چگونه پرسنل خود را مدیریت کنیم؟

پردیس فناوری کیش_طرح مشاوره متخصصین صنعت و مدیریت_منابع انسانی :

شما به عنوان یک مدیر یا صاحب یک کسب‌وکار باید قبل از انجام هر کاری، سبک مدیریت خاص خود را انتخاب کنید. علم مدیریت به ما می‌گوید که سبک‌های مدیریتی مختلفی برای مدیریت پرسنل زیر دست وجود دارد که به کار بردن هر کدام از آنها منوط به وجود برخی شرایط و فاکتورها است.

7 نکته مهم در خصوص نحوه مدیریت پرسنل زیردست 

بسیاری از مدیران و صاحبان کسب‌وکار از نحوه مدیریت پرسنل زیردست سوال می‌پرسند. برای اکثر این افراد انجام این کار از هر کار دیگری سخت‌تر است. چرا که در اینجا ما با انسان سروکار داریم.

هر فردی دارای ویژگی‌های اخلاقی و شخصیتی خاص خود بوده که سکب خاصی از مدیریت پرسنل را می‌طلبد. از آنجا که نیروی انسانی مهم‌ترین سرمایه یک سازمان به شمار می‌رود، از این رو باید به راه‌های مدیریت آنها به طور کامل واقف باشیم.

ما در این مقاله تلاش می‌کنیم تا با استفاده از راهکارهای علم مدیریت در نهایت به این سوال پاسخ بدهیم که «چگونه پرسنل خود را مدیریت کنیم؟»

هر چند که به کار بردن این روش‌ها در هر محیط کاری و نتیجه‌بخش بودن آنها به فاکتورهای زیادی بستگی دارد. اما با این حال، می‌توان گفت به طور میانگین این روش‌ها در اکثر موارد و محیط‌ها کاربرد دارند. 

انتخاب سبک مدیریت پرسنل زیردست چگونه باشد؟ 

شما به عنوان یک مدیر یا صاحب یک کسب‌وکار باید قبل از انجام هر کاری، سبک مدیریت پرسنل خاص خود را انتخاب کنید. علم مدیریت به ما می‌گوید که سبک‌های مدیریتی مختلفی برای مدیریت پرسنل زیر دست وجود دارد که به کار بردن هر کدام از آنها منوط به وجود برخی شرایط و فاکتورها است.

به طور کلی سبک مدیریتی را می‌توان در دو طیف آمرانه و مشارکتی در نظر گرفت. در طیف آمرانه بیشتر امور از طریق نظارت و دستور مستقیم مدیر انجام می‌گیرد. در این روش کنترل و سخت‌گیری‌ها بیشتر، آزادی کارکنان کمتر و البته مدیر نیز پرمشغله‌تر است.

اما برعکس در مدیریت مشارکتی، کارکنان خود بنا به صلاح‌دیدشان به انجام امور می‌پردازند و نظارت و کنترل بر روی آنها کمتر است. حال سوال این است که در بین این دو روش، بهترین روش مدیریت کارکنان کدام است؟

یکی از مهم‌ترین این فاکتورها برای انتخاب سبک آمرانه یا مشارکتی، کارکنان تحت امر و میزان بلوغ آنها است. در این خصوص می‌توان چندین سناریو در نظر گرفت. سناریو اول مربوط به میزان زمان حضور فرد در سازمان است.

طبیعی است که افراد به هنگام استخدام، اطلاعات کمی در خصوص نحوه انجام کارها و فرایندها دارند و باید به طور کل با همه چیز آشنا شوند. بنابراین تا مدت‌ها باید سبک مدیر به صورت آمرانه و دستوری باشد و به مرور زمان به سمت مشارکتی سوق داده شود. سناریو دیگر مربوط به نوع سازمان و مشاغل موجود در آن است.

به عنوان مثال، یک سازمان نظامی باید به صورت آمرانه و دستوری اداره شود. در حالی که یک شرکت فناوری اطلاعات باید از سبک‌های مشارکتی‌تر استفاده کند. بنابراین در انتخاب سبک برخورد با کارمندان باید نوع سازمان خود را نیز در نظر گرفت. یک سازمان دولتی به سبک آمرانه نیاز بیشتری دارد تا سبک مشارکتی و برعکس. 

