خوردگی فلزات در شیمی

پردیس فناوری کیش_طرح مشاوره متخصصین صنعت و مدیریت_گروه مهندسی شیمی

خوردگی فلزات در شیمی

 

 

مقدمه

خوردگی فلزات فرآیندی است که در آن فلزات به اعداد اکسایش اصلی خود می‌رسند. درحقیقت، خوردگی فلزات یک واکنش اکسایش و کاهش است که در آن، فلز توسط محیط اطراف خود اکسید می‌شود. به طور معمول،‌ اکسیژن هوا در این فرآیندها نقش اکسنده دارد. این واکنش از نظر الکتروشیمی نیز جزو واکنش‌های محبوب و خود به‌ خودی به حساب می‌آید. به عبارت دیگر، این فرآیند شامل تشکیل یک سلول گالوانی است که در آن فلز مورد بحث به صورت آند عمل می‌کند و به طور معمول دچار خوردگی یا از بین رفتن عملکرد خود می‌شود.

شرایط خوردگی فلزات

برای بروز این پدیده، وجود سه جزء اصلی الزامی است:
  1. فلز
  2. اکسیژن
  3. الکترولیت
بسیاری از فلزاتی که در صنایع تولیدی استفاده می‌شوند، به طور طبیعی در سنگ معدن‌ها وجود دارند و باید از آن‌ها جداسازی شوند. این فلزات همچون آهن، به طور خود به خودی به حالت اولیه خود باز می‌گردند. بررسی فلزات در قالب «سری‌های گالوانی» (Galvanic Series) به ما در فهم احتمال خوردگی آن‌ها کمک می‌کند.
این پدیده به عنوان تخریب مواد با استفاده از واکنش‌های شیمیایی نیز شناخته می‌شود. مهمترین این فرآیندها، واکنش‌های الکتروشیمیایی است که در آن اکسید شدن یک فلز در حضور یک پذیرنده الکترون سرعت می‌یابد.
علاوه بر این، همانطور که اشاره شد، این پدیده را می‌توان به صورت بازگشت فلزات به سنگ معدن‌های خود نیز تعریف کرد.

نحوه شروع خوردگی

خوردگی فلزات از دو راه بروز می‌کند: یا به صورت سطحی و در سطح فلز یا به صورت موضعی.
خوردگی سطحی
این نوع از خوردگی فلزات فقط در شرایط اسیدی بوجود می‌آید که به صورت کاملا یکنواخت در سطح فلز اتفاق می‌افتد و در نهایت سبب ورقه ورقه شدن فلز می‌شود.
خوردگی موضعی
معمول‌ترین نوع خوردگی موضعی (حفره‌ای)، پوسیدگی و ایجاد حفرات است. با بروز این پدیده در یک نقطه و ایجاد حفره،‌ پوسیدگی صورت می‌گیرد. پیشگیری از این نوع خوردگی فلزات معمولا بسیار پیچیده و شناسایی آن قبل از وقوع برای مهندسان دشوار است.

خوردگی به عنوان یک فرآیند الکتروشیمیایی

این پدیده حاصل انجام واکنش‌های اکسایش و کاهش است که با واکنش در باتری‌ها مقایسه می‌شود. فلز خورده شده به عنوان یک آند عمل می‌کند و با اکسید شدن، یون‌ها و الکترون‌های آزاد را تشکیل می‌دهد. الکترون‌های آزاد، اکسیژن را کاهش می‌دهند و در بیشتر موارد موجب تشکیل هیدروکسید و واکنش کاتدی می‌شوند. تجزیه فلز در آند دو پیامد را به دنبال دارد: یون‌های فلزی می‌توانند در محلول هیدراته شوند یا اینکه ترکیباتی جامد را در سطح فلز تشکیل دهند. در حالت اول، اکسیداسیون ادامه پیدا می‌کند و حفره ایجاد شده بزرگتر می‌شود. در حالت دوم، با تشکیل لایه‌ای در سطح خوردگی، مانعی برای ادامه فرآیند بوجود می‌آید.

