طراحی برج تقطیر

پردیس فناوری کیش_طرح مشاوره متخصصین صنعت و مدیریت_گروه مهندسی شیمی

روش مک کیب

روش مک کیب-تیل (به انگلیسی: McCabe–Thiele method) روشی در مهندسی شیمی است که برای طراحی برج‌های تقطیر پالایشگاهی و صنعتی استفاده می‌شود. در برج‌های تقطیر صنعتی، تعدادی صفحهٔ بزرگ در فاصله‌های معین قرار دارند که سینی نامیده می‌شوند. بر اثر انتقال جرم بین بخار که در ریبویلر ایجاد می‌شود و مایعی که از کندانسور ریزش می‌کند، جداسازی در طی طول برج و بر روی سینی‌ها انجام می‌شود

.در این روش، محاسبهٔ تعداد سینی‌های مورد نیاز در طراحی برج‌های تقطیر صنعتی و پالایشگاهی با روش ترسیمی بیان می‌شود. برای این منظور نیاز به داشتن نموداری است که غلظت بخار و مایع در دماها و فشارهای مختلف در طی فرایند تقطیر را نشان داده باشد. این نمودار به «نمودار تعادلی» معروف است. در فرایند تقطیر ممکن است دو یا بیش از دو جز از یکدیگر جداسازی شوند، ولی در این روش فقط به جداسازی دو جز با فراریت‌های مختلف از هم پرداخته می‌شود.

ویژگی مهم این روش

ویژگی مهم روش مک کیب-تیل سادگی آن برای بیان یک فرایند پیچیده صنعتی و فیزیکی است، به‌طوری‌که با استفاده از یک نمودار ساده می‌توان به شکل کلی تغییرات داخل یک برج تقطیر را بررسی کرد. این روش اگرچه دارای خطای زیادی است ولی از لحاظ آموزشی دارای اهمیت بالایی است، طوری‌که تقریباً در تمام دانشگاه‌های جهان در رشته مهندسی شیمی تدریس می‌شود

.دیگر روش‌های موجود برای محاسبه سینی‌ها در برج تقطیر عبارتند از روش پانچون-ساواریت و معادله فنسک. این روش‌ها نسبت به روش مک کیب-تیل اطلاعات دقیق‌تری به دست می‌دهند ولی در عوض پیچیدگی محاسبات در آن‌ها بالاتر است. روش مک کیب-تیل نسبت به این روش‌ها ساده‌تر می‌باشد ولی خطای آن بیشتر است.

مخترعان این ر وش

روش مک کیب-تیل در سال ۱۹۲۵ میلادی، توسط دو مهندس شیمی به نام‌های وارن لی مک کیب و ارنست تیل که هر دو از دانش آموختگان دانشگاه MIT بودند، ارائه شد. فرض‌های اساسی این روش عبارت اند از:

برج تقطیر و عملکرد آن

در روش مک کیب-تیل منظور از برج‌های تقطیر، برج‌هایی هستند که در ابعاد بزرگ و در مصارف صنعتی تولید می‌شوند. این برج‌ها عمدتاً در پالایشگاه‌ها و برای جداسازی هیدروکربن‌های نفتی استفاده می‌شوند. برج‌های تقطیر استوانه‌هایی فلزی و بلند هستند که در درون آن صفحه‌هایی به نام سینی قرار دارد.

ورودی واحدهای تقطیر که به خوراک معروف است، مواد ناخالصی هستند که از دو یا چند جزء تشکیل شده‌اند و با ورود به برج تقطیر عمل جداسازی روی آن‌ها صورت می‌گیرد. ارتفاع، قطر، تعداد سینی، شرایط خوراک و… مواردی هستند که در علومی چون عملیات واحد و در مهندسی شیمی برای برج‌های تقطیر مورد بررسی و محاسبه قرار می‌گیرند.

سینی‌ها نقش مهمی در عمل جداسازی در داخل برج ایفا می‌کنند. به این صورت که در پایین برج واحدی به نام ریبویلر قرار داشته و مایع‌های پایین برج را می‌جوشاند و واحد کندانسور که در بالای برج قرار دارد به عکس، بخارهای بالای برج را مایع می‌کند. خوراک ورودی به برج از اجزا سبک (با فراریت زیاد) و سنگین (با فراریت کم) تشکیل شده‌است.

مباحث انتقال جرم

در اثر انتقال جرم بین بخارها که از پایین وارد سینی می‌شوند و مایع‌ها که از بالا به داخل سینی می‌ریزد، به تدریج مایع پایین برج از ماده سنگین و بخارهای بالای برج از ماده سبک غنی می‌شود. به این ترتیب مواد تشکیل دهنده خوراک ورودی بر اساس تفاوت در فراریت و دمای جوش از هم جداسازی می‌شوند. اصولاً زمانی از تفاوت در فراریت صحبت می‌شود که تفاوت در نقاط جوش اجزا، بیشتر از ۲۵ درجه سانتیگراد باشد. تعداد سینی‌ها نقش مهمی در کارایی یک برج تقطیر دارد که در روش مک کیب-تیل به محاسبه آن پرداخته می‌شود.

استفاده از روش مک کیب-تیل برای جداسازی خوراک دو جزئی امکان‌پذیر است و بر اساس روش ترسیمی با استفاده از داده‌های تجربی تعادل مایع-بخار می‌باشد. در این روش با فرض این که مایع و بخار بر روی هر سینی در حال تعادل ترمودینامیکی قرار دارند، تعداد سینی‌های تئوری محاسبه می‌شود که این تعداد از تعداد واقعی سینی‌های به کار رفته کمتر است. با در نظر گرفتن بازده هر سینی می‌توان به تعداد سینی واقعی به کار رفته در برج رسید.

افزایش زمان تماس فاز بخار و مایع موجب افزایش بازده سینی‌ها می‌شود. در روش مک کیب-تیل هدف محاسبه تعداد سینی‌های تئوری ({\displaystyle N_{T}}) می‌باشد.

توضیح نمادها

در رابطه‌های زیر نمادها به شرح زیر هستند:به قسمتی از ستون تقطیر که بالای سینی خوراک است را بخش غنی سازیو پایین سینی خوراک را بخش عاری سازی می‌گویند.

بخش غنی‌سازی برج

در این بخش که شامل سینی‌های بالاتر از سینی خوراک و کندانسور می‌باشد، جز سبک‌تر در فاز بخار غنی می‌شود. در بالای برج بخارهای خروجی به کندانسور رفته و پس از میعان بخشی از آن به داخل برج مجدداً تزریق می‌شود. این بخش با عنوان جریان برگشتی یا ریفلاکس شناخته می‌شود. برای به دست آوردن خط تبادل بالای برج تقطیر به صورت زیر عمل می‌کنیم.

ابتدا رابطهٔ موازنه کلی را اطراف کندانسور می‌نویسیم:

{\displaystyle V_{1}=L_{0}+D}

در رابطهٔ بالا چون مایع برگشتی از کندانسور ({\displaystyle L_{0}}) به سینی اول ریخته می‌شود و پیش از آن نیز سینی وجود ندارد از اندیس {\displaystyle 0} استفاده شده‌است.

همچنین نسبت برگشت را نیز به صورت زیر تعریف می‌کنیم:

{\displaystyle R={\frac {L_{0}}{D}}\!}

حال رابطه موازنه کلی را بر حسب نسبت برگشت بازنویسی می‌کنیم:

{\displaystyle V_{1}=(1+R)D}

همچنین با توجه به فرض اولیهٔ مک کیب، مبنی بر برابری جرم همه بخارها باهم و مایع‌ها با هم در بخش غنی‌سازی و همچنین در بخش عاری‌سازی با همدیگر خواهیم داشت: {\displaystyle L=L_{0}} و {\displaystyle V=V_{1}} همچنین موازنهٔ جرم را برای جز فرار حول کندانسور می‌نویسیم:

{\displaystyle Vy_{n+1}=Lx_{n}+Dx_{D}\longrightarrow y_{n+1}={\frac {L}{V}}\!x_{n}+{\frac {D}{V}}\!x_{D}}

این رابطه به رابطهٔ خط تبادل بالای برج معروف است. همچنین می‌توان این رابطه را بر حسب نسبت برگشت به صورت زیر بازنویسی کرد:

بخش عاری‌سازی برج

در این بخش، مایع از جز سنگین‌تر غنی شده و به پایین برج ریزش می‌کند. این بخش از برج شامل سینی‌های پایین‌تر از سینی خوراک و ریبویلر می‌باشد. مایع پس از ریزش به پایین، برج وارد ریبویلر شده و پس از جوشیده شدن، بخشی از آن به عنوان محصول پایینی خارج و بخشی دیگر به داخل برج دوباره تزریق می‌شود. مجدداً برای این بخش نیز مطابق روش بالا و این بار حول ریبویلر موازنهٔ جرم را انجام می‌دهیم. موازنهٔ کلی جرم حول ریبویلر:

{\displaystyle {\bar {L}}\!={\bar {V}}\!+W}

موازنهٔ جرم جز فرار حول ریبویلر:

{\displaystyle {\bar {L}}\!x_{m}={\bar {V}}\!y_{m+1}+Wx_{m}\longrightarrow y_{m+1}={\frac {{\bar {L}}\!}{{\bar {V}}\!}}\!x_{m}-{\frac {W}{{\bar {V}}\!}}\!x_{W}}

و در انتها با ترکیب رابطهٔ موازنهٔ کلی و رابطهٔ بالا خط تبادل پایین به دست می‌آید:

خط خوراک

خوراک عبارت است از مادهٔ خام ورودی به یک واحد که در تقطیر عبارت است از ماده‌ای که به برج وارد شده و مورد جداسازی قرار می‌گیرد. خوراک ورودی می‌تواند پنج حالت کلی از نظر ترمودینامیکی داشته باشد که در جدول زیر نشان داده شده‌است:

شرایط خوراک {\displaystyle f} {\displaystyle q}
مایع سرد (مایع در دمای زیر نقطه حباب) f<0 q>۱
مایع اشباع ۰ ۱
مخلوط دو فازی (مخلوط مایع و بخار) عددی بین ۰ و ۱ عددی بین ۰ و ۱
بخار اشباع ۱ ۰
بخار مافوق داغ f>۱ q<0

در جدول فوق {\displaystyle f} عبارت است از کسری از خوراک ورودی که به صورت بخار اشباع است و در نقطه مقابل {\displaystyle q} عبارت است از کسری از خوراک ورودی که به صورت مایع اشباع است. همواره برای یک خوراک ورودی جمع {\displaystyle f} و {\displaystyle q} برابر یک است یعنی:

{\displaystyle f+q=1}

از برخورد دادن دو معادلهٔ خط تبادل بالا و پایین برج که مربوط به بخش غنی‌سازی و عاری‌سازی است، معادلهٔ دیگری به نام معادلهٔ خط خوراک به دست می‌آید. خط کاملاً عمودی مایع اشباع، خط کاملاً افقی بخار اشباع، خطوط بین حالات افقی و عمودی حالت دو فازی، خط مجاور خط عمودی حالت مایع سرد و خط مجاور خط افقی حالت بخار مافوق داغ را نشان می‌دهد.

با استفاده از این معادله و ترسیم آن، می‌توان مکان سینی مناسب برای ورود خوراک را به دست آورد.

رسم نمودار و محاسبه تعداد سینی‌ها

برای محاسبهٔ تعداد سینی‌ها و محل سینی خوراک، ابتدا می‌باید نمودار تعادلی بخار-مایع برای دو مادهٔ موجود در مخلوط خوراک را داشته باشیم. در این نمودار که در شکل نشان داده شده‌است، کسر مولی جز فرار در فاز بخار محور عمودی (y) و کسر مولی جز فرار در فاز مایع محور افقی (x) است.

خط تعادل که در این نمودار به صورت ایدئال در نظر گرفته شده‌است در بالای خط {\displaystyle y=x} و به صورت یک قوس رسم شده‌است. ناحیه بین خط تعادلی و خط {\displaystyle y=x} ناحیه دو فازی است. از آنجایی که جداسازی در ناحیهٔ دو فازی رخ می‌دهد، خطوط تبادل و خط خوراک در این ناحیه قرار دارند.

مراحل رسم نمودار

خطوط تبادل و خط خوراک، خطوطی ساده فرض می‌شوند که مطابق معادلات گفته شده با داشتن شیب و عرض از مبدأ آن‌ها می‌توان ترسیمشان کرد. برای خط تبادل بالا شیب نمودار برابر {\displaystyle {\frac {L}{V}}\!} و عرض از مبدأ برابر {\displaystyle {\frac {L}{V}}\!x_{D}} است. همچنین برای خط تبادل پایین نیز شیب برابر با {\displaystyle {\frac {{\bar {L}}\!}{{\bar {V}}\!}}\!} و عرض از مبدأ برابر است با {\displaystyle {\frac {W}{{\bar {V}}\!}}\!x_{W}}. در صورت رسم صحیح دو خط، نقطه تقاطع این دو خط بر روی خط خوراک خواهد بود. در نتیجه با داشتن تنها شیب خط خوراک می‌توان از نقطه تقاطع دو خط تبادل، خط خوراک را رسم کرد.

ادامه کار

در ادامه می‌باید محل {\displaystyle x_{D}} و {\displaystyle x_{W}} و {\displaystyle x_{f}} را بر روی نمودار تعادلی مشخص نمود. (همواره {\displaystyle x_{D}} بزرگتر از {\displaystyle x_{W}} است و {\displaystyle x_{f}} در مکانی بین این دو قرار دارد) سپس از نقطهٔ {\displaystyle x_{D}} که خط تبادل بالا نیز از آنجا شروع می‌شود، به صورت افقی و عمودی خطوطی رسم می‌کنیم تا به {\displaystyle x_{W}} برسیم.

این خطوط همواره باید بین خطوط تبادل و خط تعادلی مایع-بخار باشد. در صورت رسم صحیح نمودار، تعدادی شکل مثلثی یا پله مانند به وجود می‌آید. تعداد این پلکان‌ها همان تعداد سینی‌های تئوری برج تقطیر است. همچنان که در شکل روبرو مشاهده می‌شود، محل تلاقی دو خط تبادل یا همان خط خوراک در محدودهٔ مثلث سوم است، در نتیجه خوراک می‌باید از سینی سوم وارد شود.

تصحیح تعداد سینی‌ها

ریبویلرها و کندانسورها به دو صورت کلیو جزئیهستند. در کندانسورهای جزئی، تنها بخشی از بخار که به داخل برج بر می‌گردد (ریفلاکس) به مایع تبدیل می‌شود و مابقی به‌صورت بخار خارج می‌شود اما در نوع کلی، همهٔ بخار ورودی به کندانسور به مایع تبدیل می‌شود؛ در مورد ریبویلرها نیز به همین ترتیب است.

در صورتی که کندانسور از نوع جزئی باشد، سینی شماره یک (پله شماره ۱) در شمارش تعداد سینی‌ها آورده نمی‌شود و در صورتی که از نوع کلی باشد سینی اول نیز شمارش می‌شود. زیرا در کندانسورهای جزئی، کندانسور خودش به صورت یک سینی عمل می‌کند چون فاز مایع و بخار همانند سینی در حال تعادل هستند که می‌تواند باعث جداسازی شود. در مورد ریبویلرها نیز به همین ترتیب برای سینی آخر (پله آخر) تصمیم‌گیری می‌کنیم.

حالت‌های خاص در روش مک کیب-تیل

شرایطی که در بالا مورد بررسی قرار گرفت ساده‌ترین حالت یک برج تقطیر یعنی یک خوراک ورودی و محصول بالا و پایین است. اما ممکن است در برخی شرایط تغییراتی در شکل و نحوهٔ جداسازی در برج انجام گیرد که در ادامه به تعریف آن‌ها و بررسی معادلات آن می‌پردازیم.

بیشترین میزان برگشت، کمترین تعداد سینی
{\displaystyle y_{n+1}={\frac {L}{V}}\!x_{n}+{\frac {D}{V}}\!x_{D}\longrightarrow y_{n+1}=x_{n}}
خط تبادل پایین

همچنین برای خط تبادل پایین نیز جرم محصول خروجی پایین ({\displaystyle W}) برج برابر صفر بوده و مقدار ({\displaystyle {\bar {L}}}) و ({\displaystyle {\bar {V}}}) با هم برابرند:

همان‌طور که مشاهده می‌شود این دو خط بر خط {\displaystyle y=x} منطبق هستند. برای محاسبهٔ تعداد سینی‌ها مطابق روش گفته شده تعداد پلکان‌ها را شمارش می‌کنیم. نکته مهم در این قسمت شمارش پله اول و آخر است زیرا کندانسور و ریبویلر از نوع کامل هستند.

کمترین میزان برگشت، بیشترین تعداد سینی

در این شرایط کمترین جرم ممکن از بخار به داخل برج بازگردانده می‌شود. برای این منظور می‌باید از {\displaystyle x_{D}} به محل تلاقی خط خوراک با خط تعادل وصل کرد تا خط تبادل بالا به دست آید. شیب و عرض از مبدأ این معادله برابر با شیب و عرض از مبدأ خط تبادل با کمترین نسبت برگشت ممکن است. با استفاده از رابطهٔ زیر می‌توان کمترین مقدار نسبت برگشت را محاسبه کرد:

{\displaystyle y_{n+1}={\frac {R}{R+1}}\!x_{n}+{\frac {x_{D}}{R+1}}\!}

شیب و عرض از مبدأ این معادله، برابر با شیب و عرض از مبدأ خط ترسیم شده‌است. برای خط تبادل پایین نیز از {\displaystyle x_{W}} به محل تلاقی خط خوراک و خط تعادلی رسم می‌شود و مطابق خط تبادل بالا شیب و عرض از مبدأ این خط برابر با شیب و عرض از مبدأ خط تبادل پایین با کمترین نسبت برگشت ممکن است.