سناریو دیگر مربوط به میزان بلوغ کارکنان یک سازمان و سطح آگاهی آنها بستگی دارد. طبیعی است که هر اندازه بلوغ و خودکنترلی بیشتری داشته باشند، بهتر است از روش‌های مشارکتی استفاده شود و برعکس.

در مدیریت پرسنل زیردست باید ابتدا با توجه به میزان بلوغ کارکنان و نوع سازمان، سبک مدیریتی خود را انتخاب کنید. 

میزان بلوغ و خودکنترلی کارکنان به فاکتورهای مختلفی از قبیل تحصیلات، سن، سابقه کاری و ویژگی‌های شخصیتی آنها بستگی دارد که تشخیص آن به عهده مدیر است.

سناریو آخر نیز آن است که کارکنان یک سازمان را به چندین بخش تقسیم‌بندی کرده و متناسب با هر گروه یکی از سبک‌های مدیریتی آمرانه یا مشارکتی را در پیش گرفت. انتخاب این گروه‌ها نیز باز به عهده مدیر خواهد بود. 

چگونه از پاداش برای مدیریت پرسنل استفاده کنیم؟

پاداش یا تشویق همواره یکی از انگیزاننده‌های اصلی برای واداشتن انسان به انجام یا عدم انجام یک کار خاص بوده است. در علم مدیریت نیز پاداش را می‌توان بهترین روش مدیریت کارکنان دانست.

پاداش باید به کارها و فعالیت‌هایی اختصاص یابد که مورد نظر و مطلوب سازمان است. توجه کنید که پاداش همواره اثر بیشتری نسبت به تنبیهات دارد و بهتر است همیشه از آن استفاده کنید. با این حال برای اثرگذاری بهتر باید چند نکته را در نظر بگیرید.

ابتدا آنکه پاداش نباید یک برنامه رسمی و جزئی از حقوق و دستمزد باشد. این کار اثرگذاری آن را به حداقل می‌رساند. بلکه باید به گونه‌ای باشد که کارکنان تفاوت بین رفتار مطلوب و نامطلوب را به وسیله پاداش به موقع ببینند.

نیاز نیست که پاداش همواره به صورت مادی باشد. تشکر کردن از کارکنان موفق در حضور جمع، اعطای لوح یادبود به آنها و مواردی از این قبیل می‌توانند نمونه یک پاداش غیرمادی خوب باشند. هر چند نیاز نیست که پاداش‌های مادی نیز همواره به صورت نقدی باشند. پاداش‌های غیرنقدی مانند بلیط مسافرت یکی از بهترین پاداش‌ها به شمار می‌روند. 

اعطای پاداش نباید بر مبنای حدس و گمان یا برداشت‌های شخصی صورت گیرد. بلکه باید یک نظام مدیریت پاداش هدفمند برای آن طراحی کرد که در آن انگیزه‌های شخصی و دخالت‌های انسانی کمترین اثر را داشته باشد.

از این مساله مهم‌تر آن است که پاداش‌ها باید بلافاصله بعد از عملکرد مطلوب اختصاص داده شوند. کارمندان با این کار احساس می‌کنند که عملکرد مطلوب آنها به سرعت پاسخ داده می‌شود. در آخر باید باید توجه کنید که اعطای پاداش بهتر است در حضور سایر کارمندان صورت گیرد و همه از آن اطلاع داشته و دلیل آن نیز توضیح داده شود. 

 چرا باید ناعدالتی‌ها را جدی بگیریم؟

 تبعیض در همه جای دنیا بد است، در سازمان و محل کار بدتر! برای مدیریت پرسنل زیردست و کارمندان باید به ناعدالتی‌ها توجه ویژه داشته باشید. ناعدالتی‌ها منجر به اعتراض می‌شوند که در بسیاری از موارد این اعتراضات به صورت پنهانی به سازمان ضربه خواهد زد.

به عنوان مثال، فردی که از تبعیض در حقوق و دستمزد شاکی بوده، ممکن است دست به اقداماتی نظیر تخریب وجهه سازمان، کم کاری و در موارد شدیدتر حتی سرقت و کارهایی از این قبیل بزند.