سلول‌های خوردگی و واکنش‌ها

اصلی‌ترین مشخصه این پدیده، بروز مراحل اکسایش و کاهش در بخش‌هایی جداگانه از سطح فلز است. این امر به دلیل خاصیت رسانایی فلزات امکان‌پذیر است و الکترون‌ها می‌توانند در طول فلز از یک محیط آندی به یک محیط کاتدی منتقل شوند.
در این واکنش‌ها،‌ حضور آب برای ادامه فرآیند الزامی است؛ اما جذب رطوبت نیز برای این امر کفایت می‌کند. یک سیستم خوردگی را می‌توان به یک مدار اتصال کوتاه الکتروشیمیایی نسبت داد که فرآیند آندی آن به شکل زیر است:
Fe(s)→Fe2+(aq)+2e–
بخش کاتدی، شامل کاهش گاز اکسیژن است:
O2+2H2O+4e–→4OH–
همچنین این فرآیند می‌تواند به صورت کاهش پروتون نیز بیان شود:
H++e–→12H2(g)
علاوه بر این، بخش کاتدی را می‌توان به صورت کاهش یون‌‌های یک فلز بیان کرد. در رابطه زیر، M یک فلز است:
M2++2e–→M(s)
اینکه کدام بخش از فلز به عنوان کاتد یا آند عمل کند به عوامل مختلفی بستگی دارد. گواهی بر این بحث، وجود الگوهای نامتعارف زنگ‌زدگی در فلزات است. اتم‌ها در مناطقی از فلز که تحت تنش قرار گرفته باشند – مانند ماشین‌کاری یا برش و خمش – انرژی آزاد بیشتری دارند و می‌توانند به صورت آند عمل کنند.

اکسیژن و خوردگی فلزات

اگر بخشی از فلز، در مقابل اتمسفر محافظت شود و در نتیجه اکسیژن کافی برای تشکیل یک لایه اکسید شده وجود نداشته باشد، این بخش محافظت شده معمولا بخشی است که بیشترین خوردگی را متحمل می‌شود. به بیان بهتر، این مناطق به دور از چشم قرار دارند و شناسایی این پدیده و کنترل آن در این نوع از مناطق دشوار است.
در مقابلِ قسمت‌های آندی، که در محل‌های مشخصی از سطح فلز رخ می‌دهند، بخش کاتدی فرآیند تقریبا در هر محلی بوقوع می‌پیوندد. با توجه به اینکه بیشتر اکسیدهای فلزی نیمه‌هادی هستند، پوشش‌های اکسیدی از جریان الکترون‌ها به سطح جلوگیری نمی‌کنند، بنابراین هر منطقه‌ای که در معرض اکسیژن یا هر پذیرنده الکترونی قرار داشته باشد به عنوان کاتد عمل می‌کند. تمایل مناطق خالی از اکسیژن برای عمل کردن به عنوان آند، دلیل ایجاد محل‌هایی است که در آنها زنگ آهن مشاهده می‌شود.

