۱۰ عادت صبحگاهی برای فوق‌العاده شدن

پردیس فناوری کیش_طرح ملی مشاوره متمخصصین صنعت و مدیریت_گروه مدیریت و کسب و کار:

می‌دانید چه چیزی موجب آرامش بیشتر و دوری از استرس به همراه زندگی شادتر و موثرتر افراد موفق می شود؟آنها به الویت هایشان و عادت ها ارزش بیشتری نسبت به دیگران می دهند.پس از بیدار شدن از خواب سریع سراغ تلگرام و اینستاگرام نمی روند آنها ساعات اولیه روز را مختص خودشان می دانند و کارهایشان را بر اساس الویت بندی انجام می دهند.
در این مقاله ۱۰ عادت  که کارآفرینان و مدیران بسیار موفق پس از بیدار شدن در صبح انجام می‌دهند را بررسی می کنیم:

تصویر مرتبط

۱.عادت واقعا صبح زود پا می‌شوند

مطمئنا می‌دانید که زمان یک دارایی ارزشمند هست اما افراد موفق خیلی بیشتر قدر آن را می‌دانند آنها صبح ها ساعت ۴ تا ۵:۳۰ از خواب بیدار می‌شوند و نه تنها فرصت بیشتر در ساعات اولیه خواهند داشت بلکه کنترل بیشتر بر الویت هایشان دارند.
خوب عادت سحر خیزی واقعا کار مشکلی هست اما می توانیم با هفته ای یک ربع زودتر پاشدن به زمان دلخواهمون برسیم

تصویر مرتبط

۲.سلامت جسم و ذهن

صحبت در مورد عادت ورزش صبحگاهی خیلی کلیشه ای هست اما شما می‌توانید مثل استیو مورفی مدیرعامل حراج های کریستی ورزش سبکی مانند یوگا انتخاب کنید از نظر علمی اثبات شده ورزش سبک در صبح ها اثر مستقیمی بر شادی و مبارزه با استرس دارد
می‌دانم فکر کردن به یک زمان خاص برای ورزش در صبح دلهره‌آور به نظر می رسد اما می توانید این زمان را به رقص یا قدم زدن در محله اختصاص دهید.

کشف برتری ها

۳.خودتان را شارژ کنید!

انگیزه یک انرژی همیشگی نیست و نیاز دارید که به طور منظم خودتان را از انگیزه شارژ کنید.افراد موفق این را می‌دانند و زمان زیادی را برای شارژ خود درنظر می‌گیرند.
شما هم برای اینکه برای فعالیت های روزانه انگیزه کافی داشته باشید می‌توانید روزانه سی دقیقه را به گوش دادن متن و پادکست های الهام‌بخش اختصاص بدهید.

تصویر مرتبط

۴.دفترچه قدردانی

آنها دفترچه‌ای دارند که موارد شادی بخش خود را در آن می نویسند مواردی که باید بابت آن سپاسگزار باشند.این کار به آنها حس خوش‌بینی می دهد و چشم‌انداز زیباتری از زندگی خود خواهند داشت
کافیست شما هم روزانه حداقل یک مورد را که بابتش خدا را شاکر هستید بنویسید،این یک شروع برای یادآوری شادی های کوچک زندگیمان هست!

نتیجه تصویری برای پرسش مهم

۵.پرسش مهم

از خودتان بپرسید اگر امروز آخرین روز زندگی باشد آیا باز هم بهعادت ها و کارهایی که می خواهید انجام بدهید می‌رسید؟
این یک سوال جدی هست اگر در هفته چند روز به جواب “خیر” می‌رسید باید تغییراتی در زندگی خود بدهید یادتان باشد که شاید هفته آینده دیگر فرصت تغییر نداشته و دیر شده باشد پس پشت گوش نیندازید

نتیجه تصویری برای قورباغه اول را قورت بدهید!

۶.قورباغه اول را قورت بدهید!

اول صبح اراده بیشتری داریم و آماده برای انجام کار! پس سخت ترین کاری که دارید و  آن را شبیه زشت ترین قورباغه می دانیم انجام بدید به این ترتیب شما انرژی و شادی بیشتر در طول روز برای انجام دیگر کارهایتان دارید
زشت ترین قورباغه روز خود را انتخاب و تا قبل خوردن صبحانه آنرا به پایان برسانید.

نتیجه تصویری برای زمانی برای همسرتان

۷.زمانی برای همسرتان

صبح ها به خاطر انرژی و تمرکز بیشتر زمان مناسبی برای صحبت با همسرتان درمورد برنامه‌ها و امورمالی هست حتی می توانید درمورد تفریح ها و سرگرمی های مورد علاقه هم گفت‌و‌گو کنید.بسیاری از افراد موفق یک روز در هفته را با همسرشان برای صرف صبحانه در کافه می گذرانند و در مورد مسائل و برنامه های هفته ی پیش رو صحبت می کنند.مطمئن باشید اثر این قرار صبحانه ای در روابط عاطفی و برنامه های زندگی شما معجزه می کند.

