در اواخر قرن نوزدهم مدیریت علمی به عنوان رشتهای خاص توسط فردریک تیلور مطرح گردید .مدیریت علمی بطور بسیار خلاصه ، روش برخورد منظم و منطقی با مسائل سازمانها به منظور یافتن مناسبترین راه برای انجام هر کار است و بر کسب اطلاع دقیق و کامل از آنچه میگذرد و نتایجی که بر اثر هرگونه تغییر حاصل میشود تأکید دارد.
هزینه یابی برمبنای فعالیت و ارزیابی متوازن اطلاعاتی را فراهم می آورند که مدیران جهت تصمیم گیری هایی که منجر به خلق ارزش می شود به آن نیازمندند. ارزش افزوده اقتصادی فراهم آورنده چارچوب تصمیم، معیارهای عملکرد و محرکهایی است که مدیریت را برای خلق ارزش بر می انگیزد. برای درک بیشترِ مفاهیم هزینه یابی برمبنای فعالیت، ارزیابی متوازن و ارزش افزوده اقتصادی می توان تجارت را به فوتبال تشبیه کرد. مربی یک تیم فوتبال به عوامل متعددی جهت موفقیت نیاز دارد. برای مثال به دست آوردن ضربه های ایستگاهی، به دست آوردن کرنر، فراهم سازی یک دفاع محکم و داشتن یک دروازه بان مناسب. اما در پایان مسابقه تنها چیزی که اهمیت دارد این است که مسابقه را برده ایم یا باخته ایم نه اینکه در طول بازی چند کرنر یا چند ضربه ایستگاهی به دست آورده ایم. در تجارت نیز مدیر معیارهای زیادی را برای کسب موفقیت لازم دارد. هزینه یابی برمبنای فعالیت وارزیابی متوازن معیارهایی هستند که مدیر را در تصمیم گیری و دستیابی به موفقیت یاری می رسانند، اما آیا صرفاً استفاده از این معیارها دلیل بر موفقیت است؟ این موضوع که مدیریت برای دستیابی به موفقیت به این معیارها نیاز دارد امری بدیهی است اما تعیین کننده برد یا باخت شرکت ارزش افزوده اقتصادی است؛ با به کارگیری ارزش افزوده اقتصادی مدیران در استفاده از اطلاعات به منظور خلق ارزش و خواسته مالکان برانگیخته می شوند. نیاز سازمانها به سازگاری با محیط تجاری پویا و پیچیده امروزی برای ادامه بقا که ناشی از توسعه بازارهای رقابتی است از یک سو و از سوی دیگر فشار مجامع سرمایه گذار به مدیران جهت تعیین ارزش و تبیین معیارهای اندازه گیری دقیق و شفاف، باعث شد سازمانها سیستم های سنتی پاداش و اندازه گیری عملکرد را که در دهه قبل به وجود آورده بودند مورد بازنگری قرار دهند و دوباره آنها را بیازمایند که آیا مبنای صحیح و قابل اتکایی برای تصمیم گیری بوده اند یا خیر؟ در حال حاضر تکنیکهای اندازه گیری بیشتر از اینکه بر چارچوبهای حسابداری استوار باشند براساس تئوریهای اقتصادی بنا شده اند. اما براستی شرکت باید از چه چارچوبی استفاده کند؟ و زمانی که چارچوب جدیدی در حال اجراست آیا این بدان معنی است که شرکت باید دیگر چارچوبها را نادیده بگیرد؟ این مقاله ابتدا سه چارچوب هزینه یابی برمبنای فعالیت، ارزیابی متوازن و ارزش افزوده اقتصادی را که استفاده از آنها در صنایع به طور گسترده در حال افزایش است مورد بحث قرار می دهد. اگر چه در این مقاله به طور خلاصه این سه چارچوب توصیف می شود اما بیشتر با جواب این سئوال سروکار داریم که آیا می توان این چارچوب ها را به طور همزمان به کاربرد یا آنها با هم ناسازگارند؟ این مقاله بیان می کند که این چارچوبها در واقع مکمل همدیگرند و زمانی که با هم به کاربرده شوند می توانند بسیار موثر باشند.
هزینه یابی برمبنای فعالیت
با متنوع شدن تولیدات و مشتریان یک سازمان، تخصیص هزینه های سربار نیز امری گمراه کننده و تحریف کننده بهای تمام شده تولیدات یا خدمات خاص می گردد. همان طور که می دانیم سیستم هزینه یابی برمبنای فعالیت و سیستم هزینه یابی سنتی از لحاظ نحوه تخصیص هزینه های سربار با یکدیگر متفاوتند. این تفاوت در شکل ۱ نشان داده شده است. بدین معنی که در سیستم هزینه یابی سنتی، هزینه های سربار تنها براساس یک محرک هزینه که می تواند حجم تولید، ساعات کار مستقیم، ساعات کار ماشین یا میزان دستمزد مستقیم باشد تسهیم می گردد و این نمی تواند مبنای صحیحی برای تسهیم هزینه های سربار پدید آورد، زیرا برای مثال، محصولی که چرخه عملیات تولیدی آن کوتاه است ممکن است به میزان غیرمتناسبی از هزینه های انبار یا بارگیری بهره ببرد. لذا حسابداری صنعتی به شکل سنتی پیام نادرست به مدیران می دهد. اما در سیستم هزینه یابی برمبنای فعالیت، تسهیم هزینه های سربار شامل دو مرحله است که در مرحله اول فعالیتهای عمده شناسایی می شوند و هزینه سربار به تناسب منابعی که در هر فعالیت مصرف می شود به آن فعالیت ها تخصیص می یابد. سربار تخصیص یافته به هر فعالیت هزینه انباشته فعالیت۴ نامیده می شود. پس از تخصیص سربار ساخت به فعالیت ها در مرحله اول، محرکهای هزینه۵ مناسب و مربوط به هر یک از فعالیت ها شناسایی می شوند. سپس در مرحله دوم هزینه انباشته هر فعالیت به نسبت مقدار مصرف محرک های هزینه در هر یک از خطوط تولید محصول به این خطوط تخصیص داده می شود. این سیستم هزینه یابی می تواند اطلاعات بهتری را برای تصمیم گیریهای استراتژیک مدیریت فراهم آورد و به تشخیص هزینه های بدون ارزش افزوده کمک کند. بنابراین هزینه یابی برمبنای فعالیت، کیفیت تولید و هزینه یابی را بهبود می بخشد. مدیران برای آنکه بتوانند عملکرد شرکتشان را بهبود بخشند نیازمند شناخت چگونگی اثر متقابل بهای تمام شده با دیگر معیارهای عملکرد هستند. این موضوع به کمک تکنیک ارزیابی متوازن حل می شود.
