با توجه به کاهش منبع کربن و مواد غذایی، کاهش ظرفیت جذب آب توسط خاک و کاهش مقاومت دربرابر فرسایش؛ ضرورت استفاده از پسماند آلی را در بخش کشاورزی دوچندان می‌کند.
انرژی زیستی: انرژی ذخیره‌شده در زیست‌توده پسماند توجه بسیاری از محققین را به‌ خود جلب کرده‌ است. با توجه به افزایش تقاضای انرژی، 1.2 میلیارد نفر بدون الکتریسیته و 2.7 میلیارد نفر بدون سوخت برای پختن غذا در سال 2015 به‌ سر می‌بردند. پسماند زیستی به‌عنوان منبع بالقوه‌ای از مواد آلی توجه زیادی را برای تولید سوخت‌های مختلف به خود جلب کرده‌ است.

استفاده مستقیم از پسماند زیستی

استفاده مستقیم از پسماند زیستی یک روش قدیمی برای مدیریت پسماند است. این روش با هزینه کم و به‌ سادگی قابل انجام است. از روش‌های مختلف این فناوری می‌توان به استفاده مستقیم در زمین، استفاده مستقیم به‌عنوان خوراک دام و سوزاندن مستقیم اشاره کرد. خطرات این روش‌ها بیشتر مربوط به ترکیب‌درصد پسماند زیستی است. آلودگی به‌ آسانی می‌تواند به زندگی انسان، حیوانات و محیط‌ زیست لطمه بزند. استفاده مستقیم پسماند زیستی در زمین و خوراک دام هم‌اکنون به‌ویژه در مناطق روستایی انجام می‌شود. در مناطق شهری با پیچیدگی‌های خاص و تراکم جمعیت بالا، این روش‌های کمتر متداول است.

استفاده مستقیم در زمین: این فرایند که تحت‌عنوان توزیع زمینی نیز از آن یاد می‌شود، شامل پخش‌کردن پسماند در زمین‌ها به‌خصوص زمین کشاورزی است. این فرایند معمولاً بدون تصفیه اولیه انجام می‌شود و در مکان‌هایی صورت می‌گیرد که محصولات کشاورزی مقدار زیادی مواد آلی نیاز دارند.

استفاده مستقیم در زمین باید تنها بر مواد آلی خالص متکی باشد چرا که مواد زیست‌تخریب‌ناپذیر می‌تواند کیفیت خاک و محصول و سلامت کشاورز را به‌خطر بیاندازد. طبق مطالعات صورت‌گرفته در اروپا، حدود 90 درصد پسماندهایی که در زمین استفاده می‌شوند شامل پسماند کشاورزی و به‌خصوص مدفوع حیوانات هستند. 10 درصد باقی‌مانده معمولا از مواد غذایی تشکیل شده‌اند.
با تخلیه مستقیم پسماندهای زیستی به زمین‌های کشاورزی، آن‌ها تحت فرایند طبیعی هضم هوازی قرار می‌گیرند و باعث افزایش مواد مغذی و کربن خاک می‌شود. البته تجزیه مواد آلی باعث می‌شود که میکروارگانیسم‌ها با گیاهان در مصرف مواد مغذی رقابت می‌کنند و گیاهان با کمبود نیتروژن مواجه می‌شوند. تخمین زده می‌شود که با رهایی پسماند بدون تصفیه در زمین‌های کشاورزی، حدود 66 درصد از نیتروژنی که در اختیار گیاه است، کاهش می‌یابد.

محصول اصلی رهایی پسماند در زمین، افزایش غلظت مواد آلی در خاک است. مواد آلی در خاک سه نقش ایفا می‌کنند. اول اینکه منبع ذخیره انرژی و مواد غذایی هستند، دوم آنکه خاصیت بافری خاک و مقاومت دربرابر پی‌هاش را افزایش می‌دهند و نهایتاً اینکه به‌طور فیزیکی خواص خاک را بهبود می‌دهند. البته از آنجا که پسماندها حاوی مقادیر زیادی میکروارگانیسم‌های بیماری‌زا و عناصر خطرناک نیز هستند، دفع آن‌ها بدون تصفیه اثرات جبران‌ناپذیری را برای سلامت انسان به‌بار می‌آورد.

دفع پسماند در خاک همچنان یک روش متداول برای مدیریت پسماند در مناطق کم‌درآمد است و باعث افزایش مواد مغذی خاک می‌شود. مزایا و معایب این روش بیشتر وابسته به محتوای پسماند دارد. با دفع پسماند در خاک معلوم نیست که میکروارگانیسم‌های بیماری‌زا حذف شوند. به‌علاوه، اگر پسماند با مواد معدنی مانند فلزات سنگین آلوده باشد، این مواد در خاک و گیاه تجمع یافته و به سلامت انسان ضرر می‌زنند. تحقیقات در این بخش معطوف به اثر دفع پسماند بر ساختار خاک، باروری خاک و محتوای مواد مخصوص است. یک راه‌حل برای مشکل تجمع مواد خطرناک در گیاهان، طولانی‌تر کردن زمان بین کاشت گیاه و دفع پسماند است. این راه‌حل ممکن است در مناطق شهری کاربردی نباشد اما برای کاهش اثرات منفی، باید پیش‌تصفیه‌ای برای مواد آلی انجام گیرد.

استفاده به‌عنوان خوراک دام: یک روش ساده برای بازیابی پسماندهای زیستی، استفاده از آن به‌عنوان خوراک دام است. از زمان اهلی‌کردن حیوانات، انسان‌ها از پسماند به‌عنوان خوراک دام استفاده می‌کردند. در کشورهایی مانند کره جنوبی، تایوان و ژاپن به‌ترتیب 38.4، 22.1 و 11.5 درصد از پسماند زیستی به‌عنوان خوراک دام استفاده می‌شود.

کیفیت پسماند و تفکیک از مبدأ پسماند زیستی در بخش میوه و سبزیجات، هم‌چنان به‌عنوان پارامتر مهمی در استفاده از پسماند زیستی به‌عنوان خوراک دام اهمیت دارد. به‌طور کلی، خوراک دام باید حاوی مقادیر کافی کربوهیدرات، آمینواسید، ویتامین، مواد معدنی، فیبر و چربی باشد و کمترین آلودگی را داشته باشد. بیشترین ریسک درباره محتوای پسماند است که ممکن است آلاینده باشند. برای تخفیف ریسک‌های احتمالی و افزایش ارزش غذایی پسماند، باید پسماند زیستی قبل از استفاده به‌عنوان خوراک دام تصفیه شود. سیستم گوارشی حیوانات نیز نقش به‌سزایی در نوع پسماند مورد استفاده ایفا می‌کند. پستانداران نشخوارکننده می‌توانند مواد پیچیده‌ای مثل ترکیبات سلولزی را تجزیه کنند. درحالی‌که خوک‌ها قادر به تجزیه این مواد نیستند. مواد کاملاً فاسد نیز نباید به‌عنوان غذای دام استفاده شوند. از دیگر موادی که باید محتاطانه برخورد شود، فلزات سنگین، هیدروکربن‌های آروماتیک چندحلقه و آفت‌کش‌های ارگانوکلرین است.

پسماند زیستی به‌طور مستقیم و غیرمتمرکز می‌تواند در محل مورد استفاده قرار گیرد و یا به‌صورت متمرکز بعد از پردازش شامل خردکردن و خشک‌کردن مصرف شود. پس از مصرف، این پسماندها در بدن حیوانات برای مصارف فیزیولوژیکی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

تولیدمثل حیوانات باعث تولید مواد باارزشی مانند گوشت، شیر، تخم‌مرغ و چرم می‌شود. بزرگترین مسأله درباره استفاده از پسماند زیستی به‌عنوان خوراک دام، تمیز بودن آن است که باعث کاهش کیفیت گوشت و محصولات لبنی نشود. مقدار پسماند زیستی که می‌تواند برای مصرف دام استفاده شود هم‌اکنون نامعلوم است. اطلاعات موجود نیز تنها محدود به کشورهای صنعتی آسیایی مانند ژاپن، تایوان و کره جنوبی است.

استفاده مستقیم از پسماند به‌عنوان خوراک دام باعث کاهش پسماند در جریان اولیه می‌شود و از این طریق هزینه‌ها و زیرساخت‌های لازم برای مدیریت پسماند را کاهش می‌دهد. در ماریتانیا، 40 درصد پسماند خانگی به‌عنوان خوراک دام مصرف می‌شود. البته استفاده از پسماند به‌عنوان غذای دام مشکلاتی را نیز به‌ همراه دارد که از جمله آن‌ها می‌توان به میکرب‌های بیماری‌زا، جیوه، هیدروکربن‌های آروماتیک چندحلقه‌ای و آفت‌کش‌های ارگانوکلرین اشاره کرد.

سوختن مستقیم: سوختن مستقیم که به‌عنوان سوختن باز نیز شناخته می‌شود، به‌ معنای سوزاندن  پسماند در محل دفن آن است. از مزایای این روش می‌توان به کاهش حجم پسماند و بهداشتی شدن آن اشاره کرد. البته سوزاندن کنترل‌نشده آن، بدون استفاده از دودکش، باعث واردآمدن آسیب‌های جدی به محیط‌ زیست منطقه می‌شود. علی‌رغم استفاده جهانی از این روش، کنوانسیون استکهلم آن را به‌عنوان روش غیر محیط‌ زیستی برای مدیریت پسماند معرفی کرد که علت آن، تولید آلاینده‌های خطرناک طی فرایند سوزاندن است.

این روش تنها باعث کاهش حجم پسماند می‌شود و هیچ‌گونه بازیابی انرژی یا مواد مغذی را شامل نمی‌شود. در سال‌های اخیر علاوه بر اکسیدهای نیتروژن و ترکیبات آلی پیچیده، آلاینده‌های کوتاه‌عمر نیز مورد توجه قرار گرفته‌اند که از جمله آن‌ها می‌توان به کربن سیاه اشاره کرد اما اثرات کربن سیاه هنوز به‌خوبی ثبت نشده است.

