افزایش غلظت دیاکسیدکربن یکی از عوامل پدیده پیچیده گرمایش جهانی است.
این مشکل، جامعه علمی و صنعتی را بر آن داشته است که روشهایی را برای ذخیرهسازی و کاهش انتشار این گاز پیدا کنند.
جداسازی دیاکسیدکربن توسط میکروارگانیسمها، روش دوستدار محیطزیستی است که علاوه بر کاهش انتشار دیاکسیدکربن، باعث تولید محصولات با ارزشی نیز میشود.
راهبردهای بهبود این فرایند شامل هر دو گزینه :
افزایش جذب دیاکسیدکربن توسط میکروارگانیسمها
کاهش انتشار آن توسط آنها میباشد. (شکل 1)
هر دو میکروارگانیسم اتوتروف و هتروتروف دیاکسیدکربن را جذب میکنند.
میکروارگانیسمهای اتوتروف دیاکسیدکربن را بهعنوان منبع کربن مصرف میکنند و مواد با ارزشی مانند بیودیزل، آنتیاکسیدان، کود زیستی و ترکیبات زیستفعال تولید میکنند.
البته همچنان مقدار و سرعت تولید مواد شیمیایی از میکروارگانیسمهای اتوتروف باید بهبود یابد.
بهطور مثال، بیشترین سرعت تولید چربی از ریزجلبک، 5 گرم بر مترمربع بر روز است در حالی که برای اقتصادی کردن فرایند، این مقدار باید به 30 گرم بر مترمربع بر روز برسد.
در مقابل، میکروارگانیسمهای هتروتروف میتوانند مواد شیمیایی مانند لاکتات و اتانول را با سرعت بیشتری تولید کنند.
علاوه بر این، ابزارهای ژنتیکی برای هتروتروفها پیشرفتهتر است. با این وجود، جذب دیاکسیدکربن در هتروتروفها وابسته به استفاده از مواد آلی است تا انرژی لازم را تأمین کند.
در این صورت، جذب کلی دیاکسیدکربن زمانی اتفاق میافتد که محصولات خاصی مانند ملات و سوکسینات تولید شود.
چالش اصلی استفاده از میکروارگانیسمهای هتروتروف فراهم آوردن منبع دیگری از انرژی برای سلول است.
طی فرایند تخمیر میکربی، دیاکسیدکربن از واکنشهای دیکربوکسیلاسیون، اکسیداسیون احیاء و تولید آدنوزینتریفسفات آزاد میشود.
تولید دیاکسیدکربن باعث کاهش بازدهی تولید مواد دیگر میشود زیرا از هر 3 اتم کربن یکی از آنها تبدیل به دیاکسیدکربن و 2 عدد از آنها به اتانول تبدیل میشود.
علاوه براین، آزادسازی میکروبی دیاکسیدکربن ممکن است باعث کاهش جذب آن توسط میکروارگانیسمهای اتوتروف شود.
راههای متابولیکی و متابولیسم انرژی سلولها میتواند بهبود یابد تا از وقوع این اتفاقات منفی جلوگیری شود.
اخیراً روشی برای تبدیل متان به فراوردههای غذایی و مواد مفید توسط محققین در سطح جهانی ارائه شده است.
گاز متان جزء گازهای گلخانهای به شمار میرود و ظرفیت گرمایی آن از دیاکسید کربن نیز بیشتر میباشد.
این ایده توسط شرکت String Bio در حال اجرا شدن است، در واقع آنها متان را به پروتئین تبدیل میکنند.
محققین در چند سال گذشته، گاوها را به دلیل مقدار متان تولیدی بسیار زیادی که دارند زیر نظر قرار دادهاند.
اضافه بر این قطع درختان جنگل برای ایجاد فضای زندگی گاوها، باعث شده تا حجم زیادی از دیاکسید کربن وارد فضای اتمسفر شود؛ بسیاری پیشنهاد دادهاند تا گوشت گاو بهطور کلی از چرخه غذایی حذف شود، یا اینکه مصرف آن به شدت کاهش یابد.
ازیل سوبیان (Ezhil Subbian) -مدیر عامل String bio– میگوید:
“آزاد کردن گاز متان در طبیعت و محیطزیست به دلیل ظرفیت گرماییای که دارد، بهمراتب خطرناکتر از دیاکسید کربن میباشد.
امروزه حادثههای بسیاری ناشی از همین قدرت اشتعالپذیری، تحت عنوان فلرینگ اتقاق میافتد؛ در پی آن گاز دیاکسید کربن آزاد شده وارد محیط میشود.
پس محققان ما تصمیم گرفتند تا طی پروژهای، از این فراوردهی زاید محصولات مفید تولید کنند.”
طبق گفتههای او، این شرکت بهدنبال راهحلی بود که مرتبط با مشکلات اساسی در جغرافیای آسیایی باشد و بتوان بعدها آن را به بازارهای جهانی منتقل کرد.
هند، با توجه به مقدار منابعی که برای زیستشناسی شیمیایی بهمنظور بهبود فعالیتهای کشاورزی، در اختیار شرکت قرار میدهد، بهترین مکان برای رسیدن به این اهداف بود.
البته باید توجه داشت که پروتئین تولیدی این شرکت در حال حاضر تنها برای مصرف حیوانات استفاده میشود، اما با پیشرفت بیشتر میتوان آن را برای مصرف انسان نیز استفاده کرد.