همچنین در این حالت تعداد سینی‌ها به بی‌نهایت می‌رسد. در نتیجه به‌طور کلی می‌توان گفت که هر قدر خطوط تبادل به سمت خط تعادل میل کند، تعداد سینی‌ها نیز بیشتر می‌شود.

استفاده از بخار مستقیم

در برخی موارد به علت وجود یک بویلر مرکزی در واحد صنعتی، از یک ریبویلر مخصوص برای برج تقطیر استفاده نمی‌شود و مایع پایینی برج پس از خروج به بویلر فرستاده شده و بخار خروجی از بویلر مجدداً به پایین برج تزریق می‌شود.

در این حالت و با در نظر گرفتن جریان‌های ورودی و خروجی به پایین برج، معادلهٔ خط تبادل پایین به صورت زیر بازنویسی می‌شود:

{\displaystyle y_{m+1}={\frac {W}{S}}\!x_{m}-{\frac {W}{S}}\!x_{w}}

اگر خط تبادل با خط ({\displaystyle y=x}) برخورد داده شود در نقطه {\displaystyle x={\frac {-{\frac {W}{S}}\!}{1-{\frac {W}{S}}\!}}\!x_{W}} همدیگر را قطع می‌کنند

همچنین خط تبادل پایین در نقطهٔ ({\displaystyle x_{W}}) با محور {\displaystyle x} برخورد می‌کند. در نتیجه با در نظر گرفتن این دو نقطه (علاوه بر روش شیب و عرض از مبدأ) خط تبادل پایین قابل رسم است.

در این حالت خط تبادل بالا تغییر نمی‌کند و مانند قبل از نقطهٔ ({\displaystyle x_{D}}) تا خط خوراک رسم شده و با خط تبادل پایین برخورد می‌کند.

برج با چند خوراک ورودی

ممکن است در یک برج تقطیر بیش از یک خوراک وارد شود. در این شرایط به تعداد خوراک اضافه شده، خط تبادل جدید افزوده می‌شود و با رسم نمودار می‌توان محل سینی هر خوراک را تعیین کرد. خطوط تبادل بالا و پایین تغییر نمی‌کند ولی خطی جدید با معادلهٔ زیر برای ناحیهٔ بین دو خوراک ورودی خواهیم داشت:

{\displaystyle y_{z+1}={\frac {L’}{V’}}\!x_{z}+{\frac {Dx_{D}-F_{1}x_{f_{1}}}{V’}}\!}

بدیهی است که با افزوده شدن خوراک‌های جدید تنها تعداد عبارت‌های {\displaystyle Fx_{f}} در {\displaystyle {\frac {Dx_{D}-F_{1}x_{f_{1}}}{V’}}\!} اضافه می‌شود.

روش ترسیمی برای این حالت نیز مانند قبل است، با این تفاوت که فقط یک خط تبادل دیگر نیز افزوده می‌شود.در اینجا {\displaystyle V’} نشان دهندهٔ بخار در حال صعود و {\displaystyle L’} نشان دهندهٔ مایع در حال ریزش در قسمت بین دو خوراک ورودی است. همچنین اندیس {\displaystyle z} به این دلیل به کار می‌رود تا با معادلات خط تبادل بالا و پایین اشتباه نشود. به‌طور کلی با اضافه شدن خوراک جدید یا محصول جانبی، تعداد تقسیم‌بندی‌های برج زیاد شده و نام گذاری‌ها تغییر می‌کند.

برج با محصول جانبی

گاهی مواقع به محصول جانبی با کیفیت پایین‌تر از محصول بالایی برج نیاز داریم. در این شرایط با گرفتن یک خروجی از قسمت‌های پایین‌تر برج، این محصول به‌دست می‌آید. با استفاده از روش مک کیب-تیل می‌توان با داشتن اطلاعات محصول جانبی مورد نیاز، محل سینی مناسب برای خروج محصول جانبی را تعیین کرد. در این حالت نیز به تعداد محصول جانبی خارج شده از برج، خط تبادل اضافه می‌شود.

نکات مهم

نکتهٔ مهم در این قسمت این است که برخلاف حالت چند خوراک، شیب خط تبادل وسط نسبت به خط تبادل بالا کاهش می‌یابد. به‌طور کلی می‌توان گفت که ورود خوراک جدید موجب افزایش شیب خطوط تبادل میانی شده و خروج محصول جانبی نیز موجب کاهش شیب خطوط تبادل میانی می‌شود.

خط تبادل میانی در این حالت از معادلهٔ زیر پیروی می‌کند:

{\displaystyle y_{z+1}={\frac {L’}{V’}}\!x_{z}+{\frac {Dx_{D}+S_{1}x_{S_{1}}}{V’}}\!}

که در این رابطه {\displaystyle S_{1}} جرم محصول جانبی خروجی و {\displaystyle x_{S_{1}}} کسر مولی جز فرار در محصول جانبی خروجی است.

بدیهی است که با افزوده شدن محصولات جانبی جدید تنها تعداد عبارت‌های {\displaystyle Sx_{s}} در {\displaystyle {\frac {Dx_{D}-S_{1}x_{S_{1}}}{V’}}\!} اضافه می‌شود.

روش مک کیب-تیل برای تقطیر آزئوتروپی

محلول‌های هم جوش یا آزوئروپ محلول‌هایی هستند که فراریت دو جز در آن‌ها متغیر است به‌طوری‌که در نمودار {\displaystyle x-y} آن‌ها تا بخشی از نمودار فراریت جز مثلاً A بیشتر است و از آن به بعد فراریت جز B بیشتر خواهد بود. در نتیجه در نمودار بر خلاف حالت ایدئال (مطابق قانون رائولت)، بخشی از نمودار بالای خط {\displaystyle y=x} و بخش دیگر زیر آن قرار خواهد گرفت.

جداسازی

برای جداسازی محلول‌های آزئوتروپ روش‌های زیادی پیشنهاد شده‌است اما بهترین آن استفاده از چند برج تقطیر به صورت سری است که طی این فرایند با هر بار جابجایی نمودار از بالای خط {\displaystyle y=x} به پایین و بر عکس یک برج جدید به مجموعه اضافه می‌شود. روش مک کیب-تیل برای این حالت نیز از اصول گفته شده پیروی می‌کند با این تفاوت که می‌باید برای هر برج به‌طور جداگانه اجرا شود.

در نتیجه مثلاً برای محلولی با یک نقطه آزئوتروپ که از دو ناحیه بالا و پایین خط {\displaystyle y=x} تشکیل شده‌است، چهار خط تبادل خواهیم داشت که دو تای آن در ناحیه بالای خط {\displaystyle y=x} و دو تای دیگر زیر خط {\displaystyle y=x} رسم خواهد شد. همچنین هر بخش نشان دهنده تعداد سینی‌های مربوط به یک برج است چرا که دو یا چند برج در این حالت به کار رفته‌است.

طراحی پمپ سانتریفیوژ(گریز از مرکز)

پردیس فناوری کیش_طرح مشاوره متخصصین صنعت و مدیریت_گروه مهندسی شیمی:

بیشتر فرآیندهای صنعتی شامل انتقال مایعات یا انتقال انرژی است. این کار به لطف پمپ های گریز از مرکز که محبوب ترین توربوماشین ها هستند، امکان پذیر شده است. رشد و پیشرفت فرآیندهای صنعتی همواره با پیشرفت تجهیزات پمپاژ مرتبط بوده است. پمپ های گریز از مرکز به دلیل ظرفیت آنها برای استفاده در جریانهای شدید، بیش از 85٪ از تولیدات جهانی پمپ ها را تشکیل می دهند.

این پمپ ها برای کاربردهای مختلف از جمله تقویت فشار، فاضلاب، تأمین آب، توزیع گرمایش و سرمایش و سایر کاربردهای صنعتی مورد استفاده قرار می گیرند. مهندسین عملیاتی در چنین صنایعی باید نه تنها درک خوبی از روند فرآیند ها بلکه از اجزای پمپ ها نیز داشته باشند.

پمپ گریز از مرکز چیست؟

به زبان ساده ، پمپ سانتریفیوژ ماشینی است که به مایع یا سیال انرژی می دهد تا مقدار ارتفاع آن افزایش یابد. این پمپ متعلق به کلاس ماشین های چرخشی است. این دستگاه با توجه به اینکه اولین دستگاه در اواخر 1600 طراحی شده است، به اندازه کافی مورد آزمایش واقع شده است.

با این حال، بیشترین کاربرد آن در قرن گذشته بوده است. پمپ های جابجایی مثبت قبل از آن محبوب تر بودند. ما می توانیم بیشتر این رشد را به دلیل توسعه موتورهای احتراق داخلی ، موتورهای برقی و توربین های بخارکه برای حرکت به پمپ های گریز از مرکز نیاز دارند، مرتبط بدانیم.

چرا این پمپ ها امروزه بسیار محبوب هستند؟ پمپ های گریز از مرکز به دلیل بهترین نسبت کارایی به هزینه بالاتر در مقایسه با سایر نوع پمپ ها یا دستگاه های مورد استفاده در انتقال مایعات استفاده می شوند.

اصول کار یک پمپ گریز از مرکز

به طور معمول، یک پمپ گریز از مرکز از یک محفظه پر از مایع تشکیل شده است. این مایع می تواند هر چیزی باشد،اما در بیشتر موارد آب است. یک جزء درون محفظه (پروانه) با سرعتی بالایی می چرخد و در نتیجه مایعات را تحت نیروی گریز از مرکز قرار می دهد. به دلیل این ایجاد نیرو، مایع به سمت خروجی تخلیه می شود.

با تخلیه آب، خلاء ای ایجاد می شود که منجر به شکل گیری فشار اتمسفر می شود  و باعث می شود مایعات بیشتری از محفظه خارج شود. بخشی از دلیل بی نقص بودن این حرکت به دلیل است که پره ها روی پروانه دارای انحنا هستند.

حرکت سیال درون یک پمپ گریز از مرکز

ایده پمپ گریز از مرکز تبدیل نیروی گریز از مرکز به انرژی جنبشی است. چرخش پروانه به مایعات نیرو محوری می دهد که متناسب با سرعت در نوک پره است. با بیرون آمدن مایعات ، انرژی جنبشی دارد. این انرژی جنبشی به دلیل مقاومت در نازل تخلیه و حلزونی پمپ بیشتر در ادامه فشاری تبدیل می شود.

پارامترهای طراحی مکانیکی پمپ

مفید بودن مکانیکی و هیدرولیکی پمپ گریز از مرکز برای اثربخشی و قابلیت اطمینان سیستم بسیار مهم است. اندازه بیش از اندازه یا کم آن می تواند منجر به وقوع مشکلات در طول عمر کاری سیستم شود.

این فاکتورها مربوط به هر دو مشخصات مکانیکی و هیدرولیکی پمپ هستند. ملاحظات مکانیکی عبارتند از: شرایط پمپاژ ، آب بندی پمپ و هندسه پروانه. به طور کلی، شما باید در عمل بین راندمان و هزینه در هنگام طراحی هندسه تعادل برقرار کنید.

ملاحظات هیدرولیکی شامل نقطه کاری، سرعت جریان، مشخصات سیال و مقاومت سیستم است.

شما نمی توانید هنگام طراحی یا نصب پمپ گریز از مرکز ، شرایط مکش را نادیده بگیرید. یک مفهوم مهم در این زمینه هد خالص مکش مثبت (NPSH) است، که به معنی هد مورد نیاز در مکش پمپ در یک شرایط کاری خاص جهت جلوگیری از مشکلات وقوع کاویتاسیون است.

NPSH مورد نیاز فقط به طراحی سازنده پمپ بستگی دارد: پوشش، پروانه، نازل … این داده ها توسط سازنده به عنوان منحنی ارائه می شوند و NPSH موجود به شرایط مکش پمپ بستگی دارد.: فشار مایع، دما، بخار فشار سیال، سر مکش یا بالابر مکش … این داده ها توسط طراح نصب محاسبه می شود. برای انجام این محاسبات از روابط دقیق ریاضی مهندسی استفاده می گردد.

طراحی و عملکرد پمپ گریز از مرکز

دو قسمت اصلی در یک پمپ گریز از مرکز وجود دارد که عبارتند از قسمت ثابت و قسمت دوار. قطعات مانند اجزای نشان داده شده  در شکل 2 در پایین است. قطعات ثابت عبارتند از محفظه ، نازل و بلبرینگ.

قطعات چرخان عبارتند از پروانه و شفت (میله). به غیر از این قسمت های اصلی ، پمپ گریز از مرکز همچنین دارای اجزای کمکی است که شامل سیستم های خنک کننده ، کنترل و روانکاری می باشد.

اجزای یک پمپ سانتریفیوژ

در هنگام انتخاب قسمت های محتلف یک پمپ گزینه های طراحی بسیاری وجود دارد. روکش مونوبلوک یا اسپلیت، مکش دوگانه، مکش انتهایی، خط ورودی، پروانه بسته یا باز، ساخت افقی یا عمودی ، تک مرحله یا چند مرحله و غیره تولید کننده محصولات مختلفی با ترکیب متفاوت قطعات برای رسیدن به نیازهای خاص هر فرآیند را دارد. به عنوان مثال  پروانه باز برای سیال با جامد معلق استفاده میشود.

پروانه

پروانه مهم ترین عضو یک پمپ است. پروانه یک پمپ گریز از مرکز به سرعت چرخش می یابد تا سرعت را به مایع پمپاژ شونده منتقل کند. اگر قبلاً پروانه پمپ را ندیده اید، پروانه قایق را تجسم کنید. هنگامی که یک پروانه قایق چرخانده می شود ، سرعت را به مایع اطراف آن منتقل می کند. با حرکت مایع، این سرعت پروانه را وادار به حرکت می کند تا در آب حرکت کند.

حال تصور کنید چه اتفاقی می افتد اگر قایق در محل قرار گیرد، آنقدر محکم باشد که از حرکت قایق جلوگیری کند. بعد تصور کنید که سرعت تولید شده توسط پروانه قایق  به طوری کنترل شده است که جریانی از آب ایجاد می شود تا شما بتوانید در به سمت مکان دلخواه خود حرکت کنید.

در پمپ گریز از مرکز شما پروانه ای دارید که به سرعت می چرخد ​​و سرعت را به مایع موجود در پمپ منتقل می کند درست همانطور که یک پیشران قایق سرعت را به آب یک دریاچه منتقل می کند. محفظه، بخشی از ساختار پمپ است که سرعت آن را می گیرد ، آن را شامل می شود، آن را را کنترل می کند و به سمت جهت مطلوب می فرستد.

هر پروانه دارای 1 یا بیشتر پره است که از مرکز پروانه  به سمت محیط خارجی آن کشیده شده اند. با چرخش پروانه، نیروی گریز از مرکز باعث می شود تا مایع به سرعت از مرکز پروانه، در امتداد پره ها حرکت کند و سپس از پروانه در خارجی ترین قطر خارج شود. نتیجه این است که مایع پمپ شده از محیط پروانه با سرعت بسیار بالایی خارج می شود.

انتخاب پمپ

انتخاب هیدرولیکی

در مورد فرآیند انتخاب پمپ گریز از مرکز: ظرفیت، هد و هد خالص مکش مثبت (NPSH) پارامتر های مهم هستند. آن ها در مراحل کلی زیر در انتخاب پمپ گریز از مرکز تعیین کننده هستند:

مرحله 1: محاسبه نرخ حجمی مورد نیاز

نرخ حجمی به حجم سیال عبور داده  شده در واحد زمان از درون پمپ اشاره دارد. این پارامتر با نوع فرآیند و تعداد پمپ هایی که نصب می شود تعیین می شود.

مرحله 2: محاسبه هد استاتیکی

هد استاتیک به تفاوت در ارتفاع بین بالاترین نقطه در جایی که می خواهید آب را تحویل مصرف کننده بدهید  و ارتفاع منبع آب، اشاره دارد. همانطور که از نام آن پیداست ، هد استاتیک ثابت است، یعنی با تغییر دبی سیستم دچار تغییر نمیشود.

مرحله 3: محاسبه هد اصطکاکی

برای محاسبه اتلاف هد در اثر اصطکاک، باید تمام عناصر موجود در سیستم لوله وصل شده به پمپ را در نظر بگیرید: لوله، اتصالات، مبدل های حرارتی، شیرها و… با تعیین خصوصیات اصطکاکی این عناصر و خصوصیات سیال، هد اصطکاکی محاسبه می شود.

مرحله 4: محاسبه هد کل

شما می توانید با جمع کردن هد استاتیک و هد اصطکاکی، هد کل را بدست آورید.

مرحله 5 : انتخاب پمپ گریز از مرکز

تولید کنندگان پمپ های گریز از مرکز دارای پمپ هایی برای اهداف خاص هستند. منحنی های پمپ به صورت نرخ حجمی در برابر هد پمپ در دسترس هستند تا به شما در انتخاب قطر پروانه مناسب کمک کند. از مقادیر محاسبه شده در مرحله 1 و مرحله 4 استفاده کنید تا یک پمپ مناسب از طریق منحنی های پمپ پیدا کنید.