تصفیه بیولوژیکی پسماند

فرایندهای تصفیه بیولوژیکی شامل تبدیل کنترل‌شده پسماند توسط موجودات زنده است. فرایندهای تبدیل بیوشیمیایی و زیست‌فناورانه نیز در همین مقوله می‌گنجند. فرایندهای بیوشیمیایی معمولاً از فرایندهای ترموشیمیایی آهسته‌تر هستند، اما انرژی بسیار کمتری نیز نیاز دارند. از آنجا که همه موجودات برای زنده‌ماندن به آب نیاز دارند، میکروارگانیسم‌ها نیز برای تبدیل پسماند به رطوبت احتیاج دارند. بنابراین تصفیه بیولوژیکی معمولاً برای پسماندها با محتوای رطوبت زیاد استفاده می‌شود.

تولید کمپوست: کمپوست‌سازی فرایندی هوازی است که طی آن مواد آلی به گیاخاک تبدیل می‌شوند. مواد آلی متعددی برای فرایند کمپوست‌سازی می‌تواند مورد استفاده قرار بگیرد اما نکته حائز اهمیت این است که پیش‌نیازهای انجام این فرایند برآورده شود (جدول 1). از مواد مناسب برای این کارمی‌توان به سبزه، شاخه، پسماند غذا، پسماند کشاورزی، مدفوع حیوانی و انسانی اشاره کرد. پسماند خانگی مخلوط نیز می‌تواند برای این کار استفاده شود اما از آنجاکه کیفیت کمپوست تولیدی کم است، این کار پیشنهاد نمی‌شود.

تولید کمپوست از مواد آلی توسط طیف گسترده‌ای از میکروارگانیسم‌ها و بی‌مهره‌ها انجام می‌شود. میکروارگانیسم‌ها مواد آلی را به کربن‌دی اکسید، آب و گرما تبدیل می‌کنند. کنترل فرایند در تولید کمپوست شامل کنترل ترکیب درصد مواد آلی (نسبت کربن به نیتروژن)، سایز ذرات، فضای خالی هوا، هوادهی، دما، رطوبت و پی‌هاش می‌شود. هنگامی که شرایط مناسب وجود نداشته باشد، این فرایند به‌کندی انجام می‌شود یا اصلاً انجام نمی‌شود. در شرایط بهینه، فرایند کمپوست‌سازی در سه مرحله انجام می‌شود: مرحله اول فاز مزوفیلیک است که چند روز طول می‌کشد، مرحله دوم فاز ترموفیلیک است که از چندهفته تا چندماه طول می‌کشد و نهایتاً مرحله خنک‌سازی و رسیدن است که چندین ماه طول می‌کشد. در فاز ترموفیلیک دما می‌تواند تا 55 الی 70 درجه سانتی‌گراد به‌علت متابولیسم میکروارگانیسم‌ها افزایش یابد و باعث بهداشتی شدن مواد می‌شود. این فرایند زمانی به پایان می‌رسد که دمای داخلی توده با دمای محیط برابر شود و غلظت اکسیژن برای مدت چند روز، بیش از 10 تا 15 درصد باقی بماند.

پارامتر کمپوست ورمی کمپوست
نوع فرایند سه مرحله یک مرحله مزوفیلیک
مرحله مزوفیلیک
مرحله ترموفیلیک
مرحله سردسازی و بالغ شدن
ویژگی پسماند آلی مخلوطی از پسماندها با سرعت تخریب مشابه کرم خاکی و میکروارگانیسم‌ها
دانسیته مواد 27 تا 35 کیلوگرم غذا به ازای کیلوگرم کرم در روز
نسبت کربن به نیتروژن اولیه 20 تا 50 25 تا 30
pH 5.5 تا 7.5 5 تا 8
میزان رطوبت مواد آلی درشت: 70 تا 75 درصد
مواد آلی ریز: 55 تا 65 درصد
70 تا 90 درصد
ویژگی‌های محصول بافت درشتی دارد و ممکن است حاوی فلزات نیز باشد بافت نازک‌تری دارد و فلزات در بدن کرم‌ها تجمع می‌یابند.

جدول 1- تفاوت کمپوست و ورمی کمپوست

فراورده اصلی تولید کمپوست، کمپوست است. کمپوست یک ماده پایدار سیاه و قهوه‌ای شبیه به خاک با بافت خمیری و با بوی خاک است. علاوه بر کمپوست، شیرابه، بخار آب و دی‌اکسیدکربن نیز تولید می‌شود. در شرایط بهینه، کمپوست در سه ماه تولید می‌شود. کیفیت مواد ورودی و پارامترهای فیزیکی و بیولوژیکی اثر به‌سزایی در کمیت و کیفیت کمپوست تولیدی دارند. ناخالصی‌های کمپوست توسط غربالگری حذف می‌شوند. غربالگری هم‌چنین باعث می‌شود که محصولات نهایی برای مصارف مختلف مالچ‌پاشی و بهبود شرایط خاک استفاده شوند. کمپوست معمولاً مواد اصلی مورد نیاز گیاه مانند نیتروژن، فسفر و پتاسیم را دارد اما مقدار آن نسبت به مدفوع و کود کمتر است. این ماده هم‌چنین حاوی مواد معدنی و میکروارگانیسم‌هایی است که برای رشد گیاه اثر مثبتی دارند. علاوه بر مصرف کشاورزی، کمپوست می‌تواند برای پوشش لندفیل و زیست‌پالایی زمین استفاده شود. به‌طور مثال استفاده از کمپوست در زمین اسیدی با فلزات سنگین باعث بهبود خواص خاک شده است.

در مدیریت پسماند شهری، کمپوست‌سازی یک فناوری شناخته‌شده و کارامد است و در تمامی مناطق با درآمدهای پایین، متوسط و بالا انجام می‌شود. البته این فرایند در طولانی‌مدت با مشکلاتی مواجه است و یکی از دلایل آن کمبود مواد آلی خالص در فرایند کمپوست‌سازی است. به‌عبارت دیگر خوراک با کیفیت کم منجر به تولید محصول کم‌کیفیت می‌شود؛ هم‌چنین کمبود دانش در زمینه فرایندهای بیوشیمیایی منجر به مشکلاتی مانند بو و حشرات موذی می‌شود. این امر موجب می‌شود تا مصرف‌کنندگان تمایل بیشتری برای استفاده از کمپوست داشته باشند. علاوه بر این، سیاست‌گذاری ضعیف و تجربه‌های بازاریابی محدود باعث می‌شود که اقتصاد این فرایند به تأخیر بیفتد. البته با توجه به سادگی و قدرت این فرایند در پردازش انواع مختلف پسماند زیستی و با توجه به فرسایش جهانی خاک و تغییرات جهانی در بازیافت مواد مغذی، تولید کمپوست از اهمیت مضاعفی برخوردار می‌شود. استفاده از پسماند خالص با تفکیک پسماند، باعث تولید کمپوست با کیفیت می‌شود.

هنگام بررسی تحقیقات اخیر در زمینه تولید کمپوست، سه نکته را می‌توان به‌خوبی مشاهده کرد. اولین نکته مربوط به مکان‌هایی با سطح درآمد پایین یا متوسط است که از تولید کمپوست به‌عنوان یکی از راهبردهای مدیریت پسماند استفاده می‌کنند. در این تحقیقات معمولاً از ارزیابی چرخه عمر و تحلیل اقتصادی بهره می‌گیرند. در برخی تحقیقات نیز روش‌های مختلف مدیریت پسماند را مقایسه کردند که تولید کمپوست یکی از آن‌ها است.

نکته دوم این است که تحقیقات اخیر بر استفاده و مزایای کمپوست تمرکز دارند. از نکات بارز در این تحقیقات، کیفیت کمپوست و ارتباط آن با خوراک ورودی، اثرات مثبت کمپوست بر محصولات کشاورزی و یا نقش کمپوست در پالایش خاک از آلودگی‌ها است. نوع سوم تحقیقات مربوط به تحقیقات متداولی است که درباره فرایندهای پیچیده بیولوژیکی، جمعیت باکتری‌ها و قارچ‌ها و دینامیک رشدشان در فرایند کمپوست‌سازی است. کاربرد این تحقیقات ساده و آزمایشگاهی برای مدیریت پسماند می‌تواند منجر به کاهش مدت‌زمان تولید کمپوست و افزایش کیفیت کمپوست بشود. در برخی تحقیقات، بحث‌هایی راجع به افزودن مخلوطی از میکروارگانیسم‌های پیشرفته به فرایند تولید کمپوست مطرح است. این کار باعث کاهش بو و افزایش سرعت فرایند می‌شود. البته این مسأله توسط فروشنده‌های این مخلوط‌ها مطرح شده است و ادعای آن‌ها توسط تحقیقات مستقل تأیید نشده‌است.

تولید ورمی‌کمپوست: تولید ورمی‌کمپوست فرایندی است که تحت شرایط هوازی، از اندرکنش میکروارگانیسم‌ها و کرم‌های خاکی برای تولید ورمی‌کمپوست در شرایط کنترل‌شده استفاده می‌کند. جمعیت میکروبی باعث می‌شود مواد آلی تجزیه شده و دانسیته بالای کرم‌های خاکی این مواد را به ورمی‌کمپوست تبدیل می‌کنند. ورمی‌کمپوست‌ ها نسبت به کمپوست از مواد مغذی بیشتری برخوردارند.

کرم‌های خاکی می‌توانند پسماند خانگی، فاضلاب شهری و پسماند صنایع مختلف مانند کاغذ، چوب و غذا را تجزیه کنند. برخی از پسماندهای غذایی برای کرم‌ها قابل تحمل نیست که از جمله آن‌ها می‌توان به محصولات لبنی، گوشت، پسماند ماهی، چربی و روغن، غذاهای شور و ترش اشاره کرد. خوراک‌های کوچک باعث افزایش سطح و سرعت تجزیه و تولید ورمی‌کمپوست می‌شوند.