زمانی که ایده تبدیل گازهای گلخانهای به مواد خوراکی در سطح جهانی مطرح شد، سرمایهگذاریهای بسیاری در شرکتهایی مانند String Bio انجام شد.
Subbian یکی از چالشهای اصلی را، به دلیل تعریف یک ارگانیسم نوین و توسعهیافته از طریق زیستشناسی مصنوعی، رقابت با شرکتهایی میداند که دنبال راهحلی برای این مشکل از طریق زیستشناسی مصنوعی هستند.
این موضوع در کنار افزایش نگرانیها بابت ارگانیسمها، باعث شده تا سرعت تحقیق در زمینه ارگانیسمهای زنده کاهش یابد.
یکی از نگرانیها این است که ارگانیسم توسعهیافته ممکن است اثرات ناخواسته و غیرمنتظرهای بر روی دیگر موجوداتی که با آنها در تعامل است، داشته باشد؛ و دیگر نگرانی اینکه آنچه تصور میشود یک درک کامل از ژن باشد، ممکن است یک درک ناقص بوده و نتایج ناخواسته و مضر بسیاری در پی داشته باشد.
این مقاله دربارهٔ فلز سرب است. برای فیلم، سرب (فیلم) را ببینید.
سرب از عنصرهای شیمیایی واسطه در جدول تناوبی با نماد شیمیایی Pb (به لاتین: Plumbum) است. سرب همچنین در رده فلزها قرار دارد. این فلز تشعشعات هستهای را عبور نمیدهد به عنوان نمونه لایه ۹ میلی متری از سرب توان پرتو گاما را نصف میکند و برای جلوگیری از عبور این پرتو دیواره سربی با ضخامت ۱۰ سانتی متر کافی است . سرب در طبیعت به شکل کانی به نام گالن (سیستم تبلور کوبیک یا مکعبی) یافت میگردد.
ایزوتوپ فراوانی نیمهعمر (t۱/۲) حالت فروپاشی محصول 204Pb 1.4% >1.4×1017 Alpha 2.186 200Hg 205Pb sy 1.53×107 Epsilon 0.051 205Tl 206Pb 24.1% 206Pb ایزوتوپ پایدار است که 124 نوترون دارد 207Pb 22.1% 207Pb ایزوتوپ پایدار است که 125 نوترون دارد 208Pb 52.4% 208Pb ایزوتوپ پایدار است که 126 نوترون دارد 210Pb trace 22.3 Alpha 3.792 206Hg Beta 0.064 210Bi
نمایشبحثویرایش | منابع
سرب
سرب عنصر شیمیایی است که در جدول تناوبی با نشان Pb و عدد اتمی ۸۲ وجود دارد. سرب عنصری سنگین، سمی و چکش خوار است که دارای رنگ خاکستری کدری میباشد. هنگامیکه تازه تراشیده شده سفید مایل به آبی است اما در معرض هوا به رنگ خاکستری تیره تبدیل میشود. از سرب در سازههای ساختمانی، خازنهای اسید سرب، ساچمه و گلوله استفاده شده و نیز بخشی از آلیاژهای لحیم، پیوتر و آلیاژهای گدازپذیر میباشد. سرب سنگینترین عنصر پایدار است.
سرب فلزی است براق، انعطافپذیر، بسیار نرم، شدیداً چکش خوار و به رنگ سفید مایل به آبی که از خاصیت رسانای الکتریکی پایینی برخوردار میباشد. این فلز حقیقی به شدت در برابر پوسیدگی مقاومت میکند و به همین علت از آن برای نگهداری مایعات فرسایشگر (مثل اسید سولفوریک) استفاده میشود. با افزودن مقادیر خیلی کمی آنتیموان یا فلزات دیگر به سرب میتوان آن را سخت نمود. [نیازمند منبع]
کاربردها
کاربردهای اولیه سرب عبارت بودند از:سازههای ساختمانی، رنگدانههای مورد استفاده در لعاب سرامیک و لولههای انتقال آب. کاخها و کلیساهای بزرگ اروپا دروسایل تزئینی، سقفها، لولهها و پنجرهها یشان دارای مقادیر قابل توجهی سرب هستند. این فلز (در حالت عنصری) پس از آهن، آلومینیم، مس و روی بیشترین کاربرد را دارد. موارد استفاده معمولی سرب به شرح زیر است: در باتریهای اسید سرب، در اجزای الکترونیکی، روکش کابل، مهمات، در شیشه CTRها، سرامیک، شیشههای سربدار، لولههای سربی (استفاده از اتصالات سربی در لولههای آب آشامیدنی در دهه ۹۰ در آمریکا غیرقانونی شد و امروزه کاربرد آنچنانی ندارند) در رنگها (از سال ۱۹۷۸ در آمریکا و به تدریج از دهه ۶۰ تا دهه ۸۰ در انگلستان ممنوع شد اگرچه رنگ سطوح قدیمی میتوانست تا ۵۰٪ وزن از سرب باشد) آلیاژها، پیوتر، اتصالات و مواد پرکننده . همچنین در بامها بهعنوان درزگیر برای محافظت اتصالات در برابر باران مورد استفاده قرار میگیرد. در بنزین بهصورت تترا اتیل و تترا متیل سرب برای کاهش صدای موتور کاربرد داشت. البته فروش بنزین سربدار در آمریکا از سال ۱۹۸۶ و در اتحادیه اروپا از سال ۱۹۹۹ ممنوع شد.
