چرا مدیران از ایده‌های کارمندان استقبال نمی‌کنند

پردیس فناوری کیش-طرح مشاوره تخصصی صنعت ومدیریت-گروه فناوی اطلاعات و ارتباطات: 

طبیعتا زمانی‌که کارکنان با ایده‌های جدید در محل کارشان حاضر می‌شوند و برای حل مسائل و دغدغه‌های پیش‌روی سازمان چاره‌اندیشی می‌کنند، سازمان‌ها نیز باید متقابلا رو به نوآوری آورده و عملکرد بهتری از خود به نمایش بگذارند. چرا که نیروی انسانی شاغل در خط مقدم سازمان، اغلب اولین کسانی هستند که مسائل را از نزدیک می‌بینند. بنابراین دیدگاه آن‌ها می‌‌تواند کمک شایانی به بهبود تصمیمات مدیریتی و ارتقاء فرآیندهای سازمانی کند.

هرچند این یک اصل بدیهی به‌نظر می‌رسد، بااین‌حال مدیران همیشه روی خوشی به نظرات کارکنان خود نشان نمی‌دهند. در حقیقت، حتی ممکن است نگرانی‌ها و دغدغه‌های ملموس کارکنان خود را نادیده گرفته و به شیوه‌ای عمل کنند که آن‌ها را از صحبت کردن در موقعیت‌های مختلف باز می‌دارد.

سازمان

این یک تناقض است: چرا مدیران با وجود سودمندی ایده‌ها و دیدگاه‌های زیردستان‌شان، تن به پذیرش این نظرات و ترغیب کارکنان به ایده‌پردازی نمی‌دهند؟ تحقیقات پرشمار اخیر در مورد این موضوع نشان می‌دهد که مدیران اغلب به روال موجود کارشان خو گرفته‌ و به‌شدت دچار روزمرگی شده‌اند. آن‌ها ترجیح می‌دهند تا وضعیت موجود خود را حفظ کنند، و به‌همین سبب از شنیدن صدای زیردستان و پذیرش ایده‌های جدید واهمه دارند. در مقاله‌ی اخیر که در نشریه‌ی علوم سازمانی منتشر شده است، محققان جنبه‌ی دیگری از این موضوع را بررسی کرده‌اند؛ تحقیقات آن‌ها حاکی از آن است که مدیران اغلب نه به‌خاطر خودمحوری و خودرأی بودن، بلکه به‌واسطه‌ی اقتضائات و روندهای موجود در سازمان، موفق به ایجاد فرهنگ گفت‌وگوی پایین به بالا نمی‌شوند.

چشم انداز

یافته‌های محققان نشان داد که دو مانع موجب می‌شود تا مدیران در ایجاد فرهنگ گفت‌وگو و ایده‌پردازی ناکام بمانند: یا آنکه از قدرت کافی برای عمل به ایده‌های زیردستان‌شان برخوردار نیستند، یا احساس می‌کنند که ناچار هستند چشم‌اندازی کوتاه‌مدت برای خود اتخاذ کنند. 

این مثال را در نظر بگیرید: خانم جين، مدير توليدی متعهد به سازمان است که می‌خواهد در جایگاه خود به پیشبرد اهداف سازمان کمک کند. جین می‌داند که برخی از کارکنان نزدیک‌تر به خطوط تولید، احتمالا ایده‌های خوبی دارند که می‌تواند روند کار را در بخش کارگاهی بهبود بخشد. اما، در سازمان جین، مدیران بدون طی تشریفات اداری خسته‌کننده و مجوز دفتر مرکزی قادر به انجام هیچ‌گونه تغییراتی نیستند. به‌علاوه، جین چندان هم مشتاق نیست که زمان خود را صرف بهینه‌سازی و یافتن ایده‌های سازنده کند، زیرا او فقط بابت دستاوردهای قابل دسترس در کوتاه‌مدت مانند تحقق ضرب‌العجل‌ها و اهداف کوچک پاداش می‌گیرد.

ایده

مطمئنا، جین می‌تواند کارکنان خود را تشویق به گفت‌و‌گو و ایده‌پردازی کند. اما او می‌داند که اگر چنین کند، از او انتظار خواهد رفت که به‌سرعت این ایده‌ها را عملیاتی کند؛ کاری که البته در کوتاه‌مدت قادر به انجامش نیست. او همچنین می‌داند که اجرای تغییرات و شیوه‌های جدید، گرچه در دراز مدت سودمند است، اما در یک بازه‌ی زمانی کوتاه منجر به اختلال در جریان تولید می‌شود. و با نزدیک شدن به موعد دستیابی به اهداف فصلی تولید، جین فرصت گفت‌و‌گو پیرامون تغییر و تحول را نخواهد یافت.