تولید ورمی‌کمپوست به اندرکنش میان میکروارگانیسم‌ها و کرم‌های خاکی بستگی دارد. میکروارگانیسم‌های پسماند، آن را برای کرم‌های خاکی طی تجزیه هوازی آماده می‌کنند بنابراین فرایند تولید ورمی‌کمپوست شامل تولید اولیه کمپوست است. این امر باعث بهبود خوراک‌دهی کرم‌ها می‌شود. علاوه بر این، میکروارگانیسم‌ها در مدفوع کرم‌های خاکی نیز وجود دارند. آن‌ها مواد آلی را به مواد کوچکتر تجزیه کرده و غذای کرم‌های خاکی را فراهم می‌کنند. در مقابل کرم‌های خاکی نیز از پسماندها تغذیه می‌کنند و با تولید فکال‌های فعال میکروبی که برای تخریب سریع‌تر مواد آلی مفید هستند، فعالیت میکروبی و کیفیت غذایی ورمی‌کمپوست را افزایش می‌دهند. در تولید ورمی‌کمپوست، همواره باید لایه‌های بستر کم‌عمق باشند و میزان آن باید متناسب با سرعت خوراک‌دهی به کرم‌ها باشد. در غیر این‌صورت، میکروارگانیسم‌هایی که مواد آلی را تجزیه می‌کنند ممکن است دما را بالا ببرند و یا شرایط بی‌هوازی شود که هردوی این شرایط برای کرم‌های خاکی نامطلوب است.

کرم‌های خاکی مناسب برای تولید ورمی‌کمپوست، آن‌هایی هستند که سرعت رشد و تولیدمثل بالایی دارند، با انواع مختلف پسماند زیستی سازگاری دارند، سرعت جذب و هضم بالایی دارند. کرم‌های خاکی خزنده پایین سطح زمین زندگی می‌کنند، از پسماند تغذیه می‌کنند و بهترین گزینه برای تولید ورمی‌کمپوست هستند. درمیان کرم‌های خاکی، اسینیا فتیدا متداول‌ترین کرم خاکی است و از گزینه‌های دیگر می‌توان به لومبریکوس روبلوس، اسینیا اندری، پریونیکس اکسکاواتوس و اودریلوس اوجنیا اشاره کرد که در کشورهای گرمسیر و زیراستوایی مناسب است.

ارزیابی چرخه عمر اسینیا فتیدا از 70 روز تشکیل شده است. بالغ‌شدن معمولاً بعد از 50 روز به‌دست می‌آید، پس از 55 روز پیله تولید می‌شود و عمل لقاح طی 23 روز انجام می‌شود. به‌طور متوسط 3 نوزاد در هر پیله وجود دارد. مهم است که پیله‌ها در پسماندها رها شوند تا از تداوم چرخه عمر اطمینان حاصل شود. جدول 1، مقیاس بهینه پارامترها را برای تولیدمثل و رشد کرم‌ها نشان می‌دهد. برخلاف کمپوست‌سازی، تولید ورمی‌کمپوست یک فرایند گرمازا نیست و به این معنا است که دما در ورمی‌کمپوست افزایش نمی‌یابد. بیشتر ورمی‌کمپوست‌ها تحت شرایط مزوفیلیک و دمای بین 10 تا 35 درجه سانتی‌گراد زندگی می‌کنند. در این شرایط، کرم‌ها راحت‌تر هستند و سریع‌تر غذا را مصرف می‌کنند. از فاکتورهای مهم دیگر در این فرایند می‌توان به دانسیته جمعیت، سرعت خوراک‌دهی، رطوبت، نسبت کربن به نیتروژن و پی‌هاش اشاره کرد.

دانسیته جمعیت بالا باعث کاهش تولید مثل می‌شود چرا که رقابت برای غذا و فضا بالا می‌رود. دانسیته جمعیت پایین باعث بهبود رشد می‌شود چرا که غذای کافی وجود دارد اما ممکن است سرعت رشد را از این جهت کم کند که کرم‌ها برای تولیدمثل یکدیگر را پیدا نکنند. رطوبت کمتر از 60 درصد نیز باعث کاهش ارتباط جنسی می‌شود و سرعت تولیدمثل را کاهش می‌دهد. از طرف دیگر رطوبت بالاتر از 90 درصد نیز تنفس کرم‌ها را مختل می‌کند.

هنگامی که خوراک به مدفوع کرم‌ها تبدیل می‌شود، پسماندها به مواد معدنی تبدیل می‌شوند و مواد مغذی گیاه در دسترس قرار می‌گیرد. محتوای نیتروژن ورمی‌کمپوست معمولاً 1 تا 2 درصد بیشتر از کمپوست است. شیرابه ناشی از کرم‌ها نیز می‌تواند به‌عنوان کود مایع مورد استفاده قرارگیرد که این کار معمولاً در سیستم‌های کوچک‌مقیاس انجام می‌شود. محصول دیگر تولید ورمی‌کمپوست، کرم‌های خاکی هستند که غنی از پروتئین (65 درصد) می‌باشند و تمام اسیدهای آمینه مهم را دارند و می‌توانند به‌عنوان خوراک دام استفاده شوند. این کرم‌ها به‌عنوان خوراک پروبیوتیک یا مانند افزودنی برای غذای ماهی استفاده می‌شود.

سیستم‌های تولید ورمی‌کمپوست در مقایسه با سیستم‌های عادی مدیریت پسماند انرژی کمتری مصرف می‌کنند و از نظر اقتصادی به‌صرفه هستند. البته بیشتر تجهیزاتی که برای ورمی‌کمپوست‌سازی به‌کارگرفته‌اند، هنگامی که به‌دقت مورد بررسی قرار می‌گیرند، در واقع عملیات تولید کمپوست با کرم‌های موجود در مرحله بلوغ هستند که به‌معنای تولید ورمی‌کمپوست نمی‌باشد. یک سد بزرگ در تولید ورمی‌کمپوست، نیازمندی آن به فضای زیاد است. البته با استفاده از جعبه‌های خوراک‌دهی عمودی می‌توان این مشکل را حل کرد.

پرورش حشره: پرورش حشره یک روش نوظهور در مدیریت پسماند است و به‌معنای تبدیل پسماند زیستی به پروتئین و روغن حشره است. اصلی‌ترین محصول این فرایند، لارو می‌باشد. محتوای پروتئین محصولات می‌تواند جایگزین مناسبی برای خوراک حیوانات باشد. منابع تولید کمپوست لارو در این روش متعدد هستند و قاعده کلی برای مناسب‌بودن پسماند برای این روش وجود ندارد. برخی از محققین از پسماند غذا و بازار استفاده کرده‌اند و گروهی دیگر از مدفوع انسانی و حیوانی و پسماند ماهی به‌این منظور استفاده کرده‌اند.

رطوبت بالا نیز باعث کاهش قابل‌توجه پسماند می‌شود. پسماندهایی که حاوی سلولز زیاد هستند برای این فرایند مناسب نیستند. در مقیاس صنعتی، پسماندها باید قبل از ورود به مرحله پردازش خرد شوند تا سطح تماس افزایش یابد. محتوای آب مواد نیز باید بین 65 تا 80 درصد باشد. بهترین دما برای استفاده از این روش 25 تا 32 درجه سانتی‌گراد است. لارو می‌تواند خوراک را تا حد 50 تا 80 درصد وزنی کاهش دهد و بیش از 20 درصد را به زیست‌توده لارو طی 14 روز تبدیل کند. محصولات نهایی این فرایند می‌تواند در افزایش باروری خاک نیز اثر داشته باشد. البته به‌علت زمان کوتاه پردازش، بهتر است کمی به آن‌ها مهلت داده شوند تا رسیده شوند و از کاهش اکسیژن خاک جلوگیری شود.

هضم بی‌هوازی: هضم بی‌هوازی فرایندی است که مواد آلی طی آن بدون حضور اکسیژن به بیوگاز یا مخلوط متان و دی‌اکسید کربن تبدیل می‌شود. پسماندهای مختلفی می‌توانند برای تولید بیوگاز مورد استفاده قرار بگیرند که از جمله آن‌ها می‌توان به لجن فاضلاب، مدفوع حیوانی، پسماند صنایع غذایی، پسماند کشاورزی و بخش آلی پسماند خانگی اشاره کرد. استفاده از این روش برای تولید بیوگاز از سال‌ها پیش مورد استفاده بوده است، زمانی‌که از مدفوع حیوانی برای گرم‌نگه‌داشتن حمام‌های قدیمی استفاده می‌شود.

فرایند هضم‌بی‌هوازی به‌طور طبیعی در بسیاری از مناطق انوکسیک رخ می‌دهد که از جمله آن‌ها می‌توان به خاک، لندفیل و شکم حیوانات اشاره کرد. از آن‌جا که هضم‌بی‌هوازی معمولاً در محلول‌های آبی اتفاق می‌افتد، بالا نگه‌داشتن رطوبت در پسماندهای جامد برای انجام این فرایند بسیار حائز اهمیت است. به‌طور کلی، مواد حاوی لیگنوسلولز نمی‌توانند توسط این روش از بین بروند چرا که میکروارگانیسم‌های بی‌هوازی قادر به تخریب آن‌ها نیستند.

هضم بی‌هوازی معمولاً از سه مرحله تشکیل می‌شود که عبارت‌اند از: هیدرولیز، اسیدسازی و متان‌سازی. دانش بسیاری در خصوص مکانیسم این روش به‌دست آمده‌ است اما میکروب‌هایی که مسئول این کار هستند هنوز به‌خوبی شناسایی نشده‌اند. از پارامترهای عملیاتی مهم این فرایند می‌توان به دما، پی‌هاش، رطوبت، سوبسترا، نسبت کربن به نیتروژن، بارگذاری آلی، زمان ماند و اختلاط اشاره کرد.

یکی از چالش‌های مهم در هضم بی‌هوازی جلوگیری از اسیدی‌شدن محیط است تا برای باکتری‌های متان‌زا مشکلی به وجود نیاید. این فرایند می‌تواند توسط فاکتورهای مختلف دسته‌بندی شود که عبارت‌اند از نوع راکتور (مزوفیلیک و ترموفیلیک)، محتوای مواد جامد (مواد جامد کم و زیاد)، نوع خوراک‌دهی (ناپیوسته یا پیوسته) و تعداد مراحل (تک‌مرحله‌ای و چندمرحله‌ای).