ارزیابی متوازن
با توسعه شرکتها بتدریج مدیریت از مالکیت جدا می شود و بحث مسئولیت پاسخگویی به وجود می آید، بدین معنی که مدیران در برابر مالکان باید پاسخگو باشند. با تمایز مالکان از مدیران و توجه به اینکه مالکان آگاهی کمی از مسائل مالی دارند و به اطلاعات گزارش شده از سوی مدیریت متکی هستند آنان به ارزیابی عملکرد مدیریت نیاز دارند و در این ارزیابی ناچار به استفاده از اندازه گیری می باشند (مثالی در ادبیات مدیریت وجود دارد که اگر کسی نتواند چیزی را اندازه بگیرد نمی تواند آن را اداره کند)، اما اگر این اندازه گیری تنها متکی بر ارقام و اطلاعات مالی باشد نمی تواند مبنای صحیحی برای قضاوت و تصمیم گیری پدید آورد. یک دلیل این امر این است که مدیران مسئول گزارش ارقام و اطلاعات مالی هستند و ممکن است اطلاعات گزارش شده انعکاسی از عملکرد واقعی شرکت نباشد. البته اگر مدیران اطلاعات مالی را به طور واقعی و صحیح هم گزارش کرده باشند تنها اتکا به این اطلاعات در ارزیابی عملکرد مدیران کافی نیست. برای درک بیشتر موضوع فرض کنید شرکتی در دو سال متوالی دارای سود یکسانی باشد، اما در سال دوم اقداماتی در جهت جلب بیشتر رضایت مشتریان انجام داده یا اقدام به برگزاری دوره های آموزشی جهت افزایش مهارت و تخصص کارکنان کرده است. افزایش رضایت مشتریان نشانه فروش بیشتر و به دنبال آن کسب سود بیشتر درآینده است و از طرف دیگر افزایش مهارت و تخصص کارکنان موجب افزایش کارایی و بهره وری خواهد شد. اما اگر بخواهیم تنها از بعد مالی عملکرد شرکت را اندازه بگیریم شرکت در هر دو دوره عملکرد یکسانی داشته ولی واقعیت این است که شرکت در سال دوم عملکرد بهتری داشته است. ارزیابی متوازن، عملکرد سازمان را از چهار دیدگاه کلیدی (شکل ۲) اندازه گیری می کند: * مالی، * مشتری، * رویه های داخلی شرکت، * آموزش و رشد. هر دیدگاه دو تا پنج معیار خواهد داشت که این معیارها باید بعد از استقرار استراتژی تنظیم شوند. بنابراین ارزیابی متوازن، عملکرد سازمان را هم از بعد مالی و هم از بعد غیرمالی اندازه گیری می کند. ارزیابی متوازن به وسیله کاپلان و نورتون (Robert Kaplan & David Norton) به منظور تبدیل چشم انداز۶ و استراتژی۷ به هدفها۸ ارائه شد. استراتژی، چگونگی انطباق ظرفیتهای یک سازمان با فرصتهای موجود در بازار به منظور تحقق بخشیدن به هدف های کل سازمان را تبیین می کند. بنابراین مقصود از اجرای استراتژی، دستیابی به هدفهای از پیش تعیین شده است. ارزیابی متوازن با تمرکز بر روی اندازه گیری عملکرد و تطابق آن با استراتژی، نقش مهمی را در پیشرفت سازمان ارائه می دهد. این نواوری تفکر بسیاری از مدیران را نسبت به نحوه مدیریت سازمانها تغییر داد. اکنون آنها استراتژی را با دقت بیشتر و با صراحت ارائه می کنند و سازمان را به عنوان مجموعه ای یکپارچه و متناسب از فعالیت ها می دانند و استراتژی را با دستگاه اندازه گیری عملکرد مرتبط می شناسند. ارزیابی متوازن رویکردی است که با اندازه گیری واقعی عملکرد (هم از بعد مالی و هم از بعد غیرمالی) و مقایسه آن با هدف های از پیش تعیین شده به ما نشان می دهد تا چه حد استراتژیهای برگزیده شده ما را به سمت هدفهای شرکت گرایش داده است و استراتژیهای مقدم و در اولویت را برای رسیدن به هدفهای از پیش تعیین شده به ما معرفی می کند و حتی چارچوبی را جهت اجرای استراتژیهای سازمان فراهم می آورد. در واقع ارزیابی متوازن ابزار مدیریت جهت دستیابی به هدفهاست. تحقیقات نشان داده است که سازمان هایی که از سیستم های طراحی شده مناسبی در زمینه اندازه گیری عملکرد استفاده می کنند بهتر می توانند آن را مدیریت کنند لذا احتمال موفقیت بیشتری دارند. اگر ارزیابی متوازن به درستی اجرا شود چارچوب مدیریتی دقیقی ارائه می دهد که مدیران را در ردیابی عوامل متعددی که بر عملکرد تاثیر می گذارند یاری می رساند. برگ نمره۹ مجموعه ای از اطلاعات خام۱۰ است که در آن اهداف درازمدت، معیارها، اهداف کوتاه مدت و ابداعات هر یک از دیدگاه ها درج شده است و به مدیر در فهم عملکرد کمک می کند. معیارها مدیران را در متوازن ساختن عملکرد حال و آینده یاری می دهند. اندازه گیری های مالی نوعاً متغیرهای گذشته نگر هستند که عملکرد گذشته مدیر را منعکس می کنند. از سوی دیگر هزینه های آموزش نمونه ای از شاخص های آینده نگر است که بر رضایت مشتری و بقای شرکت تاثیر می گذارد. لذا ارزیابی متوازن با اندازه گیری عملکرد غیرمالی (رضایت مشتریان) باعث تغییر و بهبود در مدیریت شده و مبنایی برای تصمیم گیری به وجود می آورد. در واقع ارزیابی متوازن چراغ روشنی در هدایت شرکت به سوی سوداوری بیشتر با همان راه و امکانات قبلی ولی براساس هزینه یابی برمبنای فعالیت و ارائه صحیح هزینه های شرکت است. مالکان، مدیران وظیفه اجرای استراتژی را به مدیران می سپرند، اما توجه اصلی آنها به دست آوردن سود کافی از سرمایه گذاری شان است. ارزش افزوده اقتصادی، همان طور که در ادامه بحث خواهد شد بیان می کند که آیا مدیران معیارهای برگ نمره را بدرستی موازنه کرده اند؟ به گفته کاپلان ایجاد ارزش افزوده اقتصادی نتیجه ایده آل استراتژی موفق است و عبارت است از تلاش برای انجام.