گزینه دارای بیشتری راندمان را از بین پمپ های ممکن انتخاب کنید و همچنین بررسی کنید که NPSH مورد نیاز پمپ کمتر از NPSH موجود در نصب است تا اطمینان حاصل شود که مایع باعث خرابی یا کاویتاسیون در پمپ نمی شود. جنبه های دیگر مانند اندازه پروانه یا موقعیت نقطه کاری بایستی در منحنی در نظر گرفته بشود.

محدودیت های پمپ گریز از مرکز

عملکرد کارآمد پمپ گریز از مرکز به چرخش ثابت و پر سرعت پروانه آن متکی است. با تغذیه ویسکوزیته بالا، پمپ های گریز از مرکز به طور فزاینده ای ناکارآمد می شوند: مقاومت بیشتری وجود دارد و برای حفظ یک جریان خاص، فشار بیشتری لازم است. به طور کلی، پمپ های گریز از مرکز به دلیل فشار کم، ظرفیت بالا، پمپاژ مایعات با ویسکوزیته بین 0.1 تا 200 سی پی مناسب هستند.

مواد دوفازی مانند گل و لای یا روغن های بسیاز لزج می توانند باعث سایش فراوان و گرمای بیش از حد شوند که منجر به آسیب و خرابی زودرس شود. پمپ های جابجایی مثبت اغلب با سرعت بسیار پایین تر کار می کنند و کمتر در معرض این مشکلات قرار دارند.

هر وسیله پمپ شده ای که به برش حساس است (جداسازی امولسیون یا مایعات بیولوژیکی) می تواند در اثر سرعت زیاد پروانه پمپ گریز از مرکز آسیب ببیند. در چنین مواردی سرعت پایین پمپ جابجایی مثبت ترجیح داده می شود.

یک محدودیت دیگر این است که بر خلاف پمپ جابجایی مثبت، یک پمپ گریز از مرکز نمی تواند در صورت خشک شدن مکش را فراهم کند: پمپ از همان ابتدا باید پر از مایع باشد. بنابراین پمپ های گریز از مرکز در هیچ کاربردی که عرضه جریان سیال متناوب باشد مناسب نیست.

علاوه بر این، اگر فشار تامینی متغیر باشد، پمپ گریز از مرکز جریان متغیر را از خود عبور میدهد. پمپ جابجایی مثبت نسبت به تغییر فشارها حساس نیست و خروجی ثابت را فراهم می کند. بنابراین ، در کاربرد هایی که نیاز به دوز دقیق است، پمپ جابجایی مثبت ترجیح داده می شود.

جمع بندی

پمپ گریز از همانطور که در بالا به آن اشاره شد مرکز یک وسیله ساده اما اساسی است. با وجود انواع مختلفی از پمپ های موجود، طراحی مناسب مهمترین نیاز برای هر نوع کاربرد است. به طور کلی، اطمینان از عدم وجود کاویتاسیون و همچنین حفظ جریان مداوم کافی است. تنها طراحی مناسب با استفاده از مراحل ذکر شده در بالا می تواند تضمین کند که پمپ متناسب با شرایط تعیین شده است.

روش‌های اندازه‌گیری میزان تخلخل و سطوح مؤثر (BET)

پردیس فناوری کیش-طرح مشاوره متخصصین صنعت ومدیریت-گروه شیمی

روش‌های اندازه‌گیری میزان تخلخل و سطوح مؤثر (BET)

1- مقدمه
اندازه‌گیری مساحت سطح، حجم و توزیع منافذ، دارای کاربردهای متعددی در مطالعه کاتالیست‌ها، کربن فعال، مواد دارویی، سرامیک‌ها، پلیمرها، رنگ‌ها، پوشش‌ها و نانولوله‌ها است. از این‌رو روش‌های مختلفی جهت اندازه‌گیری مساحت سطح و تخلخل، مورد توجه قرار گرفته است که می‌توان به روش‌های میکروسکوپی و روش‌های مبتنی بر جذب اشاره کرد. اگر یک ماده جامد غیرقابل نفوذ بوده و شکل کاملاً پایداری داشته باشد، مساحت سطح کل آن به صورت تقریبی قابل اندازه‌گیری است. اما در مورد نمونه‌هایی با ساختار متخلخل، جهت تعیین میزان تخلخل و همچنین مساحت سطح کل آن دشواری‌هایی وجود دارد. یکی از مهم‌ترین روش‌ها جهت اندازه‌گیری دقیق مساحت کل نمونه‌های متخلخل روش BET است که بر اساس جذب برخی گونه‌های مولکولی خاص در حالت گاز روی سطح آن‌ها استوار است. با توجه به اهمیت تعیین میزان مساحت کل و تخلخل در نانومواد، ابتدا لازم است تا با مفاهیم اولیه نظیر تخلخل، اندازه تخلخل، سطح ویژه و حجم ویژه تخلخل آشنا شد.

1-1- مفهوم تخلخل
اکثر مواد جامد در داخل ساختار خود دارای حفراتی هستند که تحت عنوان تخلخل شناخته شده و بر اساس اندازه، نوع و شکل خود تقسیم‌بندی می‌شوند.

اندازه تخلخل
براساس دسته‌بندی که توسط آیوپاک (IUPAC) صورت گرفته است، ساختار محیط متخلخل با توجه به میانگین ابعاد حفره‌ها، می‌تواند حاوی حفره‌هایی کوچک‌تر از 2 نانومتر با نام میکروحفره، حفره‌هایی بین 2 تا 50 نانومتر با نام مزوحفره و حفره‌هایی بزرگ‎تر از 50 نانومتر با نام ماکروحفره باشد [1].


شکل 1- دسته‌بندی آیوپاک بر اساس اندازه حفره [1].

نوع تخلخل
بر اساس شکل و موقعیت حفره‌ها نسبت به یکدیگر در داخل مواد متخلخل، حفره‌ها به چهار دسته زیر تقسیم می‌شوند:
حفره‌های راه به در (passing pores)، حفره‌های کور (dead end pores)، حفره‌های بسته (closed pores)، حفره‌های متصل به هم (inter-connected pores).
در شکل زیر به صورت شماتیک این حفره‌ها نشان داده شده‌اند.


شکل 2- نوع تخلخل‌ها بر اساس شکل و موقعیت [2].

شکل تخلخل
شکل تخلخل براساس هندسه آن به 6 دسته استوانه‌ای، مخروط ناقص، لایه‌ای، قطره‌ای و چاهکی شکل طبقه‌بندی می‌شود که در شکل زیر به صورت شماتیک نشان داده شده است.



شکل 3- شکل تخلخل براساس هندسه [2].


2-1- اندازه‌گیری تخلخل
در تعریف و بررسی تخلخل سه پارامتر سطح ویژه، حجم ویژه تخلخل و درصد تخلخل مطرح می‌شود که به صورت زیر تعریف می‌شوند:

سطح ویژه
عبارت است از مساحت کل جسم متخلخل تقسیم بر جرم آن:

درصد تخلخل
عبارت است از درصد حجم مجموع حفرات تقسیم بر حجم کل جسم:

2- روش‌های اندازه‌گیری مبتنی بر تصویر
پس از آشنایی با مفاهیم اولیه، به معرفی روش‌های مورد نظر جهت تعیین سطح ویژه و تخلخل پرداخته می‌شود. روش‌های مختلفی جهت تعیین میزان تخلخل و سطح ویژه وجود دارد که هر یک بر اساس یک خاصیت فیزیکی خاص استوار است. در این میان می‌توان به روش‌های مبتنی بر جذب، تفرق و روش‌های تصویری اشاره کرد. در ادامه به معرفی مختصر هر یک از این روش‌ها پرداخته می‌شود.

1-2- میکروسکوپ الکترونی روبشی (Scanning Electrons Microscope)
میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) یکی از ابزارهای مورد استفاده در فناوری نانو است که با کمک پرتوهای الکترونی تصاویر اجسامی به کوچکی 10 نانومتر را برای مطالعه تهیه می‌کند. SEM اطلاعاتی از جمله توپوگرافی نمونه شامل خصوصیات سطح؛ مورفولوژی شامل شکل، اندازه و نحوه قرارگیری ذرات در سطح جسم؛ و ترکیب شامل اجزایی که نمونه را می‌سازند در خصوص نمونه در اختیار می‌گذارد. با توجه به موارد اشاره شده، مشاهده سطح به وسیله میکروسکوپ یک روش وقت‌گیر محسوب می‌شود. اگر یک ماده جامد، غیرقابل نفوذ باشد، شکل پایداری دارد و مساحت سطح آن به صورت تقریبی قابل اندازه‌گیری است، ولی بسیاری از نمونه‌ها دارای ساختار متخلخل هستند و تعیین دقیق سطح و میزان تخلخل در آن‌ها با این روش ممکن نیست [3].

2-2- میکروسکوپ الکترونی عبوری (Transmission Electron Microscope)
این روش به ندرت جهت اندازه‌گیری تخلخل مورد استفاده قرار می‌گیرد و در اندازه‌گیری تخلخل‌های متصل به هم محدودیت دارد. این روش تنها در مورد تعیین میزان تخلخل مواد با حفرات منظم و هم‎جهت، کارایی دارد [2].

3- روش‌های اندازه‌گیری مبتنی بر پراش
تفرق نوترون زاویه کوچک (Small Angle Neutron Scattering) و تفرق پرتو X زاویه کوچک (Small Angle X-ray Scattering) از جمله آنالیزهای غیرمخربی هستند که اطلاعاتی پیرامون پارامترهای ساختاری نظیر توزیع اندازه دانه (یا تخلخل)، سطح ویژه و درجه پراکندگی (degree of dispersion) در نانوپودرها، نانوکامپوزیت‌ها و سیستم‌های متخلخل در محدوده nm 100-1 ارائه می‌دهند. چون این روش‌ها قادر به آنالیز حفرات باز و حفرات بسته هستند، اندازه‌گیری تخلخل مواد با نفوذپذیری ضعیف هم از جمله کاربردهای آن‌ها به حساب می‌آید. البته وقتی SAXS جهت مواد نانومتخلخل به کار رود، دقت پایینی خواهد داشت. از جمله محدودیت‌های این دو روش می‌توان به قیمت بالا و همچنین دشواری تحلیل نتایج اشاره کرد که استفاده از آن‎ها جهت تعیین میزان تخلخل را محدود ساخته است [2].

4- تخلخل‌سنجی جیوه‌ای (Mercury Porosimetry)
این تکنیک یک روش بررسی تخلخل مواد مانند اندازه تخلخل‌ها، حجم تخلخل در سطح و حجم ماده و چگالی مطلق ماده است. اساس اندازه‌گیری تخلخل با این روش به این صورت است که جیوه با فشار بالا وارد تخلخل‌های نمونه شده و با اندازه‌گیری میزان فشار لازم برای مقابله با کشش سطحی مایع و ورود آن به تخلخل می‌توان اندازه تخلخل را محاسبه کرد. به کمک این روش نه تنها میزان تخلخل بلکه توزیع خلل و فرج‌ها را نیز می‌توان تعیین کرد [4-5].

5- روش‌های مبتنی بر جذب
اساس کار اندازه‌گیری تخلخل و سطح در این روش‌ها بر پایه جذب سطحی ماده جذب شده است. اگر شرایط به گونه‌ای اتخاذ شود که در آن یک لایه کامل از مولکول‌های ماده جذب‌شونده روی سطح به وجود آید، با تعیین ضخامت متوسط یک مولکول، می‌توان سطحی که یک مولکول اشغال می‌کند را محاسبه کرد و بنابراین براساس میزان ماده جذب‌شده، می‌توان مساحت سطح کل نمونه را اندازه‌گیری کرد. مناسب‌ترین مواد برای این منظور، گازها یا بخار برخی از مواد هستند که ابعاد مولکولی کوچک دارند و می‌توانند به داخل منافذی با ابعاد چند ده نانومتر نفوذ کنند. از مزایای این روش‌ها می‌توان به اندازه‌گیری تخلخل‌های باز در اندازه 0.4-50nm و همچنین سهولت اندازه‌گیری و قیمت پایین آن اشاره کرد [6].
جذب (Adsorption) بنا به تعریف عبارت است از چسبیدن اتم، یون یا مولکول‌های گاز، مایع یا جامد حل شده به سطح یک جامد که در اثر آن یک لایه از ماده جذب‌شونده (Adsorbate) بر روی سطح ماده جاذب (Adsorbent) شکل می‌گیرد. این واژه اولین بار توسط Heinrich Kayser فیزیکدان آلمانی و در سال 1881 بیان شد [7].
مشابه تنش سطحی، جذب نیز ناشی از انرژی سطحی است. به طور کلی در یک حجم از جسم، اتم‌های سازنده به وسیله پیوندهای مختلف به یکدیگر مربوط هستند. اما اتم‌های واقع در سطح از آنجا که به طور کامل با اتم‌های دیگر احاطه نشده‌اند، قادرند تا مواد جذب‎شونده را جذب کنند. ماهیت دقیق این پیوند بستگی به مواد جاذب و جذب‎شونده دارد، ولی به طور کلی فرآیند جذب به دو دسته کلی جذب فیزیکی (physisorption) و جذب شیمیایی (chemisorption) تقسیم می‌‌شود. نیروی پیوند در جذب فیزیکی از نوع واندروالس و در جذب شیمیایی از نوع پیوند قوی کووالانسی است [7].
با توجه به کاربرد و مزایای بالای روش‌های مبتنی بر جذب در تعیین میزان تخلخل، در ادامه به معرفی بیشتر این روش‌ها و همچنین اصول حاکم بر آن پرداخته می‌شود.

6- تئوری جذب لانگمیر
تئوری لانگمیر توسط Irvin Langmuir در سال 1916 در ارتباط با جذب تک لایه‌ای مولکول‌های گاز بر روی سطح یک جامد بیان شده است که به نام خود او شناخته می‌شود [8-9]. این تئوری از قانون جذب فیزیکی مولکول گاز روی سطح جامد به دست آمده است که فرضیات زیر در رابطه با آن لحاظ شده است:

1- سطح جسم جامد یک سطح کاملاً یکنواخت و همگن است، یعنی از یک نوع ماده تشکیل شده و مکان ترجیحی برای جذب در سطح آن وجود نداشته و تمام مکان‌ها اولویت یکسان برای جذب دارند.
2- هر مکان بیشتر از یک مولکول جذب نمی‌کند، در چنین شرایطی یک تک لایه از مولکول‌ها بر روی سطح جسم جامد جذب خواهد شد.
3- مولکول‌های گاز جذب شده در فاز بخار یک رفتار ایده‌آل دارند، یعنی هیچ برهمکنشی بین مولکول‌های گاز باهم و با سطح جاذب وجود ندارد.
4- تمام مولکول‌ها با مکانیزمی مشابه هم جذب سطح می‌شوند.

باید توجه داشت که در عمل این چهار شرط به ندرت عملی شده و در واقع سطحی که جذب در آن رخ می‌دهد پر از نقایص و غیریکنواختی است، دیگر این‌که مولکول‌های جذب‌شونده خنثی نبوده و با یکدیگر و با سطح واکنش می‎دهند، مکانیزم جذب برای مولکول‌هایی که در ابتدای فرآیند جذب سطح می‌شوند با مولکول‌هایی که در انتها جذب می‌شوند متفاوت هستند؛ و در نهایت اینکه در عمل شرایط تشکیل تک لایه از اتم‌های جذب شده مشکل بوده و معمولاً جذب به صورت چند لایه صورت می‌گیرد.
از این‎رو تئوری جذب BET برای شرایط جذب چند لایه جهت رفع نقص تئوری لانگمیر ارائه شد که در ادامه توضیح داده می‌شود.
لانگمیر در تئوری جذب خود پیشنهاد کرد که جذب از طریق واکنش زیر انجام می‌شود:

که در آن Ag مولکول‌های گاز و S مکان‌های جذب هستند. ثابت تعادل مربوط به واکنش رفت‎و‎برگشت نیز به صورت K و K-1 بیان می‌شود. اگر میزان سطح پر شده با θ نشان داده شود که بیانگر درصد مکان‌های جذب پرشده است، در آن صورت:

که در این رابطه P بیانگر فشار جزئی گاز است.
محاسبه و اندازه‌‎گیری در شرایط آزمایشگاهی مشکل است و در عمل برای فشار گاز بسیار کم θ≈KP و برای فشار گاز بالا θ≈1 است.
اگر میزان حجم گاز مصرفی برای تشکیل یک لایه در شرایط استاندارد از لحاظ دما و فشار (STP) را با Vmon، و حجم گاز جذب شده در فشار P با V نشان داده شود، میزان سطح پر شده θ برابر است با:

که در این حالت رابطه خطی لانگمیر به صورت زیر بیان می‌شود:

از طریق مقادیر مربوط به شیب و عرض از مبدأ خط حاصل از رابطه فوق می‎توان K و Vmon را به دست آورد.
مقدار محاسبه شده Vmon مربوط به میزان مکان‌های پر شده توسط گاز است. به این صورت که با دانستن تعداد مولکول‌های جذب شده و دانستن سطح اشغال شده توسط هر مولکول می‌توان به راحتی سطح کل را محاسبه کرد [8-9].



شکل 4- جذب تک لایه [10].