مشاهدات پژوهشگران نشان می‌دهد که مدیران دیگر بسیاری با وضعیت مشابه جین رو‌به‌رو هستند. آن‌ها اغلب در محیط‌هایی کار می‌کنند که اختیار ایجاد تغییرات را ندارند. این قبیل مدیران گرفتار ساختارهای متمرکز تصمیم‌گیری‌اند که قدرت در دستان رأس سلسله مراتب قرار داشته و آن‌ها فقط واسطه و عامل اجرا هستند. حتی زمانی‌که مدیران اختیار عمل دارند، هم‌چنان شرایط و واقعیت‌های جاری در سازمان ایجاب می‌کند که به‌جای درنظرگرفتن ثبات و رشد بلندمدت به موفقیت‌های کوتاه‌مدت چشم‌ بدوزند. در چنین شرایطی، مدیران خوش‌قلب نیز ممکن است از اجرایی کردن ایده‌های کارکنان خود سر باز زده و حتی ایده‌های نو را در نطفه خفه کنند.

تفویض اختیار

مطالعات محققان

محققان چهار مطالعه در این‌خصوص انجام دادند. ابتدا ۱۶۰ دانشجو در نقش مدیر و در یک آزمایش رفتاری به‌کار گرفته شدند. در این آزمایش آن‌ها باید بر کار یک کارمند مجازی نظارت می‌کردند. محققان یا با استفاده از دستورالعمل‌های متقن و بسیار دقیق اختیارات سوژه‌ها را محدود یا با تفویض اختیار کافی در نحوه‌ی تکمیل این وظایف، احساس استقلال را در آن‌ها تقویت کردند. دانشجویانی که در نقش مدیر بازی می‌کردند، می‌توانستند نظرات و ایده‌های کارکنان‌شان را جویا شوند. محققان تاثیر میزان خودمختاری و استقلال عمل دانشجویان بر تمایل آن‌ها به دریافت ایده‌های زیردستان‌شان را نیز مورد آزمایش قرار دادند. همان‌طور که انتظار می‌رفت، مدیرانی که اختیارات کمتری داشتند، میل چندانی به ترغیب کارمند خود به ایده‌پردازی و طرح موضوع نشان ندادند. درواقع، این دسته از مدیران در مقایسه با کسانی که اختیارات بالاتری داشتند، ۲۵ درصد زمان کمتری را صرف بحث در مورد مسائل کاری کردند.

پژوهشگران در مطالعه‌ی بعدی خود تعداد ۴۲۴ کارمند دورکار را جهت انجام آزمایش رفتاری دیگری استخدام کردند. طی یک مطالعه موردی، از شرکت‌کنندگان خواسته شد خود را به‌عنوان یک مدیر فرض کنند که این فرصت را دارد تا از پرسنل خود برای بهبود عملکرد تیم کمک بگیرد. احساس استقلال و میزان اختیارات شرکت‌کنندگان در دو طیف هدایت شد: در حالت اول آن‌ها دارای استقلال و نفوذ وسیع بودند و در حالت دوم، اختیارات‌شان توسط بوروکراسی‌های سفت و سخت محدود شده بود. نتایج این آزمایش نشان داد مدیرانی که اختیارات پایینی دارند در مقایسه با مدیران مستقل، ۳۰ درصد احتمال کمتری دارد که از کارکنان خود بازخورد بگیرند.

محققان همچنین به ارزیابی جهت‌گیری بلندمدت و دوراندیشی مدیران و میزان گرایش آن‌ها به تصمیم‌گیری‌های بلندمدت یا اکتفا به نتایج کوتاه‌مدت پرداختند. نتایج نشان داد حتی مدیران دارای  آزادی عمل اما فاقد چشم‌انداز طولانی‌مدت، تفاوتی با همتایان دیگرشان نداشتند. به این‌ترتیب آن‌ها نیز کمتر تمایل داشتند که فرصت گفتمان و ایده‌پردازی را در اختیار زیردستان‌شان قرار دهند. بنابراین، مدیران تنها زمانی به‌دنبال ایده‌ها و بازخوردهای زیردستان‌شان بودند که در عین اختیار عمل، به موفقیت درازمدت تیم خود نیز علاقه‌مند باشند.

پژوهشگران به تکرار نتایج آزمایش خود در میان تعداد دیگری از گروه‌های واقعی از مدیران و کارکنان در سازمان‌های مختلف در ایالات متحده (۱۴۵ گروه) و هند (۲۰۰ گروه) پرداختند. در طول این آزمایش، سطح اختیارات مدیران در سازمان و همچنین چشم‌انداز بلندمدت‌ آن‌ها در گزارش‌ها ثبت می‌شد. کارکنان نیز میزان استقبال از ایده‌هایشان را به محققان گزارش می‌کردند. می‌توان گفت که نتایج این آزمایش در هر دو کشور مشابه و قابل مقایسه بود.