نتیجه تصویری برای برنامه ریزی

۸.برنامه ریزی

اگر فکر می‌کنید وقتی برای برنامه‌ریزی ندارید چطور می‌خواهید مطمئن شوید در مسیر درست هستید؟حداقل ۱۰ دقیقه در صبح را به تجسم اهداف زندگی و بررسی و تعیین وظایف روز اختصاص دهید تا کنترل بیشتری داشته و دچار سردرگمی و کلافگی نشوید

تصویر مرتبط

۹.ذهن خود را پاکسازی کنید

صرف چند دقیقه برای عبادت یا مدیتیشن در حفظ آرامش بسیار موثر هست.یادتان باشد ۹۰ درصد بیماری ها مرتبط با استرس هست بنابراین بدون عجله یک مدتیشن کوتاه با سکوت کامل و تمرکز بر تنفس یا عبادت انجام دهید

نتیجه تصویری برای زود دیر می شود!

۱۰.زود دیر می شود!

اگر فرزند دارید یا می خواهید پدر و مادر شوید از آن دسته اولیایی نباشید که می‌گویند:اوه فرزند من خیلی زود بزرگ شد و من زمانی برای لذت بردن از او نداشتم.
صبح ها زمانی که درهم برهمی و استرس کمتری در ذهن دارید بهترین زمان برای رسیدن به کودکان هست به آنها کمک کنید لباسشان را بپوشند و یک صبحانه خوشمزه برایشان درست کنید حتی می‌توانید درمورد رویاهایتان باآنها صحبت کنید.
اگر شما هم می‌بینید زمانی برای رسیدن به خانواده خود پیدا نمی‌کنید صبح ها بهترین زمان هست آنرا از دست ندهید.

پردیس فناوری کیش صبحی سرشار از آرامش و شادی را برای شما آرزومند است:)

شکست نخوردن لزوما به‌معنای پیروزی نیست

پردیس فناوری کیش_طرح مشاوره تخصصی صنعت و مدیریت_گروه مدیریت :

بسیاری از افراد در فعالیت‌های روزانه‌ی خود، تنها تلاش می‌کنند که شکستی را تجربه نکنند. چنان رویکردی، الزاما به پیشرفت و موفقیت ختم نمی‌شود.

هیچ ورزشکار قهرمان یا فرد موفقی در هیچ رشته‌ی کاری، با چشم‌انداز فرار از شکست، به موفقیت نرسیده است. افراد موفق، آن‌هایی هستند که با انگیزه‌ای قوی به‌سمت بهتر کردن روزهای زندگی خود پیش می‌روند. چنین افرادی، هر روز می‌خواهند قدمی رو به پیشرفت نسبت به روز قبل بردارند و در آن مسیر، به دیگران نیز انگیزهمی‌دهند تا به آن‌ها ملحق شوند.

 

 

در فضای کاری، نحوه‌ی کار و برخورد برخی از افراد به‌گونه‌ای است که در چهره‌ی آن‌ها تنها می‌توان همان فرار از شکست را مشاهده کرد. به‌عنوان مثال، آن‌ها به جلسه‌های کاری می‌آیند و بدون ارائه‌ی ایده‌ای خاص، فقط یادداشت‌برداری می‌کنند. آن‌ها کارهای روزها و هفته‌های خود را توضیح می‌دهند، اما هیچ برنامه‌ای برای هفته، ماه و سال آینده ندارند. درنهایت، چنین افرادی از قبول وظایف جدید با احتمال ریسک بالا هم دوری می‌کنند.

اصطلاحی در دنیای کسب‌وکار می‌گوید که تنها افراد عادی و متوسط همیشه در بهترین حالت خود هستند. به‌بیان‌دیگر، افراد حرفه‌ای الزاما همیشه روندی با ظاهر موفق ندارند و با ریسک‌ها و شکست‌های متعدد، خود را به پیش می‌برند. البته، نفوذ فرهنگ و رفتاری که تنها به‌فکر شکست نخوردن است، به‌مرور در شرکت‌های مختلف اتفاق می‌افتد و شاید بتوان مدیران را عامل اصلی آن دانست.

درک چشم‌انداز

هر رهبری در حوزه‌ی کسب‌وکار، چشم‌اندازی از اهداف مورد نظر خود ترسیم می‌کند و با استفاده از آن، دستاوردهای مورد نظر خود را به کارمندان نشان می‌دهد. دراین‌میان، رهبران بزرگ، علاوه‌بر چشم‌انداز، محیطی را فراهم می‌کنند تا کارمندان به‌راحتی به کشف بپردازند و به‌مرور، مفاهیم آن را به وظایفی قابل انجام تفسیر کنند. نقطه‌ی خطرناک در چنین وضعیتی آن است که رهبران با پیام‌ها یا درخواست‌های مبهم، روند کاری آن افراد را با چالش روبه‌رو می‌کنند.