نشان Pb برای سرب خلاصه نام لاتین آن plumbum است. سرب یک ابررسانا با دمای بحرانی K=۲۰/۷ c T (۹۵/۲۶۵ – درجه سانتیگراد) میباشد.
به علت فراوانی سرب (هنوز هم اینگونهاست)، تهیه آسان، کار کردن آسان با آن، انعطافپذیری و چکش خواری بالا و پالایش راحت، حداقل از ۷۰۰۰ سال پیش مورد استفاده بشر میباشد. در کتاب خروج (بخشی از انجیل) به این عنصر اشاره شدهاست. کیمیاگران میپنداشتند سرب قدیمیترین فلز بوده و به سیاره زحل مربوط میشود. لولههای سربی که نشانههای امپراتوری روم را حمل میکردند هنوز هم بکار میروند.
در اواسط دهه ۸۰ تغییر مهمی در الگوهای پایان استفاده از سرب به وجود آمده بود. بیشتر این تغییر ناشی از پیروی مصرف کنندگان سرب آمریکا از قوانین زیستمحیطی بود که به طرز قابل ملاحظهای استفاده از سرب را در محصولات بجز باتری از جمله بنزین، رنگ، اتصالات و سیستمهای آبی کاهش داده یا حتی حذف کرد.
جداسازی
سرب محلی در طبیعت یافت میشود اما کمیاب است. امروزه معمولاً سرب در کانیهایی همراه با روی، نقره و (بیشتر) مس یافت میشود و به همراه این مواد جدا میگردد. ماده معدنی اصلی سرب گالن(PbS) است که حاوی ۶/۸۶٪ سرب میباشد. سایر کانیهای مختلف و معمول آن سروسیت (PbCO3) و انگلسیت (PbSO4) میباشند. اما بیش از نیمی از سربی که امروزه مورد استفاده قرار میگیرد بازیافتی میباشد. سنگ معدن بهوسیله مته یا انفجار جداشده سپس آن را خرد کرده و روی زمین قرار میدهند. بعد از آن سنگ معدن تحت تأثیر فرایندی قرار میگیرد که در قرن نوزدهم در Broken Hill استرالیا به وجود آمد. یک فرایند شناورسازی، سرب و دیگر مواد معدنی را از پس ماندههای سنگ جدا میکند تا با عبور سنگ معدن، آب و مواد شیمیایی خاص از تعدادی مخزن که درون آنها دوغاب همیشه مخلوط میشود، عصارهای به وجود آید. درون این مخزنها هوا جریان یافته و سولفید سرب به حبابها میچسبد و به صورت کف بالا آمده که میتوان آن را جدا نمود. این کف (که تقریباً دارای ۵۰٪ سرب است) خشک شده سپس قبل از پالایش به منظور تولید سرب ۹۷٪ سینتر میشوند. بعد ازآن سرب را طی مراحل مختلف سرد کرده تا ناخالصیهای(ریم) سبک تر بالا آمده و آنها را جدا میکنند. سرب مذاب با گداختن بیشتر بهوسیله عبور هوا از روی آن و تشکیل لایهای از تفاله فلز که حاوی تمامی ناخالصیهای باقیمانده میباشد تصفیه شده و سرب خالص ۹/۹۹٪ بدست میآید.
ایزوتوپها
سرب بهطور طبیعی دارای چهار ایزوتوپ پایدار است: Pb-۲۰۴(۱٫۴٪)-Pb-۲۰۶(۲۴٫۱٪)-Pb-۲۰۷(۲۲٫۱٪)-Pb-۲۰۸(۵۲٫۴٪). سرب ۲۰۶-۲۰۷ و۲۰۸ همگی پرتوزا بوده و محصولات پایانی زنجیره فروپاشی پیچیدهای هستند که به ترتیب درU-۲۳۸،U-۲۳۵ وTh-۲۳۲ رخ میدهند. نیمه عمرهای مساوی این آرایشهای فرسایشی بسیار متغیر است به ترتیب: ۹ ۱۰،۰۴/۷ X ۸ ۱۰X ۴۷/۴ و۴/۱ X ۱۰ ۱۰سال. هر کدام از آنها به نسبت Pb-۲۰۴ تنها ایزوتوپ پایدار غیر پرتوزا گزارش میشود. ترتیب نسبتهای ایزوتوپی برای بیشتر مواد معدنی طبیعی ۰/۳۰ –۰۰/۱۴ برای Pb-۲۰۶/Pb-۲۰۴، ۱۵-۱۷ برای Pb-۲۰۷/Pb-۲۰۴ و ۵۰-۳۵ برای Pb-۲۰۸/Pb-۲۰۴ میباشد اگرچه نمونههای بسیار زیادی خارج از این حوزه در نوشتهها به چشم میخورد.
هشدارها
سرب فلز سمی است که به پیوندهای عصبی آسیب رسانده (بخصوص در بچهها) و موجب بیماریهای خونی و مغزی میشود. تماس طولانی با این فلز یا نمکهای آن (مخصوصاً نمکهای محلول یا اکسید غلیظ آن PbO2) میتواند باعث بیماریهای کلیه و دردهای شکمی شود.
سرب
سرب فلز سمی است که به پیوندهای عصبی آسیب رسانده (بخصوص در بچهها) و موجب بیماریهای خونی و مغزی میشود.