خودروهای زنگ زده

اگر در خودروهای قدیمی دقت کرده باشید، زنگ‌زدگی در نقاط اتصال بخش‌های خودرو و حتی در زیرِ لایه‌های رنگ آنها وقوع پیدا می‌کند. همچنین زمانی که زنگ‌زدگی اتفاق می‌افتد،‌ ادامه آن به طور خود به خودی پیش می‌رود. یکی از دلایل وقوع این امر وجود یون هیدروکسید به عنوان محصول واکنش است. ‌pH بالایی که در این مناطق کاتدی ایجاد شده است،‌ لایه اکسید شده را تخریب می‌کند و حتی ممکن است لایه‌های رنگی را ضعیف‌تر کند که در نتیجه این امر، این مناطق می‌توانند به عنوان کاتد عمل کنند. مصرف الکترون‌ها سبب تشدید حالت کاتدی و به تبع آن تشکیل مناطق آندی بیشتر می‌شود.
از دلایل عمده بروز این پدیده زمانی است که دو فلز مختلف با یکدیگر در تماس باشند. این حالت بیشتر در اطراف بست‌ها و نقاط جوش اتفاق می‌افتد. وجود رطوبت و نمک‌‌های هادی الکتریسیته در خارج از سطح، موجب ایجاد حالت اتصال کوتاه در سلول و سرعت‌بخشیدن به خوردگی فلزات می‌شوند. به همین دلیل در جاده‌هایی که از نمک برای جلوگیری از یخ‌زدگی استفاده می‌کنند، سرعت خوردگی خودروها بیشتر است.
وقوع این پدیده حتی در حالتی که دو فلز در تماس مستقیم با یکدیگر نباشند نیز امکان‌پذیر است. به عنوان مثال در منازلی که از لوله‌های مسی در لوله‌‌کشی خود استفاده می‌کنند، همواره مقادیری از یون Cu2+ در آب وجود دارد. زمانی که این آب با لوله‌های استیل و کروم در سینک ظرفشویی تماس پیدا کند، سبب ایجاد سلول خوردگی فلزی می‌شود. در مورادی که سینک‌ها شامل روکش کروم باشند، نمک‌های Cr3+ تشکیل می‌شوند که به صورت لکه‌های سبز رنگ قابل تشخیص هستند.

زنگ آهن

شناخته‌شده‌ترین نوع خوردگی فلزات با نام زنگ آهن شناخته می‌شود. آهن به سادگی در معرض هوا و آب زنگ می‌زند. مراحل اصلی زنگ آهن در زیر آورده شده است. زمانی که آهن در معرض هوا و اتمسفر قرار بگیرد، به سرعت اکسید می‌شود:
بخش آندی:
الکترون‌ها در محلول اسیدی،‌ اکسیژن هوا را کاهش می‌دهند:
بخش کاتدی:
O2(g)+4H(aq)++4e–→2H2O(l)
معادله واکنش در حالت کلی به صورت زیر است:
2Fe(s)+O2(g)+4H(aq)+→2Fe(ag)2++2H2O(l)
آنچه که به عنوان زنگ آهن شناخته می‌شود، آهن (III) اکسید آبدار است که در واکنش آهن (II) اکسید با اکسیژن تشکیل می‌شود:
4Fe(aq)2++O2(g)+(4+2x)H2O(l)→2Fe2O3⋅xH2O(s)
تعداد مولکول‌های آب مصرف شده در واکنش متغیر است و به همین منظور با x نشان داده شده‌اند.

کنترل خوردگی فلزات

با توجه به اینکه وجود هر دو مرحله آندی و کاتدی برای وقوع این پدیده ضروری است، متوقف کردن هریک موجب توفق کل فرآیند می‌شود. یک استراتژی معمول این است که با رنگ کردن یا دیگر پوشش‌ها، از وقوع هر دو مرحله جلوگیری کنیم. حتی با وجود این کار، ممکن است مناطقی وجود داشته باشند که رنگ در آن‌ها نفوذ نکرده باشد یا به طور مشخص حفره‌هایی در فلز وجود داشته باشند. یک روش بهتر، اعمال مقداری بار منفی به فلز، و مشکل‌کردن وقوع فرآیند است.
روش اول: پوشش فدا شونده