7- تئوری جذب BET
BET از حرف اول نام سه دانشمند به نام هایبرونر (StephenBrunauer)، امت (Paul Hug Emmett)‏ و تلر (Edward Teller) که این تئوری را در سال 1938 ارائه کرده بودند، گرفته شده است. این تئوری که گسترده شده تئوری لانگمیر است، بر اساس جذب چندلایه‌ای مولکول‌های گاز توسط ماده استوار است.
سیستم BET بر اساس سنجش حجم گاز نیتروژن جذب و واجذب شده توسط سطح ماده در دمای ثابت نیتروژن مایع (77 درجه کلوین) کار می‌کند. پس از قرار گرفتن سلول حاوی نمونه موردنظر در مخزن نیتروژن مایع، با افزایش تدریجی فشار گاز نیتروژن در هر مرحله میزان حجم گاز جذب شده توسط ماده محاسبه می‌شود. سپس با کاهش تدریجی فشار گاز، میزان واجذب ماده اندازه‌گیری می‌شود و در نهایت نمودار حجم گاز نیتروژن جذب و واجذب شده توسط ماده براساس فشار نسبی در دمای ثابت رسم می‌شود. نمودار BET که نمودارجذب و واجذب همدما (Adsorption/Desorption Isotherm) نیز نامیده می‌شود یک نمودار خطی است که میزان سطح مؤثر ماده از آن استخراج می‌شود.


شکل 5- نمودار BET ا[11].

معادله BET به صورت زیر به دست می‌آید:

P = فشار جزئی گاز جذب شده در حالت تعادل در دمای 4/77k بر حسب پاسکال

Po = فشار جزئی گاز جذب شده بر حسب پاسکال
Va = حجم گاز جذب شده در شرایط استاندارد (T=273.15K, P=1.013×105) بر حسب میلی لیتر
Vm = حجم گاز جذب شده در حالت استاندارد برای تولید یک تک لایه روی سطح نمونه بر حسب میلی لیتر
C = مقداری ثابت که به آنتالپی جذب گاز جذب شده روی نمونه پودری بستگی دارد

مقدار پارامتر C بر اساس رابطه زیر محاسبه می‌شود:

در این رابطه E1 گرمای جذب برای تشکیل تک لایه اول و EL گرمای جذب برای ایجاد لایه دوم و لایه‌های بالاتر است و معادل گرمای مایع شدن گاز جذب‎شونده، در دیگر لایه‎ها است. مقدار ثابت C برای گاز نیتروژن بین 200-100 قرار دارد. رابطه BET در بازه 0.05 برای به دست آوردن حجم گاز نیتروژن که به صورت تک مولکولی در شرایط استاندارد جذب سطحی شده است، از معادله زیر استفاده می‌شود:

I= عرض از مبدأ نمودار BET
A= شیب نمودار BET
Vm به دست آمده از رابطه بالا را روش چند نقطه‌ای (Multi Point BET) می‌نامند.
می‌توان طبق معادله زیر به شیوه‌ای ساده‌تر که روش تک نقطه‌ای (Single Point BET) نامیده می‌شود، Vm را به دست آورد اما دقت کمی کاهش می‌یابد.

اگر فشار نسبی 0/3 باشد، نتیجه به دست آمده از روش تک نقطه‌ای و روش چند نقطه‎ای تطابق خوبی خواهند داشت.
سطح ویژه ماده (SBET) توسط معادله زیر تعریف می‌شود [12]:

N= عدد آووگادرو  
a= سطح مقطع مؤثر یک مولکول جذب شده بر حسب میلی‌متر مربع
m= جرم نمونه تست شده بر حسب گرم
22400= حجم اشغال شده توسط 1 مول گاز جذب شده در حالت استاندارد بر حسب میلی لیتر
مقدار a برای گازهای مختلف در جدول زیر آمده است:

جدول 1- گازهای مختلف در فرایند جذب [2].

1-7- ایزوترم جذب
جذب معمولاً از طریق ایزوترم‌هایی بیان می‌شود که معادل میزان ماده جذب‎شونده بر روی سطح جاذب است که تابعی از میزان فشار (در مورد گازها) یا غلظت (در مورد مایعات) ماده جذب‎شونده در شرایط دمای ثابت است. بالعکس ایزوترم واجذب به وسیله اندازه‌گیری مقدار گاز واجذب شده حاصل می‌شود. در شکل زیر به صورت شماتیک یک نمودار ایزوترم نشان داده شده است.


شکل 6- ایزوترم جذب و واجذب [13].

ایزوترم‌های جذب را می‌توان به شش گروه طبقه‌بندی کرد. در همه انواع ایزوترم‌های جذب، با افزایش فشار جزئی بخار ماده جذب‎شونده، مقدار ماده‌ای که جذب می‌شود افزایش می‌یابد تا زمانی که یک تک لایه روی سطح به وجود آید. افزایش فشار پس از این نقطه باعث به وجود آمدن بیش از یک لایه روی سطح می‌شود.

2-7- ایزوترم جذب نوع Ι
این نوع ایزوترم که اغلب با نام لانگمیر خوانده می‌شود، به ندرت در مواد غیرمتخلخل دیده می‌شود و برای ترکیباتی که دارای حفره‌های بسیار ریزی هستند (2nm >)، مناسب است.


شکل 7- ایزوترم ایزوترم جذب نوع Ι [13].

3-7- ایزوترم جذب نوع ΙΙ
این نوع ایزوترم برای ترکیبات غیرمتخلخل قابل استفاده است. در نقطه‌ای که با حرف B مشخص شده است، تشکیل تک لایه روی سطح، کامل می‌شود.



شکل 8- ایزوترم جذب نوع ΙΙ[13]

4-7- ایزوترم جذب نوع ΙΙΙ

نوع نمایش داده شده در شکل زیر همواره یک خمیدگی رو به بیرون دارد و نقطه‎ای نظیر B در آن دیده نمی‌شود. این نوع ایزوترم بسیار کم مشاهده می‌شود و متعلق به سامانه‌هایی است که متخلخل نبوده و نیروی جذب در آن‌ها خیلی ضعیف است. هنگامی که سطح جذب با ماده جذب شونده مرطوب نمی‌شود، این نوع ایزوترم را می‌توان مشاهده کرد.



شکل 9- ایزوترم جذب نوع ΙΙΙ[13].


5-7- ایزوترم جذب نوع IV
این نوع ایزوترم برای مواد متخلخل به کار برده می‌شود. در صورت کم بودن نسبت P/P0، شبیه ایزوترم نوع ΙΙ است ولی هنگامی که این نسبت خیلی بزرگ باشد، ماده دارای منافذ بسیار باریک و به صورت مویین است که در این حالت میزان جذب به مقدار قابل توجهی افزایش می‌یابد و ماده جذب‎شونده روی سطح متراکم می‌شود. این نوع ایزوترم اغلب برای کاتالیست‌های صنعتی مشاهده می‌شود و منحنی مربوط برای تعیین توزیع اندازه منافذ استفاده می‌شود.



شکل 10- ایزوترم جذب نوع IV[13].

6-7- ایزوترم جذب نوع V
این نوع ایزوترم بسیار شبیه نوع ΙΙΙ است، با این تفاوت که در مواد متخلخل حاوی مزوحفره دیده می‌شود و جهش منحنی در مقادیر P/P0 بسیار بالاتر روی می‌دهد. این حالت به ندرت مشاهده می‌شود.


شکل 11- ایزوترم جذب نوع V[13].


7-7- ایزوترم جذب نوع VΙ
این نوع ایزوترم پله‌ای است که در مواد غیرمتخلخل با سطح کاملاً یکنواخت دیده می‌شود و شکل منحنی نشان‌دهنده جذب چندلایه روی سطح است.


شکل 12- ایزوترم جذب نوع VΙ[13].

8-7- هیسترسیس جذب و واجذب
ایزوترم‌های نوع Ι ،ΙΙ و ΙΙΙ معمولاً برگشت‌پذیر هستند اما نوع Ι می‌تواند یک هیسترسیس داشته باشد. در نوع VΙ و V نیز هیسترسیس دیده می‌شود.



شکل 13- هیسترسیس جذب و واجذب [13].


هیسترسیس نشان‌دهنده حضور مزوحفره در ماده است و با استفاده از آن می‌توان اطلاعاتی در رابطه با هندسه حفره‌ها به دست آورد. در شکل زیر 5 نوع هیسترسیس با توجه به شکل حفره نشان داده شده است.


شکل 14- انواع هیسترسییس با توجه به هندسه حفره [2].

8- آماده‌سازی نمونه
نمونه‌ها جهت آنالیز معمولاً به صورت پودر با ابعاد نانومتری بوده و این روش قادر به اندازه‌گیری ابعاد حفره 200-0/5 نانومتر و سطوح ویژه حداقل 1 مترمربع برگرم است. مقدار ماده مورد نیاز به اندازه‌ای است که سطح کل آن بیش از 1 متر مربع شود. به طور معمول 0/1 گرم از ماده جهت آنالیز استفاده شده و برای نمونه‌های با سطح کم در حدود 0/2 گرم از ماده مورد نیاز است.
آماده‌سازی نمونه‌ها شامل خشک‌کردن و گاززدایی بوده که برای این منظور می‌بایست نمونه‌ها در دمای ℃190-℃180 و به مدت 10 تا 15 دقیقه در خلأ حرارت داده شوند تا بخارآب، دی‌اکسید کربن یا سایر مولکول‌هایی که ممکن است حجم حفره‌های ماده را اشغال کرده باشند، حذف شوند. سپس نمونه‌ها تا دمای مایع شدن گاز نیتروژن خنک می‌شوند. البته میزان دما و زمان لازم جهت آماده‌سازی، به نوع و مشخصات نمونه بستگی دارد. در مرحله بعد، نمونه در معرض مقدار مشخصی از گاز نیتروژن قرار می‌گیرد و فرصت برقراری تعادل ایجاد می‌شود. با توجه به فشار گاز به هنگام تعادل و با ‌استفاده از رابطه گازها، مقدار گاز جذب‌ شده محاسبه می‌شود. این فرایند چندین بار تکرار می‌شود تا مجموعه‌ای از داده‌های مربوط به حجم گاز جذب شده در فشارهای تعادلی مختلف به دست آید. سطح مقطع مولکول گاز جذب شده (Am) را می‌توان از چگالی مایع آن گاز تخمین زد. با شروع آزمایش، در مرحله اول، ابتدا گاز بر روی ماده جامد به صورت تک لایه می‌نشیند که در این مرحله ماده به 30% حالت اشباع می‌رسد. در مرحله دوم گازها به صورت چند لایه بر روی هم رسوب می‌کنند. همچنین بعضی از تخلخل‌ها در این مرحله شروع به پر شدن می‌کنند که در این حالت 70% حجم ماده پر شده است. در مرحله آخر گاز به طور کامل سطح ماده را پوشانده و همچنین تمامی تخلخل‌ها پر می‌شوند. در اینجا 100% ماده به حالت اشباع رسیده و پر می‌شود.


شکل 15- شماتیکی از فرایند جذب با افزایش فشار گاز [14].


در مرحله آماده‌سازی نمونه، برای محاسبه سطح ویژه جسم لازم است وزن نمونه اندازه‌گیری شود. به این منظور مراحل زیر انجام می‌گیرد:
– یکی از لوله‌های آزمایش را همراه با قفسه و چوب پنبه آن وزن کرده و وزن آن یادداشت می‌شود (WT).
– مقداری پودر به لوله آزمایش اضافه می‌شود و لوله آزمایش حاوی پودر وزن می‌شود (WB).
– لوله آزمایش بعد از گاززُدایی و خنک شدن دوباره وزن می‌شود (WC).
وزن پودر وارد شده به سیستم از رابطه زیر محاسبه می‌شود:

WP=WC-WT

9- روش انجام آنالیز
ابتدا سه لوله آزمایش به مدت 1 ساعت تحت گاز نیتروژن قرار داده می‌شوند تا خشک شوند. سپس لوله‎ها‌ی آزمایش از آون خارج شده و به مدت 5 دقیقه در هوای آزاد قرار داده می‌شوند. یکی از لوله‎ها برای آنالیز و دو لوله دیگر برای کالیبره کردن فشار P0 به کار برده می‌شوند. لوله آزمایش حاوی نمونه در محفظه گاززدایی قرار داده می‌شود. سپس با گذشت 5 دقیقه و خنک شدن، نمونه از محفظه خارج می‌شود. دو لوله آزمایش دیگر با قرارگیری در دستگاه تحت گاز P0 قرار می‌گیرند. محفظه‌ای که عایق شده‌ است، از گاز نیتروژن پر می‌شود و لوله آزمایش حاوی نمونه و لوله دیگر در آن قرار داده می‌شود. سطح نیتروژن باید به طور مرتب چک شود و در صورت نیاز نیتروژن مایع اضافه شود. قبل از شروع آزمایش لازم است نوع ماده، فشار اشباع (mmHg 738.52) ونرخ خلأ به دستگاه داده‌ شود. بعد از اتمام تست، پودر داخل لوله آزمایش خارج می‌شود. سپس لوله با آب و حمام اولتراسونیک شستشو داده‌ شده و در آون با دمای ℃60 خشک می‌شود. در شکل زیر دستگاه نشان داده شده است.


شکل 16- دستگاه آنالیز تخلخل [6].

در روش BET می‌توان از هر نوع گاز خنثی که قابلیت متراکم شدن دارد، استفاده کرد ولی برای انجام یک اندازه‌گیری قابل اطمینان، باید از گازهایی استفاده کرد که اندازه مولکول‌‌های آن کوچک و کروی شکل باشد و در دمای آزمایش به راحتی کنترل شود [6].
گازهای کریپتون، آرگون و نیتروژن انتخاب‎های مناسبی برای این منظور هستند. گاز نیتروژن متداول‌ترین گاز مورد استفاده است زیرا دسترسی به آن معمولاً راحت است، در صورتی که آرگون و کریپتون گران‎قیمت هستند، همچنین میزان خلوص نیتروژن بیشتر از آرگون و کریپتون است [6]. در مواردی که ماده حفرات ریزتری دارد از گاز آرگون استفاده می‌شود زیرا نفوذ آن بهتر است و دقت اندازه‌گیری میکروحفره‌ها افزایش می‌یابد. اگر ماده مورد آزمایش کربن فعال باشد، از گاز دی اکسید کربن استفاده می‌شود. آنالیز توسط گاز دی اکسید کربن زمان کمتری می‌برد و محدود به میکروحفره است.

10- محدودیت‌های روش BET
روش BET یک روش تخمینی است و از این جهت که در آن فرض می‌شود جذب در لایه nام، هنگامی روی می‌دهد که لایه n-1 کاملاً پر شده باشد، مورد انتقاد جدی است. از این‎رو برای رفع این ایراد، لازم است ثابت C با توجه به برخی از پارامترهای تجربی، تصحیح شود. البته انجام این اصلاحات، میزان مساحت سطح محاسبه شده را چندان دچار تغییر نمی‌کند، زیرا هنگامی که نسبت p⁄p0 در محدوده‌ 0.05 و 0.3 قرار دارد، در بیشتر موارد، جذب چند لایه‌ای اتفاق نمی‌افتد. هنگامی که فشار نسبی p⁄p0 بین 0.05 و 0.3 است، داده‌های جذب، تطابق خوبی با معادله BET نشان می‌دهند و در این هنگام معمولاً می‌توان اندازه‌گیری مساحت سطح را با دقت انجام داد. ولی هنگامی که مقدار p⁄p0 بالاتر از حد فوق باشد، پیچیدگی‌هایی ناشی از انجام جذب در بیش از یک لایه یا انجام تراکم مشاهده می‌شود. هنگامی که نسبت p⁄p0 کمتر از حد فوق باشد، در بیشتر موارد، مقدار جذب آن‎قدر کم می‌شود که نمی‌توان اندازه‌گیری را با دقت انجام داد [6].

در مواد متخلخل فقط حفره‌های راه به در اجازه عبور گاز را می‌دهند. اما روش BET سطح حفره‌های راه به در و حفره‌های بسته را اندازه‌گیری می‌کند. اگر نمونه حاوی مقادیر قابل توجهی حفره بسته باشد، روش BET مقدار سطح بیشتری اندازه‌گیری می‌کند که عملاً از مقداری از آن گاز عبور نمی‌کند. پس خطای اندازه‌گیری در این روش بالا است [15].همچنین این روش، یک روش زمان بر است و به اندازه کافی برای اندازه‌گیری سطوح کم، دقیق نیست و این تکنیک برای نمونه‌های پودری با سایز ذره میکرومتری مناسب نیست.

نتیجه‎گیری
از بین روش‎های مورد استفاده در تعیین میزان تخلخل و سطح، روش‎های مبتنی بر جذب به‌ویژه روش BET قابلیت اندازه‎گیری تخلخل‎های باز در اندازه 0/4 تا 50 نانومتر را داشته و همچنین سهولت اندازه‎گیری و قیمت پایین آن از مزایای آن محسوب می‎شود. همچنین این روش این امکان را می‎دهد که از روی نوع ایزوترم جذب حاصل، به نوع، میزان و شکل تخلخل موجود در ماده پی برد. از محدودیت‎های این روش می‎توان به زمان‎بر بودن، دقت پایین این روش برای سطوح کم و نیاز به نمونه‎های پودری اشاره کرد.

کاتالیست چیست؟

پردیس فناوری کیش-طرح مشاوره متخصصین صنعت ومدیریت-گروه شیمی

کاتالیست چیست؟

کاتالیست ماده ­ای است كه سرعت واكنش هاي شيميايي را از طریق کاهش انرژی فعال سازی، افزايش می­دهد بدون اينكه خود در آنها شركت كند. یکی از موارد استفاده کاتالیست­ها، مبدل­های کاتالیستی می­ باشد.