ارزش افزوده اقتصادی
آیا یک معیار مناسب از ارزیابی عملکرد شرکتها وجود دارد که سرمایه گذاران را در شناسایی فرصت های مطلوب سرمایه گذاری یاری کند و مدیران را به تصمیم گیری هایی علاقه مند سازد که برای واحد تجاری ایجاد ارزش نماید؟ ارزش افزوده اقتصادی معیاری است که جهت نظارت کلی، در زمینه خلق ارزش، در شرکت به کار برده می شود. ارزش افزوده اقتصادی استراتژی نیست، راهی است که نتایج را اندازه گیری می کند. با توجه به اینکه معیار ارزش افزوده اقتصادی به توانایی بنگاه اقتصادی در خلق بازده مازاد بر بازده مورد انتظار سرمایه گذاران براساس ریسک معین اشاره دارد می تواند میزان اثربخشی عملیات شرکت را اندازه گیری کند. اگر نتیجه این اندازه گیری مثبت باشد می توان چنین قضاوت کرد که مدیریت طی عملیات جاری، ارزش شرکت را افزایش داده و چنانچه منفی باشد عملکرد مدیریت باعث کاهش ارزش واحد تجاری شده است. این معیار که با هدف سازمان در زمینه افزایش ثروت سهامداران همبستگی دارد توسط استوارت (Stern Stewart) ارائه شده و برابر سودهای عملیاتی منهای هزینه سرمایه هایی است که برای ایجاد آن به کار گرفته شده است و در واقع به عنوان یکی از شاخصهای سوداوری درنظر گرفته می شود. EVA= (r – c) × Capital EVA= (r × Capital) – (c × Capital) EVA= NOPAT – (c × Capital) =r نرخ بازده سرمایه =c نرخ هزینه سرمایه = Capital سرمایه = NOPAT سود خالص عملیاتی پس از مالیات = EVA ارزش افزوده اقتصادی برمبنای ارزش افزوده اقتصادی ایجاد ارزش در یک شرکت به دو عامل بستگی دارد: * شرکت از سرمایه به کار گرفته شده چه بازدهی کسب می کند؟ * برای این سرمایه به کار گرفته شده چه هزینه ای می پردازد؟ بنابراین آنچه در این معیار اهمیت دارد این است که شرکت بتواند بازدهی بیش از هزینه سرمایه منابع مالی خود به دست آورد. ارزش افزوده اقتصادی ارزش سهام را دقیقتر از سود هر سهم۱۱ و بازده حقوق صاحبان سهام۱۲ به دست می آورد. اخیراً شرکتها قدم در راهی از مدیریت درامدها گذاشته اند که آنها را به سوی مدیریت ارزش سوق می دهد. ارزش افزوده اقتصادی با ارائه مدل های کاربردی قابل اجرا به مدیران در این فرایند کمک می کند. یکی از مزایای اصلی ارزش افزوده اقتصادی، ارائه زبان واحدی در کل سازمان است. زمانی که ارزش افزوده اقتصادی کانون توجه فرایند مدیریت قرار می گیرد عملکرد سازمان کارا خواهد شد چرا که ارزش افزوده اقتصادی به ما مسئولیت پاسخگویی می دهد و می تواند تنها معیاری باشد که موفقیت در آن خلاصه می شود. مجله فورچون (Fortune) در اکتبر ۱۹۹۶ ارزش افزوده اقتصادی را به عنوان جذابترین ایده مالی معرفی نمود و اشاره کرد که یک موسسه امریکایی پیش بینی کرده ارزش افزوده اقتصادی جایگزین سود هر سهم خواهد شد. از جمله شرکت کوکاکولا با به کارگیری این معیار توانست بازده سرمایه اش را حدود ۲۰۰ درصد طی سالهای ۱۹۹۳-۱۹۸۷ افزایش دهد. مدیر شرکت کوکاکولا معتقد است ارزش افزوده اقتصادی او را وادار به پیدا کردن راههای زیرکانه برای ادامه فعالیت با سرمایه کمتر می کند؛ به عبارت دیگر انگیزه یافتن راههای افزایش کارایی سرمایه را ایجاد می کند و در نهایت موجب می شود که شرکت عملکرد برتر داشته باشد. استوارت توصیه می کند که از ارزش افزوده اقتصادی به عنوان مبنایی برای تخصیص سرمایه، ارزیابی عملکرد، تعیین پاداش و ایجاد ارتباط با خبرگان در بازار سرمایه استفاده شود. به این ترتیب تصمیم گیریها موثرتر می شود، ارتباطات افزایش می یابد و میزان پاداشها با افزایش در ارزش افزوده اقتصادی بالاتر می رود. نتیجتا هر سه این چارچوب ها با تکنیک های اندازه گیری جدیدی شروع می شوند. حجم بالای اطلاعات لزوماً منجر به تصمیم موثر نمی شود. در واقع اضافه کردن یک معیار جدید به معیارهای موجود مسائل را پیچیده تر خواهد کرد. یکی از عوامل اساسی، برخورداری از تعادل بین سادگی و دقت است. همان طور که ممکن است فهم یک مدل کاملاً پیچیده برای مدیران بسیار مشکل باشد یک مدل بسیار ساده نیز منجر به تصمیمهای نادرست می شود. هزینه یابی برمبنای فعالیت، ارزیابی متوازن و ارزش افزوده اقتصادی ابزارهای مناسبی هستند که می توانند شرکت را در دستیابی به موفقیت در محیط تجاری، رقابتی و فعال امروزی کمک کنند. هزینه یابی برمبنای فعالیت می تواند مدیران را در فهم اثربخشی تصمیماتشان یاری رساند. ارزیابی متوازن دیدگاه عملکردی را به منظور گنجاندن شاخصهای مالی و غیرمالی گسترده است. ارزش افزوده اقتصادی ارتباط بین تصمیم ها را نشان می دهد و بر معیارهای عملکرد سیستم پاداش به منظور خلق ارزش تمرکز دارد. زمانی که مدیران چارچوب های تصمیم گیری، معیارهای عملکرد و پاداش داشته باشند که آنها را به داشتن حالت مالکانه برانگیزاند، بهترین عملکرد را خواهند داشت. داشتن استراتژی مناسب مهم است ولی داشتن مدیرانی که مجری استراتژی و نتایج حاصل از آن باشند نیز به همان اندازه اهمیت دارد.
ویژگی های کیفی اطلاعات حسابداری مدیریت و نقش آن در تصمیم گیری مدیریت
. با توجه به این که اطلاعات حسابداری مدیریت به عنوان ابزار مدیریت در تصمیم گیری تلقی می گردد و هدف از ایجاد و گسترش آن کمک به مدیریت می باشد، اگر مدیریت به هر دلیلی از آن استفاده ننماید، آن اطلاعات هیچ گونه ارزشی برای سازمان نخواهد داشت. یکی از عوامل مهم عدم استفاده مدیریت از اطلاعات حسابداری این است که این اطلاعات کیفیت لازم را ندارد. براساس یافته های این تحقیق، اگر اطلاعات حسابداری دارای کیفیت لازم باشد، مدیریت در تصمیم گیری های خود از آن استفاده می کند. البته همه ویژگی های کیفی اطلاعات حسابداری به یک اندازه بر استفاده از اطلاعات حسابداری مدیریت مؤثر واقع نمی شوند.
اهداف کلی حسابرسی مدیریت
هدف از حسابرسی عملکرد مدیریت، انجام یک یا ترکیبی از موارد زیر حسب در خواست مدیریت است.
ارزیابی عملکرد:
عبارت از مقایسه و تحلیل شیوه ها و روش های انجام فعالیت های واحد اقتصادی با اهداف و استراتژی از پیش تعیین شده است.