میزان حداقل ۵ میکرو گرم سرب در هر دسی لیتر خون کودکان سبب اثرات سوء بر بهره هوشی خواهد شد و این اثرات با افزایش تماس با سرب و افزایش غلظت خونی سرب، افزایش خواهد یافت. تماس با سرب در کودکان میتواند منجر به اختلال تمرکز و پرخاشگری شود.
علائم مسمومیت با سرب
دل درد و قولنج شدید شکمی، یبوست، درد مفاصل زانوها، مچ و آرنج، کمر، شانه، سردرد، خستگی، بی قراری و بی اشتهایی
مسمومیت حاد: بی اشتهایی، تحریک پذیری، استفراغ، انسفالوپاتی حاد و آتاکسی، استفراغ مقاوم، لتارژی، تشنج و اغما
مسمومیت مزمن: تورم لثه با خطوط آبی روی لثهها، احساس طعم فلزی در دهان، ترومبوز عروق مغزی و انسفالوپاتی ناشی از آن، کاهش قدرت یادگیری و حافظه، هوش پایین، اختلالات رفتاری، لرزش، قولنج رودهای، درد عضلانی، افزایش فشار خون، کم خونی، کاهش تعداد اسپرم و ناباروری.
هر سال تماس با سرب در کودکان منجر به افزایش تقریبی ۶۰۰۰۰۰ مورد ناتوانی مغزی جدید در جهان میگردد. در منازل قدیمی که چهل سال یا بیشتر از ساخت آن میگذرد، رنگهای استفاده شده و پوسته شده در دیوارها و چارچوبها و لولههای آب، اصلیترین منبع مسمومیت با سرب میباشد. کودکان زیر ۵ سال و زنان باردار دو گروه اصلی در معرض خطر در اثر تماس با سرب هستند. از سوختن هر لیتر بنزین سرب دار ۰٫۳۲ گرم سرب وارد هوا میشود، که ۱۰٪ آن روی سطح خیابانها ریخته میشود و بهطور متوسط یک اتومبیل در حدود ۱ کیلوگرم در سال از خود سرب خارج میکند. غلظت سرب در خون ساکنین شهرها بیشتر از حاشیه شهرها و بیشتر از روستاها است. کودکان نسبت به صدمات ناشی از سمیت عصبی مسمومیت با سرب بسیار حساس هستند و گاهی اوقات صدمات عصبی ناشی از سرب در کودکان برگشتناپذیر است. به منظور سنجش سرب در خون افراد شاغل در صنعت که با سرب تماس دارند، آزمایش خون باید بهطور مرتب انجام شود. تماس با سرب تقریباً عامل ۰٫۶٪ از بیماریهایی است که در کل جهان و خصوصاً در کشورهای در حال توسعه گزارش میشود. در سالهای اخیر موارد متعددی از مرگ معتادانی که از تریاک تقلیب شده با سرب استفاده نمودهاند به دلیل مسمومیت با سرب مشاهده شدهاست. تماس با مقادیر بالای سرب در زنان باردار میتواند منجر به سقط جنین، مرده زایی، زایمان زودرس و تولد نوزاد کم وزن و حتی ناقص شود.
موارد مهم استفاده از سرب کجاست؟
ساخت لوله و مخازن آب، تهیه پوشش سقفها، حلبی، مفتول، روکش کابل برق رسانی، مهمات و اسلحه سازی، شیشه سازی، پلاستیک سازی، باتری سازی، لاستیک سازی، آلیاژهای فلزی، رنگ سازی، کبریت سازی، صنایع شیمیایی، اتاقک سربی، منابع تبخیر، آفت کشها، سوخت اتومبیل و حروف چاپ، اتصالات و مواد پرکننده دندان..
منابع سرب
منابع طبیعی: سنگها، خاک، آب، هوا و گیاهان
منابع غیرطبیعی: دودکشها، فاضلاب کارخانجات صنعتی، اگزوز اتومبیل، بنزین سرب دار
منابع شغلی: کار در باتریسازی، جوشکاری، لحیم کاری، تراشکاری، لوله بری، ریخته گری، کوزهگری، رنگ سازی، نقاشی، جواهر سازی، صنایع نظامی، چاپخانه، پمپ بنزین
منابع غیر شغلی: استفاده از ظروف سربی، شراب خانگی، داروهای گیاهی حاوی سرب، مواد آرایشی حاوی سرب، استفاده از ظروف شیشهای کریستال حاوی سرب در مصارف روزمره خانگی، ظروف سرامیک با لعاب سربی (لعاب آبی رنگ)، استعمال سیگار
غذای آماده داخل قوطی، نوشیدنی سرد در بطری شیشهای، انتقال سرب از طریق شیر مادر، آب و هوا و خاک آلوده به سرب، به دهان بردن رشتههای پلاستیکی، دست و اجسام مختلف
کودکان ۴ تا ۵ برابر بیشتر از بزرگسالان، سرب محیط را جذب میکنند. به پنج دلیل عوارض تماس با سرب در کودکان بیش از بزرگسالان است:
۱- میزان دریافت سرب بر حسب واحد وزن بدن در کودکان بیشتر است.
۲- گرد و غبار بیشتری توسط کودکان بلعیده میشود
۳- میزان جذب سرب از دستگاه گوارش کودکان بیشتر است.
۴- سد خونی– مغزی کودکان هنوز تکامل پیدا نکردهاست.