What is catalyst 1

مبدل­های کاتالیستی از دهۀ 70 میلادی با هدف کاهش آلودگی هوا، بر سر راه خروجی موتورهای بنزینی نصب شده اند. جدیدترین و مرسوم ­ترین نوع آنها، مبدل­های سه راهه هستند که اولین نوع آنها سال 1976 در آمریکا برای موتورهای بنزینی اجباری شد. در ایران نیز از سال 1383 نصب کاتالیست روی خودروهای سواری و وانت تولیدی اجباری شده است.

همانگونه که در شکل زیر نشان داده شده است علت انتخاب نام سه راهه برای این مبدل­ها آن است که برای کاهش همزمان سه نوع گاز سمی و آلایندۀ هوا شامل: مونوکسیدکربن(CO) ، هیدروکربن­های حاصل از احتراق ناقص (HC) و اکسید نیتروژن (NOX) و تبدیل آنها به گازهای غیرسمی ، بخار آب(H2O)، نیتروژن (N2) و دی­ اکسید کربن (CO2) مورداستفاده قرار می­ گیرند.

What is catalyst 7

کاتالیست های سه منظوره زمانی حداکثر تبدیل هر سه آلاینده را خواهند داشت که در جریان گازهای خروجی از موتور، نسبت CO به NOX در محدودۀ استوکیومتری باشد. نمودار زیر نشان دهندۀ محدودۀ استوکیومتری می باشد:

What is catalyst 2

گازهای آلایندۀ خروجی از موتور

اصولاً گازهای خروجی از اگزوز شامل: پارافین ها، اولفین­ها، ترکیبات آروماتیک (که هرسه به عنوان هیدروکربن­ های نسوخته شناخته می­ شوند)، بخار آب، منو اکسید کربن، اکسیدهای نیتروژن، اکسیدهای گوگرد، نیتروژن، اکسیژن و دی اکسید کربن می­باشد که از میان آنها سه آلاینده اصلی زیانبار و خطرناک : منواکسید کربن، اکسیدهای نیتروژن و هیدرو کربن­ های نسوخته هستند.

به طور مثال: منو اکسید کربن که گازی است بیرنگ و بی بو، با میل ترکیـبی زیاد که از احتراق ناقـص سوخت های فسیـلی به وجود می­ آید می­تواند تا 250 بار سریعتر از اکسیژن با هموگلوبین خون ترکیب شود که اثرات آن از سردرد تا مرگ می ­باشد. از دیگر زیان­های گازهای خروجی از اگزوز می­توان به تولد نوزادهای ناقص یا انواع سرطان­های ریه و… اشاره کرد.

What is catalyst 3 What is catalyst 4

واکنش­های اکسایش و کاهش

با توجه به آلاینده­های موجود در گازهای خروجی از موتور، هدف تبدیل گازها از طریق واکنش اکسایش و کاهش در کاتالیست­ها به مواد کم ضرر و یا به طور عمده بی ضرر برای محیط زیست و موجودات زنده می­ باشد.

What is catalyst 5

شرایط موثر بر عملکرد کاتالیست

به دلیل آنکه ECU خودروها با وجود کاتالیست کالیبره می­ شود، هر گونه تغییر در کاتالیست و یا حذف آن، اگر چه ممکن است در ابتدا موجبات شتاب بیشتر خودرو را فراهم سازد اما در نهایت منجر به کارکرد نامناسب موتور و افزایش مصرف سوخت خواهد گردید.

علاوه بر این از کاربراتور یا انژکتور در موتور انتظار می­ رود سوخت و هوا را به نسبت درستی مخلوط کند. هرگونه خطا در عملکرد کاربراتور یا انژکتور می­ تواند به طور مستقیم بر استوکیومتری واکنش در سیلندرها تأثیر گذاشته و در نتیجه سبب افزایش میزان آلاینده­ ها گردد.

مواد موجود در سوخت نیز می­ تواند به طور مستقیم بر روی میزان آلاینده­ ها و عملکرد کاتالیست تأثیر گذار باشد. به عنوان مثال گوگرد موجب مسمومیت پایدار در کاتالیست می گردد، بدین صورت که با واکنش با سطح فعال کاتالیست، مانع ایجاد واکنش تصفیه شده و کاتالیست را از کار می اندازد.

با توجه به استانداردهای اروپا (98/69/EC و 8/2002/EC) غلظت گوگرد و سرب برای سوخت بنزین مطابق جدول زیر می باشد:

What is catalyst 6

اکتشاف منابع نفتی در ایران و روش‌های استخراج آن

پردیس فناوری کیش_طرح مشاوره متخصصین صنعت و مدیریت_گروه مهندسی شیمی

فعل وانفعالات تولید نفت

اکتشاف ذخایر نفتی در صنعت نفت مشکل ترین مرحله است. دانشمندان در زمینه علوم زمین از میلیون‌ها سال پیش روی موجودات میکروسکوپی و گیاهان و جانورانی که در اقیانوس‌ها زندگی می‌کردند مطالعه انجام داده‌اند.

این گیاهان و جانوران انرژی خورشید را جذب می‌کردند و اتمهای کربن را ذخیره می‌کردند. وقتی که این جانوران می‌میرند آنها ته دریا شناور می‌شوند و تولید رسوبات و نهشته‌هایی از اجساد می‌کنند. رسوبات در مناطق عمیق و عمیق تر اقیانوسها در معرض فشار بالایی قرار دارند. این نهشته‌ها در معرض گرمای درونی زمین نیز قرار می‌گیرند و اتمهای کربن را به یکدیگر متصل می‌کردند.

روش طبیعی

از این طریق گاز طبیعی و نفت به وجود می‌آید و داخل خلل و فرج و شکاف‌های سنگهای داخل زمین حرکت می‌کنند. این روش طبیعی برای تولید نفت خام است. نفت و گاز طبیعی در داخل تله‌های رسی و در پشت سنگهای متراکم قرار می‌گیرند. این قطره‌های نفتی پس از میلیون‌ها سال در سطح زمین می‌جوشند. در پشت ماسه سنگ‌ها و رس‌ها قرار می‌گیرند.

اشباع نفتی

اشباع نفتی در ماسه سنگ‌ها تقریباً غیر ممکن است و استخراج آن به هزینه بالا احتیاج دارد. زمین‌شناسان از طریق حفاری‌ها در مکان‌هایی که نشانه‌های نفتی وجود دارد به اکتشاف نفت می‌پردازند. تصاویر ماهواره‌ای و ماورای صوتی می‌تواند کمک به ترسیم نقشه‌های زیر سطحی کند. امروزه حتی نرم‌افزارهایی وجود دارد که می‌توان از این تصاویر نقشه‌های سه بعدی تهیه نمود. کامپیوتر‌ها و نرم‌افزارهای مرتبط کامپیوتری می‌توانند بهترین موقعیت را برای حفاری نفتی محاسبه کند.

استخراج نفت

استخراج نفت به مجموعه عملیاتی گفته می‌شود که در طی آن نفت خام به منظور استحصال و بهره‌برداری از آن، به طرق مختلف از داخل زمین خارج و قابل استفاده می‌شود. امروزه زمین‌شناسان با استفاده از دستگاه‌های لرزه‌نگاری موفق به شناسایی میادین نفتی شده و تیم‌های حفاری با حفر چاه نفت شرایط را برای شروع فعالیت تیم‌های استخراج نفت و نصب ادوات مخصوص آنها فراهم می‌آورند. گاز طبیعی و آب شور در اغلب مخازن نفتی در کنار نفت حضور دارند. تفکیک نفت موجود در مخزن با این قبیل ناخالصی‌ها یکی از مهمترین بخش‌های فعالیت استخراج‌کنندگان نفت است.

تاريخچه استخراج نفت

سابقه اکتشاف نفت در ايران به حدود 4000 سال پيش مي‌رسد، ايرانيان باستان به عنوان مواد سوختي و قيراندود کردن کشتي‌ها، ساختمان‌ها و پشت‌بام‌ها از اين مواد استفاده مي‌کردند. نادر شاه در جنگ با سپاهيان هند قير را آتش زد و مورد استفاده قرار داد در بعضي از معابد ايران باستان براي افروختن آتش مقدس از گاز طبيعي استفاده شده و بر اساس يک گزارش تاريخي يک درويش در حوالي باکو چاه نفتي داشته که از فروش آن امرار معاش مي‌کرده است.

روش‌هاي استخراج نفت

پس از عمليات حفر چاه و اصابت آن به مخزن نفت، به دليل فشار زياد موجود در مخزن، جريان نفت به سوي دهانه خروجي چاه سرازير مي‌شود. اين مرحله از استخراج كه عامل آن فشار داخل خود مخزن است به بازيافت اوليه نفت موسوم است. در برداشت اوليه نفت، از انرژي خود مخزن براي توليد نفت استفاده مي‌شود. البته اين بدان معنا نيست كه اگر نفت خود به خود به سطح زمين نيايد، برداشت اوليه وجود نخواهد داشت، بلكه وقتي از پمپ براي بالا آوردن نفت استفاده ميكنيم، در واقع هنوز در مرحله اول برداشت نفت قرار داريم. در اين مرحله انرژي خاصي وارد مخزن نمي‌شود.

شرایط ترمودینامیکی

با افزايش توليد و كاهش فشار، سرعت توليد نيز كاهش مي‌يابد تا اينكه فشار به حدي مي‌رسد كه ديگر نفت خارج نمي‌شود. در اين مرحله ممكن است از 30 تا 50 درصد كل نفت مخزن استخراج شود. مواردی که بر تولید میزان نفت موثر هستند فقط مربوط به فشار مخزن نیست.بلکه محل قرار‌گیری مخرن، دمای داخل مخزن و جنس سنگ‌های آن و…. نیز در میزان تولید نفت و استخراج آن تاثیر گذارند. میزان تولید نفت از روش اولیه به میزان گاز آزاد موجود در مخزن هم بستگی دارد. که هر چه این گاز بیشتر باشد تولید نفت از این روش بیشتر خواهد بود، دلیل این موضوع هم تغييرات حجم گاز در مقابل تغيير فشار بسيار زياد است.

وقتي مخزن تخليه شد و ما نتوانستيم نفت را حتي با پمپاژ از مخزن به چاه و از چاه به سطح زمين انتقال دهيم، در اين صورت استفاده از روشEOR1] از نوع بازيافت ثانويه شروع مي‌شود.كه براي استفاده از اين روش، امروزه در دنيا روش تزريق آب مرسوم است. در اين روش از چاه تزريقي، آب به مخزن تزريق ميشود و از چاه بهره‌برداري، نفت مورد بهره‌برداري قرار مي گيرد. در اين روش، ما با تزريق سيال در سيستم مداخله مي‌كنيم و سيال تزريقي، نفت را به طرف چاه توليدي هدايت مي‌كند.

تزریق گاز

البته به جاي آب، ميتوان گاز نيز تزريق كرد كه به آن فرايند تزريق گاز مي‌گويند. بايد توجه داشت كه استفاده از اين دو روش تزريقي با تزريق آب يا گازي كه به منظور حفظ و نگهداري فشار مخزن انجام مي‌گيرد متفاوت است. نکته قابل ذکر این است که پس از تزریق آب و گاز نفت را به جریان نمی‌اندازند و فقط وظیفه تنظیم فشار مخزن بر عهده این سیالات است.

در حالت ثانويه برداشت زماني فرا مي‌رسد كه، ما ضمن تزريق آب به مخزن،در چاه توليدي با توليد آب مواجه مي شويم. در اين حالت، چون نسبت آب به نفت زياد مي‌شود و توليد در اين صورت بازده اقتصادي ندارد، بايد از روش ديگر براي افزايش برداشت بهره بگيريم. از روش‌هاي مؤثر در مرحله دوم يكي سيلاب‌زني آبي و ديگري سيلابزني گازي يا تزريق گاز است.

روش سیلابزنی

در روش سيلابزني آبي، آب با فشار زياد در چاههاي اطراف چاه توليد نفت وارد مخزن شده و نيروي محركه لازم براي استخراج نفت را به وجود مي آورد. معمولا در اطراف هر چاه نفت چهار چاه براي تزريق آب وجود دارد. در روش سيلاب‌زني گازي، گاز (مانند گاز طبيعي ) با فشار زياد به جاي آب وارد مخزن شده و نفت را به طرف چاه خروجي به جريان مي‌اندازد.

نحوه تزريق گاز شبيه تزريق آب به صورت چاه‌هاي پنجگانه است. در مواردي كه گرانروي نفت خيلي بالا باشد از تزريق بخار آب براي استخراج مرحله دوم استفاده ميشود. تزريق بخار آب، دما را افزايش و گرانروي را كاهش مي‌دهد. در اين روش كه از بخار آب به جاي آب استفاده مي‌شود، با كاهش گرانروي نفت، جريان آن راحت‌تر صورت گرفته و سرعت توليد بالا مي‌رود.

پس از استخراج به كمك روش‌هاي مرحله دوم هنوز هم حدود 30 الي 50 درصد نفت ميتواند به صورت استخراج نشده در مخزن باقي بماند. در اينجاست كه استخراج نفت به كمك روش مرحله سوم صورت گيرد.

روش تزریق مایسلار

يكي از روش‌هاي مرحله سوم، تزريق محلول مايسلار (micellar solution) است كه پس از تزريق آن، محلول‌هاي پليمري به عنوان محلول‌هاي بافر به چاه تزريق مي‌شود. محلول مايسلار مخلوطي از آب، مواد فعال سطحي، نفت و نمك است. در روش‌هاي جديد تهيه محلول مايسلار، نفت، نمك و مواد كمكي فعال سطحي حذف گرديده‌اند. محلول‌هاي مايسلار نيروي تنش سطحي بين آب و نفت را كاهش مي‌دهد.

گرانروي محلول پليمري حدود 2 تا 5 برابر گرانروي نفت است. در حال حاضر از پلي اكريميدها و زيست‌پليمرها به عنوان پليمر در محلول بافر استفاده مي‌شود. مواد فعال سطحي معمولا سولفونات‌هاي نفتي سديم هستند و از لحاظ خواص و ساختار شيميايي شبيه شوينده‌ها مي‌باشند. از الكلها براي مواد كمكي فعال سطحي استفاده مي‌شود.

روش هایی دیگر

 يكي ديگر از روش‌هاي مرحله سوم، روش احتراق زير زميني است. طي اين روش اكسيژن موجود در هوا در زير زمين با هيدروكربن‌ها مي‌سوزد و مقداري انرژي و گاز توليد شده، فشار مخزن بالا مي‌رود. گرما همچنين گرانروي را كاهش داده و جريان نفت راحت‌تر صورت مي‌گيرد. يك روش ديگر مرحله سوم كه اخيرا مورد توجه قرار گرفته است، روش تزريق گاز كربن دي اكسيد است كه جزئي از روش جابجايي امتزاج پذير است.

گاز كربن دي‌اكسيد بسيار ارزان بوده، در نفت نيز حل ميشود و گرانروي ان را كاهش مي دهد. از روشهاي ديگر مرحله سوم انفجارهاي هسته اي در زير زمين است. كه اين انفجارها شكاف مصنوعي در سنگها به وجود مي آورد و جريان نفت را ساده‌تر مي‌كند. به اين‌گونه فرآيندها، مرحله سوم برداشت نف‍ت (Tertiary Oil Recovery) مي گويند.

تاریخچه اکتشاف و استخراج نفت در ایران

ویلیام ناکسی دارسی یک میلیونر استرالیایی، نخستین فردی بود که با روش‌های جدید روز و دستگاه‌های حفاری مکانیکی در ایران به اکتشاف نفت و حفر چاه پرداخت. او ابتدا گروهی فنی را به سرپرستی زمین‌شناسی به نام برلز استخدام و به ایران اعزام کرد. این گروه، پس از بررسی‌های زمین‌شناسی، گزارش رضایت‌بخشی داد. احتمال وجود نفت در حوالی قصرشیرین و شوشتر را زیاد و در دیگر نقاط امیدوار کننده دانست.

استعمار نفت ایران

پس از دریافت این گزارش، دارسی نماینده‌ای به نام ماریوت را در سال 1901 به دربار ایران فرستاد ماریوت امتیاز اکتشاف و استخراج نفت در تمام ایران، به جز پنج ایالات شمالی را از مظفرالدین شاه گرفت. چند ماه پس از امضای قرارداد، حفاری اولین چاه درمحلی به نام چیاسرخ یا چاه سرخ، در شمال غرب قصرشیرین آغاز شد. درتابستان 1903 در عمق 507 متری به گاز و کمی نفت رسید.

چاه دوم

چاه دوم هم در همین ناحیه در عمقی مشابه به نفت رسید. بهره‌دهی این چاه درحدود 175 بشکه در روز بود. دارسی با ارزیابی نتایج دریافت اگر در ناحیه چیاسرخ نفتی بیش از این مقدار هم بیابد به علت دوری از دریا و نبود امکان حمل به بازار مصرف، سودی عاید او نخواهد شد. ناحیه را ترک کرد و به خوزستان روی آورد.

منطقه چیارسرخ درمرزبندی‌های بعدی به دولت عثمانی واگذار شد و اکنون چیاسرخ یک میدان نفتی کوچک درعراق است.درمنطقه خوزستان اولین و دومین چاه حفر شده خشک بودند. در نیمه اول سال 1908 سرمایه شرکت روبه پایان بود و هنوز نفتی کشف نشده بود. روسای شرکت به مسئول عملیات که مهندسی به نام دینولدز بود دستور توقف عملیات را می‌دهد. ولی او که در محل وضع را بهتر ارزیابی کرده بود چند روزی از اجرای دستور خودداری و به حفاری ادامه می‌دهد.