شناسایی فرصت هاو بهبود فعالیت های عملیاتی
منظور از بهبود فعالیت های عملیاتی و عملکرد، افزایش بازده اقتصادی، ارزیابی صرفه اقتصادی هزینه ها، کارآیی، اثر بخشی و یا ترکیبی از این عوامل است.حسابرسی عملیاتی فرصت های موجود و قابل دسترس برای بهبود روش های اجرایی را از طریق بررسی و شناخت جامع، ارزیابی تجزیه و تحلیل، مصاحبه با افراد واجد شرایط و ذی صلاح (درون سازمانی و برون سازمانی)، مشاهده عملیات، بررسی گزارش های جاری و گذشته، بررسی معاملات، شاخص های عمده موفقیت، برنامه استراتژیک، اقدامات استراتژیک، مقایسه با استانداردهای صنعت و رقبا به کارگیری قضاوت حرفه ای و… براساس تجربه و سایر ابزارهای مناسب و عقلائی شناسایی و اظهار نظر می کند.ارائه پیشنهاد برای بهبود عملیات یا ضرورت اقدامات اصلاحیماهیت، نوع و دامنه پیشنهادی ارائه شده در فرآیند حسابرسی عملیاتی بسیار متفاوت است.دراغلب موارد، گروه حسابرسان عملکرد مدیریت، می توانند متناسب با ماهیت و اهمیت موضوع پیشنهادهای خاص ارائه کنند. چنانچه در سایر موارد و حوزه های مورد حسابرسی عملیاتی بررسی های عمیق تر و گسترده تری نیاز باشد، گروه حسابرسان مدیریت می توانند دلایل نیاز به انجام بررسی های بیشتر ارائه کنند.
پیگیری تصمیم های عملیاتی و اقدامات اجرایی
آنچه در حسابرسی مالی و کنترل های داخلی صورت می پذیرد و مورد نظر حسابرسان مستقل و بازرس قانونی است، وضعیت فعلی واحد اقتصادی و پیشینه آن است. وضعیت فعلی که به طور عمده بیانگر ارزش های تاریخی بسیار دور و نزدیک می باشد. آنچه از اهمیت ویژه برخوردار است و در حسابرسی مالی و تجزیه و تحلیل صورت های مالی چندان عمیق و گسترده مورد بررسی قرار نمی گیرد، شرایط اقتصادی، استراتژی مالی، برنامه و تصمیم های عملیاتی، اقدامات اجرائی و … برای دستیابی به اهداف واحد اقتصادی است، که تا حدی به نحوه عملکرد کیفی و کمی مدیریت بستگی دارد.یکی از عوامل اساسی و مورد توجه در حسابرسی مالی الزامات قانونی ثبت حساب ها و ارائه گزارش مالی به صاحبان سهام است در صورتی که به بافت واقعی مالی یا به ساختار واقعی دارایی ها و بدهی ها در ترازنامه و به کیفیت اطلاعات مندرج در صورت های مالی تجزیه و تحلیل، اثربخشی عملکرد مدیریت، بهره وری و صرفه اقتصادی فعالیت های عملیاتی در جهت دستیابی به اهداف و استراتژی های واحد اقتصادی دولتی و شبه دولتی کمتر توجه می شود، حسابرسی کیفی و جامع عملکرد مدیریت، می تواند زوایای مختلف عملکرد بنگاه اقتصادی را در حوزه های مختلف مدیریت مورد ارزیابی قرار دهد. اینکه شرایط کیفی و کمی شرکت در حال حاضر چیست و به کجا می رسد، برای سهامداران و اعضای هیات مدیره اهمیت دارد. این مهم به میزان قابل توجهی از طریق حسابرسی عملکرد مدیریت برای افراد ذی نفع مشخص و روشن می شود. حسابرسی مدیریت نوعی حسابرسی و نگرش به آینده است که با استفاده از آن تا حدودی از تکرار فعالیت هایی که فاقد هر گونه ارزش افزوده و افزایش بازده اقتصادی است، جلوگیری و پیشگیری می کند.از مهمترین وظایف شرکت ها جلب اطمینان سهامداران نسبت به کیفیت فرآیند گزارشگری مالی و قابلیت اتکا به ارقام و اطلاعات مندرج در آنها است. بنابراین مدیریت ضعیف و غیرعلمی، گزارشگری غیرشفاف و غیرکیفی، تحریف سود، وجود هرگونه ابهام و تقلب در صورت های مالی و عدم نظارت و اقدامات اصلاحی مستمر در رفع نارسایی ها، مشکلات و ضعف های موجود در کنترل های داخلی و عدم نظارت و اقدامات اصلاحی مستمر در رفع نارسایی ها، مشکلات و ضعف های موجود در کنترل های داخلی، از جمله عوامل ارزیابی در حوزه حسابرسی عملکرد مدیریت محسوب می شود.اطلاعات، آمار، گزارش های مالی و غیر مالی که موجب تصمیم سازی و تصمیم گیری مدیران ارشد در اداره موفقیت آمیز امور شرکت ها می شود، از جمله تعیین میزان دستیابی کیفی و کمی به اهداف و برنامه های استراتژیک از وظایف عمده حسابرسی مدیریت است.اگر نتایج حاصل از حسابرسی مالی و حسابرسی مبتنی بر تجزیه و تحلیل های آماری، بیانگر بخشی محدود از ارزیابی عملکرد و یا حسابرسی عملیاتی باشد، اما با تضاد نتایج حاصل از آن نمی توان به روشنی و قاطعیت اذعان نمود که مجموع عملکرد مدیریت موفق یا ناموفق بوده است. به عبارت دیگر مجموع تلاش ها و فعالیت های عملیاتی مدیریت در مسیر صرفه و صلاح اثربخشی عملکرد، کارایی و دستیابی کیفی به اهداف و استراتژی ها و در نهایت افزایش بازده اقتصادی و ثروت سهامداران قرار داشته است.با وجود اینکه اغلب متفکران مالی و اقتصادی بر این باورند که جدای مالکیت از مدیریت، منافع اقتصادی و افزایش ثروت سهامداران را تامین خواهد کرد، اما مخالفان این نظریه، استدلال می کنند که سهیم کردن مدیران در مالکیت شرکت دارای منافع اقتصادی است و مدیران مالک در افزایش کارایی، بازده اقتصادی و تداوم فعالیت شرکت موفق ترند، از طرفی چون عملکرد کیفی و اثربخش مدیریت، ارتباط مستقیم با نیروی انسانی حرفه ای، تخصصی، هماهنگی کیفی و هدفمند آنان دارد، می تواند بر افزایش کیفی سودآوری، ارزش شرکت در نهایت افزایش منافع سهامداران اثرات عمده داشته باشد. نکته آخر اینکه افزایش غیرکیفی سودآوری و تقسیم مستمر سود نمی تواند بیانگر عملکرد مطلوب مدیریت و شایستگی سطوح مختلف مدیریت تلقی شود. چنانچه کیفیت سودآوری مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد، مشخص می شود یکی از دلایل اساسی در عملکرد غیر کیفی مدیریت، تقسیم سود نقدی و یا سود سهمی مستمر در شرایط حاد تورمی و یا تغییر در چهره واقعی رویدادها، روش های حسابداری و تعدیلات سنواتی است که منجر به افزایش درآمد می شود ولی در واقع هیچ گونه وجه نقدی ایجاد نمی کند یا هزینه هایی که در دارایی ها انعکاس یافته است که قابلیت بازیافت آنها مشخص نیست.