یکی از روش‌های تامین بار منفی، اعمال پوششی از یک فلز فعال‌تر است. به طور مثال، در روش‌ حفاظت استیل از زنگ زدن، آن را با لایه‌ای از روی اندود می‌کنند. به این فرآیند «گالوانیزه کردن» (Galvanizing) می‌گویند. این لایه از روی، فعالیت بیشتری نسبت به آهن دارد و به اصطلاح، آهن از روی نجیب‌تر است. حل شدن این «پوشش فداشونده» (Sacrificial Coating)، الکترون‌هایی را به جا می‌گذارد که موجب افزایش غلظت این الکترون‌ها در آهن می‌شود و به آن خاصیت کاتدی می‌دهد. این خاصیت، به عنوان مانعی برای انحلال آهن عمل می‌کند.
روش دوم: حفاظت کاتدی
یک استراتژی مناسب، اعمال مداوم بار الکتریکی منفی بر یک فلز است تا انحلال آن به عنوان یون مثبت مهار شود. به دلیل اینکه تمامی سطح فلز در شرایط کاتدی قرار دارند، به این روش «حفاظت کاتدی» (Cathodic Protection) می‌گویند. منبع تامین الکترون، می‌تواند یک منبع تغذیه با برق مستقیم باشد. از این روش معمولا در حفاظت لوله‌های انتقال نفت و دیگر ابزارآلات که در زیر زمین قرار دارند استفاده می‌شود. منبع دیگر می‌تواند خوردگی یک فلز فعال‌تر، مانند روی یا آلومینیوم باشد که در نزدیکی آن در زمین دفن شده است. در حقیقت، دفن کردن موجب می‌شود تا خاک مرطوب در نقش یک الکترولیت عمل کند. در تصویر زیر، حفاظت کاتدی برای تانکر حاوی پروپان نمایش داده شده است:

شیمی معدنی

پردیس فناوری کیش-طرح مشاوره متخصصین صنعت و مدیریت-گروه شیمیhttp://kishindustry.ir/wp-admin/post.php?post=9115&action=edit

شیمی معدنی شاخه‌ای از دانش شیمی است که با کانی‌ها (مواد معدنی) و خواص آن‌ها سروکار دارد. شیمی معدنی شاخه بزرگی از علم شیمی است که بطور کلی شامل بررسی، تحلیل و تفسیر نظریه‌های خواص و واکنشهای تمام عناصر و ترکیبات آن‌ها بجز هیدروکربنها و اغلب مشتقات آنهاست. به عبارت دیگر می‌توان چنین اظهار نظر کرد که شیمی معدنی کلیه موادی که از جمله ترکیبات کربن نباشند، به استثنای اکسیدهای کربن و کربن دی‌سولفید را دربر می‌گیرد.

محتویات

  • ۱ نگاه کلی
  • ۲ طبقه‌بندی مواد معدنی
  • ۳ ساختارهای مواد معدنی
  • ۴ انواع واکنشهای مواد معدنی
  • ۵ رابطه شیمی فیزیک و شیمی معدنی
  • ۶ منابع

نگاه کلی

در شیمی معدنی در مورد گستره وسیعی از موضوعات از جمله: ساختمان اتمی، بلورنگاری (کریستالوگرافی)، انواع پیوندهای شیمیایی اعم از پیوندهای کووالانسی، یونی، هیدروژنی و …، ترکیبات کئوردیناسیون و نظریه‌های مربوط، از جمله نظریه میدان بلور و نظریه اوربیتال مولکولی، واکنشهای اسید و باز، سرامیکها، تقارن مولکولی و انواع بخش‌های زیرطبقه الکتروشیمی (برقکافت، باتری، خوردگی، نیمه رسانایی و غیره) بحث می‌شود.

در باب اهمیت شیمی معدنی، ساندرسن چنین نوشته است:

در واقع بیشترین مباحث علم شیمی را دانش اتمها تشکیل می‌دهد و کلیه خواص مواد و ترکیبات، به ناچار ناشی از نوع اتمها و روشی است که با توجه به آن، اتمها به یکدیگر می‌پیوندند و مجموعه تشکیل می‌دهند و از طرف دیگر کلیه تغییرات شیمیایی متضمن بازآرایی اتمهاست. در این حال شیمی معدنی تنها بخشی از علم شیمی است که با توجه به آن می‌توان به صورتی ویژه، در باب مغایرتهای موجود در میان کلیه انواع اتمها بررسی نمود.