۵-اثرات سیستم عصبی در کودکان با مقادیر کمتری نسبت به بزرگسالان بروز مینماید
اصلیترین عوارض سوء سرب در تکامل سیستم عصبی کودکان و بهره هوشی کودک بروز مینماید
يکی از کاربردهای مهم عدد رينولدز، تعيين آرام يا آشفته بودن جريان است. اگر عدد رينولدز از مقدار خاصی کمتر باشد جريان آرام و اگر بيشتر باشد آشفته است. اين مقدار خاص، عدد رينولدز بحرانی نام دارد و با Recrit نشان داده میشود.
عدد رينولدز بحرانی برای جريان های مختلف به صورت تجربی اندازهگيری میشود. برای مثال، عدد رينولدز بحرانی برای جريان داخل يک لوله ۲۳۰۰ است. در اين حالت، طول مشخصهٔ d قطر لوله است.
طول مشخصهٔ آشفتگی
يکی ديگر از کاربردهای عدد رينولدز، تعيين کوچکترين طول مشخصه در يک جريان آشفته است. در جريان آشفته، طول مشخصه به معنی فاصلهای است که بين متغيرهای جريان مثل سرعت يا فشار همبستگی وجود دارد. اما چون اين همبستگیها همبسامد نيستند، يک جريان آشفته طولهای مشخصهی متفاوتی خواهد داشت. طولهای مشخصهی بزرگ متناظر با بسامدهای پايين و طولهای مشخصهی کوچک متناظر با بسامدهای بالا هستند.
عدد رينولدز به عنوان پارامتر تشابهی
در کاربردهای مهندسی از عدد رينولدز به عنوان يک پارامتر تشابهی هم استفاده میشود. برای مثال، وقتی يک مدل کوچک از يک هواپيما در تونل باد مورد آزمايش قرار میگيرد، برای اين که نتايج تونل باد قابل تعميم به شرايط واقعی باشد، عدد رينولدز مدل و هواپيمای واقعی بايد برابر باشد.
آزمايش رينولدز
بطور كلي دو نوع جريان لزج مجزا از يكديگر و بعنوان پديده طبيعي مورد قبول است . ملاحظه ميشود دودي كه از يك سيگار روشن بلند ميگردد بطور يكنواخت و آرام در مسافت كوتاهي از سيگار جريان مييابد و ناگهان به لايههاي غير منظم و غير پايدار تبديل ميشود. همين رفتار را ميتوان در جريان آب كه به آهستگي از شيري عبور ميكند مشاهده كرد. نوع منظم جريان زماني رخ ميدهد كه لايههاي سيال مجاور بطور آرام بر روي يكديگرميلغزند و مخلوط شدن لايههاي سيال فقط در يك مقياس ملكولي اتفاق ميافتد. براي اين چنين جرياني بود كه رابطه لزجت نيوتني بدست آمد و لذا براي اينكه لزجت را اندازه گيري نمائيم ميبايست جريان آرام باشد. دومين نوع جريان كه در آن ذرات سيال بين لايهها انتقال يافته و يك طبيعت متغيير به سيال ميدهند جريان مغشوش ناميده می شود.
اگر چه وجود جريان آرام و مغشوش خيلي زود تشخيص داده شد اما اولين بار توسط رينولدز در 1883 از نظر كيفي توصيف گرديد. آب ميتواند از درون لولهاي عبور كند. دبي آب توسط يك شير كنترل ميشود. يك ماده رنگي كه داراي جرم مخصوص يكسان با اب است به داخل لوله بطور تصاعدي جريان مييابد. هنگاميكه دبي كم است لايههاي رنگ بطور منظم و در يك خط مطابق شكل جريان دارند. در دبيهاي زياد به علت حركت غير منظم سيال، رنگها در تمام سطح مقطع لوله پراكنده ميگردند. اختلافي كه در خطوط رنگ ايندو جريان ديده ميشود در حالت اول مربوط به طبيعت منظم جريان ارام و در خالت دوم مربوط به خصوصيت متغيير جريان مغشوش است. تبديل جريان آرام به مغشوش در لولهها تابعي از سرعت سيال ميباشند. عملاً رينولدز دريافت كه سرعت سيال تنها يكي از متغييرهاي مشخص كننده طبيعت جريان در لوله است و ديگر عوامل عبارتند از: قطر لوله، جرم مخوص و لزجت سيال. چهار متغيير فوق تركيب شده و پارامتر بدون بعد رينولدز را بوجود مياورند.كه به افتخار و به پاس خدماتي كه رينولدز (Osborne Reynolds). به مكانيك سيالات نموده است به اسم او نام گذاري شده و به Re نمايش داده ميشود. زمايش نشان داده است كه براي جريان در لولههاي با سطح مقطع دايره اي هنگاميكه عدد رينولدز از 2300 كوچكتر است جريان ارام ميباشد. و در رينولدز بالاتر از اين مقدار هم جريان ممكن است آرام باشد آ. در حقيقت جريان آرام تا رينولدز 40000 نيز در بعضي آزمايشات كه اغتشاشات كوچك، سبب انتقال بطرف جريان مغشوش خواهد شد، در حاليكه در كمتر از اين مقدار اغتشاشات از بين ميروند و جريان آرام حاكم بر جريان خواهد بود. بدين ترتيب عدد بحراني رينولدز براي جريان در لولهها 2300 مي باشد.