حسابرسی و مدیریت بنگاه اقتصادی
حسابداری یک فعالیت اجتماعی – حرفه ای است که شامل منابع انسانی و غیر انسانی میگردد و بین منابع انسانی و غیر انسانی واکنشهای متقابلی وجود دارد و فرهنگ جامعه بر منابع انسانی تأثیر گذار است .با وجود اینکه حرفهی حسابداری کمتر جنبه فرهنگی دارد ولی بدلیل وابستگی آن به جنبههای انسانی و واکنشهای متقابل آن ، فرهنگ بر حسابداری تأثیر گذار شده است .یکی از مهمترین تفاوتها در اعمال حسابداری در بین کشورها ، تفاوتهای فرهنگی است محتوای گزارشها عموما” بستگی به تاریخ ، آداب و رسوم و فرهنگ منطقه دارد و بدین دلیل است که در بعضی کشور ها ی مالی ، سرمایهگذار را مدنظر دارد و در بعضی از کشورها و مناطق ، طلبکاران یا اداره کنندگان دولتی را، از آنجائی که ارزش کار در ارتباط با فرهنگ تعیین میشود لذا تلقی مفاهیم زیر از پارامتر های مهم در تعیین ارزش محسوب میگردند.۱-فردگرائی در مقابل جامعه یا جمع گرائی ؛۲-فاصله طبقاتی زیاد در مقابل کاهش فاصله طبقاتی؛۳-مردگرائی در مقابل زنگرائی یا انسان گرائی ؛۴-اصالت سرمایه در مقابل اصالت معنویت یا اصالت کار؛۵-پنهان کاری در مقابل آشکار سازیارزشهای جوامع نیز از لحاظ بعد زمانی با یکدیگر متفاوتند . بعضی از جوامع برگذشته و برخی دیگر بر حال و آینده تکیه دارند. برخی ممالک مانند آمریکا بر ” من ” تکیه دارد ولی ژاپن بر ” ما ” تکیه دارد برخی برفرد و سرمایه و برخی دیگر جامعه و کار اصالت میدهند . این فرهنگها گزارشهای مالی متفاوت، نوع رسیدگیهای متفاوت و کنترلهای متفاوتی را نیز طلب میکنند و اصل افشاء در هرکدام تفسیر خاص خود را دارد.نظریهها و رویههای حسابداری و حسابرسی با توجه به ساختار اقتصادی و اجتماعی حاکم برجامعه و هدفهای تعیین شده برای حرفه حسابداری بنا شده است . هدفهای حسابداری و حسابرسی نیز برانگیخته از اوضاع حاکم بر محیط حسابداری و حسابرسی است و محیط حسابداری و حسابرسی به عنوان یک سیستم فرعی از سیستم کل اقتصاد به گونهای است که همواره با واحد های اقتصادی ، اعتبار دهندگان و حرفه حسابداری در تعامل است .لذا تعیین هدفهای حسابداری و حسابرسی و گزارش های مالی تضاد منافع این سه گروه را در بر خواهد داشت .و با توجه به اینکه مدیریت واحد های اقتصادی از عمده ترین تصمیم گیرندگان اقتصادی هستند . پس خود نیز جز اصلی ترین استفاده کنندگان گزارش های مالی محسوب میشوند .یکی از فرضیات حسابداری ” تفکیک شخصیت است ” که همواره بایستی بین صاحبان واحدهای اقتصادی و شخصیت مستقل واحدهای اقتصادی تمایز قایل شد. زیرا صاحبان واحد اقتصادی شکلی از بستانکاران هستند که در واحد اقتصادی دارای منافعند و در این راه مالکان باید بدانند که مدیر نیستند و مدیران هم باید بدانند که مالک واحد اقتصادی نیستند . رشد سریع ، بیامان نیازهای اطلاعاتی استفاده کنندگان حسابرسان را پذیرش مسئولیت بیشتری در مقابل جامعه دعوت میکند و اعتبار اطلاعات به درجه درستی و صحت آنها وابستگی شدید خواهد داشت .محیط کنترلی ترکیبی ، از موارد ذیل است .الف ) طرز تفکر مدیریت و چگونگی اجرایی کردن آن ب ) نمودار سازمانج ) نحوه مدیریت منابع انسانید ) پیش بینی مالی و بودجه ایه ) حسابرسی داخلیبه عبارت دیگر ، کنترل فرایندی است از سیاستها و روشهایی که برای کسب اطمینان نسبی از دستیابی به هدفهای سازمانی ایجاد میگردد.به طور کلی میتوان گفت که هدف اساسی در ایجاد و رسالت واحدهای حسابرسی داخلی کمک به مدیریت واحد اقتصادی در اداره کردن امور شرکت به بهترین وجه است . لذا رسیدگی حسابرسان داخلی اغلب حسابرسی عملیاتی است . زیرا هدف آنان تعیین تأثیر رویهها و روش های موجود بر کارائی عملیات واحد اقتصادی است ، نتیجه پایانی کار آنان نیز تهیه گزارش مبتنی بر پیشنهادهای بهبود نحوه انجام عملیات به مدیریت است که خود مؤید اهداف فوق است.دامنه کار حسابرسان داخلی محدود به فعالیتها و رویدادهای مالی واحد اقتصادی نمیشود، بلکه بررسی و ارزیابی تأثیر سیستم کنترلهای داخلی حسابداری و اداری را نیز شامل میگردد.به همین دلیل است که حسابرسان داخلی می توانند به عنوان بازوی توانمند مدیریت در اداره و کنترل کیفیت و کارائی واحد های اقتصادی از جنبه های مادی ( سود آوری ) و معنوی ( نیروی انسانی ) محسوب شوند. گرچه ارزش اقتصادی حسابرسی داخلی مانند سایر منابع ، به ظرفیت مدیران برای استفاده از توان بالقوه این ابزار کارآمد و ارزشمند در جهت نیل به اهداف سازمان وابسته است ولی نباید فراموش کرد که حسابرسی داخلی خود نیز به عنوان بخشی ازکارگروهی سازمانی تلقی می شود، نه به عنوان یک شغل متمایز و مجزا از وظایف حسابدار است .زیرا حسابرسی داخلی آمیخته ای از فرایند کنترل و برنامه ریزی در سیستم اطلاعات مدیریت است که محصول فعالیت آن اطمینان از سودآوری و تداوم فعالیتهای اقتصادی و تأمین امنیت شغلی برای ک
ارکنان و در نهایت تشخیص حدود کارائی مدیران و کوششهای مستمر آنان است .