اکتشاف نفت در ایران

درروز پنجم خرداد 1287 شمسی (1908 م) مته حفاری به لایه نفت‌دار برخورد و نفت با فشار از چاه فوران نمود. عمق چاه 360 متر بود. دومین چاه که ده روز بعد به نفت رسید 307 متر عمق داشت با به نفت رسیدن این دو چاه، وجود نفت به مقدار زیاد در ایران به اثبات رسید. پس از کشف نفت در ایران درسال 1909 شرکت سابق نفت ایران و انگلیس تشکیل شد.

از سال 1908 تا سال 1928 تمام نفت تولیدی ایران از میدان نفتی مسجدسلیمان استخراج شد. دراین سال میدان نفتی هفتکل، در سال 1930 میدان نفتی گچساران، درسال 1936 میدان نفتی آغاجاری و درسال 1938 میدان‌های نفتی لالی و نفت سفید کشف گردید. میدان نفت خانه را در عراق، در سال1927 شرکت نفت انگلیس و عراق کشف کرد. نیمی از این میدان درخاک ایران قرار دارد که اکنون نفت شهر نامیده می‌شود. با کشف این هفت میدان نفتی، حوزه مورد قرار داد شرکت نفت سابق ایران و انگلیس به صورت یکی از مناطق مهم نفتی جهان درآمد.

مسجد سلیمان در نفت

از سال 1908 تا سال 1928 تمام نفت تولیدی ایران از میدان نفتی مسجدسلیمان استخراج شد. دراین سال میدان نفتی هفتکل، در سال 1930 میدان نفتی گچساران، درسال 1936 میدان نفتی آغاجاری و درسال 1938 میدان‌های نفتی لالی و نفت سفید کشف گردید. میدان نفت خانه را در عراق، در سال1927 شرکت نفت انگلیس و عراق کشف کرد. نیمی از این میدان درخاک ایران قرار دارد که اکنون نفت شهر نامیده می‌شود. با کشف این هفت میدان نفتی، حوزه مورد قرار داد شرکت نفت سابق ایران و انگلیس به صورت یکی از مناطق مهم نفتی جهان درآمد.

اکتشاف نفت درخلیج فارس در اواخر دهه 1950 آغاز گردید و اولین میدان نفتی بهرگانسر درسال 1960 کشف گردید. دردهه 1960 بیش از ده میدان نفتی در بخش ایرانی خلیج‌فارس کشف گردد.

نفت در دوره معاصرایران

اموراکتشاف و استخراج شرکت ملی نفت ایران در سال 1347 میدان عظیم گازی خانگیران .و در سال 1360 میدان گازی گنبدلی را به ترتیب در غرب و جنوب شهر سرخس کشف کرد. در دهه 60 به دلیلی همزمانی با جنگ ایران و عراق، اکتشاف نفت با رکورد نسبی همراه بود. در این دوره امکانات اکتشاف صرف امور تولید شد و اکثر میدان‌های کشف شده مرتبط با فعالیت‌هایی است که قبل از انقلاب آغاز شده بود.

در دهه دوم بعد از انقلاب آهنگ فعالیت‌های اکتشافی به تدریج سرعت گرفت و امکانات بیشتری تخصیص داده می‌شد. با افزایش فعالیت‌ها در دهه سوم، مقدار نفت کشف شده در این دوره تقریباً دو برابر دوره قبل بود. از جمله مهم‌ترین اکتشافات در این دهه، کشف میدان گازی پارس جنوبی است که جزو بزرگترین میادین گازی کشف شده در جهان است

بیودیزل Biodiesel

پردیس فناوری کیشطرح مشاوره متخصصین صنعت و مدیریتگروه مهندسی شیمی

انرژی یکی از عوامل مهم در زندگی بشر  و توسعه پایدار آن می باشد.سوخت های فسیلی عمده ترین منبع برای تامین انرژی در زمان حال محسوب می شود ؛اما با توجه به محدودیت سوخت های فسیلی و آلودگی های ناشی از آن ،یافتن منابع انرژی جایگزین برای آن ضروری به نظر می رسد . در چند سال گذشته تحقیقات بر روی یافتن منابع انرژی تجدید پذیر و پاک همچون انرژی خورشیدی،انرژی بادی وسوخت هایی هم چون بیودیزل افزایش یافته و به نتایج مفید و موثری هم دست یافته شده است . در این مطلب در پی این هستیم که بیودیزل به عنوان یک سوخت پاک و تجدیدپذیر  را معرفی کنیم .

بیودیزل چیست؟

بیودیزل را می توان با ترکیب شیمیایی هر روغن طبیعی یا چربی با الکل مانند متانول یا اتانول تولید کرد.اغلب در تولید تجاری بیودیزل از متانول به عنوان الکل استفاده می شود.از لحاظ ویژگی فیزیکی  بیو دیزل یک مایع روشن تا زرد تیره است که عملاً غیرقابل مخلوط با آب بوده و  نقطه جوش بالا و فشار بخار پایینی دارد.بزرگترین و مناسب ترین منابع روغن برای تولید بیودیزل از روغن محصولاتی همچون سویا و پالم به دست می آید.در مناطق مختلف جهان بسته به شرایط اقلیمی و خاک به روغن های گیاهی خاصی جهت تولید بیودیزل توجه شده است.  گیاهان روغنی قابل کشت در اقلیم ایران چهار دانه روغنی سویا، گلرنگ، کلرا و بزرک که امکان گسترش کشت آن در مناطق مختلف کشور وجود دارد مناسب است.

مزایای بیودیزل

  • به علت دارا بودن نقطه اشتعال 150 درجه سانتیگرادی نسبتاً غیرقابل اشتعال و بسیار ایمن‌تر از دیزل می باشد.
  • بیودیزل را می توان با هر نسبتی حتی در نسبت  پایین با سوخت های دیزل ترکیب کرد؛این کار موجب افزایش روان شدگی(سایش کمتر موتور) تا 65 درصد می شود .
  • سوخت های بیودیزل تقریبا همان قدرت اسب بخار ی که سوخت های دیزلی تامین می کند را فراهم می کند .
  • مصرف سوخت های بیودیزل در موتور های دیزلی نسبت به سوخت های دیزلی ،هیدروکربن های نسوخته ،ذرات معلق و مونواکسید کمتری تولید می کند.

معایب بیودیزل

  • عدم صرفه اقتصادی
  • مشکلات فرآیندی تولید بیود دیزل
  • تولید NOبیشتر نسبت به سوخت دیزل به دلیل محتوای بالاتر اکسیژن بیودیزل
  • اکسید شدن بیودیزل در معرض هوا

فرآیندهای تولید بیودیزل

همانطور که اشاره کردیم از ترکیب شیمیایی هر روغن گیاهی یا چربی با الکل سوخت بیودیزل تولید کرد ؛ برای تولید بیودیزل سه فرآیند اساسی متداول است:

  • ترنس استری فیکشن کاتالیست بازی روغن
  • ترنس استری فیکشن مستقیم اسیدی روغن
  • تبدیل روغن به اسیدهای چرب و سپس به بیودیزل

تقریبا تمام بیودیزل  از روش   ترنس استری فیکشن کاتالیست بازی روغن تولید می شود؛ زیرا این فرآیند هم از لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه بوده و هم  دما و فشار این واکنش پایین  و دارای بازدهی تولید 98٪ است.  مشکل اصلی این روش، حساسیت کاتالیزورهای قلیایی با خلوص ماده خام است. حضور اسید های چرب آزاد و آب در مواد خام تاثیر قابل توجهی بر واکنش پرتوزیسیون دارند.

فرآیند زیر ترنس استری فیکشن کاتالیست بازی روغن را بیان می کند:

بیودیزل Biodiesel

تولید بیودیزل

بیودیزل Biodiesel

به طور معمول تولید بیودیزل از طریق مراحل زیر صورت می گیرد:

1)مخلوط کردن الکل با کاتالیست

به طور عمده از هیدروکسیدسدیم (سود سوزآور) یا هیدروکسید پتانسیم(پتاس) به عنوان کاتالیست استفاده می شود؛ابتدا  مخلوط الکل / کاتالیست به یک ظرف واکنش بسته و روغن یا چربی اضافه می شود.در این مرحله سیستم به منظور جلوگیری از هدررفت الکل  طور کامل ایزوله  است.

به منظور انجام واکنش  و افزایش سرعت آن ، واکنش را در دمایی بالاتر از  نقطه جوش الکل (حدود 160 درجه فارنهایت) انجام می دهند  .

زمان توصیه شده  برای واکنش 1 تا 8 ساعت می باشد، و در برخی از سیستم ها توصیه می شود  که واکنش در دمای اتاق انجام می شود.

معمولا از الکل اضافی  بمنظور  اطمینان از تبدیل کل چربی یا روغن به استر های آن استفاده می شود. باید نسبت  آب و اسید های چرب آزادی که  در روغن یا چربی وجود دارد   کنترل کرد؛ در صورتی که سطح آب یا سطح  اسید چرب آزاد بیش از حد بالا باشد، ممکن است با تشکیل صابون و جداسازی محصولات جانبی گلیسیرین در پایین دست، مشکل ساز شود.

همین که واکنش کامل شد دو محصول مهم خواهیم داشت که عبارتند از گلیسیرین و بیودیزل که هر یک دارای مقادیر اساسی از الکل اضافی بوده که در واکنش مورد استفاده قرار گرفته است.

2)حذف الکل

هنگامی که فازهای گلیسیرین و بیودیزل جدا شده اند، الکل اضافی موجود در  هر فاز از طریق  فرآیند تبخیر فلاش یا تقطیر حذف می شود. در سیستم های دیگر، الکل حذف می شود و مخلوط  قبل ازاین که  گلیسیرین و استرها جدا شوند خنثی می شود. در هر دو حالت  الکل با استفاده از تجهیزات تقطیر بازیافت می شود و دوباره استفاده می شود.

لازم به ذکر است که باید از جمع شدن آب بر جریان الکل بازیافتی اطمینان حاصل شود

3)خنثی سازی گلیسیرین

گلیسیرین حاصل از ترکیب کاتالیست و صابون مصرف نشده ،توسط اسید خنثی می شود و به عنوان گلیسیرین خام  ذخیره می شود.در برخی موارد نمک تشکیل شده در این فاز برای استفاده به عنوان کود بازیافت و مورد استفاده قرار می گیرد. در بیشتر موارد نمک در گلیسیرین باقی می ماند. آب و الکل برای تولید  گلیسیرین خام 80-88 درصد حذف می شود تا آماده عرضه به عنوان گلیسیرین خام شود. در فرآیند های پیشرفته ، گلیسیرین به میزان 99٪ و حتیبالاتر تقطیر  شده و به بازار لوازم آرایشی و دارویی فروخته می شود.

4)شستشوی متیل استر

گاها پس از جداسازی بیودیزل از گلیسیرین ،میتوان با شست و شوی آرام با آب گرم کاتالیست و صابون باقی مانده خشکانده  و برای انباشت ارسال می شود.در برخی از فرآیند ها وجود این مرحله ضرورتی ندارد.

به طور معمول در انتهای فرآیند تولید ،مایعی زرد کهربایی رنگ با چسبندگی شبیه به گازوئیل  حاصل می شود .

5)کیفیت وثبت محصول

پس از تولید محصول نهایی ، باید کیفیت آن را از ابعاد مختلف مورد بررسی و تجزیه و تحلیل   قرار داد از جمله :

  • واکنش کامل

  • حذف گلیسیرین

  • حذف کاتالیست

  • حذف الکل

  • عدم وجود اسیدهای چرب آزاد

کود شیمیایی چیست؟چگونه تولید میشود؟

پردیس فناوری کیش_طرح مشاوره متخصصین صنعت و مدیریت_گروه مهندسی شیمی

در حال حاضر، کودهای شیمیایی (اصطلاحا کود سیاه و کود سفید) در تامین چیزی در حدود 40 تا 60% از منابع غذایی جهان نقش دارند. کودهای شیمیایی شامل یک یا چند منبع غذایی مورد نیاز گیاهان هستند که می توانند به هر سه صورت فازهای جامد مایع و یا گاز وجود داشته باشند. کودشیمیایی می تواند هم به خاک اضافه شود، هم مستقیم به خود گیاه پاشیده شود (برگ های گیاه) ویا آن را در آب حل کرد و به خاک گیاه اضافه کرد. کودشیمیایی به منظور ارتقاء کیفیت خاک، افزایش میزان محصول و یا ارتقاء کیفیت محصول تولیدی مورد استفاده قرار می گیرد.

قدمت بهره گیری از کود شیمیایی به قرن نوزدهم میلادی بر می گردد. زمانی که با گسترش صنعت کشاورزی، میزان کودهای حیوانی و یا گیاهی مورد نیاز با محدودیت مواجه شد. اولین تلاش ها برای تولید کود شیمیایی در مقیاس صنعتی از استخراج پتاسیم از معادن آلمان در سال 1860 شروع شد که در حدود همان سال ها نیز اولین واحد تولید کود شیمیایی فسفات از فسفات اوره در مقیاس تجاری نیز شکل گرفت.

کود های غیر ارگانیک را می توان به سه دسته کلی نیتروژنه فسفاته و پتاسه تقسیم کرد:

1- کودهای نیتروژنی یا ازته یا اصطلاحا کود سفید (N) :

کود شیمیایی سفید حاوی عنصر نیتروژن به شکل نیترات است که این عنصر برای رشد بسیاری از گیاهان لازم و ضروری می باشد و از این جهت از این کود می توان به منظور کمک به رشد طیف وسیعی از گیاهان استفاده کرد. قابلیت انحلال خیلی خوبی دارد و به راحتی در آب حل می شود و به سرعت در دسترس گیاه قرار می گیرد.

کود سفید

برخی از کود های نیتروژنه عبارتند از:

چگونگی تولید:

این کود ها اغلب از گاز طبیعی به دست می آیند.در طی چندین مرحله گاز طبیعی، به ویژه متان، با نیتروژن موجود در هوا ترکیب می شود تا بتوان کود های نیتروژنه تولید نمود. توجه نمایید که 80٪ از گاز طبیعی برای ساخت کود های نیتروژنه استفاده می شود. این در حالیست که تنها 20٪ از گاز برای فرایند های گرمایشی و تولید برق مورد استفاده قرار می گیرد

با کمک این گاز دو ماده اساسی نیترات آمونیوم و اوره تولید می شود  و سپس با اضافه کردن انواع مختلفی از افزودنی ها می توان کود های نیتروژنه ی مختلفی تولید نمود. به عنوان مثال برای ساخت کود کامل از افزودنی فسفر و پتاسیم استفاده می شود.  از افزودنی دولومیت برای تشکیل CAN استفاده می شود و یا با مخلوط نمودن اوره و محلول نیترات آمونیوم می توان UAN را تولید نمود 

2- کودهای فسفاته یا اصطلاحا کود سیاه (P) :

بعد از کودهای نیتروژنی ، این نوع از کودهای شیمیایی پرمصرف ترین نوع کود در جهان محسوب می شوند. این ترکیبات برای رشد مناسب ریشه های گیاه ضروری هستند. به افزایش بازده برداشت محصول کمک می کنند و مقاوت گیاهان را در برابر انواع بیماری ها افزایش می دهند. کود شیمیایی سیاه عنصر فسفر را برای انواع گیاهان اعم از گلدانی، درخت و زراعی تامین می کند. 

کود سیاه

برخی کود های فسفاته عبارتند از:

چگونگی تولید:

کود های فسفاته با اسیدیته نمودن سنگ های فسفاته تولید می شوند. باید توجه نمود که سنگ فسفات به خودی خود محلول نیست و بنابراین نمی تواند فسفر را در اختیار گیاه قرار دهد. بسیاری از منابع فسفر ، رسوبات موجود در کف اقیانوس ها هستند که بعداً توسط طغیان زمین افزایش یافته اند. این رسوبات می توانند حاوی مواد معدنی مختلفی باشند ، بنابراین آلودگی این سنگ ها به فلزات سنگین مانند کادمیوم از دیگر مسائلی است که باید به آن توجه نمود.

منابع دیگر سنگ فسفات از ذخایر سنگ آذرین ، به دست آمده از گدازه های مذاب آتشفشان ها می باشد. این منبع حاوی آلاینده های کمتری می باشد. معدن Yara در فنلاند، منبع خوبی برای به دست آوردن این نوع از سنگ های فسفاته به حساب می آید.

همانطور که گفته شد، این سنگ ها با اسید هایی مانند فسفریک، سولفوریک و یا نیتریک پردازش می شوند.

استفاده از هر کدام از اسید های ذکر شده، مزایا و معایب خاص خود را دارند. به عنوان مثال استفاده از اسید سولفوریک کود های فسفره با غلظت پایین تولید می کند، از جمله این مواد می توان به سوپر فسفات ساده اشاره نمود.

با این حال استفاده از اسید فسفریک می تواند غلظت های بالاتری از این مواد را تولید نماید.

استفاده از اسید نیتریک نیز تقریبا پسماندی از خود به جای نمی گذارد و دو کود تولید می کند:

1- نیترفسفاتها که برای تولید کودهای کمپلکس NPK مانند YaraMila با پتاسیم ترکیب می شود.