مقدار تولید بیوگاز در این فرایند بسته به نوع مواد آلی و ترکیب آن می‌تواند بسیار متفاوت باشد. چربی‌ها بیشترین تولید بیوگاز را دارند اما نیاز به زمان ماند بسیار طولانی دارند. قندها و پروتئین‌ها سرعت بالاتری دارند اما بیوگاز کمتری تولید می‌کنند. بازده متوسط تولید متان بین 0.36 تا 0.53 مترمکعب به‌ازای هرکیلوگرم مواد جامد فرار است.

سوزاندن بیوگاز در اجاق ساده‌ترین راه استفاده از آن است. به‌عنوان گزینه دیگر، بیوگاز می‌تواند در لامپ‌ها استفاده شود و یا در ژنراتورهای گازی به الکتریسیته تبدیل شود. برای تولید الکتریسیته از بیوگاز، بهتر است ابتدا بیوگاز خالص‌سازی شود و اگر قرار است از بیوگاز در سوخت خودرو و سلول سوختی استفاده شود، خالص‌سازی آن حتماً ضروری است. خالص‌سازی بیوگاز شامل آب‌زدایی، سولفورزدایی و حذف دی‌اکسید کربن است. تنها ایراد بیوگاز این است که برای مدت طولانی نمی‌تواند در جایی ذخیره شود. دمای بحرانی متان منفی 82 درجه سانتی‌گراد است و حتی در فشارهای بالا نیز نمی‌توان آن را به‌صورت مایع درآورد.

مواد هضم‌شده در این فرایند نیز می‌توانند در صورت بی‌خطر بودن به‌عنوان کود کشاورزی استفاده شوند. البته هضم بی‌هوازی قابلیت کمی در بی‌خطرسازی میکروارگانیسم‌ها دارد و این مسأله هنگامی که قرار است از مواد هضم‌شده به‌عنوان کود استفاده شود بسیار حائز اهمیت است. بهترین فرایند بهداشتی کردن مواد هضم‌شده شامل قراردادن آن‌ها در شرایط ترموفیلیک برای مدت‌زمان طولانی به‌همراه تصفیه نهایی آن‌ها است.

تخمیر: تخمیر اصلی‌ترین فرایند در تولید بیواتانول است. امریکا و برزیل از اولین کشورهای تولیدکننده بیواتانول هستند. این ماده معمولاً از نیشکر یا مواد نشاسته‌ای تولید می‌شود. قندهای مصرف‌شده در تولید بیواتانول به سه دسته کلی تقسیم می‌شوند. قندهای ساده که حاوی ساکاروز هستند، قندهای نشاسته‌ای مانند ذرت و زیست‌توده‌های حاوی لیگنوسلولوز که از جمله آن‌ها می‌توان به پسماند کشاورزی اشاره کرد. تولید بیواتانول از پسماند دارای لیگنوسلولوز طی سه مرحله انجام می‌شود. مرحله اول شامل پیش‌تصفیه است که در آن سلولز و همی‌سلولز بیشتر در دسترس قرار می‌گیرند. در مرحله دوم، هیدرولیز اسیدی یا آنزیمی اتفاق می‌افتد که قندهای پیچیده به قندهای ساده تبدیل می‌شوند و نهایتاً تخمیر قندها توسط میکروارگانیسم‌هایی مانند مخمرها اتفاق می‌افتد. مرحله سوم نیز شامل جداسازی و خالص‌سازی اتانول تولیدی است.

کاهش گرفتگی در بیوفیلترها

کاهش گرفتگی در بیوفیلترها 

پردیس فناوری کیش طرح مشاوره متخصصین صنعت و مدیریت گروه علوم ومهندسی  محیط زیست

روش‌های مختلفی برای کاهش گرفتگی بیولوژیکی در فیلترهای زیستی وجود دارد که از جمله آن‌ها می‌توان به روش‌های:
  • فیزیکی.
  • شیمیایی.
  • بیولوژیکی.
  • توسعه طراحی بیوراکتور .
  • اصلاح پارامترهای عملیاتی .

صافی چکنده زیستی

کنترل بیولوژیکی آلودگی هوا از ظرفیت متابولیسمی میکروارگانیسم‌های تثبیت‌شده استفاده می‌کند و آلاینده‌های فرار موجود در هوا را جذب و تجزیه می‌نماید.

سپس آن‌ها را به زیست‌توده، دی‌اکسیدکربن، آب و ترکیبات یونی تبدیل می‌کند.

معمولاً دو روش بیولوژیکی برای تصفیه هوا در نظر گرفته می‌شود که فیلترهای زیستی و صافی‌های چکنده زیستی هستند.

در فیلترهای زیستی فرایند رطوبت‌زایی انجام می‌شود ولی هیچ مایعی به‌طور پیوسته به بستر اضافه نمی‌شود و جریان از طریق بیوفیلم طبیعی به وجود می‌آید.

در صافی چکنده زیستی، یک محلول از مواد مغذی در راکتور چرخانده می‌شود و رشد میکروبی بر سطح آکنه‌های طبیعی یا سنتزی اتفاق می‌افتد.

لزوم چرخاندن مواد در صافی چکنده زیستی، این سیستم را از بیوفیلتر عادی پیچیده‌تر می‌سازد.

فاز آبی صافی چکنده زیستی نیز فرایند انتقال جرم آلاینده‌ها را نیز تسریع می‌کند و به‌عنوان محیط‌ کشت معلقی است که رشد میکروارگانیسم‌ها و تجزیه مواد به‌راحتی در آن اتفاق می‌افتد.

علیرغم پیچیدگی، صافی چکنده زیستی کارایی بیشتری دارد و بهتر می‌تواند محصولات اسیدی تولید شده را کنترل کند. این سیستم از نظر اقتصادی نیز صرفه بیشتری دارد و در زمان ماندهای کوتاه، مواد فرار بیشتری را حذف می‌کند.

یکی از مشکلات صافی‌های چکنده زیستی در مقایسه با فیلترهای زیستی، گرفتگی بیولوژیکی است که باعث افزایش افت فشار و کانالیزه‌شدن بستر آکنه‌دار می‌شود.

بنابراین افت فشار یکی از معیارهای مناسب گرفتگی بیولوژیکی است.

در عملیات دراز مدت، افت فشار کمتر از 80 میلی‌متر آب باعث عمل‌کردن مناسب فرایند و نگه‌داشتن درصد حذف تا 90 درصد است.

تجمع بیولوژیکی و کنترل آن

یک صافی چکنده زیستی، مواد آلاینده را از طریق روش‌های فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی حذف می‌کند که نهایتاً آن‌ها به محصولات کم‌خطرتر تبدیل می‌شوند.

روش‌های کنترل آلاینده‌ها توسط صافی‌های چکنده بسیار متنوع است که از جمله آن‌ها می‌توان به روش‌های فیزیکی، شیمیایی، بیولوژیکی، توسعه طراحی و توسعه عملیات اشاره کرد.

روش‌های فیزیکی برای کاهش گرفتگی بیوفیلتر

روش‌های فیزیکی شامل هم‌زدن متناوب، پرکردن و زهکشی آب، شستشوی معکوس، پخش هوا و خشک کردن است. این روش‌ها، زیست‌توده را به روش هیدرولیکی یا مکانیکی از آکنه‌ها جدا کرده و مانع تجمع آن‌ها می‌شود.

اختلاط دستی بستر در مقایسه با شستشوی معکوس تنها، باعث کاهش افت‌فشار به میزان 25 درصد می‌شود زیرا اختلاط باعث سست کردن زیست‌توده می‌شود و بنابراین برای مایع چکنده، حذف آن راحت‌تر می‌شود.

البته این روش فقط برای چند روز مناسب است و بیشتر از آن کارایی ندارد. علاوه بر این، هنگامی که سایز بیوراکتور بزرگتر می‌شود، اختلاط دستی آن نیز دشوارتر می‌شود.

شستشوی معکوس باعث کاهش بازدهی حذف زیست‌توده می‌شود اما تخریب بیولوژیکی را تهدید نمی‌کند. بنابراین بازیابی عملیات در کمتر از 10 ساعت اتفاق می‌افتد.

پر کردن و زهکشی آب، شامل پر کردن بیوراکتور به‌طور کامل با آب یا محلول مواد مغذی و سپس خالی نمودن آن جهت حذف زیست‌توده است.

پخش هوا شامل دمیدن هوا به بیوراکتور پر از آب و سپس خالی نمودن آن می‌باشد.

به‌طور کلی، بازدهی این فرایندها به میزان اغتشاشی بستگی دارد که توسط مایع یا گاز به‌وجود می‌آید. در شار مایع و گاز بالاتر، میزان زیست‌توده بیشتری حذف می‌شود.

علاوه‌بر این، اغتشاش و نیروهای اصطکاکی برای گاز همواره بیشتر از مایع است بنابراین پخش هوا راه‌حل مناسب‌تری از شستشوی معکوس است.

اجرای این فرایندها به اندازه بیوراکتور نیز بستگی دارد.

بیوراکتور بزرگتر، هوا و آب بیشتری نیز لازم دارد. در صافی چکنده‌های کوچک (با حجم بستر 0.002 تا 0.02 مترمکعب)، شستشوی معکوس مناسب‌تر است.

اسمیت و سایرین نشان دادند که با شستشوی معکوس به مدت یک ساعت و تناوب دو بار در هفته و سرعت آب 190 متر بر ساعت می‌توان بازده حذف را در 95 درصد نگه داشت.

نیاز به تجهیزاتی مانند موتور، پمپ و کمپرسور و انرژی زیاد عملاً کاربرد این روش را برای بیوراکتورهای بزرگ محدود می‌سازد.