حسابرسی عملکرد مدیریت و نقش آن در شفاف سازی واحدهای اقتصادی
بیش از هفتاد سال است که ابتدا در انگلستان و بعد از آن آمریکا، کانادا و سایر کشورهای اروپایی این سوال مطرح شد که چرا حفظ کامل منافع سهامداران از طریق روش های حسابرسی سنتی (حسابرسی مالی) تامین نمی شود و همراه با این سوال نگرشی به سمت و سوی روش جامع تر، کامل تر و دقیق تر شکل گرفت و با نام حسابرسی عملکرد مدیریت یا حسابرسی مدیریت فعالیت خود را آغاز نمود. تا اواخر دهه هشتاد حسابرسی عملکرد مدیریت محدود به حسابرسی رعایت بود و در چارچوب رعایت قوانین، آیین نامه ها و دستور العمل ها فعالیت داشت. امروزه با توجه به نقش اثربخش تجزیه و تحلیل جامع اطلاعات و آمار مندرج در صورت های مالی، ابتدا حسابداری صنعتی و حسابداری مدیریت، در تصمیم سازی و تصمیم گیری منطقی، با هدف افزایش بازده اقتصادی و ثروت سهامداران وارد عرصه مدیریت شد و سپس حسابداری کیفیت، حسابداری محیط زیست، مهندسی مالی، مدیریت ارزش، مهندسی ارزشی و … به عنوان ابزاری موثر به کمک مدیران صنایع و مدیران اقتصادی آمد.در حال حاضر هدف از حسابرسی عملکرد مدیریت، دستیابی به پاسخ این سوال است که، آیا فعالیت های عملیاتی و حتی غیرعملیاتی مدیران در کلیه سطوح ساختار سازمانی یک واحد اقتصادی، توام با کارایی، اثربخشی و صرفه اقتصادی اداره یا اجرا شده است. لازم به یادآوری است در هر سازمان اقتصادی، اهداف و استراتژی ابتدا توسط ارگان های تصمیم گیر و به کمک مدیران ارشد و مسوولان فرایندها تدوین و تعیین می شود.مدیران خلاق و مولد در راس سازمان های اقتصادی با بهره گیری از مدیران زبده، مجرب و متخصص، توانایی جمع آوری و نقل و انتقال اطلاعات و آمار قابل اعتماد و شفاف، توانایی تجزیه و تحلیل اطلاعات و آمار جمع آوری شده و تبدیل اطلاعات به دانش، توانایی در تصمیم سازی و تصمیم گیری براساس تجزیه و تحلیل انجام شده و توانایی در اجرای به موقع تصمیم های اخذشده، می توانند مدعی توسعه پایدار باشند.به این ترتیب مدیریت قادر خواهد بود فروش هدف، تولید هدف، بهای تمام شده هدف، هزینه هدف، سود هدف، آرمان ها و رویاهای خود را تحقق بخشد و فعالیت ها را در جهت حرکت به سوی اهداف تعیین شده هدایت کند.برای اطمینان از هماهنگی و حرکت کیفی و هدفمند به سوی اهداف و استراتژی های تعیین شده با کارآیی، اثربخشی و صرفه اقتصادی موردنظر، ایجاد، تقویت و حمایت از یک سیستم کنترلی منسجم همواره ضروری به نظر می رسید که با استفاده از آن نتایج واقعی به دست آمده، با ضوابط استاندارد های مناسب و مبتنی بر اهداف، مقایسه شده و نسبت به اصطلاحات لازم به موقع اقدام شود.با توجه به امکانات بالقوه و بالفعل و محدودیت های موجود در هر سازمان اقتصادی، حسابرسی مدیریت به عنوان یکی از روش های کنترلی، بی طرفانه به ارزیابی و قضاوت نسبت به عملکرد گذشته و چشم انداز آینده مدیریت می پردازد، درجه کارآیی، اثربخشی و اقتصادی بودن عملیات را با هر حجم، وسعت و شکلی ارزیابی می کند. از این طریق مسوولان و متولیان حفظ حقوق و منافع سهامداران در اداره بهتر امور مورد مشارکت قرار می دهد.امروزه در بسیاری از کشور ها، اعضا و مجامع عمومی، هیات مدیره، صاحبان صنایع و مدیران ارشد واحد های اقتصادی و… همواره خواستار دریافت گزارش ارزیابی عملکرد و مشاوره مستقل در زمینه حسابرسی مدیریت هستند، چرا که آنان علاوه بر وظیفه مباشرت، از درجه بالای پاسخگویی و مسوولیت پذیری برخوردارند. مسوولان اجرایی واحد های اقتصادی حتی ممکن است دلیلی مبنی بر وجود مشکل تصور نکنند، اما اغلب بر این باورند که یک بررسی بی طرفانه و ارائه پیشنهاد های عملی از آن می تواند اثرات مثبت برای واحد اقتصادی آنان ایجاد کند.بررسی علل روزافزون برای دریافت خدمات حسابرسی عملیاتی از سوی مدیران صنایع مختلف، نشان می دهد که موضوعات زیر، بستر مناسبی را برای انجام حسابرسی عملیاتی فراهم کرده است، توجه هرچه بیشتر به رعایت کارآیی، اثربخشی فعالیت های عملیاتی و صرفه اقتصادی در واحد های اقتصادی.به طور کلی به منظور انجام یک بررسی کامل مقدماتی در حسابرسی عملکرد مدیریت موارد زیر بایستی رعایت شود، شناخت تاریخچه واحد اقتصادی، (عملکرد گذشته و چشم انداز آینده)، اهداف، استراتژی ها، تصمیم های عملیاتی و برنامه های اجرایی واحد اقتصادی، محدودیت ها و امکانات واحد اقتصادی، منابع کمی و کیفی واحد اقتصادی، فعالیت های عملیاتی و غیرعملیاتی واحد اقتصادی، روش های نوین مدیریتی و کنترل های کمی و کیفی واحد اقتصادی، ریسک های حسابرسی عملکرد مدیریت و سایر اطلاعات مرتبط با ارزیابی عملکرد مدیریت.