2-کلسیم نیتراتکه از ترکیب اسید نیتریک با کلسیم موجود در سنگ فسفات به دست می آید.

باید توجه نمود که محدودیت استفاده از اسید نیتریک به گونه است که هنگام استفاده از آن مقدار فسفات موجود در کود نمی تواند از مقدار نیتروژن بیشتر باشد.

 

تصفیه آب

پردیس فناوری کیشطرح مشاوره متخصصین صنعت و مدیریتگروه مهندسی شیمی

مقدمه

تصفیه آب توسط بشر سابقه طولانی و قدیمی دارد. مورخین بر این عقیده هستند که سابقه تصفیه آب به  حدود دو هزار سال پیش از میلاد مسیح می رسد.این مراحل تصفیه ای شامل جوشاندن و صاف کردن آب بوده است. وسایل اولیه تصفیه آب در منازل افراد مورد استفاده قرار می گرفت و تا حدود سده نخست میلادی هیچ نشانه ای دال بر وجود عملیات تصفیه ای بر روی آب مصرفی جامعه وجود نداشت . برخی از آبراه های رومیان به حوضچه هایی متصل می شد که در آن ها عمل ته نشینی آب صورت می گرفت و مجهز به کانال آبگیر شنی بود.این آبراه ها دارای تعدادی شیر بودند که برای مصرف عمومی توسط مردم مورد استفاده قرار می گرفتند.در شهر ونیز که بر روی جزیره ای بدون آب شیرین قرار گرفته است ،آب حاصل از بارندگی از طریق حیاط ها و بام ها که متصل به آب انبار های بزرگ بودسرازیر میشد ودر مسیر حرکت خود از فیلترهای شنی عبور میکرد.اولین نوع از این آب انبارها در حدود پنج قرن پس از میلاد مسیح برای تهیه آب جهت مصارف خصوصی و عمومی ساخته شد. این آب انبارها حدود 13 قرن مورد استفاده قرار گرفت .در قرون وسطی عملیات تصفیه آب  دچار رکود گردید تا این که  دوباره در قرن18 مورد توجه قرار گرفت .در فرانسه وبریتانیا امتیازاتی انحصاری برای وسایل صافی کردن صادر گردید.در آغاز سده 19 میلادی تصفیه منابع آب برای مصرف عموم در مقیاس بزرگ آغاز گردید.شهر بیزلی اسکاتلند به عنوان نخستین شهری  که آب مصرفی آن مورد تصفیه قرار گرفت شناخته می شود؛سیستم تصفیه آب بر پایه ی تهنشین سازی و سپس فیلتراسیون بود .به تدریج در اروپا استفاده از این سیستم متداول گشت و در پایان قرن 19 میلادی بیشتر منابع اب شهری فیلتر می شد.نرم کردن آب سخت در قرن 19 در اروپا انجام میگرفت .اما تا آغاز قرن بیستم میلادی برای مصارف عمومی آب گسترش نیافت .ظرفیت ذغال برای جداسازی مواد آلی محلول در آزمایش های مربوط  به فیلتراسیون مورد توجه قرار گرفت ،اما برای مصرف عمومی آب  استفاده نشد .اصلاح این ماده و تبدیل آن به کربن فعال همراه با استفاده آن در واحد های تصفیه آب اخیرا مورد استفاده قرار گرفته است.همانطور که استفاده از غشاهای مصنوعی برای عملیات  فوق فیلتراسیون و جداسازی مواد معدنی محلول به تازگی انجام شده است.پیشرفت های انجام شده در فرآیندهای تصفیه آب در طول قرن حاظر از آن چه که قبلا در طی تمام تاریخ رخ داده بیشتر است. به استثنای چند مورد فرآیندهای تصفیه بدون اتکا به اطلاعات علمی در مورد اصول عملکردشان و تنها با وسایل اندک برای ارزیابی کمی میزان تاثیر آن ها توسعه یافته اند .فهم مبانی علمی سبب بهترشدن فرآیندها و توسعه جامع تر وسایل و افزایش کل راندمان راهبردی تصفیه آب گردیده است.

روش های تصفیه آب

روش های حرارتی ،غشایی و هیبریدی سه روش متداول شیرین سازی آب در دنیا هستند.با توجه به وجود نیروگاه های  متعدد برق و سواحل طولانی در مناطق جنوبی کشور و مزایای روش هیبریدی،بهترین گزینه برای تولید آب شیرین در این مناطق استفاده از روش هیبریدی است . به اختصار درزیر هر یک از سه روش مذکور را  معرفی میکنیم:

1-فرآیندهای حرارتی شیرین سازی آب

در این فرایند با استفاده از انرژی حرارتی آب شور تبخیر و سپس بخار تولید شده را تقطیر و به آب تقریبا خالص  تبدیل می شود.با توجه به این که در این روش آب مقطر تولید می شود در صورت نیاز طی فرآیند تصفیه ی تکمیلی ،به این آب املاحی اضافه می شود تا به آب قابل شرب یا آب قابل مصرف تبدیل شود.فرآیندهای حرارتی نسبت به سایر فرایندها به انرزی حرارتی بیشتر نیاز دارد اما برق کمتری مصرف می کند.منبع این حرارت ،بخار آبی است که میتواند  مستقیما توسط سوزاندن سوخت یا با استفاده از حرارت مازاد نیروگاه های برق تولید شود.

یکی از مزایای آب شیرین کن های حرارتی این است که می توان با تاسیس این  واحدها کنار نیروگاه های برق، از حرارت تلف شده در نیروگاه ها برای تبحیر آب استفاده کرد که به آن واحد تولید هم زمان برق و آب گفته می شود.در این صورت بدون نیاز به انرژی حرارتی جدید ،بازده حرارتی افزایش و هزینه نمک زدایی کاهش می یابد.

فرآیندهای حرارتی تصفیه آب

2-فرآیند های غشایی

از قرن هجدهم مفهوم غشا شناخته شده است اما تا پایان جنگ جهانی دوم  در بیرون از آزمایشگاه این واژه خیلی کم مورد استفاده قرار گرفت .در زمان جنگ اروپا ذخایر آب آشامیدنی به خطر افتاد به همین دلیل از فیلتر غشا برای تست ایمنی مورد استفاده قرار گرفت. با توجه به  عدم اطمینان  و همچنین هزینه های بالا موجب گشت  که از غشا به طور گسترده ای استفاده نشود .اولین استفاده از غشا در مقیاس وسیع در استفاده از فن آوری میکرو فیلتراسیون  و تصفیه به طور پیشرفته ای بود از سال 1980 این فرایند جداسازی همراه الکترودیالیز در کارخانجات بزرگ  و امروز نیز در شرکت های بزرگ از آن استفاده می کنند .این فرآیند در سال های اخیر پیشرفت وسیعی داشته است.سابقه استفاده از غشا برای صافی کردن به اوایل قرن بیستم باز میگردد. در دهه سوم قرن بیستم غشاها برای جداسازی خالص سازی  ویا غلیظ سازی محلول ها به ویژه سیال های حاوی میکرووار گانیزم مورد استفاده قرار گرفت .سیر تکامل این  پدیده با انجام پژوهش های متعدد بر روی انواع غشاها  و شناخت فرآیند به گونه ای ادامه یافت که اکنون این فرآیند یکی از روش های اصلی شیرین سازی آب محسوب می شود.

فرآیند غشایی به شیوه های فیزیکی برای جداسازی  حلال از نمک های محلول در آن با استفاده از غشاهای نیمه تراوا اطلاق می شود. در این فرآیندها آب شور با اعمال فشار  از غشاهای نانومتری عبور داده می شود .این غشاها مانند یک فیلتر عمل می کنند  وبا جدا کردن ذرات ناخالصی موجود در آب ،آن را شیرین می کند .آب تولیدی در این فرآیند کیفیتی نزدیک به آب شرب دارد .

در یک فرآیند غشایی به طور معمول دوفاز به وسیله فاز سوم که غشا می باشد از یکدیگر جدا می شوند. غشا تعیین کننده پدیده انتقال جرم است. هر کدام از دو فاز به صورت محلولی از جزهای مختلف می باشد که برخی از این جزء های عبوری مخفی و دیگری تهی میگردد.

فرآیند های غشایی

دو ویژگی اصلی در انتقال که توسط غشا اعمال می شود

1- نفوذپذیری یا تراوایی

2- انتخاب گری یا گزینش پذیری

مزایای فرآیند های غشایی

1-صرفه جویی در مصرف انرژی به دلیل  عدم تغییر فاز

2-کاهش فضای موردنیاز به علت کم حجم بودن مدول های غشایی

3-سریع تر بودن فرایند به دلیل نازک بودن غشا و بالا بودن سرعت انتقال جرم در آن

4-توانایی انجام در دمای پایین که مزیت بالایی برای محلول های حساس به گرما است.

5-پایین بودن هزینه سرمایه گذاری در مقایسه با سایر روش ها در سطح جهانی

6- سهولت در گسترش دادن سیستم

3-روش های هیبریدی

در روش هیبریدی سعی شده است که با ترکیب روش های حرارتی و غشایی،از مزایای هر کدام استفاده شود .از جمله مزایای این روش میتوان به موارد زیر اشاره کرد:

1-اطمینان از تولید آب در مواقعی که به دلیل خارج از مدار بودن بخشی از نیروگاه امکان استفاده از فرآیند حراری نیست،در این مواقع از روش های غشایی برای تولید آب استفاده می شود.

2-کاهش چشم گیر املاح افزودنی در فرایندهای حرارتی به دلیل امکان ترکیب آب تولیدی از فرآیندغشایی با آب تولیدی از فرایند حرارتی.

3-دمای پایین ترآب و پساب تولیدی در روش هیبریدی نسبت به روش حرارتی.

4-بهره گیری از برق مازاد در شبکه برای فرآیند غشایی در مواقعی که نیاز به آب ضروری است.

از این روش در کشورهای حاشیه خلیج فارس بسیار استفاده شده است. واحد نمک زدایی جده ،الجبیل و ینبوع در عربستان سعودی و فجیره در امارات متحده عربی از این نوع هستند. در کشور ما نیز مدتی هست که استفاده  از این روش در دستور کار قرار گرفته است.

مراحل  تصفیه آب

1-هوادهی

اجرام آلی موجود در فاضلاب در مخزن هوادهی با باکتری های هوازی که به طور معلق وجود دارند در تماس قرار میگیرند .محیط هوازی مخزن هوادهی با استفاده از هواده های عمقی یا هواده های مکانیکی سطحی ایجاد می شوند که علاوه بر این عملکرد اختلاط فاضلاب را نیز ایجاد می کند.بعد از گذشت زمان مشخصی مخلوط سلول های جدید و قدیمی به داخل تانک ته نشینی جایی که سلول ها از پساب تصفیه شده جدا می گردند هدایت می شود.یک بخش از سلول های ته نشین شده جهت به دست آوردن غلظت مناسب و دلخواه ارگانیزم ها در مخزن هوادهی  به این راکتور بازگردانده می شوند و بخش دیگر آن از سیستم خارج می شود .

هوادهی

2-ته نشینی

ته نشینی عبارت است از جداسازی ذرات معلق از آب سنگین تر می باشد. از این  واحد به طور وسیعی در تصفیه فاضلاب استفاده می شود . از ته نشینی جهت حذف دانه ،حذف اجرام ویژه در مخزن  ته نشینی اولیه ،حذف لخته های بیولوژیکی در مخازن ته نشینی لجن فعال و حذف لخته های شیمیایی زمانی که لخته سازی شیمیایی صورت می گیرد استفاده می شود.

ته نشینی

3-ضدعفونی کردن

پس از ته نشین شدن فاضلاب در مخزن ته نشینی ثانویه و پیش از وارد نمودن آن به منابع طبیعی آب باید به میکروارگانیزم های بیماری زا از قبیل باکتری ها، ویروس ها،کیسه های آمیبی موجود در آن ازبین رود ضدعفونی فاضلاب با استفاده از مواد شیمیایی ، عوامل فیزیکی،وسایل مکانیکی و تابش اشعه انجام می پذیرد.

ضدعفونی کردن

4-نگه داری و هضم لجن اضافی

لجن مازاد فرآیند بیولوژیکی لجن فعال توسط واحد پمپاژ لجن برگشتی  به این مخزن  منتقل می گردد تا با یک زمان توقف طولانی لجن  مذکور هجاضم و تغلیظ می گردد این لجن در دوره های هر چند ماه یک بار تخلیه و بیرون شهر منتقل می گردد.

اسید و باز

پردیس فناوری کیش-طرح مشاوره متخصصین صنعت ومدیریت-گروه شیمی

مقدمه

در جهان میلیون‌ها مادهٔ شیمیایی وجود دارد. بعضی از آنها دارای خاصیت اسیدی و بعضی دیگر دارای خاصیت بازی هستند.شناخت ترکیبات اسیدی و بازی از یکدیگر اهمیت ویژه ای دارند. مواد اسیدی و بازی هر کدام دارای ویژگی های منحصر به فردی هستند که در ادامه به بیان این ویژگی ها خواهیم پرداخت.

معرفی اسید وباز

برای اسید و باز تعاریف متعددی بیان شده است که به اختصار به بررسی هر کدام میپردازیم:

تعریق اسید وباز از دیدگاه آرنیوس

در دهه 1890 میلادی شیمی دانی به نام آرنیوس طی آزمایشات و مطالعات خود حول رسانایی و برقکافت ترکیبات محلول در آب ، تعریفی از اسید و باز به صورت زیر را ارائه کرد:

اسید وباز آرنیوس

  • محلول های آبی  اسید و باز هر دو رسانای جریان الکتریکی  هستند .
  • از دیدگاه آرنیوس اسید ماده ای است که هنگام حل شدن در آب یون هیدروژن +(H(aq) تولید یا آزاد می کند.

HCL(g) → H(aq)++CL

  • از این دیدگاه باز (قلیا) ماده ای است که هنگام حل شدن در آب یون (OH(aq)  تولید یا آزاد می کند.

  +KCL(s) → OH(aq)+K

ایرادات دیدگاه آرنیوس درباره اسید و باز

ایراد مدل آرنیوس این بود که اسید وباز را به محیط آبی محدود کرده بود در حالی که یک اسید و یک باز در میحیط غیر آبی و در فاز غیر محلول میتواند اثر یکدیگر را خنثی کند.

تعریق اسید وباز از دیدگاه لوری-برونستد

در دهه 1920 یوهان برونستد و توماس لوری تعریفی نوین از اسید و باز را به صورت زیر ارائه کردند :

اسید وباز لوری برونستد

  • اساس این نظریه بر انتقال پروتون در واکنش ها می باشد.
  • بر طبق این نگرش اسید ماده ای است که طی واکنش ،پروتون (+H) از دست می دهد  .
  • بر طبق این نگرش باز ماده ای است که طی واکنش ، پروتون (+H) بگیرد.
  •  به اسیدی که نسبت به باز لوری – برونستد مربوط به خود، یک پروتون (H+)  بیش تر دارد،اسید مزدوج گویند.
  •  به بازی  که نسبت به اسید لوری – برونستد مربوط به خود، یک پروتون (H+)  کمتر دارد،باز مزدوج گویند.

            4-2 GHSO4 (aq)+HPO (aq) H2PO3–  (aq)+SO

تعریق اسید وباز از دیدگاه لوییس 

در سال 1923 شیمیدان مشهور آمریکایی ،گیلبرت لوویس نظریه ای نوین در مورد اسید و باز ارائه کرد؛ این دیدگاه نسبت به دو دیدگاه دیگر جامع تر و کامل تر می باشد و به صورت زیر تعریف می شود.

  • مولکولی که بتواند جفت الکترون غیر پیوندی ازمولکول دیگری دریافت کند اسید محسوب می شود.
  • مولکولی که طی فرآیند ،جفت الکترون غیر پیوندی آزاد میکند باز محسوب می شود.

(پیوند کوئوردینانس کوالانسی) A—B   →(باز لویس دهنده الکترون)B+(اسیدلویس پذیرنده الکترون)+A

خواص اسیدی

  • ترش مزه
  • بازها را خنثی می‌کنند.
  • شامل هیدروژن (H) هستند که می‌تواند با یک فلز جایگزین شود.
  • رنگ شناساگرها را تغییر می دهند.

خواص بازی

  • بازها مزه تند و تیز و تلخ می دهند.
  • اسیدها را خنثی می کنند.
  • شامل ترکیبی از اتم های اکسیژن و هیدروژن هستند که هیدروکسیل (OH) نامیده می شوند.
  • رنگ شناساگرها را تغییر می دهند.