نيروي درگ Drag
آزمايش رينولدز بطور وضوح دو نوع جريان مختلف ارام و مغشوش را نشان ميدهد. بررسي نيروي درگ روش ديگري براي نمايش اين نوع جريان و بستگي آن به عدد رينولدز است
يك مثال خاص آن نمايش جريان خارجي (جريان اطراف يك جسم بطوريكه مخالف جريان بداخل يك مجرا است) ميباشد
نيروي درگ اصطكاكي به واسطه تنتن برشي در سطح جسمي كه درون سيال لزجي حركت ميكند بوجود مي آيد
درگ فشاري (pressure drag) از دو منبع درگ القايي (Induced drag) يا درگ بالا بر (Lift drag) و ديگري (Woke drag) ميباشد كه دومي از اين موضوع ناشي ميشود كه تنش برشي موجب منحرف شدن خطوط جريان از مسيرهاي جريان غير لزج شده و در بعضي حالات بكلي از جسم جدا ميشوند. اين انحراف در لايههاي خطوط جريان از فشاري كه ميتوانست بر مابفي جسم اعمال شود جلوگيري ميكند.. چون فشار در جلوي جسم بزرگتر از پشت است يك نيروي خالص بطرف عقب بوجود ميآيد.
در جريان غير قابل تراكم ضريب درگ بستگي بعد رينولدز و هندسه جسم دارد. يك شكل ساده هندسي كه بستگي نيروي درگ را به عدد رينولدز نشان ميدهد استوانه مدور است. البته جريان غير لزج در اطراف يك سيلندر هيچگونه نيروي درگ توليد نميكند زيرا نه اصطكاك وجود دارد و نه درگ فشاري. تغييرات در ضريب درگ نسبت به عدد رينولدز براي يك سيلندر صاف است.
مسيرهاي جريان سيال براي چند عدد رينولدز مختلف در شكل ديده ميشود. خطوط جريان و شكل كلي منحني اين نتيجه را ميدهند كه تغييرات درگ و در نتيجه اثرات تنش برشي روي سيال ميتواند به چهار نوع تقسيم شود. خصوصيات هر يك از اين جريانها در زير بررسي ميگردد.
تغييرات ضريب درگ برحسب عدد رينولدز براي يك سيلندر مدور نواحي هاشور زده شده دلالت بر مساحتهايي دارند كه تحت تاثير تنش برشي ميباشند.
نوع اول
در اين نوع تمام جريان آرام و عدد رينولدز كوچكتر از يك است. با در نظر گرفتن اهميت فيزيكي عدد رينولدز بصورت نسبت نيروهاي اينرسي به نيروهاي لزجت ميتوان گفت كه در نوع اول نيروهاي لزجت بر اينرسي غلبه دارند. شكل جريان در اينجالت تقريباً متقارن و جريان بجسم ميچسبد و (Wake) از نوسانات آزاد است. در اين رژيم كه جريان با خزش (Creeping flow) ناميده ميشود اثرات لزجت نافذ بوده و در تمام ميدان جريان امتداد مييابند.
نوع دوم
همچنانكه عدد رينولدز افزايش مييابد گردههاي كوچكي در نقطه سكون استوانه ايجاد ميشود. در مقادير رينولدز بالاتر اين گردهها به سمت نقطهاي ميروند كه از جسم جدا ميشوند و بطرف پايين دست جريان به داخل يك wake منحرف ميگردند. نمونه گردهها در نوع دوم مسير گرداب فون كارمن (Von karmon Vortex Trial) ناميده ميشود. اين تغيير در خصوصيت (wake) از حالت پايدار به ناپايدار همراه با تغييري در شيب منحني درگ ميباشد.
كيفيتهاي برتر اين نوع جريان عبارتند از:
الف) طبيعت ناپايدار بودن wake
ب) جدايي جريان از جسم
نوع سوم
در جريان نوع سوم نقطه جدايي جريان در يك نقطه در حدود 80 دور از نقطه سكون جلو ثابت ميماند. ديگر (wake) بوسيله گردههاي بزرگ مشخص نميشوداگر چه باز هم ناپايدار باقي ميماند. جريان در روي سطح جسم از نقطه سكون تا نقطه جدايي بصورت آرام است و تنش برشي در اين فاصله فقط در لايه نازك نزديك جسم محسوس ميباشد. ضريب درگ در حدود عددي نزديك به 1 ثابت ميماند.
نوع چهارم
در عدد رينولدزي نزديك 105×5 ضريب درگ ناگهان تا مقدار 3/0 كاهش مييابد. وقتي جريان در اطراف جسم مورد بررسي قرار ميگيرد نقطه جدايي از 90 گذشته است. بعلاوه توزيع فشار در اطراف استوانه تا نقطه جدايي نسبتاً نزديك به توزيع فشاري است كه براي جريان غير لزج شد اين نكته مورد توجه قرار ميگيرد كه تغييرات فشار در روي سطح جسم تابع متغييري از عدد رينولدز ميباشد.
پائينترين نقطه روي منحنيها براي اعداد رينولدز 105 و 105×6 كه هر دو در نقطه جدايي جريان هستند. جدايي براي 106×6= Re در زاويه بزرگتري از 105= Re اتفاق ميافتد.