ما مدیران را مقصر اصلی نهادینه‌نشدن فرهنگ گفتمان و مانع ایده‌پردازی در سازمان جلوه می‌دهیم

به‌عنوان مثال، مدیران غیرمستقل سازمان‌های آمریکایی به نسبت همتایان دارای اختیارات گسترده‌تر، ۱۵٪ کمتر از ایده‌های زیردستان‌ خود استقبال کردند. علاوه‌بر این، مدیران در صورت داشتن اختیارات کافی و نیز چشم‌انداز بلندمدت، از ایده‌های کارمندان خود بیشتر استقبال می‌کنند. از‌این‌رو،  تنها وجود یک عامل کافی نبوده و حمایت از جریان ایده‌پردازی در سازمان مستلزم آن است که مدیران هم دارای اختیارات بوده و هم چشم‌انداز داشته باشند.

نتایج

ما ترجیح می‌دهیم که مدیران را مقصر اصلی نهادینه‌نشدن فرهنگ گفتمان و مانع ایده‌پردازی در سازمان جلوه دهیم. چرا که ازدیدگاه ما، خودخواهی یا ترس مدیران میانی از تغییر، مانع از شنیده شدن صدای کارکنان توسط آن‌ها می‌شود. اما محققان نظر متفاوتی دارند. یافته‌های آن‌ها نشان می‌دهد که انتظار از مدیران برای تشویق کارکنان به ایده‌پردازی، آن هم زمانی‌که از اختیار کافی برخوردار نبوده و شرایط و واقعیات سازمان اقتضاء می‌کند که بر نتایج کوتاه‌مدت تمرکز کنند، توقعی غیرمنطقی و بیجا است.

مدیران

ارزیابی میزان تاثیر رویکردهایی چون مدیریت ذره‌بینی روی احساس اختیار مدیران میانی و نیز بررسی چگونگی تاثیر عدم دوراندیشی مدیران بر نادیده انگاشتن ایده‌های سازنده‌ی کارکنان، امری ضروری برای سازمان‌ها است. در عین‌حال، تقویت دوراندیشی و اولویت‌ندادن به خواسته‌های کوتاه‌مدت، می‌تواند موجب ترغیب نوآوری و ارتقای خلاقیت در تیم‌های کاری شود. به‌این‌ترتیب، اختصاص منابع بیشتر و اختیاردهی گسترده‌تر به آن دسته از مدیرانی که دوراندیشی‌شان را به اثبات رسانده‌اند، می‌تواند مزایای فراوانی را عاید سازمان کرده و جریان ایده‌پردازی در آن را تقویت کند.

امواج گرمایی اقیانوس، حیات دریایی را تهدید می‌کنند

پردیس فناوری کیش_طرح مشاوره تخصصی صنعت و مدیریت_گروه محیط زیست:

پژوهشگران دریافتند که تعداد وقوع امواج گرمایی اقیانوس‌ها نسبت به قرن گذشته بیشتر شده است و همین موضوع می‌تواند حیات موجودات دریایی را به خطر بیندازد.

زمانی‌که امواج گرمایی مرگبار در شهر یا کشوری اتفاق می‌افتد، خبر آن به‌ گوش ما می‌رسد؛ اما این امواج در اقیانوس‌ها نیز رخ می‌دهند. پژوهش جدیدی نشان می‌دهد که تعداد وقوع امواج گرمایی اقیانوس‌ها نسبت به قرن گذشته بیشتر شده و درحال واردکردن آسیب به حیات دریایی است.

تپه های مرجانی

نتایج پژوهش افزایش امواج گرمایی در ژورنال Nature Climate Change منتشر شده است که تأثیر امواج گرمایی بر تنوع‌زیستی در اقیانوس را نشان می‌دهد. پژوهشگران دریافتند که از تپه‌های مرجانی گرفته تا جنگل‌های کتانجک و بسترهای علفی دریا، همگی تحت‌تأثیر امواج گرمایی قرار گرفته‌اند و این امواج درحال نابودی چارچوب بسیاری از اکوسیستم‌های اقیانوس هستند.

گفته می‌شود امواج گرمایی دریا زمانی رخ می‌دهد که دمای دریا برای حداقل پنج روز متوالی بسیار گرم‌تر از حد طبیعی باشد. دانشمندان تخمین می‌زنند که اقیانوس‌ها بیش از ۹۰ درصد از گرمایی را که به‌خاطر گازهای گلخانه‌ای فراوانی که از اواسط قرن بیستم در اتمسفر محبوس شده است، جذب می‌کنند. انسان‌ها نیز با سوزاندن سوخت‌های فسیلی نظیر گاز طبیعی و زغال، مقادیر زیادی گاز گلخانه‌ای وارد اتمسفر کرده‌اند.