ریشه ناعدالتی‌ها ممکن است متفاوت باشد. در برخی مواقع کارکنان از حقوق و دستمزد ناعادلانه گلایه دارند. این یکی از مهم‌ترین ریشه‌های نارضایتی در سازمان‌ها محسوب می‌شود.

از طرفی در بسیاری اوقات کارکنان سازمان نسبت به پارتی بازی یا خویشاوندسالاری در محیط کار گلایه دارند. می‌توان مثال فردی را زد که عملکرد چندان مثبتی ندارد، اما به علت رابطه خویشاوندی با یکی از مدیران، حتی از سایرین بیشتر حقوق دریافت می‌کند. 

ریشه ناعدالتی در سازمان هر چه باشد باید کشف و سپس درمان شود. متاسفانه در بسیاری از مواقع نه کارکنان و نه مدیران یک سازمان حاضر به صحبت در این خصوص نیستند. مدیران معمولا اطلاع نداشته و کارمندان نیز بیشتر از گفتن آن ترس دارند.

یک مدیر کارکشته باید نارضایتی کارکنان را رصد کرده و با آنها در این مورد صحبت کند. در بسیاری از اوقات حتی ممکن است که ریشه ناعدالتی یک سوتفاهم ساده باشد که می‌توان با صحبت کردن آن را برطرف کرد. 

یاد بدهید و یاد بگیرید 

 آموزش پایه و اساس مدیریت کارکنان را تشکیل می‌دهد. بنابراین از همان روز اول استخدام افراد، آن را جدی بگیرید. این کار چندین مزیت برای مدیریت کارکنان دارد. ابتدا آنکه آنها با روش‌های انجام کار و فرایندهای مختلف آشنا می‌شوند. بنابراین میزان خطا و اشتباه در میانشان به شدت کاهش پیدا می‌کند.

از طرف دیگر کارکنانی که از سازمان خود آموزش دریافت کنند، معمولا به آن بیشتر وفادار خواهند بود. چرا که به سازمان یک نوع حس تعلق خواهند داشت. یکی از مهم‌ترین آموزش‌ها آن است که افراد را با فرهنگ و ویژگی‌های مختص به سازمان آشنا کرد.

در واقع کارکنان از همان ابتدا باید با قواعد و اصول حاکم بر سازمان آشنا شوند و به مرور خود را با آن تطبیق دهند. آموزش به موقع و مناسب کارمندان تا حد بسیار قابل توجهی کار مدیران را راحت خواهد کرد. 

از طرف دیگر، در بسیاری از مواقع می‌توان از کارکنان نیز نکات خوبی را آموخت. بهتر است که مدیران هر چند وقت یکبار به صورت اختصاصی با زیردستان خود صحبت کرده و از آنها بازخورد بگیرند. در بسیاری از اوقات کارمندان ایده‌های بسیار خوبی دارند که می‌توان از آنها جهت مدیریت بهتر استفاده کرد.

سیستم حقوق و دستمزد خوب طراحی کنید 

 سیستم حقوق و دستمزد مناسب نقش بسیار تعیین کننده‌ای در اداره کارکنان دارد. چرا که می‌تواند به رفتارهای آنها جهت مناسب دهد. بنابراین بهتر است از همان ابتدا یک سیستم مناسب طراحی کنید که کارکنان به وسیله آن کاملا مدیریت و هدایت شوند.

سیستم حقوق و دستمزد باید به نحوی باشد که انگیزاننده افراد بوده و آنها را در مسیر درستی هدایت کند. برخی اوقات این سیستم به نحوی طراحی می‌شود که ممکن است موجب بی‌عدالتی در سازمان شود یا آنکه چندان انگیزاننده نباشد. 

چنانچه در زمینه مدیریت کارکنان خود دچار چالش هستید یا قصد دارید تا بهترین روش مدیریت کارکنان را در سازمان خود به کار گیرید، پردیس فناوری کیش در کنار شماست تا بر اساس تخصص شما مشاور مجرب منابع انسانی معرفی نماید .

چرا مدیران از ایده‌های کارمندان استقبال نمی‌کنند

پردیس فناوری کیش-طرح مشاوره ی تخصصی صنعت و مدیریت-مدیریت

هرچند مدیران باید مشوق اندیشه‌های خلاق و نوآورانه باشند، اما به دلایلی ممکن است سد راه جریان ایده‌پردازی در سازمان شوند.