در اين نوع لايههاي جريان نزديك سطح استوانه هنگاميكه جريان در نزديك يك نقطه سكون جلو از حالت آرام به حالت ترانزيشن تبديل ميشود، مغشوش ميباشند. تغيير نقطه جدايي نشان دهنده افت درگ است. بطور كلي يك جريان مغشوش بهتر از يك جريان آرام در مقابل جريان جدايي مقاومت ميكند. ميتوان گفت كه در جريان نوع چهارم بعلت بزرگ بودن عدد رينولدز نيروهاي اينرسي بر نيروهاي لزجت غلبه دارند. چهار نوع جريان در اطراف يك دايره كه ذكر شد نشان ميدهد كه ناحيه تأثير نيروهاي لزجت با افزايش عدد رينولدز كاهش مييابد. در جريان نوع سوم و چهارم شكل جريان در روي قسمت جلوي استونه با فرضيه جريان غير لزج تطبيق ميكند. براي اشكال هندسي ديگر تغييرات مشابهي در حوزه تاثير نيروهاي لزجت ديده ميشود و همانطور كه انتظار ميرود وفق دادن به حدسيات جريان غير لزج در يك عدد رينولدز داده شده با افزايش باريكي جسم افزايش مييابد. از نظر مهندسي مهمترين حالت عبارت از جريانهاي خارجي مشابه نواحي جريان نوع سوم و چهارم ميباشد. مخصوصاً ميتوان همين كاهش سريع CD را تا كمترين مقدار عدد رينولدز 105×5 مشاهده كرد. اين موضوع بخاطر تغيير جريان از حالت آرا به مغشوش در لايه مرزي ميباشد.
شرح دستگاه:
ابتدا بوسيله پمپی آب را داخل محفظه کرده با دبی های مشخص سپس مايع پرمنگنات را که رنگی است داخل آن وارد کرده که در دبی کمتر مايع حالت صاف دارد و مغشوش نسيت که در اين حالت جريان آرام است و در حالتی که دبی افزايش پيدا کند خط جريان حالت متلاطم دارد که جريان نيز متلاطم و مشوش می باشد.در اين آزمايش دما 20 درجه می باشد.
حدود رينولدز
Re<500__________________laminar
500e<2000________________________transiate
Re>2000_____________________turbulant
عدد رینولدز کمیت بدون یکای مهمی است که در مکانیک سیالات برای پیشبینی الگوی جریان از آن استفاده میشود. این عدد نسبت نیروی لختی به نیروی گرانوی میباشد. در اعداد رینولدز پایین تمایل جریان به داشتن الگویی آرام و لایه ای می باشد، در حالیکه در اعداد رینولدز بالا جریان به حالت آشفته در میآید. عدد رینولدز کاربردهای فراوانی از قبیل جریان مایع داخل لوله تا جریان هوا روی بال هواپیما دارد. از عدد رینولدز برای پیشبینی گذر جریان از آرام به آشفته استفاده میشود و همچنین در پیشبینی و تعیین جریان در اطراف یک مدل ماکت و کوچک با مدل اندازه اصلی و بزرگ کاربرد دارد.
این تصویر، آشفتگی جریان سیال را در اطراف یک سیلندر نشان میدهد. این پدیده در همه اجسام به شکل سیلندر و با هر نوع سیالی رخ میدهد. در این شرایط عدد رینولدز بین ۴۹ تا ۱۰۰۰ است
تعریف ریاضی عدد رینولدز، ، به صورت زیر است:
که در این عبارت:
چگالی شاره، سرعت متوسط جریان شاره، یک طول مشخصه در مسئله؛ و ضریب گرانوی شارهاست.
عدد رینولدز بحرانی
یکی از کاربردهای مهم عدد رینولدز، تعیین آرام یا آشفته بودن جریان است. اگر عدد رینولدز از مقدار خاصی کمتر باشد جریان آرام و اگر بیشتر باشد آشفتهاست. این مقدار خاص، عدد رینولدز بحرانی نام دارد و با نشان داده میشود.
عدد رینولدز بحرانی برای جریانهای مختلف به صورت تجربی اندازهگیری میشود. برای مثال، عدد رینولدز بحرانی برای جریان داخل یک لوله ۲۲۰۰ است. در این حالت، طول مشخصهٔ قطر لولهاست.
طول مشخصهٔ آشفتگی
یکی دیگر از کاربردهای عدد رینولدز، تعیین کوچکترین طول مشخصه در یک جریان آشفتهاست. در جریان آشفته، طول مشخصه به معنی فاصلهای است که بین متغیرهای جریان مثل سرعت یا فشار همبستگی وجود دارد. اما چون این همبستگیها همبسامد نیستند، یک جریان آشفته طولهای مشخصهٔ متفاوتی خواهد داشت. طولهای مشخصهٔ بزرگ متناظر با بسامدهای پایین و طولهای مشخصهٔ کوچک متناظر با بسامدهای بالا هستند. با استفاده از این رابطه میتوان کوچکترین طول مشخصهٔ جریان آشفته را به دست آورد.
عدد رینولدز به عنوان پارامتر تشابهی
در کاربردهای مهندسی از عدد رینولدز به عنوان یک پارامتر تشابهی هم استفاده میشود. برای مثال، وقتی یک مدل کوچک از یک هواپیما در تونل باد مورد آزمایش قرار میگیرد، برای این که نتایج تونل باد قابل تعمیم به شرایط واقعی باشد، عدد رینولدز مدل و هواپیمای واقعی باید برابر باشد.