نقش سرمایه گذاری ها و سیستمهای اطلاعات حسابداری در توسعه بیمه های عمر
تغییر و اصلاح ساختار فعلی صنعت بیمه به دلیل نقش با اهمیت آن در مناسبات اقتصادی و برای حضور فعالتر بیمه گران در اقتصاد کشور یک امر اجتنابناپذیر است.در یک مقایسه تطبیقی از سهم بیمه در کشورمان با کشورهای همطراز مشاهده میشود که بیمه های بازرگانی و به خصوص بیمه های زندگی در ایران وضعیت مساعدی ندارد؛ اما تحول و اصلاح ساختاری صنعت بیمه، گسترش و تنوع خدمات بیمهای که در رهنمودهای ریاست جمهوری به آن تاکید شده، نیازمند ایجاد بسترهای مناسب در داخل و خارج از شرکتهای بیمه است. افزایش درآمد سرانه و هدفمند شدن یارانهها، مشارکت دستگاههای حکومتی در اشاعه فرهنگ بیمه و… از جمله عوامل خارجی است که از حوزه اختیار شرکتهای بیمه خارج است. ولی عوامل داخلی به اتخاذ تدابیری در داخل شرکتهای بیمه برمیگردد و میتوان آنها را سامان داد. یکی از این زمینه سازیهای مهم داخلی، میتواند ایجاد سیستمهای کارای اطلاعات حسابداری برای پشتیبانی خدمات بیمهای بیمه گران باشد. نگهداری حسابهای دقیق، نمایش وضعیت مالی و ارائه عملکرد شفاف از حساب بیمه گذاران، میتواند بیمهگران را در ارائه خدمات بیمه ای مناسب یاری کند. به دلیل خصوصیات حسابداری بیمه های عمر از قبیل محاسبات ذخایر فنی، پرداخت مشارکت در منافع، شرایط فروش متنوع و خصوصیات بیمه های عمر خرد ایجاد سیستمهای کارای حسابداری بیمه های عمر بسیار ضروری است. از طرفی دیگر علاوه بر مزیت پوشش خطرات فوت، نقص عضو و ازکارافتادگی، به دلیل ماهیت اختیاری و تجاری بیمه های عمر، خریداران این پوششها دارای اهداف و سلایق متفاوتی هستند. بنابراین از دید سرمایه گذاری خرید بیمه های عمر باید دارای توجیه اقتصادی باشد. مدیریت بهینه وجوه نقد حاصله از فروش بیمه های عمر میتواند موجب افزایش بازدهی شرکتهای بیمه و بالارفتن مطلوبیت این بیمه ها در نظر بیمه گذاران شود. بنابراین مثلث سه جانبه بیمه های عمر، سرمایه گذاریها و سیستمهای اطلاعات حسابداری بیمه در ارتباط با همدیگر میتوانند موجبات توسعه یکدیگر را فراهم کنند. در صورت رفع این موانع و گسترش همه جانبه بیمه های عمر میتوانیم شاهد ارتقای رفاه عمومی جامعه و رشد و توسعه اقتصادی کشورمان باشیم.
سرمایه گذاری و توسعه بیمه های عمر
به دلیل اهمیت بالای سرمایه گذاریها در مکانیزم بیمه های عمر، هیات استانداردهای بین المللی حسابداری (IASB) قراردادهـای بیمه های عمر را در مـواردی به عنـوان ابـزارهای سرمایه گذاری (FINANCIAL INSTRUMENT) طبقه بندی میکند. توجه به مقوله سرمایه گذاری، فروش بیمه های عمر را تسهیل خواهد کرد. عواملی که میتواند موجب افزایش جذابیت بیمه نامه های عمر در نظر بیمه گذاران شود، تاکید بر دو مورد زیر است:
پوشش خطرات فوت، حوادث نقص عضو و از کارافتادگی که در صورت وقوع آنها در طول مدت بیمه نامه بیمه گذار مبلغ غرامت را دریافت خواهد کرد. باتوجه به ماهیت احتمالی این خطرات و در صورت وقوع آنها در سالهای اولیه، بیمه گذار هم غرامت را دریافت میکند و هم از پرداخت مابقی حق بیمه معاف خواهد بود.
تامین نرخ بازده مورد انتظار بیمه گذاران فرصتهای سرمایه گذاری برای افراد متفاوت است. میانگین بازدهی ناشی از این فرصتها نرخ بازده مورد انتظار افراد را در فعالیتهای اقتصادی تشکیل میدهد. حال اگر بیمه گران با توجه به ماهیت اختیاری بیمه های عمر به هزینه های فرصتی توجه نکنند در فروش بیمه های عمر نمیتوانند موفق باشند. امروزه در کشورهای پیشرفته به ارزش زمانی پول بیمه گذاران در فروش بیمه های عمر توجه میشود. ارزش آتی کلیه وجوه حق بیمه پرداختی بیمه گذاران در طول مدت بیمه نامه باید حداقل برابر با ارزش غرامت دریافتی باشد. مدیریت بهینه وجوه نقد حاصله از فروش بیمه های عمر و استفاده از فرصتهای سرمایه گذاری علاوه بر فراهم کردن پوشش مجددی برای جبران تعهدات ناشی از خطرات تحت پوشش موجب رعایت سلایق مشتریان در فروش این بیمه نامه ها خواهد شد. بیمه گران میتوانند برای جبران نرخ بازدهی بیمه گذاران خود میانگینی از تمامی نرخهای بازدهی سرمایه گذاری موجود در بازارهای مختلف را به عنوان نرخ مشارکت در منافع در بیمه نامه های عمر منظور کنند. به عنوان مثال برای مشخص شدن اهمیت سرمایه گذاری در فعالیت بیمه های عمر، ترکیب و میزان سود سرمایه گذاریهای برخی از شرکتهای بیمه عمر در کشور هندوستان که از صورتهای مالی سالهای مختلف استخراج شده، ارائه میشود. این کشور دارنده رتبه پنجم در فروش بیمه های عمر در آسیا بوده و ضریب نفوذ بیمه های عمر در این کشور ۸۳/۲درصد در سال ۲۰۰۵ بوده است. اما نرخ تورم در این کشور ۴/۴درصد و متوسط بازدهی ۳۴/۷درصد بوده است. اگر نرخ تورم را به عنوان متوسط بازده مورد انتظار افراد در جامعه در نظر بگیریم از متوسط بازدهی کمتر است. این شرایط امکان فروش بیمه های زندگی را تسهیل خواهد کرد. در حالیکه در ایران و در سالهای ۸۴ و ۸۵ اکثریت سرمایه گذاران به خصوص سهامداران خرد خاطرات بسیار تلخی از میزان بازدهی در بازار سرمایه دارند. شرکتهای بیمه نیز در اثر این بازدهی منفی دچار زیان فراوانی در سبد سرمایه گذاری خود شدند.
برخی از موانعی که در زمینه استفاده از وجوه بیمه نامه های عمر در امر سرمایه گذاری وجود دارد به شرح زیر است:
فقدان راهبرد سرمایه گذاری در صنعت بیمه، کاربرد روشهای سرمایه گذاری از قبیل JOINT VENTURE و ایجاد صندوقهای سرمایه گذاری مشاع MUTUAL FUND در صنعت بیمه میتواند موجب هماهنگی بیشتر سیاستهای سرمایه گذاری و کاهش ریسک سرمایه گذاری در این صنعت شود.
فقدان افراد متخصص که تواما با مقوله سرمایه گذاری و مسائل روز بازار سرمایه کشور و خصوصیات عملیات بیمه گری آشنایی داشته باشند.
درجه پایین کارایی و مشکلات ساختاری موجود در بازار سرمایه کشور.
وجود مشکلات ساختاری در بازار پول؛ از قبیل روشهای تعیین نرخ سود سپرده های بانکی که میتواند در تامین نرخ بازده مورد انتظار خریداران بیمه های عمر چالش جدی ایجاد کند.
وجود بازارهای غیررسمی سرمایه گذاری که تحقق بازده های بالاتر از حد معمول را امکانپذیر میکند.