طبقه‌بندی مواد معدنی

در یک مفهوم گسترده، مواد معدنی را می‌توان در چهار طبقه تقسیم بندی نمود: عناصر، ترکیبات یونی، ترکیبات مولکولی و جامدات شبکه‌ای یا بسپارها.

عناصر: عناصر دارای ساختارها و خواص بسیار متفاوت هستند. بنابراین می‌توانند به یکی از صورتهای زیر باشند:

گازهای اتمی (Kr , Ar) یا گازهای مولکولی (O2 , H2)

جامدات مولکولی (C6 , S8 , P4)

مولکولها یا جامدات شبکه‌ای گسترش یافته (الماس، گرافیت)

فلزات جامد (Co , W) یا مایع (Hg , Ca)

ترکیبات یونی: این ترکیبات در دما و فشار استاندارد معمولاً جامدند و عبارت‌اند از:

ترکیبات یونی ساده، مانند NaCl که در آب یا دیگر حلالهای قطبی محلول‌اند.

اکسیدهای یونی که در آب غیر محلول‌اند، مانند کلسیم اکسید (CaO) و اکسیدهای مختلط همچون اسپنیل (

MgAl2O4)، سیلیکاتهای مختلف مانند CaMg(SiO3)2 و …

دیگر هالیدهای دوتایی، کاربیدها، سولفیدها و مواد مشابه. چند مثال عبارتست از: BN , GaAs , SiC , AgCl.

ترکیباتی که دارای یونهای چند اتمی (به اصطلاح کمپلکس) هستند، همچون Ni(H2O)62+ , Co(NH3)63+ , SiF62- .

ترکیبات مولکولی: این ترکیبات ممکن است جامد، مایع یا گاز باشند و مثالهای زیر را دربر می‌گیرند:

ترکیبا دوتایی ساده همچون UF6 , OsO4 , SO2 , PF3 .

ترکیبات پیچیده فلزدار همچون RuH(CO2Me)(PPh3)3 , PtCl2(PMe3)2 .

ترکیبات آلی فلزی که مشخصاً پیوندهای فلز به کربن دارند، مانند Zr(Cn2C6H5)4 , Ni(CO)4 .

جامدات شبکه‌ای یا بسپارها: نمونه‌های این مواد شامل بسپارهای متعدد و متنوع معدنی و ابررساناها است. فرمول نمونه‌ای از ترکیبات اخیر YBa2Cu3O7 است.

ساختارهای مواد معدنی

ساختار بسیاری از مواد آلی از چهار وجهی مشتق می‌شود. فراوانی آن‌ها به این دلیل است که در مواد آلی ساده، بیشترین ظرفیت کربن و همچون بیشتر عناصر دیگری (به استثنای هیدروژن) که معمولاً به کربن پیوند می‌شوند، چهار است. اما اجسام معدنی وضعیت ساختاری بسیار پیچیده‌ای دارند، زیرا اتمها ممکن است خیلی بیشتر از چهار پیوند تشکیل دهند. بنابراین، در مواد معدنی اینکه اتمها پنج، شش، هفت، هشت و تعداد بیشتری پیوند تشکیل دهند، امری عادی است. پس تنوع شکل هندسی در مواد معدنی خیلی بیشتر از مواد آلی است.

ساختار مواد معدنی اغلب بر اساس تعدادی از دو وجهی‌های با نظم کمتر، نظیر دو هرمی با قاعده مثلث، منشور سه ضلعی و غیره و همچنین بر اساس شکلهای باز چند وجیهای منتظم یا غیر منتظم که در آن‌ها یک یا چند راس حذف شده است، نیز مشاهده می‌شود.

انواع واکنشهای مواد معدنی

در بیشتر واکنشهای آلی می‌توانیم در مورد مکانیسمی که واکنش از طریق آن انجام می‌شود، بحث و بررسی کنیم، در صورتی که برای بسیاری از واکنشهای معدنی فهم دقیق مکانیسم غیرممکن یا غیرضروری است.