برخی از نشانه‌های ابهام در رهبری مدیران، شامل تفاوت چشم‌انداز با عملکرد آن‌ها می‌شود. به‌عنوان مثال آن‌ها در صحبت‌های اولیه و تعریف چشم‌انداز، نوآوری و ایده‌های جدید را ارج می‌نهند، اما باز هم مانند مدیران سنتی به‌دنبال گزارش‌های ماهانه هستند. در مثالی دیگر، مدیران بهترین کارمندان خود را ارج می‌نهند، اما ایده‌های همان کارمندان برای بررسی باید ماه‌ها یا شاید سال‌ها زمان نیاز داشته باشد.

 

 

پذیرفتن مخالفت

رهبران عموما پس از ابلاغ چشم‌اندازها انتظار دارند افراد به‌سرعت آن را بپذیرند و با قدرت تمام به‌سمت هدف‌های ترسیم‌شده حرکت کنند. به‌بیان‌دیگر، آن‌ها آماده‌ی شنیدن انتقاد یا ایراد به چشم‌انداز تدوین شده نیستند.

البته، اکثر مدیران می‌خواهند که تیمی باانرژی داشته باشند. آن‌ها انتظار دارند کارمندان هر روز با ایده‌های نو و راهکارهای جدید به محل کار بیایند. اگر شما هم جزو چنین رهبرانی هستید، پس باید گوش دادن به ایده‌ها را بیاموزید؛ ایده‌هایی که شاید مسیری جدید یا راهکاری برای توسعه‌ی هرچه بیشتر برنامه‌ی شما باشند.

پس از گوشی دادن به ایده‌های کارمندان باانگیزه، نوبت به قدردانی از آن‌ها و معرفی ایده‌ها در جلسات بعدی برنامه‌ریزی شرکت می‌رسد. با چنین مسیری، می‌توان انتظار داشت که در جلسات بعدی هم کارمندان متعدد ایده‌های جدید ارائه دهند که شاید به مسیرهایی منتهی شود که مدیر، هیچ‌گاه انتظار آن‌ها را هم در ذهن خود نداشت.

 

 

قدردانی از شکست

ترس از شکست و تلاش برای دوری از آن، رویکرد طبیعی اکثر افراد در کسب‌وکار نیست. درواقع، ما باید زمان و انرژی زیادی را روی ترس خود گذاشته باشیم تا به چنان رویکردی برسیم. البته، مدیرانی که با رهبری واقعی فاصله دارند هم در شکل‌گیری چنین بینشی بی‌تأثیر نیستند. آن‌ها تیم خود را به‌گونه‌ای مدیریت می‌کنند که درنهایت همه‌ی افراد تنها به فکر فرار از شکست می‌افتند.

به‌عنوان مثالی از فرار از شکست، تیم‌های فروش متعددی را در شرکت‌ها می‌بینیم که تنها برای رسیدن به حداقل فروش ماهانه‌ی خود تلاش می‌کنند. آن‌ها می‌دانند که اگر بسیار بیش از حداقل خود نتیجه‌گیری کنند، برخی مدیران به‌سرعت آن حداقل را افزایش می‌دهند.

بسیاری از مدیران، ایده‌های جدید را در روندهای طولانی و خسته‌کننده‌ی آنالیز گرفتار می‌کنند. آن‌ها در موارد متعدد نیز به کارمندان می‌گویند که ایده، در مسیر کاری شرکت نیست که چنان تفکری، تنها به فرهنگی پوسیده و قدیمی منجر خواهد شد.

رهبران واقعی، نه‌تنها از ایده‌های جدید استقبال می‌کنند، بلکه شکست‌های رخ‌داده در پی آن‌ها را نیز ارج می‌نهند. داستانی مشهور از مدیر افسانه‌ای جنرال الکتریک، جک ولش وجود دارد که ایده‌‌ی یک مدیر میان‌رده را پذیرفت و میلیون‌ها دلار در آن سرمایه‌گذاری کرد تا تنها شکستش را مشاهده کند. او در گردهم‌آیی جهانی بعد از آن شکست، از مدیر مذکور قدردانی کرد.

درنهایت به این نتیجه می‌رسیم که رهبران واقعی، فرهنگی ایجاد می‌کنند که ایده‌ها در آن به اشتراک گذاشته می‌شود، ریسک‌پذیری جریان دارد و شکست نیز مورد قدردانی قرار می‌گیرد. درواقع، وقتی مردم امکان و اجازه‌ی شکست خوردن داشته باشند، فرصت پیشرفت هم فراهم می‌شود. چنان روندی، به آن‌ها می‌گوید که روی پیروز شدن (و نه‌تنها فرار از شکست) متمرکز شوند.