به‌علاوه، روش‌های فیزیکی نیازمند توقف عملیات و کارگرانی است که بتوانند از عهده کار برآیند. در نتیجه از فرایندهای دیگری مانند فرایندهای شیمیایی و بیولوژیکی باید استفاده کرد.

روش‌های شیمیایی برای کاهش گرفتگی بیوفیلتر

مواد شیمیایی مانند سود سوزآور، نمک طعام و سدیم هیپوکلریت معمولاً برای کنترل تجمع میکروبی در صافی‌های چکنده استفاده می‌شوند.

استفاده از محلول 0.1 مولار سدیم کلرید می‌تواند به مدت 3 ساعت در هر دو هفته پیشنهاد می‌شود. سود سوزآور مواد آلی مانند پروتئین‌ها و قندها را به حالت محلول در می‌آورد و هیدرولیز می‌کند.

بنابراین آن‌ها را از سطحی که به آن چسبیده‌اند جدا می‌کند. شایان ذکر است که سدیم هیدروکسید با غلظت بیش از 0.02 مولار باعث کف‌زایی و رشد قارچ‌ها نیز می‌شود.

مندوزا و همکاران، نشان دادند که شستشوی معکوس با سدیم هیپوکلریت 0.0007 مولار و 0.001 مولار زیست‌توده بیشتری را نسبت به سود سوزآور 0.01 مولار حذف می‌کند.

البته سدیم هیپوکلریت 0.001 مولار اثر میکروب‌کشی نیز دارد و باعث بازدارندگی تخریب آلاینده‌ها توسط میکروارگانیسم‌ها می‌شود.

این ماده تا 10 درصد بازده حذف را کاهش می‌دهد و 10 روز زمان می‌برد تا مجدداً بازده حذف به 90 درصد برسد. به همین خاطر از این ماده کمتر استفاده می‌شود.

به‌علاوه، سدیم کلرید با غلظت بیشتر از 0.35 مولار، اثر بازدارندگی بر رشد میکروبی دارد و به‌طور مثال سدیم کلرید 0.8 مولار کاملاً فرایند تخریب دی‌کلرومتان را در صافی چکنده متوقف می‌کند.

بنابراین این ماده باید در غلظت‌های پایین در حد 0.002 تا 0.137 مولار استفاده شود.

سورفکتانت‌های غیریونی مانند بریج، توین 20 و تریتونیکس 100 پتانسیل خوبی برای کنترل زیست‌توده دارند. سورفکتانت‌ها به‌علت خاصیت آب‌دوستی و آب‌گریزی هم‌زمان، می‌توانند زیست‌تخریب‌پذیری مواد آلی فرار آب‌گریز را افزایش دهند و مقاومت انتقال جرم این مواد را  در محیط‌های آبی کاهش دهند.

در مقایسه با سدیم کلرید و سدیم هیپوکلریت، توین 20 این قابلیت را دارد که نرخ حذف را 70 درصد کاهش دهد و در عین حال، زمان بازیابی فعالیت میکروبی را کوتاه کند.

تزریق ازن برای کنترل زیست‌توده روش دیگری است که مشابه فرایند ازن‌زنی در لجن فعال است.

ازن با غلظت 180 تا 220 میلی‌گرم ازن بر مترمکعب هوا می‌تواند افت فشار را در حد مناسبی نگه دارد و مانع از گرفتگی شود.

به‌ نظر می‌رسد ازن مواد آلی برون‌سلولی را به مواد ساده‌تر تجزیه کرده و نهایتاً آن‌ها را به دی‌اکسیدکربن تبدیل می‌کند.

شایان ذکر است که ازن خود نیز یکی از آلاینده‌های محیط‌ زیست است و باید در استفاده از آن نهایت دقت را مبذول داشت.

از بحث‌های عنوان‌شده نتیجه می‌شود که مواد شیمیایی، کنترل زیست‌توده را از 3 روش انجام می‌دهند.

اولین روش مربوط به اثر شستشو است که باعث تهی‌شدن بیوراکتور از زیست‌توده می‌شود. روش دوم معدنی‌کردن مواد آلی برون‌سلولی است و روش سوم در ارتباط با بهبود بازدارندگی در مقابل رشد است.

روش‌های بیولوژیکی برای کاهش گرفتگی بیوفیلتر

شکارچی‌های میکروبی می‌توانند برای کنترل زیست‌توده به بیوراکتور اضافه شوند.

این شکارچی‌ها از میکروارگانیسم‌ها تغذیه می‌کنند و مانع از تجمع آن‌ها می‌شوند. نماتدها می‌توانند نرخ رشد میکروارگانیسم‌ها را تا 40 درصد پایین بیاورند و نیاز به شستشوی معکوس را در صافی چکنده از بین ببرند.

نماتدها، روتیفرها و سیلیات‌ها در مقابل غلظت وسیعی از آلاینده‌ها مقاوم هستند و می‌توانند برای کنترل رشد میکروارگانیسم‌ها مورد استفاده قرار بگیرند.

حضور پروتوزوئا و متازوئا نیز به نگه‌داشتن افت فشار در حد 5 میلی‌متر آب بر متر کمک می‌کند و از این طریق از گرفتگی بستر جلوگیری می‌کند.

حشره لارو نیز می‌تواند مقدار زیست‌توده را در صافی چکنده کنترل کند.

این حشرات نه‌ تنها زیست‌توده را مصرف می‌کنند بلکه آن را سست می‌کنند تا به‌ آسانی توسط محیط آبی کنده شود و این کار را در مدت چند روز انجام می‌دهد.

افزودن کرم ریز شکارچی به سیستم فیلتر زیستی، کارایی سیستم را افزایش می‌دهد و باعث تبدیل بیشتر مواد آلی به دی‌اکسیدکربن، شکار بیشتر میکروارگانیسم‌ها و کاهش گرفتگی می‌شود.

البته حشرات لارو می‌توانند با مصرف بستر فیلتر و تولید مدفوعی چسبنده، مجدداً موجب گرفتگی و کانالیزه شدن بشوند.

انتخاب نوع میکروارگانیسم نیز تأثیر مستقیمی بر گرفتگی صافی چکنده دارد. به‌طور مثال صافی چکنده حاوی قارچ زودتر از صافی چکنده حاوی باکتری با گرفتگی مواجه می‌شود.

هم‌چنین کرم‌های ریز در صافی چکنده حاوی باکتری یافت می‌شوند اما در صافی چکنده حاوی قارچ یافت نمی‌شوند.

بنابراین صافی چکنده حاوی باکتری حدوداً 30 درصد نرخ حذف بالاتری نسبت به صافی چکنده حاوی قارچ دارد. از مزایای بیوراکتور حاوی قارچ می‌توان به مقاومت در برابر پی‌هاش پایین و رطوبت اشاره کرد.

طراحی ابتکاری بیوراکتور برای کاهش گرفتگی بیوفیلتر

طراحی‌های متفاوتی برای بیوراکتورها وجود دارد اما در این نوشتار به مواردی پرداخته می‌شود که ویژگی کنترل زیست‌توده را دارند.

این طراحی‌ها مقدار زیست‌توده را از طریق جلوگیری از گرفتگی با حذف آکنه‌ها و یا توسعه توزیع یکنواخت زیست‌توده، اختلاط آکنه‌ها و بهبود پیکربندی و هندسه راکتورها کنترل می‌کنند.

در بیوراکتور کف-امولسیون از میکروارگانیسم‌های بسیار فعال در تخریب آلاینده‌ها استفاده می‌شود و با معلق‌کردن میکروارگانیسم‌ها در کف (فوم) متحرک، به جای تثبیت آن‌ها بر آکنه، از گرفتگی جلوگیری می‌شود.

کف‌ها با افزودن مواد آلی مخلوط‌نشدنی با سوسپانسیون میکروبی در فاز آبی به وجود می‌آیند. شهنا و همکاران به‌ جای امولسیون آلی از کف سورفکتانت‌ها استفاده کردند تا از مشکلات تخلیه و دفع آن جلوگیری شود.

کف سورفکتانت‌ها می‌تواند غلظت‌های تا 1.6 گرم برمترمکعب از بتکس (بنزن، تولوئن و زایلن) را کنترل کند.

هم‌چنین میزان حذف بتکس توسط این سیستم 420 گرم بر مترمکعب بر ساعت است که از مقدار سنتی آن در صافی‌های چکنده (61 و 98 و 240 گرم برمترمکعب برساعت) بسیار بیشتر است.

البته استفاده از این سیستم با چالش‌هایی نیز روبرو است که از جمله آن‌ها می‌توان به محدودیت مواد مغذی، نوسانات بارگذاری و غیرفعال‌شدن سلول‌ها اشاره کرد.

یکی دیگر از بیوراکتورهایی که مشکل گرفتگی را تا حدودی رفع می‌کند بیوفیلتر معلق است که از آکنه‌هایی با دانسیته کم تشکیل شده است.

ظرفیت حذف این بیوراکتور بسیار چشم‌گیر است چرا که از تجمع میکروبی، گرفتگی و کانالیزه‌شدن جریان جلوگیری می‌کند.

جریان گازهای آلوده باعث اختلاط آکنه‌ها می‌شود و آن‌ها را در محیط‌کشت به‌صورت معلق نگه می‌دارد.

لجن اضافی در انتهای بیوراکتور ته‌نشین می‌شود و به‌طور متناوب تخلیه می‌شود. این بیوراکتور سیستم کنترل پی‌هاش و افزودن مستمر مواد مغذی را لازم دارد.

از آنجا که این سیستم شباهت زیادی به بیوراکتور بستر متحرک دارد، سرعت گاز زیادی لازم است تا آکنه‌ها را در حالت معلق نگه دارد.

پمپی که در این فرایند برای تأمین گاز لازم است انرژی زیادی می‌خواهد.

برای توزیع یکنواخت زیست‌توده می‌توان از دیسک‌های بیولوژیکی چرخان استفاده کرد. این سیستم برای تصفیه فاضلاب نیز استفاده می‌شود و تلفیقی از بیوفیلتر چرخان و سیستم لجن فعال است.