طبیعتا زمانی‌که کارکنان با ایده‌های جدید در محل کارشان حاضر می‌شوند و برای حل مسائل و دغدغه‌های پیش‌روی سازمان چاره‌اندیشی می‌کنند، سازمان‌ها نیز باید متقابلا رو به نوآوری آورده و عملکرد بهتری از خود به نمایش بگذارند. چرا که نیروی انسانی شاغل در خط مقدم سازمان، اغلب اولین کسانی هستند که مسائل را از نزدیک می‌بینند. بنابراین دیدگاه آن‌ها می‌‌تواند کمک شایانی به بهبود تصمیمات مدیریتی و ارتقاء فرآیندهای سازمانی کند.

هرچند این یک اصل بدیهی به‌نظر می‌رسد، بااین‌حال مدیران همیشه روی خوشی به نظرات کارکنان خود نشان نمی‌دهند. در حقیقت، حتی ممکن است نگرانی‌ها و دغدغه‌های ملموس کارکنان خود را نادیده گرفته و به شیوه‌ای عمل کنند که آن‌ها را از صحبت کردن در موقعیت‌های مختلف باز می‌دارد.

این یک تناقض است: چرا مدیران با وجود سودمندی ایده‌ها و دیدگاه‌های زیردستان‌شان، تن به پذیرش این نظرات و ترغیب کارکنان به ایده‌پردازی نمی‌دهند؟ تحقیقات پرشمار اخیر در مورد این موضوع نشان می‌دهد که مدیران اغلب به روال موجود کارشان خو گرفته‌ و به‌شدت دچار روزمرگی شده‌اند. آن‌ها ترجیح می‌دهند تا وضعیت موجود خود را حفظ کنند، و به‌همین سبب از شنیدن صدای زیردستان و پذیرش ایده‌های جدید واهمه دارند. در مقاله‌ی اخیر که درنشریه‌ی علوم سازمانی منتشر شده است، محققان جنبه‌ی دیگری از این موضوع را بررسی کرده‌اند؛ تحقیقات آن‌ها حاکی از آن است که مدیران اغلب نه به‌خاطر خودمحوری و خودرأی بودن، بلکه به‌واسطه‌ی اقتضائات و روندهای موجود در سازمان، موفق به ایجاد فرهنگ گفت‌وگوی پایین به بالا نمی‌شوند.

یافته‌های محققان نشان داد که دو مانع موجب می‌شود تا مدیران در ایجاد فرهنگ گفت‌وگو و ایده‌پردازی ناکام بمانند: یا آنکه از قدرت کافی برای عمل به ایده‌های زیردستان‌شان برخوردار نیستند، یا احساس می‌کنند که ناچار هستند چشم‌اندازی کوتاه‌مدت برای خود اتخاذ کنند. 

این مثال را در نظر بگیرید: خانم جين، مدير توليدی متعهد به سازمان است که می‌خواهد در جایگاه خود به پیشبرد اهداف سازمان کمک کند. جین می‌داند که برخی از کارکنان نزدیک‌تر به خطوط تولید، احتمالا ایده‌های خوبی دارند که می‌تواند روند کار را در بخش کارگاهی بهبود بخشد. اما، در سازمان جین، مدیران بدون طی تشریفات اداری خسته‌کننده و مجوز دفتر مرکزی قادر به انجام هیچ‌گونه تغییراتی نیستند. به‌علاوه، جین چندان هم مشتاق نیست که زمان خود را صرف بهینه‌سازی و یافتن ایده‌های سازنده کند، زیرا او فقط بابت دستاوردهای قابل دسترس در کوتاه‌مدت مانند تحقق ضرب‌العجل‌ها و اهداف کوچک پاداش می‌گیرد.

مطمئنا، جین می‌تواند کارکنان خود را تشویق به گفت‌و‌گو و ایده‌پردازی کند. اما او می‌داند که اگر چنین کند، از او انتظار خواهد رفت که به‌سرعت این ایده‌ها را عملیاتی کند؛ کاری که البته در کوتاه‌مدت قادر به انجامش نیست. او همچنین می‌داند که اجرای تغییرات و شیوه‌های جدید، گرچه در دراز مدت سودمند است، اما در یک بازه‌ی زمانی کوتاه منجر به اختلال در جریان تولید می‌شود. و با نزدیک شدن به موعد دستیابی به اهداف فصلی تولید، جین فرصت گفت‌و‌گو پیرامون تغییر و تحول را نخواهد یافت.