عدم استفاده از مفاهیم و ابزارهای نوین مدیریت مالی در طراحی انواع بیمه های عمر؛ از قبیل ارزش زمانی پول و نرخ بازده مورد انتظار در طراحی بیمه های زندگی.
حساسیت بالای بازار سرمایه از عوامل سیاسی به رغم وجود پتانسیل بالای آن برای رشد و توسعه
محدودیت در آییننامه سرمایه گذاری شرکتهای بیمه به طوری که از یک طرف بهدلیل عدم تنوع در بازار سرمایه کشور مانند فقدان ابزارهایی از قبیل اختیار معاملاتOPTION، معاملات آتی، ابزارهای مشتقه DERIVATIVE INSTRUMENT، عدم تنوع در صنایع و شرکتهای پذیرفته شده در بورس، فرصتهای سرمایه گذاری بسیار محدود است، از طرف دیگر وجود تفکر بخشی نگر در مقررات و آیین نامه سرمایه گذاری صنعت بیمه (آیین نامه شماره ۴۲)، امکان کسب سود از این محل را بسیار دشوار نموده است. مثلا به رغم بازدهی بخش مسکن در سالهای اخیر سرمایه گذاری در این بخش برای بیمه گران میسر نبوده و در این آییننامه نیز پیشبینی نشده است.
سیستمهای کارای اطلاعات حسابداری
بیمه های زندگی در مقایسه با بیمه غیرزندگی(اموال، مسوولیت و منافع) دارای اختلافات ماهوی است که برای گسترش آن در جامعه باید به آن توجه کرد. به عنوان مثال بیمه های زندگی ماهیت پساندازی و سرمایهای داشته و فروش آن اختیاری است. از طرف دیگر به دلیل تعداد بالا و ارزشهای متفاوت، شباهت زیادی بین بیمه های عمر و بیمه های خرد وجود دارد که ضرورت نگهداری اطلاعات مالی تفصیلی در بیمه های عمر را افزایش میدهد. پس با توجه به شرایط متفاوت بیمه های زندگی برای فروش موفق آن نیازمند دسترسی به اطلاعات دقیق و به موقع هستیم. ارائه اطلاعات شفاف مالی و بیمه ای و طراحی سیستمهای کارای پشتیبان در فروش این بیمه نامه ها به منزله رعایت اصول مشتری مداری خواهد بود. در این میان سیستم های اطلاعات حسابداری بیمه میتواند نقش بسیار موثری در توسعه بیمه های عمر داشته باشد. از منظری دیگر در مورد اهمیت سیستم های حسابداری بیمه های عمر میتوان به نقش مفید آن در تعیین میزان حق بیمه اشاره کرد.
همانطوری که میدانیم حق بیمه سه وظیفه بر عهده دارد: ۱- جبران خسارتهای احتمالی(حق بیمه خطر) ۲- جبران هزینه های اداری و تشکیلاتی (حق بیمه انتوانتر یا ترازنامه ای) ۳- تامین سود(حق بیمه تجاری) با توجه به ماهیت تجاری بیمه های عمر که قیمت تمام شده و مبلغ فروش نقش موثری در ارائه این محصول به بیمه گذاران دارد، سیستمهای حسابداری بیمه های عمر به اکچویر در محاسبه حق بیمه و مدیریت در کنترل هزینه ها و تعیین حاشیه سود پوشش های بیمه عمر میتواند خدمات مفیدی ارائه کند. مصوبه شماره ۴۲ شورایعالی بیمه ضرورت تفکیک حسابهای بیمه های زندگی و غیر زندگی را متذکر شده است. ولی در حال حاضر شرکتهای بیمه این حسابها را به صورت یکجا نگهداری میکنند. احتمالا این عدم تفکیک ناشی از سهم پایین بیمه نامه های زندگی در پرتفوی شرکتهای بیمه و فقدان شرکتهای بیمه عمر تخصصی بوده که ایجاد سیستم مجزای حسابداری برای آن را توجیه ناپذیر کرده است.
حسابداری بیمه های زندگی دارای خصوصیاتی بوده که برای توسعه این بیمه نامه ها ایجاد سیستم های حسابداری مستقل، ضروری است. برخی از این خصوصیات به شرح زیر است:
محاسبه ذخایر فنی با توجه به شرایط بیمه نامه های صادره
وجود بیمه نامه های اقساطی با سررسیدهای متفاوت
نگهداری حساب مربوط به پرداخت وام به بیمه گذاران
ضرورت تعیین میزان بازدهی بیمه نامه های زندگی
پرداخت مشارکت در منافع برای گروه قراردادهای بیمه های عمر
برآورد ارزش زمانی (ارزش فعلی و آتی)تعهدات بیمه گر و بیمه گذار از طرفی دیگر امروزه چشمانداز آتی ارائه اطلاعات و گزارشگری حسابداری، اندازه گیری براساس ارزشهای جاری است.
پارادایم ارزشهای جاری در گزارشگری مالی، هزینه های تهیه اطلاعات حسابداری را کاهش داده و خصوصیات کیفی این اطلاعات را از قبیل مربوط بودن، قابلیت اتکا و نهایتا شفافیت را افزایش میدهد. در رویکرد اطلاعاتی در گزارشگری حسابداری، اطلاعات تهیه شده یک کالای واسطه ای بوده که برای استفاده تصمیم گیران نیازمند پردازش اضافی است در حالیکه در رویکرد اندازه گیری گزارشات مالی، وضعیت واحد اقتصادی و هر یک از مشتریان را در یک تاریخ مشخص به درستی نشان داده و نیاز به پردازش جدید اطلاعات مالی نیست (MEASURMENT PERSPECTIVE). هیات استانداردهای بین المللی حسابداری (IASB) روش ارزش جاری را به عنوان جایگزین در قراردادهای بیمه عمر به بیمهگران پیشنهاد کرده است. بر مبنای این استاندارد بدهیهای قراردادهای بیمه های عمر به ارزش خالص مبالغ پرداختی آتی با نرخ بازده مورد انتظار محاسبه و ثبت میشود. بهدلیل تاثیر مستقیم گزارشات مالی بر تصمیمات خریداران بیمه نامه ها، گزارشها باید باکیفیت باشند. منظور از کیفیت وجود و کاربست استانداردهای حسابداری مناسب، استفاده بهینه از فناوری اطلاعات در تهیه گزارشها، استفاده از نیروی انسانی متخصص و متعهد به آیین رفتار حرفهای در حسابداری بیمه های زندگی است. برای ایجاد شرکتهای بیمه تخصصی در رشته بیمه های زندگی علاوه بر ضرورت تنظیم و تصویب قوانین کافی، ایجاد نظام حسابداری مناسب به عنوان بخش مهمی از سیستم اطلاعات مدیریت شرکتهای بیمه ضروری است. در حال حاضر شرکتهای بیمه تخصصی دنیا به صورت شرکتهای گروه (شرکتهای اصلی و فرعی) و با مشارکت بانکها و حضور فعال در بازار سرمایه به خدمت رسانی به مشتریان خود مشغول هستند.
منبع:
modiriatmali.com