البته برخلاف سیستم لجن فعال، در این راکتور لجن ته‌نشین شده برگشت داده نمی‌شود و هر هفته لجن جدیدی به سیستم اضافه می‌شود.

با استفاده از بنزن به‌عنوان نمونه آلاینده، دیسک بیولوژیکی چرخان نرخ حذفی معادل 45 گرم بر مترمکعب بر ساعت از خود نشان می‌دهد که 30 درصد از صافی چکنده مشابه کمتر است.

بنابر مزایای اختلاط که در بخش‌های قبلی بحث شد، می‌توان از صافی چکنده دارای همزن برای حذف آلاینده‌هایی مانند استایرن استفاده کرد.

این صافی چکنده هنگامی که بازده حذف 40 درصد است و افت فشار به 100 میلی‌متر آب به متر می‌رسد، بستر را به مدت 10 دقیقه با سرعت 10 دور بر دقیقه مخلوط می‌کند.

حذف نهایی زیست‌توده اضافی، افت فشار را تا 98 درصد کاهش می‌دهد اما حدوداً 8 روز طول می‌کشد تا بازده حذف به 90 درصد برسد.

ریو و همکاران فعالیت خود را بر همزدن دستی صافی چکنده ادامه دادند و توانستند یک صافی چکنده بدون گرفتگی تولید کنند.

در این نوع صافی، هنگامی که افت فشار بیشتر از 50 میلی‌متر آب به متر می‌رسد، تجمع میکروبی توسط هم‌زدن کنترل می‌شود.

از آنجا که همزن به‌طور اتوماتیک کنترل می‌شود نیازی برای خاموش کردن بیوراکتور وجود ندارد و بنابراین از پیچیدگی فرایند کاسته می‌شود.

به‌طور کلی، این روش نوین باعث کاهش گرفتگی فیلتر زیستی حتی با وجود نوسانات بار آلاینده‌ها به مدت 125 روز می‌شود. غلظت زیست‌توده بین 1.1 تا 2 گرم زیست‌توده بر گرم آکنه نگه‌داری می‌شود تا افت فشار کمتر از مقدار مقرر قرار گیرد.

یانگ و آلن از آکنه‌ها با اندازه‌های مختلف استفاده کردند، به‌طوری‌که آکنه‌های بزرگتر در قسمت ورودی گاز و آکنه‌های کوچکتر در قسمت خروجی قرار داشتند.

پیشرفت بعدی آن‌ها استفاده از فیلتر زیستی مخروطی و تغییر سطح جانبی در تماس با جریان گاز بود.

با توسعه مدلی برای افت فشار، تخمین زده می‌شود که این طراحی‌ حدود 30 تا 50 درصد افت فشار را کاهش دهد. افت فشار در این فرایند ممکن است زیرا باعث ایجاد توزیعی یکنواخت از فعالیت میکروبی می‌شود.

به‌طور کلی تغییراتی که در صافی‌های چکنده اتفاق می‌افتد، نیاز به خاموش کردن سیستم را در طول حذف زیست‌توده کاهش می‌دهد و باعث طولانی‌تر شدن زمان عملیات پیوسته می‌شود.

شکی نیست که این پیشرفت‌ها باعث بهبود عملیات سیستم‌های بیولوژیکی تصفیه هوا می‌شوند. البته اتصال نواحی متحرک باعث پیچیدگی ساخت‌وساز و افزایش نیاز به انرژی می‌شود.

بهبود پارامترهای عملیاتی برای کاهش گرفتگی بیوفیلتر

محدودیت مواد مغذی یکی از روش‌های شیمیایی کنترل زیست‌توده است.

محدود ساختن یکی از منابع مواد مغذی ماکرو مانند نیتروژن، پتاسیم و فسفر رشد میکروارگانیسم‌ها و بازده حذف را کاهش می‌دهد.

هنگامی که منبع کربن قطع شود اصطلاحاً گفته می‌شود قحطی رخ داده است.

علاوه بر بحث مقدار مواد مغذی، ساختاری که این مواد در آن حضور دارند نیز می‌تواند عاملی تعیین‌کننده باشد.

به‌طور مثال استفاده از نیتروژن به‌صورت نیترات به جای نیتروژن آمونیاکی، میزان حذف را 70 درصد افزایش می‌دهد و بازده زیست‌توده را 40 درصد کاهش می‌دهد.

ظرفیت حذف صافی چکنده با نیتروژن آمونیاکی و تجمع میکروبی نیز در مقایسه با حالتی که از نیترات استفاده می‌شود بیشتر است چرا که آمونیاک به‌راحتی در بدن زیست‌توده تجمع می‌یابد.

قحطی درازمدت باعث غیرفعال‌ شدن مسیرهای متابولیکی شده و نهایتاً به مرگ میکروارگانیسم‌ها منجر می‌شود.

سپس میکروارگانیسم‌های مرده با فاز آبی شستشو می‌شوند و از صافی چکنده خارج می‌شوند.

برای قحطی 3 و 7 هفته‌ای، معمولاً یک هفته طول می‌کشد تا شرایط عادی و بازده حذف 80 تا 90 درصد مجدداً اتفاق بیفتد.

اگر آب به اندازه کافی وجود داشته باشد، میکروارگانیسم‌ها توسط مسیرهای متابولیسمی درونی به زندگی خود ادامه می‌دهند.

هنگامی که میکروارگانیسم‌ها به مقدار اضافی وجود دارند این روش برای کنترل جمعیت میکروبی بسیار مناسب است اما در مرحله استارتاپ کارایی ندارد زیرا باعث به تأخیر افتادن ایجاد بیوفیلم می‌شود.

اگرچه خاموش کردن سیستم‌ها و دوره‌های عدم استفاده در بسیاری از صنایع متداول است اما تکیه بر این روش برای کنترل جمعیت میکروبی نیازمند عملیات جدیدی است.

دمای عملیاتی بالا گزینه دیگری برای کنترل زیست‌توده است. استفاده از دمای 40 تا 70 درجه سانتی‌گراد به‌وسیله سوزاندن جریان گاز می‌تواند مقدار زیست‌توده را در صافی چکنده کنترل کند.

صافی چکنده ترموفیلیک معمولاً برای مصارف صنعتی که گاز با دمای بالا در دسترس است، استفاده می‌شود.

صافی چکنده ترموفیلیک که در دمای 55 درجه سانتی‌گراد عمل می‌کند نسبت به مزوفیلیک (دمای 20 تا 30 درجه سانتی‌گراد) حدود 30 درصد تجمع کمتری دارد اما ظرفیت حذف آن نیز پایین‌تر است ولی عملیات نیز به‌صورت مداوم و پایا انجام می‌شود.

در محدوده دمایی ترموفیلیک، گاز گرم‌تر باعث خشک‌شدن بستر می‌شود و در نتیجه زیست‌توده راحت‌تر از سطح بستر جدا می‌شود و با جریان مایع از بیوراکتور خارج می‌شود.

علاوه بر این، در دماهای بالاتر میکروارگانیسم‌های متنوع‌تری فعالیت می‌کنند و نرخ تجزیه مواد آلی به دی‌اکسیدکربن بالاتر است.

به‌طور مشابه، صافی چکنده ترموفیلیک ترکیبات آب‌گریز را آسان‌تر تجزیه می‌کند و نیاز به کاهش دمای گاز ورودی برای مزوفیلیک‌ها را از بین می‌برد و از این طریق منجر به کاهش هزینه عملیاتی و سرمایه‌گذاری می‌شود.

از بحث‌های مطرح شده نتیجه می‌شود که بهترین روش برای کنترل زیست‌توده، کاهش تولید آن است که از حذف زیست‌توده بهتر است.

حذف زیست‌توده اضافی توسط روش‌های فیزیکی به کارگر نیاز دارد درحالی‌که طراحی ابتکاری بیوراکتور نیازمند جایگزینی کامل صافی چکنده‌های ساده است.

جلوگیری از تولید زیست‌توده توسط روش‌های زیستی و شیمیایی راه‌حل مناسبی به نظرمی‌رسد. ارزیابی هوشمندانه و بررسی آثار محیط‌زیستی نیز باید انجام شود تا نتیجه مناسبی برای به‌کارگیری یک سیستم به دست بیاید.

تولید آنزیم مخرب اکسید نیتروژن توسط باکتری‌های خاک

تولید آنزیم مخرب اکسید نیتروژن توسط باکتری‌های خاک

پردیس فناوری کیشطرح مشاوره متخصصین صنعت و مدیریتگروه علوم ومهندسی محیط زیست

تحقیقات جدید در دانشگاه انگلستان شرقی چگونگی تولید تنها آنزیم شناخته‌شده توسط برخی از باکتری‌های خاک، برای از بین بردن اکسید نیتروژن را نشان می‌دهد.

افزایش درک چگونگی عملکرد آنزیم‌های سازنده و تخریب‌کننده‌ اکسید نیتروژن، به توسعه‌ راهبردهایی برای کاهش اثرات مخرب این گاز از جمله تغییرات آب و هوایی زمین و از بین بردن لایه‌ ازن کمک می‌کند.

علاوه بر گازهای دی‌اکسید کربن و متان، گاز گلخانه‌ای اکسید نیتروژن که به‌عنوان گاز خنده شناخته می‌شود.

در حال حاضر عامل اصلی ایجاد تغییرات آب و هوایی در زمین است و باعث شده که تمرکز بین‌المللی در جهت کاهش انتشار این گازهای گلخانه‌ای باشد.

پتانسیل اکسید نیتروژن در افزایش دمای زمین حدود 300 برابر از دی‌اکسید کربن بیشتر است و حدود 120 سال در اتمسفر باقی می‌ماند.

تقریباً 9 درصد از کل گازهای گلخانه‌ای را اکسید نیتروژن تشکیل می‌دهد.

همچنین در تخریب لایه‌ ازن توانایی مشابه با باندهای ماده شیمیایی کلروفلورکربن‌ها دارد.

پروفسور نیک‌لو براون می‌گوید: “به خوبی شناخته شده است که در محیط‌هایی که با کمبود اکسیژن مواجه هستیم، برخی از باکتری‌ها توانایی تنفس اکسید نیتروژن را دارند.