مشاهدات پژوهشگران نشان می‌دهد که مدیران دیگر بسیاری با وضعیت مشابه جین رو‌به‌رو هستند. آن‌ها اغلب در محیط‌هایی کار می‌کنند که اختیار ایجاد تغییرات را ندارند. این قبیل مدیران گرفتار ساختارهای متمرکز تصمیم‌گیری‌اند که قدرت در دستان رأس سلسله مراتب قرار داشته و آن‌ها فقط واسطه و عامل اجرا هستند. حتی زمانی‌که مدیران اختیار عمل دارند، هم‌چنان شرایط و واقعیت‌های جاری در سازمان ایجاب می‌کند که به‌جای درنظرگرفتن ثبات و رشد بلندمدت به موفقیت‌های کوتاه‌مدت چشم‌ بدوزند. در چنین شرایطی، مدیران خوش‌قلب نیز ممکن است از اجرایی کردن ایده‌های کارکنان خود سر باز زده و حتی ایده‌های نو را در نطفه خفه کنند.

مطالعات محققان

محققان چهار مطالعه در این‌خصوص انجام دادند. ابتدا ۱۶۰ دانشجو در نقش مدیر و در یک آزمایش رفتاری به‌کار گرفته شدند. در این آزمایش آن‌ها باید بر کار یک کارمند مجازی نظارت می‌کردند. محققان یا با استفاده از دستورالعمل‌های متقن و بسیار دقیق اختیارات سوژه‌ها را محدود یا با تفویض اختیار کافی در نحوه‌ی تکمیل این وظایف، احساس استقلال را در آن‌ها تقویت کردند. دانشجویانی که در نقش مدیر بازی می‌کردند، می‌توانستند نظرات و ایده‌های کارکنان‌شان را جویا شوند. محققان تاثیر میزان خودمختاری و استقلال عمل دانشجویان بر تمایل آن‌ها به دریافت ایده‌های زیردستان‌شان را نیز مورد آزمایش قرار دادند. همان‌طور که انتظار می‌رفت، مدیرانی که اختیارات کمتری داشتند، میل چندانی به ترغیب کارمند خود به ایده‌پردازی و طرح موضوع نشان ندادند. درواقع، این دسته از مدیران در مقایسه با کسانی که اختیارات بالاتری داشتند، ۲۵ درصد زمان کمتری را صرف بحث در مورد مسائل کاری کردند.

پژوهشگران در مطالعه‌ی بعدی خود تعداد ۴۲۴ کارمند دورکار را جهت انجام آزمایش رفتاری دیگری استخدام کردند. طی یک مطالعه موردی، از شرکت‌کنندگان خواسته شد خود را به‌عنوان یک مدیر فرض کنند که این فرصت را دارد تا از پرسنل خود برای بهبود عملکرد تیم کمک بگیرد. احساس استقلال و میزان اختیارات شرکت‌کنندگان در دو طیف هدایت شد: در حالت اول آن‌ها دارای استقلال و نفوذ وسیع بودند و در حالت دوم، اختیارات‌شان توسط بوروکراسی‌های سفت و سخت محدود شده بود. نتایج این آزمایش نشان داد مدیرانی که اختیارات پایینی دارند در مقایسه با مدیران مستقل، ۳۰ درصد احتمال کمتری دارد که از کارکنان خود بازخورد بگیرند.

محققان همچنین به ارزیابی جهت‌گیری بلندمدت و دوراندیشی مدیران و میزان گرایش آن‌ها به تصمیم‌گیری‌های بلندمدت یا اکتفا به نتایج کوتاه‌مدت پرداختند. نتایج نشان داد حتی مدیران دارای  آزادی عمل اما فاقد چشم‌انداز طولانی‌مدت، تفاوتی با همتایان دیگرشان نداشتند. به این‌ترتیب آن‌ها نیز کمتر تمایل داشتند که فرصت گفتمان و ایده‌پردازی را در اختیار زیردستان‌شان قرار دهند. بنابراین، مدیران تنها زمانی به‌دنبال ایده‌ها و بازخوردهای زیردستان‌شان بودند که در عین اختیار عمل، به موفقیت درازمدت تیم خود نیز علاقه‌مند باشند.