پژوهشگران در پژوهشی که پیش‌تر انجام داده بودند، دریافتند امواج گرمایی اقیانوس‌ها از سال ۱۹۲۵ تا ۲۰۱۶ به‌طور متوسط ۳۴ درصد بیشتر و ۱۷ درصد طولانی‌تر شده، به‌طورکلی تعداد روزهای وقوع امواج گرمایی اقیانوس در طول سال در سطح جهانی با ۵۴ درصد افزایش همراه بوده است.

سال‌های ال‌نینو (یکی از چرخه‌های مشهور آب‌و‌هوایی جهان که هر ۲ تا ۷ سال یک‌بار باعث ایجاد ناهنجاری‌های بزرگی در آب‌و‌هوای سراسر دنیا می‌شود)، جزو بدترین سال‌ها بوده‌‌اند و دمای گرم‌تر اقیانوس‌ها یکی از ویژگی‌های الگوی ال‌نینو به‌حساب می‌آید. بااین‌حال امواج گرمایی دریایی منطقه‌ای می‌تواند بدون ال‌نینو نیز رخ دهد. اریک سی‌جی الیور، استادیار اقیانوس‌شناسی دانشگاه دالهاوزی در هالیفاکس و از نویسندگان این پژوهش، می‌گوید:

شواهد حاکی از آن است که با افزایش تغییرات اقلیمی، وقوع پدیده‌ی ال‌نینو بیشتر شده است.

سفیدشدن تپه های مرجانی

با افزایش امواج گرمایی اقیانوس، مشکلات مردمی که برای امرار معاش به ماهیگیری و پرورش ماهی وابسته‌اند هم افزایش می‌یابد. دکتر هوفمن که در این پژوهش مشارکت نداشته است،‌ می‌گوید:

اگر به نقشه‌ی جغرافیا نگاه کنید، می‌بینید که جمعیت زیادی در سواحل دنیا زندگی می‌کنند. درنتیجه با بروز تغییرات در آب اقیانوس‌ها، نه‌تنها ماهیگیری تجاری، بلکه امکانات پرورش ماهی در سواحل نیز با چالش‌هایی مواجه می‌شوند. این امواج برای تولید آبزیان مناسب نیستند.

پژوهشگران بسیاری از نقاط اقیانوس‌های آرام، اطلس و هند را پیدا کردند که زندگی دریایی در آن‌ها آسیب‌پذیر شده بود. این مناطق محل زندگی تنوع‌زیستی فراوانی بود و شامل گیاهان و حیواناتی می‌شد که در بخش‌های گرم‌تر اقیانوس زندگی می‌کردند. آن‌ها نیز تحت‌تأثیر سایر رفتارهای انسان نظیر ماهیگیری بیش‌ازحد و آلودگی قرار گرفته بودند.

امواج گرمایی حتی به پرنده‌های دریایی هم آسیب زده است؛ زیرا منابع غذایی آن‌ها به‌خاطر امواج گرمایی از بین رفته‌اند یا در واکنش به گرمای اقیانوس، به‌جای دیگری نقل‌مکان کرده‌اند. هرچند شاید بزرگ‌ترین شگفتی پژوهشگران وقتی بود که با نابودی چشمگیر گونه‌های مهمی نظیر تپه‌های مرجانی، علف‌های دریا و جنگل‌های کتانجک مواجه شدند. این‌گونه‌ها با ایجاد مخفیگاه برای شکارچیان، متعادل‌کردن دمای اقیانوس و کاربردشان به‌عنوان منبع غذایی، عامل بقای تنوع‌زیستی زندگی دریایی به‌شمار می‌روند. با نابودی آن‌ها، کل این اکوسیستم نیز از بین خواهند رفت. رابرت میلر، متخصص زیست‌شناسی در مؤسسه‌ی علوم دریایی دانشگاه کالیفرنیا که نقشی در این پژوهش نداشته است،‌ می‌گوید:

بااینکه تغییرات اقلیمی فرآیندی تدریجی دارد، اما نتیجه‌ی آن همین رویدادهای گرمایشی شدید است که احتمالاً بیشتر خواهد شد و می‌تواند پیامدهای فاجعه‌بارتری را رقم بزند. درواقع اثرات تغییرات اقلیمی شاید بسیار زودتر از آنچه تصور می‌کنیم،‌ اتفاق بیافتد و در برخی موارد، اکوسیستم‌ها شاید نتوانند بعد از این رویدادها خود را احیا کنند.