عامل PH

PH یک کمیت لگاریتمی است که میزان اسیدی یا بازی بودن مواد شیمیایی مختلف را مشخص میکند . شاخص مورد استفاده محدوده‌ای بین ۰ تا ۱۴ دارد. موادی که PH پائین‌تر از ۷ دارند اسید‌، آنهایی که PH مساوی ۷ دارند خنثی و آنهایی که PH بالاتر از ۷ دارند را باز می‌نامند.موادی که PHنزدیک به صفر دارند اسید قوی و موادی که PHنزدیک به 14 دارند باز قوی محسوب می شوند.در زیر PHبرخی ترکیبات مهم ذکر شده است:

PHترکیبات

شناساگر های اسد و باز

اغلب شناسایی اسید وباز با تست کردن مزه آن میتواند برای سلامتی انسان خطراتی داشته باشد. یکی از راه حل هایی که به واسطه آن میتوان اسیدی یا بازی بودن یک ماده را شناسایی کرد شناساگرها هستند .شناساگرها در محیط‌های اسیدی یا بازی به رنگ‌های متفاوتی درمی آیند. از جمله شناساگرهای معروف می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • گلبرگ گل سرخ
  • کاغذ تورنسل (لیتموس) که از درخت لیتموس به دست می‌آید.
  • محلول فنول فتالئین (که اگر در یک محلول بازی ریخته شود به سرعت رنگ محلول را ارغوانی می‌کند)
  • محلول متیل اورانژ (متیل نارنجی)
  • محلول متیلن بلو

در جدول زیر نحوه تغییرات رنگ چند شناساگر در محیط های مختلف ذکر شده است :

شناساگر محیط خنثی محیط اسیدی محیط بازی

برم تیمول آبی

سبز

زرد آبی

متیل نارنجی 

نارنجی قرمز زرد

کاغذ لیتموس

زرد قرمز آبی

عصاره کلم قرمز

آبی مایل به بنفش قرمز سبز

فنل فتالئین

سفید بیرنگ قرمز ارغوانی

شیرین سازی گاز

پردیس فناوری کیشطرح مشاوره متخصصین صنعت و مدیریتگروه مهندسی شیمی

مقدمه

گازهای طبیعی که از جمله سوخت های فسیلی با آلایندگی زیست محیطی بسیار اندک (در مقایسه با سایر سوخت های فسیلی )هستند،از اهمیت ویژه ای در کشورهای نیازمند به انرژی برخوردار هستند؛در جهان امروز تولید و توزیع گازهای طبیعی نقش بسزایی در  اقتصاد جهانی ایفا می کنند.

گازهای طبیعی به دو صورت تولید می شوند:

1)به صورت مستقیم از ذخایر زیر زمینی گازی

2)به صورت گاز همراه بانفت از مخازن نفتی

این گازها معمولا حاوی ترکیبات اسیدی نظیر دی اکسید کربن (CO2)، سولفید هیدروژن(H2S)و مقادیر اندکی از سولفید کربونیل(COS)،دی سولفنید کربن(CS2) و مرکلاپتانها(RSH) می باشند.

گاز یا نفت تولیدی بسیاری از چاه ها که شامل ترکیبات اسیدی می باشد را گاز ترش(Sour Gas) و یا نفت ترش (Sour Oil) می نامند.عملیاتی که درطی آن گازهای ترش از نفت یا گاز جدا می شود عملیات شیرین سازی نامیده می شود.این فرآیند در پالایش گازها در پتروشیمی کاربرد فراوان دارد.

ضرورت جداسازی ناخالصی ها از گاز

جداسازی ناخالصی های درون گازها و مايعات از نقطه نظر ايمني، كنترل خوردگی، تنظيم تركيب استاندارد محصولات گاز و مايع، پرهيز از تشكيل هيدرات در دماه اي پايين، كاهش هزينه هاي تقويت فشار گاز، جلوگيری از مسموميت كاتاليزورهای كارخانجات دريافت كننده محصولات گاز يا مايع و بالاخره رعايت حد مجاز انتشار مواد آلاينده محيط زيست، الزامی مي باشد. علاوه بر تركيبات هيدروكربونی سنگين و بخار آب، گاز طبيعی در اغلب موارد حاوی تركيبات مضری و تركيبات گوگردی  بوده و جداسازی آنها تا حد مطلوب ضروری می باشد . گازهای CO2 ،H2S نظير اسيدی تركيبات بسيار خورنده و سمی بوده و به تجهيزات و محيط زيست صدمات جدی وارد می سازند . با آب تركيباتی نظير اسيد سولفوريک و اسيدكربونيک توليد می گردد . از اين CO2 و  H2S از تركيبات رو، به آنها گازهاي اسيدی  اطلاق می شود.

روش های شیرین سازی

1)جذب شیمیایی(Chemical Absorption)

در این فرآیند حلال شیمیایی ترکیبات اسیدی را طی یک عملیات جذب در فشار کم و دمای بالا از گاز خوراک جدا کرده و سپس حلال غنی شده از گازهای اسیدی در یک فرآینددفع در دمای بالا و فشار کم احیا می گردد.رایج ترین فرآیند جذب شیمیایی «شیرین سازی آمین» می باشد.

آلکلانو آمین ها (یا به عبارت ساده تر آمین ها) ترکیباتی با پایه های ضعیفی می باشند که باز گاز های اسیدی تولید کمپلکسهای نمکی می کنند. این کمپلکس های نمکی در فرآیند دفع در دمای بالا و فشار پایین شکسته می شوند و در نهایت آمین احیا می گردد.

فرآیند شیرین سازی با آمین ها بسیار ساده است؛ گاز ترش در یک برج جذب با محلول آمین تماس داده می شود و در دمای پایین  و فشار بالا گاز های اسیدی با آن واکنش می دهند . محلول آمین حاوی گازهای اسیدی در یک فرآیند تقطیری احیا شده دوباره مورد استفاده قرار می گیرد.گازهای اسیدی  تولید شده از فرآیند احیا یا برای سوزاندن به مشعل هدایت می شود و یا در صورت محدودیت های زیست محیطی به سیستم بازیافت گوگرد هدایت    می شوند.در شکل زیر یک واحد شیرین سازی آمین مشاهده می کنید:

Chemical Absorption

انواع مختلفی از حلال های آمین وجود دارد که به صورت مختصر هر کدام را معرفی  و مزیت و معایب آن را  بیان می کنیم:

  • منو اتانول آمین MEA

منو اتانول آمین اولین حلالی است که در فرآیند شیرین سازی گازها مورد استفاده قرار گرفته است و  از آن همچنان استفاده می شود.محلول 15% وزنی آن بسیار رایج می باشد.

       مزایا استفاده از MEA

  1. سرعت واکنش بسیار بالا
  2. پایداری شیمیایی خوب
  3. قیمت مناسب

      معایب استفاده از MEA

  1. نیاز به بخار آب وسوخت (Utilities) زیادی دارد
  2. قابلیت جداسازی مرکاپتان را ندارد.
  3. در جذب H2S و COبه یک صورت عمل می کند و قابلیت انتخابی ندارد.
  4. به علت سبک و فرار بودن مقدار قابل توجهی از آن در اثر تبخیر شدن هدر می رود.
  5. در صورت حضور اکسژن به ترکیبات غیر قابل احیا تجزیه می گردد.
  6. در صورت وجود ترکیبات گوگردی COS و CS2 به ترکیبات خورنده ای تبدیل می گردد که غیر قابل احیا می باشد.
  •  دی اتانول آمین DEA

استفاده از  محلول DEA  در شیرین سازی گاز متداول است.فرآیند شیرین سازی با DEA مشابه فرآند شیرین سازی با MEA است با این تفاوت که در فرآین شیرین سازی با DEA نیازی به استفاده از  Reclaimer  نمی باشد.

    مزایا استفاده از DEA

  1. میزان افت آمین در اثر تبخیر کم است .
  2. وجود CSO و CS2 باعث تجزیه این حلال نمی گردد.
  3. به خوبی مرکاپتان را جذب می کند .
  4. پایداری شیمیایی بسیار خوبی دارد.
  5. هیدروکربن ها را به میزان بسیار کمی جذب می کند.
  6. نیاز به استفاده از Reclaimer ندارد.

   معایب استفاده از DEA

  1. سرعت واکنش کمتر نسبت به MEA
  2. در صورت تماس با اکسیژن به صورت برگشت ناپذیر تجزیه می گردد.
  3. نیاز به بخار آب و  سوخت زیادی دارد.
  4. قابلیت انتخاب COو H2S ندارد.
  • متیل دی اتانول آمین MDEA

آمین نوع سوم  MDEA فاقد گروه های فعال هیدروژن- نیتروژن در ساختار مولکولیش می باشد.به همین دلیل دارای یک ساختار شیمیایی پایدار و قابلیت انتخابی برای جذب می باشد. عامل اصلی تجزیه آمین نوع اول و دوم وجود گروه هیدروژن – نیتروژن فعال می باشد.آمین تجزیه شده معمولا بسیار خورنده می باشد.این پایداری آمین نوع سوم این امکان را می دهد که از غلظت های بالای آن (تا 50%) بدون توجه به شکل خوردگی بتوان استفاده کرد .

مزایای استفاده از MDEA

  1. صرفه جویی در انرژی
  2. افزایش ظرفیت
  3. قابلیت انتخابی بالا
  4. کم شدن شکل خوردگی

2)جذب فیزیکی ( Physical Absorption)

در این روش از حلال های آلی جهت جذب گازهای اسیدی به طور فیزیکی و بدون انجام واکنش شیمیایی استفاده می گردد .در این روش ،جداسازی گازهای اسیدی مانند H2S و COبستگی به میزان حلالیت آن ها در حلال های آلی دارد و هر چه میزان فشار جزئی گازهای اسیدی بالاتر و دمای عملیات کمتر باشد جداسازی بهتر صورت می گیرد.احیا حلال مصرف شده نیز معمولا از طریق کاهش فشار در مخازن فلاش و استفاده از بخار آب یا یک گاز بی اثر در یک ستون دفع (Stripping)  انجام می شود.

فرآیندهای فیزیکی متفاوتی برای جداسازی گازهای اسیدی از گاز طبیعی وجود دارند که از جمله آنها فرآیند سلکسول و فرآیند رکتیسول می باشد که به اختصار هر یک را توضیح می دهیم:

  • فرآیند سلکسول( Selexol Process)

در این فرآیند از حلال فیزیکی سلکسول کاربید(Carbide Selexol) که از دی متیل اتر پلی اتیلن گلایکول   {CH3(CH2CH2O)nCH3} ساخته شده استفاده می گردد.در این فرآیند حلال میتوان هم به صورت انتخابی و هم به طور همزمان ترکیبات گوگردی ،در اکسید کربن ،آب و ترکیبات آروماتیک (BTEX)را جدا کند.گاز خوراک قبل از ورود به واحد سلکسول باید آبزدایی شود.

Selexol Process

مزایای فرآیند سلکسول

  1. در این روش از آن جایی که واکنش شیمیایی صورت نمی پذیرد،میزان افزایش دمای حلال در اثر جذب نسبت به روش شیمیایی کمتر می باشد.
  2. ویژگی آبدوستی زیاد حلال سلکسول باعث می گردد که گاز شیرین شده خروجی از برج جذب بسیار خشک باشد.
  3. امکان انجام فعالیت در فشار کم هم ممکن است.
  4. امکان استفاده از فولاد کربنی در ساخت تجهیزات به دلیل این که این فرایند به صورت محلول در آب استفاده نمی گردد و از نظر شیمیایی خنثی است .

معایب فرایند سلکسول

  1. کاربرد موثرتر این فرآیند در فشارهای بالاتر است.
  2. تمایل حلال سلکسول به جذب هیدروکربن ها،باعث هدر رفتن بخشی از هیدروکربن ها موقع دفع گازهای اسیدی می شود.
  • فرآیند رکتیسول(Rectisol Process)

در این فرآیند از متانول به عنوان حلال استفاده می گردد.این فرایند زمانی بهینه می شود که در صد اتان و ترکیبات سنگین تر گاز طبیعی حداقل ممکن باشند.رکتیسول بدین گونه است  که متانول پس از تماس با خوراک گاز ترش و جذب گازهای اسیدی در برج جذب ،طی دو مرحله فلاش فشار کاهش میابد .در طی این دو مرحله ترکیبات گوگردی حلال تقریبا به طور کامل جدا می گردد اما مقداری CO2  در حلال باقی می ماند .باقیمانده  CO2  سپس در مرحله بعد که شامل یک برج دفع مجهز به ریبویلر است جدا می گردد.

مزیت فرایند رکتیسول

  1. پایداری حرارتی و شیمیایی بالا دارد و مشکل تجزیه شدن ندارد.
  2. حلال متانول کف نمی کند و به طور کامل در آب محلول می باشد لذا میزان هدر رفت حلال کم می باشد.
  3. حلال خورنده نیست لذا می توان از فولاد کربنی برای ساخت تجهیزات به جای فولاد زنگ نزن استاده نمود.
  4. در این روش حلال غنی شده از گازهای اسیدی به آسانی با کاهش فشار و بدون نیاز به ستون دفع احیا می گردد.

معایب فرآیند رکتیسول

  1. دمای پایین عملیات باعث افزایش هزینه اولیه و عملیاتی واحد می گردد.
  2. حلال متانول مورد استفاده قابلیت جذب مقادیر خیلی کم تر ترکیبات فلزی موجود مانند جیوه را داشته که باعث تشکیل آلیاژی از جیوه  و هدر رفتن حلال می شود

3)فرآیند هیبرید ( Hybrid SeparationProcess)

این فرآیند ترکیبی از دو فرایند جذب شیمیایی و جذب فیزیکی است که در آن گازهای اسیدی به صورت موثرتر و به صورت انتخابی ازگاز طبیعی جدا می شوند.یکی از متداول ترین فرآیندهای هیبرید در صنابع نفت و گاز ،فرایند سولفینول(Sulfinol)است که مخلوطی از سولفین ،آب و دی ایزو پروپانول آمین (DIPA)یا متیل دی اتانول آمین (MDEA) می باشد.بخش فیزیکی این حلال به آن این قابلیت را داده که بخش عمده ای از گازهای اسیدی خوراک را درخود حل کند  و بخش شیمیایی نیز باقی مانده آن را به طوری که این حلال مخلوط اثری به مراتب بیشتر از یک حلال شیمیایی تنها یا حلال فیزیکی تنها را دارد.

مزیت های استفاده از فرآیند هیبرید

  1. نیاز کم به انرژی
  2. حلال،خاصیت کف خورندگی و خورندگی ندارد.
  3. برای خوراکی که میزان گاز اسیدی آن زیاد می باشد نیز  کارایی دارد.

معایب استفاده از فرآیند هیبرد

  1. حلال خاصیت جذب هیدروکربن های سنگین را دارد.
  2. نیاز به یک Reclaimer برای جداسازی اکسازلیدونز (Oxazolidones)که در اثر واکنش COبا DIPA تولید می شود ،دارد.

4)جذب سطحی با استفاده از ستون جامد(Adsorption Process)

در این فرآیند گازهای اسیدی توسط جاذب های جامد جذب می شود.فرآیندهای رایج جذب سطحی شامل استفاده از اکسید آهن،اکسید روی ،آلومنیا فعال شده و غربال مولکولی (زئولیت) به عنوان جاذب های جامد دارای سطوح فعال می باشند.مواد جاذب دارای ساختاری با تخلخل های بسیار ریز بوده (Micro-Porous) که به طور انتخابی تعدادی از اجزای یک ترکیب را که بایستی از آن جدا گردند را در ساختار متخلخل خود نگه می دارد و هنگامی که ستون جاذب از این گازهای اسیدی اشباع شد ،گازهای جذب شده را از طریق عبور جریان داغ گاز شیرین (خلاف جهت فرآیند جداسازی )از آن جدا و ستون جاذب را احیا می کنند؛از آن جایی که غربال های مولکولی قادر به جذب H2S ، آب و… در دماهای بالا نیستند،قبل از قرار گرفتن بستر در مدار عملیات جذب،دمای آن بایستی کاهش یابد.

مزیت های استفاده از جاذب های سطحی

  1. عملیات این فرآیند بسیار ساده استت.
  2. عملیات همزمان جداسازی آب و گازهای اسیدی  را فراهم می سازد.

معایب استفاده ازجاذب های سطحی

  1. فرآیند محدود به میزان کمی از جریان گاز در فشار متوسط می باشد.
  2. طراحی فرآیند بسیار پیچیده می باشد.
  3. دمای بالا جهت احیا بستر( 300 الی 400 درجه فارنهایت)
  4. غربال های مولکولی مقابل تجزیه شیمیایی و فیزیکی آسیب پذیر می باشند.

5)فر آینده استفاده از غشا(Membrane Process)

سیستم های غشا پلیمری جزو تکنولوژی های بروز و شناخته شده ای است که در فرآورش گاز طبیعی برای جداسازی انتخابی گازهای اسیدی مورد استفاده قرار می گیرد.امروزه از این تکنولوژی در صنعت گاز برای جداسازی CO2 و بخارات آب تا حد مجاز خطوط انتقال لوله به طور رایج استفاده می گردد. یک گاز برای اینکه بتواند از یک غشا عبور کند ،ابتدا بایستی  در طرف پر فشار غشا روی غشا حل شده و به درون غشا نفوذ کند و در طرف کم فشار غشا دوباره به بخار تبدیل گردد.اساس جداسازی گازها برآن است که بعضی از گازها نسبت به گاز های دیگر بر روی سطح پرفشار غشا محلولیت بیشتری دارند و با سرعت بیشتری از جداره غشا به سمت کم فشار آن نفوذ می کند.

غشا

مزیت های استفاده از غشا

  1. در آن از حلالی استفاده نمی شود که افت داشته باشد.
  2. قابلیت فراورش مقادیر مختلف از غلظت هایCOدر خوراک را دارد.
  3. وزن وفضای کمی اشغال می کند . انتخاب مناسبی برای سکوهای دریایی می باشد.

معایب استفاده از غشا

  1. میزان افت هیدرو کربن بالاست.
  2. گاز CO2  جدا شده دارای فشار کمی بوده و نیاز به تقویت  مجدد دارد.
  3. برای تامین نیروی رانش لازم نیاز به فشرده کردن گاز خوراک می باشد که هزینه عملیات فشرده سازی بالا می باشد.