پژوهشگران به تکرار نتایج آزمایش خود در میان تعداد دیگری از گروه‌های واقعی از مدیران و کارکنان در سازمان‌های مختلف در ایالات متحده (۱۴۵ گروه) و هند (۲۰۰ گروه) پرداختند. در طول این آزمایش، سطح اختیارات مدیران در سازمان و همچنین چشم‌انداز بلندمدت‌ آن‌ها در گزارش‌ها ثبت می‌شد. کارکنان نیز میزان استقبال از ایده‌هایشان را به محققان گزارش می‌کردند. می‌توان گفت که نتایج این آزمایش در هر دو کشور مشابه و قابل مقایسه بود.

ما مدیران را مقصر اصلی نهادینه‌نشدن فرهنگ گفتمان و مانع ایده‌پردازی در سازمان جلوه می‌دهیم

به‌عنوان مثال، مدیران غیرمستقل سازمان‌های آمریکایی به نسبت همتایان دارای اختیارات گسترده‌تر، ۱۵٪ کمتر از ایده‌های زیردستان‌ خود استقبال کردند. علاوه‌بر این، مدیران در صورت داشتن اختیارات کافی و نیز چشم‌انداز بلندمدت، از ایده‌های کارمندان خود بیشتر استقبال می‌کنند. از‌این‌رو،  تنها وجود یک عامل کافی نبوده و حمایت از جریان ایده‌پردازی در سازمان مستلزم آن است که مدیران هم دارای اختیارات بوده و هم چشم‌انداز داشته باشند.

نتایج

ما ترجیح می‌دهیم که مدیران را مقصر اصلی نهادینه‌نشدن فرهنگ گفتمان و مانع ایده‌پردازی در سازمان جلوه دهیم. چرا که ازدیدگاه ما، خودخواهی یا ترس مدیران میانی از تغییر، مانع از شنیده شدن صدای کارکنان توسط آن‌ها می‌شود. اما محققان نظر متفاوتی دارند. یافته‌های آن‌ها نشان می‌دهد که انتظار از مدیران برای تشویق کارکنان به ایده‌پردازی، آن هم زمانی‌که از اختیار کافی برخوردار نبوده و شرایط و واقعیات سازمان اقتضاء می‌کند که بر نتایج کوتاه‌مدت تمرکز کنند، توقعی غیرمنطقی و بیجا است.

ارزیابی میزان تاثیر رویکردهایی چون مدیریت ذره‌بینی روی احساس اختیار مدیران میانی و نیز بررسی چگونگی تاثیر عدم دوراندیشی مدیران بر نادیده انگاشتن ایده‌های سازنده‌ی کارکنان، امری ضروری برای سازمان‌ها است. در عین‌حال، تقویت دوراندیشی و اولویت‌ندادن به خواسته‌های کوتاه‌مدت، می‌تواند موجب ترغیب نوآوری و ارتقای خلاقیت در تیم‌های کاری شود. به‌این‌ترتیب، اختصاص منابع بیشتر و اختیاردهی گسترده‌تر به آن دسته از مدیرانی که دوراندیشی‌شان را به اثبات رسانده‌اند، می‌تواند مزایای فراوانی را عاید سازمان کرده و جریان ایده‌پردازی در آن را تقویت کند.

دیدار با مشاور عالی رئیس جمهور و دبیر شورای عالی مناطق آزاد با مدیران پردیس فناوری کیش

به گزارش روابط عمومی مرکز مشاوره تخصصی پردیس فناوری کیش در روز یکشنبه سوم تیرماه 1397 مدیران این مجموعه با جناب آقای دکتر مرتضی بانک مشاور عالی رئیس جمهور و دبیر شورای عالی مناطق آزاد دیدار نمودند، در این جلسه طرح مشاوره تخصصی صنعت و مدیریت جهت ارائه خدمات مشاوره ای درحوزه های مختلف به بنگاههای اقتصادی و مراکز صنعتی واقع در مناطق آزاد و ویژه اقتصادی از سوی دکتر رمضانی مدیرعامل پردیس تشریح شد، در این جلسه که با حضور جناب آقای دکتر اکبر افتخاری معاونت تولید، صادرات و فناوری سازمان مناطق آزاد برگزار شد، آقای دکتر بانک ضمن استقبال از این طرح و ویژگی آن، رهنمودهای لازم را ارائه نمودند.و مقرر شد جلسات دیگر با حضور آقای دکتر اکبریجهت اجرایی شدن طرح مذکور ادامه یابد.