رابطه شیمی فیزیک و شیمی معدنی

در توجیه موجودیت مواد معدنی و در توصیف رفتار آنها، به استفاده از جنبه‌های خاصی از شیمی فیزیک، بخصوص ترمودینامیک، ساختارهای الکترونی اتمها، نظریه‌های تشکیل پیوند در مولکولها، سینتیک واکنش و خواص فیزیکی مواد نیاز داریم. بنابراین با استفاده از شیمی فیزیک می‌توان به ساختار اتمی و مولکولی، تشکیل پیوند شیمیایی و دیگر اصول لازم برای درک ساختار و خواص مواد معدنی پرداخت.

منابع

دانشنامهٔ رشد

انتخابات، آینده نفت را رقم می‌زند؟

تاکنون نگاه غالب به نفت از دو زاویه صورت گرفته است. نخست نگاه عمدتا اقتصادی، که این نگاه معطوف به توزیع درآمدهای نفتی در فعالیت‌های اقتصادی و حداکثر ساختن تسهیلات زیربنایی (مانند جاده و سد و امثال آن) بوده است (که البته این نیز به نوبه‌ی خود لازم و حائز اهمیت است). نگاه دوم، نگاهی سیاسی است. در این نگاه، توزیع درآمد و «الگوی حامی‌پروری» به منظور تحکیم نوعی حاکمیت برخی رویکردهای سیاسی صورت گرفته است. اما، از زاویه‌ی اجتماعی کم‌تر به ثروت نفت توجه شده است. شاید بدان دلیل که مردم، و به‌خصوص مردم فرودست‌تر از نظر اقتصادی، کم‌تر قدرت بیان مطالبات خود و پی‌گیری آن را در حوزه‌ی حاکمیت داشته اند. بدین واسطه درآمدهای نفت کم‌تر به عرصه‌های سیاست اجتماعی، که با زندگی روزمره‌ی مردم و توانمندسازی بلندمدت آن‌ها مرتبط است، وارد شده است. پس با هدف رفع فقر و نابرابری و یاری به توسعه‌ی کشور ضرورت دارد که بخش مهمی از این دارایی به حوزه‌های سیاست اجتماعی (آموزش/سلامت، اشتغال، بیمه و رفاه اجتماعی،…) تخصیص یابد. درواقع به جای طرح‌هایی شعاری مانند آوردن نفت بر سر سفره‌ی مردم و یا توزیع سهام نفت (که همگی از نگاهی بازارگرایانه ناشی می‌شود که در صورت اجرایی شدن جز تخریب بیشتر در مناسبات اقتصادی و اجتماعی حاصل جدی تری نخواهد داشت) لازم است بر هدایت این مهم در حوزه‌ی سیاست اجتماعی و در واقع ایجاد بنیان‌های زیربنایی انسانی برای توسعه‌ی کشور توجه کرد.
باید به‌یاد داشت که نفت تنها سرمایه‌ی ما نیست. کشور ما از سرمایه‌ها و مزیت‌های بی‌شماری برخوردار است، از امکانات طبیعی گرفته تا ظرفیت‌های انسانی و نیروی کار نسبتاً جوانی که در صورت عدم ایجاد فرصت‌های مناسب برای تشخص‌یابی و توانمندشدن و وارد کردن آن‌ها به فرایند تولید، به تهدیدی جدی برای فضای ملی تبدیل خواهند شد. نفت می‌تواند در راستای ظرفیت‌سازی و بهره‌مندی از این سرمایه‌ها به کار آید و سرمایه‌ای به‌مراتب ارزشمندتر را شکل دهد.
شعار «نفت برای آموزش» و «نفت برای سلامت و رفاه» نه‌تنها مرز تفاوت با نگاه‌های گذشته می‌تواند باشد بلکه پاسخی است به مطالبات تاریخی مردم کشورمان.