این توانایی به‌طور کامل وابسته به آنزیم اکسید ردوکتاز نیتروژن است که تنها آنزیم شناخته‌شده برای نابود کردن اکسید نیتروژن است.”

هدف از تحقیقات جدید، کسب اطلاعات در مورد چگونگی استفاده از این آنزیم برای تخریب اکسید نیتروژن و استفاده از این باکتری‌هاست.

قسمتی از آنزیم که اکسید نیتروژن را مصرف می‌کند و شامل ترکیبی پیچیده از مس و گوگرد است، جایگاه فعال آنزیم نام دارد.

تا به امروز، اطلاعاتی در مورد چگونگی ساخت این مکان فعال غیرمعمول توسط باکتری‌ها وجود ندارد.

تیم تحقیقاتی، پروتئینی به نام NosL را کشف کرده‌اند که عامل اصلی برای فعال‌کردن جایگاه فعال آنزیم است.

آن‌ها دریافتند که باکتری فاقد این پروتئین قادر به تولید آنزیم است، اما حاوی مقدار کمتری از جایگاه فعال سولفید مس است.

علاوه بر این، زمانی که باکتری‌های مشابه با مقدار بسیار کم مس رشد کنند، آنزیم فاقد جایگاه فعال می‌شود.

این تیم همچنان نشان داد که NosL پروتئین متصل به مس است، که نشان می‌دهد به‌طور مستقیم در تأمین مس مورد نیاز برای ساخت قسمت سولفید مس جایگاه فعال کاربرد دارد.

پروفسور براون گفت: “کشف عملکرد پروتئین NosL اولین گام برای درک چگونگی ساخت جایگاه فعال آنزیم از اکسید ردوکتاز نیتروژن است.

این اطلاعات کلیدی است زیرا، زمانی که ساخت اشتباه باشد، آنزیم غیرفعال منجر به آزاد شدن اکسید نیتروژن در اتمسفر می‌شود.”

جامعه به‌طور کلی نیاز به جلوگیری از انتشار دی‌اکسید کربن را درک کرده، اما اکسید نیتروژن در حال حاضر به‌عنوان عامل اصلی نگرانی جهان در حال ظهور است.

اکسید نیتروژن نیازمند محققان با مجموعه‌های مهارتی مختلف برای کار با یکدیگر و یافتن راهی در جهت جلوگیری از اثرات مخرب آن و تغییرات آب و هوایی است.

احیای خاک نواحی شهری با نیتروژن

احیای خاک نواحی شهری با نیتروژن

پردیس فناوری کیش طرح مشاوره متخصصین صنعت ومدیریت گروه علوم ومهندسی محیط زیست

پژوهشگران آمریکایی قصد دارند با استفاده از نیتروژن، خاک نواحی شهری را غنی‌سازی کنند و رشد گیاهان را افزایش دهند.

“بیوسولیدها” (Biosolids)، موادی هستند که پس از پردازش فاضلاب‌های خانگی در کارخانه‌های تصفیه فاضلاب شهری، تولید می‌شوند.

در گذشته، بیشتر بیوسولیدها به زمین‌های کشاورزی منتقل می‌شدند اما فرآیندهایی که طی دهه‌های گذشته ابداع شده‌اند، می‌توانند بیوسولیدهایی با کیفیت استثنایی به وجود بیاورند.

این بیوسولیدهای جدید موسوم به “EQ”، آلودگی کمتری دارند اما حاوی مواد مغذی بیشتری هستند.

از این مواد می‌توان در خاک‌های کشاورزی که به بهبود باروری نیاز دارند، استفاده کرد تا به این ترتیب، هم ضایعات دوباره مورد استفاده قرار گیرند و هم راهی برای کمک به محیط زیست ارائه دهند.

بیوسولیدها، ارزشمند هستند زیرا منبعی غنی از نیتروژن به شمار می‌روند که ماده‌ای مغذی برای گیاهان است. وجود تنها ذره‌ای از نیتروژن در بیوسولید می‌تواند برای گیاهان مانند بارورکننده عمل کند.

“اودینی آلوارز-کمپوس” (Odiney Alvarez-Campos)، پژوهشگر “دانشگاه ایالتی و مؤسسه پلی‌تکنیک ویرجینیا” یا “ویرجینیا تک” (VT) در این باره گفت: ما باید بدانیم که چه مقدار نیتروژن را به بیوسولید و سپس به خاک اضافه کنیم تا محصولاتی سالم پرورش دهیم.

هدف ما این نیست که ذخیره نیتروژن محصولات کشاورزی، بیش از حد باشد.

ذخیره بیش از حد نیتروژن می‌تواند به آلودگی محیط زیست منجر شود. نیتروژن می‌تواند به آب‌های سطحی و زیرزمینی وارد شود و اکوسیستم را تحت تأثیر قرار دهد.

آلوارز-کمپوس افزود: این روش، بدون آلوده کردن محیط زیست، تعادلی در رشد گیاه ارائه می‌دهد.

پژوهشگران در این بررسی، میزان نیتروژن مؤثر در بیوسولیدهای خاک‌های شهری را آزمایش کردند و دریافتند که طبیعت خاک‌های شهری می‌تواند ذخیره نیتروژن موجود در بیوسولیدها را کاهش دهد.

آلوارز-کمپوس ادامه داد: خاک‌های شهری، اغلب فشرده هستند و مواد آلی و مغذی کمتری را شامل می‌شوند.

فعالیت‌های انسانی از جمله ساخت و ساز و استفاده از وسایل نقلیه سنگین نیز میزان مواد مغذی خاک‌های شهری را کاهش می‌دهد.

وی افزود: بیوسولیدها، مواد مورد نیاز برای غنی‌سازی خاک را در بر دارند. مواد آلی بیوسولیدها می‌توانند فشردگی خاک را کاهش دهند و به رشد بهتر گیاهان در آن کمک کنند. بیوسولیدها، به نفوذ آب در خاک نیز کمک می‌کنند و این موضوع برای گیاهان بسیار کارآمد است.

غنی‌سازی خاک با بیوسولیدها، یکی از مؤثرترین روش‌های مدیریت پسماند است که می‌تواند مواد مغذی مانند نیتروژن را به خاک بازگرداند و به رشد گیاهان کمک کند.

یکی از چالش‌های اصلی که در این زمینه با آن رو به رو هستیم، رطوبت بالای بیوسولیدها است. محصولات مبتنی بر بیوسولید، رطوبت بالایی دارند و این موضوع موجب می‌شود که حمل و نقل و گسترش آنها دشوار باشد.

این پژوهش، گام مهمی در زمینه غنی‌سازی خاک به شمار می‌رود. پژوهشگران در حال حاضر، آزمایش‌هایی را انجام می‌دهند تا میزان نیتروژن لازم را برای افزودن به بیوسولیدها تخمین بزنند.

اگر بیوسولیدها در زمین‌های کشاورزی یا شهری به کار نروند، باید مانند زباله‌های دیگر دفن شوند و از بین بروند.

آلوارز- کمپوس اضافه کرد: بیوسولیدها با به کار رفتن در خاک، از زباله‌های نامطبوع به یک منبع ارزشمند تبدیل می‌شوند.

تولید پلی‌ پروپیلن زیستی با روشی جدید توسط شرکت Mitsui

تولید پلی‌ پروپیلن زیستی با روشی جدید توسط شرکت Mitsui

پردیس فناوری کیش طرح مشاوره متخصصین صنعت و مدیریت گروه علوم ومهندسی محیط زیست

وزرات محیط‌ زیست ژاپن، شرکت صنایع شیمیایی Mitsui را مأمور کرده است تا تولید پلی‌پروپیلن زیستی را به‌طور مؤثری برنامه‌ریزی کند.

این طرح با هدف حمایت از جامعه بدون کربن و در قالب برنامه‌های ژاپن برای کم کردن نشر گازهای گلخانه‌ای انجام می‌گیرد‌.

پلی‌پروپیلن کاربردهای گسترده‌ای دارد که عبارت‌اند از:
  • تولید انواع قطعات خودرو،
  • لوازم پزشکی و لوازم آشپزخانه.

این ترکیب رزینی با اینکه ۲۰ سال است که در ژاپن در صنایع مختلف استفاده می‌شود اما هم‌چنان در تولید آن از سوخت‌های فسیلی استفاده می‌شود.

علت این امر مشکلات تکنیکی است که در تولید زیستی این محصول وجود دارد که باعث شده است هنوز در تولید آن در سطح تجاری وجود نداشته باشد.

شرکت Mitsui موظف شده است تا تمامی جنبه‌های تولید پلی‌پروپیلن از جمله کیفیت، صرفه‌ اقتصادی و تأثیرات محیط‌ زیستی (برای کم کردن گازهای گلخانه‌ای) را بررسی کند.

برای تجاری‌سازی پلی‌پروپیلن زیستی با شرکت Kaisei همکاری شده است. پیش‌بینی می‌شود تا سال ۲۰۲۴ تولید این محصول زیستی در قالب صنعتی آغاز شود.

برای تولید پلاستیک‌های تجاری از نفت خام استفاده می‌شود که برای تولید آن میلیون‌ها سال زمان لازم است؛ اما پلاستیک‌های زیستی از گیاهان تولید می‌شوند.

گیاهان برای رشد، دی‌اکسید کربن موجود در جو را جذب می‌کنند‌، بنابراین تولید پلاستیک‌های زیستی از گیاهان به کم کردن گرمای جهانی کمک می‌کند.

روش جدیدی که شرکت Mitsui برای تولید پلی‌پروپیلن زیستی پیشنهاد داده است به لحاظ اقتصادی از سایر روش‌های پیشین به‌صرفه‌تر است.

در این روش ابتدا گیاهان که عموماً از انواع غیرخوراکی هستند تخمیر می‌شوند تا ایزوپروپانول (IPA) تولید شود. در مرحله‌ بعد دهیدراسیون برای تولید پروپیلن انجام می‌شود.