مشاهده خلاصه طرح

فراخوان طرح انتخاب و توسعه مدیران عمومی نفت

مرکز توسعه مدیریت صنعت نفت با انتشار فراخوان طرح انتخاب و توسعه مدیران عمومی، از کارشناسان، سرپرستان و مدیران رسمی متقاضی واجد شرایط دعوت کرد در این فراخوان شرکت کنند.

به گزارش شانا، در بخشی از فراخوان طرح انتخاب و توسعه مدیران عمومی در حوزه‎های فنی، مهندسی و عملیاتی صنعت نفت آمده است: «مرکز توسعه مدیریت صنعت نفت با هدف شناسایی، ارزیابی و تربیت نسلی نو از مدیران عمومی و اعطای گواهینامه صلاحیت حرفه‎ای مدیریت عمومی، از همه کارشناسان، سرپرستان، مدیران رسمی متقاضی واجد شرایط مندرج در فراخوان دعوت به عمل می‎آورد نسبت به انجام فرآیند ثبت نام اقدام کنند».

بر این اساس، منظور از مدیران عمومی، تمامی مدیران عالی و ارشد شاغل در چهار شرکت اصلی و وزارت نفت است که چند حوزه فنی، عملیاتی، و خدماتی را تحت مدیریت خود داشته و کارراهه آنها به سمت‎های مدیریت عامل و معاونان وزیر نیز ختم می‎شود.

در ادامه این فراخوان آمده است: «هدف از این طرح، شناسایی و پرورش استعدادهای مدیریتی و همچنین انتخاب مدیران حرفه‎ای است. بنابراین به متقاضیانی که دارای تجارب لازم هستند بعد از گذراندن مراحل ارزیابی و محرز شدن شایستگی‎های رفتاری و فنی آنها، گواهینامه صلاحیت حرفه‎ای متناسب با سطح ارزیابی شده اعطا می‎شود و آن دسته از افرادی که فاقد تجارب مدیریتی هستند، در صورت گذراندن موفقیت آمیز مراحل ارزیابی و محرز شدن استعدادهای آنان، بعد از طی دوره‎های آموزشی و کسب تجارب لازم، گواهینامه صلاحیت حرفه‎ای مربوطه را دریافت خواهند کرد».

بر پایه این گزارش، متقاضیان واجد شرایط می‎توانند با ثبت نام در سایت portal.nioc.ir از تاریخ 21 تیر تا 11 مرداد امسال در فرایندهای مرکز توسعه مدیریت صنعت نفت شرکت کنند.

علاقه‎مندان می توانند بری کسب اطلاعات بیشتر روی این لینک کلیک کنند.

#دورا_صنعت

#مشاوره_از_راه_دور_صنعت

جابجایی مدیران صنعت نفت تا پایان انتخابات ممنوع!

وزیر نفت با ابلاغ بخشنامه ای جابجایی مدیران صنعت نفت را تا پایان انتخابات ریاست جمهوری در اردیبهشت ماه ۹۶ ممنوع اعلام کرد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی وزارت نفت (MOP)، در بخشنامه مهندس بیژن زنگنه وزیر نفت آمده است به منظور پرهیز از هر شائبه ای لازم است، تا پایان انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای اسلامی کشوری در اردیبهشت ۹۶، مدیران شرکت‌ها و دیگر دستگاه‌های تابعه، در همه سطوح، از هرگونه تغییر مدیران و سرپرستان واحدهای تحت پوشش، خودداری نمایند. موارد الزامی تغییر باید از طریق مدیرعامل شرکت اصلی ذیربط، جهت اخذ مجوز کتبی وزیر، به ایشان منعکس شود.

موارد الزامی انتصاب مدیران، ناشی از بازنشستگی مدیران فعلی، از شمول این بخشنامه مستثنی است.