در پایان نیز پلیمریزاسیون انجام می‌شود.

شرکت Kaisei از مواد زائدی که در تولید پروپیلن زیستی در شرکت Mitsui باقی می‌ماند استفاده می‌کند و این مواد را به کود مورد نیاز برای پرورش زیست‌توده‌‌های اولیه در تولید پروپیلن زیستی تبدیل می‌کند.

هم‌چنین از مواد زائد برق تولید می‌کند که از آن برای تأمین برق لازم در تولید

استفاده می‌شود. بدین‌ترتیب فعالیت چرخه‌ای انجام می‌شود که دوستدار محیط‌ زیست است.

انجام این فعالیت توسط شرکت Mitsui در جهت برقراری هارمونی میان محیط‌ زیست و جوامع انسانی بسیار مؤثر است.

تبدیل پسماندهای کشاورزی به بیواتانول

تبدیل پسماندهای کشاورزی به بیواتانول

پردیس فناوری کیش طرح مشاوره متخصصین صنعت و مدیریت گروه علوم ومهندسی محیط زیست

بحران جهانی انرژی و اتمام سوخت‌های فسیلی، باعث شده است که تولید اتانول از منابع ارزان قیمت به‌عنوان مکمل و یا حتی جایگزین برای سوخت‌های فسیلی به حساب آید.

گروهی از پژوهشگران دانشگاه تهران در مورد استفاده از پسماندهای کشاورزی مانند خوراک لیگنوسلولزی و دانه‌های نشاسته‌ای برای تولید بیواتانول تحقیقی انجام داده‌اند.

یکی از مزایای اتانول این است که برخلاف سوخت‌های فسیلی باعث افزایش گازهای گلخانه‌ای نمی‌شود.

آلودگی هوا به‌عنوان یکی از عوامل مرگ ‌و میر در نظر گرفته می‌شود، در حال حاضر بیشتر آلودگی هوا مربوط به وسایل حمل ‌و نقل است.

بنابراین جایگزینی تدریجی سوخت‌های مایع فسیلی با سوخت‌های زیستی مانند بیواتانول ممکن است که در کاهش آلاینده‌های هوا در شهرهای بزرگ کمک کند.

میزان تولید ضایعات و پسماند محصولات کشاورزی در ایران بسیار بالا است و می‌توان از آن‌ها به‌عنوان منابع غنی از ترکیبات مغذی در تولید اتانول استفاده نمود.

مطالعات مختلف نشان داده‌اند که ضایعات محصولات کشاورزی بازدهی خوبی در تولید اتانول داشته‌اند.

در تحقیقی که توسط حامد کاظمی و همکارانش انجام شده است، خوراک‌هایی که برای تولید بیواتانول استفاده می‌شوند به‌طور کلی به سه گروه طبقه‌بندی شده است:

  • محصولات حاوی شکر یا ساکارز مانند نیشکر و چغندرقند
  • دانه‌های نشاسته‌ای مانند ذرت و گندم
  • خوراک‌های لیگنوسلولزی حاصل از ضایعات بخش غیرقندی محصولات کشاورزی مانند علف، نی و چوب
از میان سه گروه اصلی مواد اولیه، خوراک‌های لیگنوسلولزی فراوان‌ترین منبع زیست‎‌توده هستند.

سالانه مقدار زیادی زباله از فراورده‌های محصولات زراعی مانند سیب، جو، هویج، ذرت، خرما، انگور، برنج، گندم، چغندرقند و نیشکر به‌دست می‌آید.

به‌طور کلی بسیاری از این ضایعات غنی از سلولز، همی سلولز، قندها و فیبرهای محلول مانند پکتین است که از آن‌ها به‌عنوان منبع تغذیه برای صنعت بیواتانول استفاده می‌شود.

برای تولید بیواتانول از نشاسته توسط سلول‌های مخمر، ابتدا ساختار آن باید تجزیه شود تا از طریق هیدرولیز آن گلوکز به‌دست آید.

از طرف دیگر تولید بیواتانول از لیگنوسلولز نیز صورت می‌گیرد.

لیگنوسلولز از سه پلیمر اساسی یعنی سلولز، همی‌سلولز و لیگنین تشکیل شده است.

سلولز و همی‌سلولز بخشی از کربوهیدرات را از طریق پیوندهای هیدروژنی و کووالانسی به‌صورت محکم به لیگنین متصل می‌کند؛ بنابراین تبدیل خوراک‌های لیگنوسلولزی به اتانول پیچیده‌تر از نمونه‌های نشاسته‌ای است و به روش‌های فیزیکی و شیمیایی متعددی نیاز دارد.

روش‌های فیزیکی را می‌توان از طریق پیرولیز و تابش‌های پرتو الکترونی انجام داد.

در بین تمام زیست‌توده‌ های مورد بررسی برای تولید بیواتانول؛ برنج، ذرت و گندم بیشترین بازده را داشته‌اند.

از طرف دیگر مواد لیگنوسلولزی نیز می‌توانند به‌عنوان منبع تغذیه بالقوه‌ای برای تولید بیواتانول در نظر گرفته شوند.

در این حالت حتی فراورده‌های فرعی تخمیر اتانول که از مواد باقی‌مانده غنی از لیگنین هستند نیز می‌توانند برای تولید بخار و برق استفاده شوند.

به‌طور کلی از مزایای استفاده از اتانول به‌عنوان سوخت، می‌‌توان به تجدیدپذیر بودن، تمیز بودن و عدم تولید گازهای گلخانه‌ای طی سوختن آن اشاره کرد.

در حقیقت از آنجا که دی‌اکسید کربن حاصل از سوختن اتانول، طی کشت غلات و نیشکر مورد استفاده در تولید این ماده مصرف می‌شود، بنابراین برخلاف سوخت‌های فسیلی، دی‌اکسید کربن حاصل از احتراق آن افزایش گازهای گلخانه‌ای را به همراه ندارد.

امروزه اتانول به سه هدف و شکل متفاوت در سوخت مورد استفاده قرار می‌گیرد که عبارت‌اند از دو بار فرموله کردن بنزین، مخلوط نمودن اتانول و بنزین با درصدهای مختلف و همچنین برای اکسیژنه نمودن بنزین جهت کنترل مونوکسید کربن نیز کارایی دارد.

تقویت خاک و کاهش انتشار کربن با بازیافت ضایعات صنعتی

تقویت خاک و کاهش انتشار کربن با بازیافت ضایعات صنعتی

پردیس فناوری کیش طرح مشاوره متخصصین صنعت و مدیریت گروه علوم و مهندسی محیط زیست

گروهی از محققین دانشگاه تنسی توده‌های میکروبی ضعیف شده (SMB) -که یکی از محصولات جانبی صنعتی است- را به‌عنوان کود بر روی محصولات ذرت در طی دو فصل رشدی بررسی کردند.

میزان کربن خاک نیز مورد مطالعه قرار گرفت.

بازیافت محصولات بیوتکنولوژی می‌تواند موجب تقویت سلامت خاک و کاهش نشر کربن شود؛ بر روی محصولات کشاورزی نیز اثرگذاری مثبتی دارد.

استفاده مجدد از این محصولات بخش مهمی از چرخه اقتصادی زیستی را شامل می‌شود.

مواد مغذی در ضایعات صنایع بیوتکنولوژی وجود دارد که می‌توانند جایگزین کودهای معدنی شوند و شرایط خاک و تولید محصولات کشاورزی مطلوب را بهبود دهند

گروهی از محققین به سرپرستی گروه کشاورزی دانشگاه تنسی، اثر محصولات بیولوژیک بازیافت شده را بر روی دو مزرعه ذرت (Zea mays L. var. indentata) با حضور یک متغیر آزمایشی بررسی کردند.

یک بخش از ذرت‌ها با توده میکروبی ضعیف شده یا SMB (غیرفعال‌سازی با گرما انجام شده است) مورد مطالعه قرار گرفتند.

تیمار با کودهای تجاری که کشاورزان معمولاً استفاده می‌کنند متغیر آزمایشی گروه دوم ذرت‌ها بود. SMB یکی از محصولات جانبی ضایعات صنایع بیوتکنولوژیک است.

این مواد می‌توانند مواد مغذی موجود در کودهای تجاری را برای خاک تأمین کنند.

در یک دوره یک ساله محققین، میزان تبادلات شبکه اکوسیستمی دی‌اکسید کربن (شبکه نشر دی‌اکسید کربن) را در فاصله میان سطح محصول و اتمسفر اندازه گرفتند.

بازده محصول ذرت در دو دوره رشدی و تغییرات در کربن خاک در یک بازه‌ی ۱.۷ ساله ثبت شدند.

نتایج تحقیقات نشان می‌دهد که اضافه کردن SMB به خاک، باعث می‌شود بازده نهایی محصول مشابه حالتی باشد که از کودهای تجاری استفاده می‌شود.

اما مقادیری که برای چنین نتیجه‌ای لازم است بیشتر است. میزان تبادل شبکه اکوسیستمی دی‌اکسیدکربن در حضور SMB بیشتر است.

اگرچه به نظر می‌رسد که برخی از گازهای گلخانه‌ای اضافی به اکوسیستم باز می‌گردند. نویسندگان مقاله پیشنهاد می‌کنند که استفاده بیشتر از SMB موجب افزایش پتانسیل بهره‌وری اکوسیستم و پایداری محیط‌ زیست می‌شود.

تبدیل مواد مغذی موجود در ضایعات به کود در نهایت محصول بیشتر، زیست‌توده گیاهی بیشتر و افزایش کربن خاک را به دنبال دارد.

در مجموع استفاده از مواد مغذی موجود در ضایعات غنی از کربن، مواد آلی خاک را افزایش می‌دهد، خواص شیمیایی و فیزیکی خاک را بهبود می‌دهد و موجب ایجاد یک منبع از مواد مغذی گیاهی می‌شود.

فواید زیست‌محیطی و کشاورزی که فراتر از کاربردهای آنی و برداشت محصول است نیز از دیگر مزیت‌های استفاده از کودهای بازیافتی از ضایعات است.