در مکانیک سیالات عمدتا به بررسی جریان سیال در حالتهای مختلف پرداخته میشود. در حالت کلی این جریانها به دو دستهی جریان لایهای (Laminar flow) و جریان توربولانس (Turbulent Flow) یا متلاطم تقسیمبندی میشوند.
بررسی جریانهای لایهای از نظر تئوری آسانتر و به زمان کمتری نیاز دارد. واقعیت این است که بیش از ۹۰ درصد از جریانهایی که در روزمره با آنها مواجه هستیم، جزء جریانهای توربولانس محسوب میشوند.
جریان توربولانس چیست؟
جریان توربولانس در مکانیک به حرکت سیال در حالتی اطلاق میشود که درآن حرکت ذرات بهصورت تصادفی است.
بر خلاف جریان لایهای که در آن حرکت ذرات سیال بهشکل لایههایی است که روی هم حرکت میکنند، ذرات سیال در راستای عمود بر مسیر حرکت نیز با هم مخلوط شده و حرکتی تصادفی را ایجاد میکنند.
در آزمایشی که انجام شده، در ابتدا رنگی در سیال تزریق و مسیر حرکت آن در حالتهای مختلف دنبال شده است. این آزمایش برای اولین بار توسط ازبورن رینولدز انجام شد.
او نشان دادن که با تغییر دادن سرعت ورودی سیال، چگالی و چند پارامتر دیگر، رژیم جریان نیز تغییر میکند. در شکل b سرعت جریان ورودی افزایش یافته و در نتیجه آن، رژیم جریان بهصورت توربولانس در آمده است.
معمولا جهت تشخیص جریان توربولانس از دو مشخصهی جریان چرخشی و تلاطم استفاده میکنند.
با توجه به این دو کمیت، در جریان توربولانس هم جهت و هم اندازه جریان بهطور تصادفی تغییر میکنند.
جزئیات دقیق رفتار توربولانسی یک جریان بهطور دقیق معلوم نیست. با این حال قریب به اتفاق جریانهایی که در صنعت و در زندگی روزمره با آن مواجه هستیم، از نوع توربولانسی هستند. متاسفانه به دلیل این که رفتار توربولانسی شدیدا تصادفی بوده، این عامل تحلیل آن را بسیار مشکل میکند.
جالب است بدانید که به زعم بسیاری از افراد صاحب نظر در زمینه علوم تجربی، آخرین مسئله حل نشده در فیزیک کلاسیک، پدیده توربولانسی است.
مهمترین ابزار موجود تاکنون در مورد بررسی رفتار توربولانسی، دینامیک سیالات محاسباتی یا همان CFD است.
در حقیقت CFD شاخهای از مکانیک سیالات است که در آن با استفاده از آنالیز عددی، جریانهای توربولانس حل شده و توصیف میشوند.
مشخصههای اصلی جریان توربولانس
جریان توربولانس در سرعتهای بیشتر،ویسکوزیته های کمتر و در طولهای مشخصه بزرگتر رخ میدهند.
توجه داشته باشید که طول مشخصه به کمیتی از جنس طول اشاره دارد که اندازه آن اگر از مقدار مشخصی بیشتر باشد، حالت جریان از لایهای به توربولانس تغییر خواهد کرد.
نتایج تجربی نشان میدهند در صورتی که رینولدز یک جریان -داخلی- بیشتر از ۲۳۰۰ باشد (Re>2300)، جریان مورد نظر بهصورت توربولانس خواهد بود.
در جریان توربولانس، در لوله، توزیع سرعت بهصورت تخت بوده اما ناگهان اندازه سرعت در نزدیکی دیواره به صفر میرسد.
به مشخصهای که منجر به افزایش شدت اختلاط در در جریان توربولانس میشود، «نفوذپذیری» گفته میشود.
اتلاف، فرآیندی است که در آن انرژی جریان توربولانس، به دلیل وجود نیروهای اصطکاکی، به انرژی درونی سیال تبدیل میشود. دلیل وجود داشتن نیروهای اصطکاکی، تنشهای ویسکوز هستند.
عدد رینولدز
عدد رینولدز، نسبت نیروهای اینرسی به نیروهای ویسکوز را نشان میدهد. این عدد معیاری مناسب جهت میزان توربولانس بودن جریان است.
در حقیقت زمانیکه نیروهای اصطکاکی یا همان نیروهای ویسکوز غالب باشند، ذرات سیال به شکل لایهای به حرکت خود ادامه داده و جریان بهصورت لایهای باقی میماند.
در حالتی که نیروهای اینرسی (یا به عبارتی مومنتوم سیال) زیاد باشند، جریان توربولاس خواهد شد.
دلیل استفاده از فعل شد در جملهی قبل این است که معمولا در هنگام عبور جریان روی سطح یا درون لوله، در ابتدای حرکت، جریان مذکور بهصورت لایهای است و پس از طی مسیری و تحت فرآیندی به توربولانس تبدیل میشود.
در شکل زیر وضعیت جریان در دو حالت لایهای و توربولانس نشان داده شده است.
در تحلیل جریانهای مختلف عدد رینولدز، به شکل زیر تعریف میشود.
اجزای رابطه فوق، برابر با موارد زیر هستند.
V: سرعت سیال
D: طول مشخصهی مسیر جریان
ρ: چگالی سیال
μ: ویسکوزیتهی دینامیکی
ν: ویسکوزیته سینماتیکی
مشخصا در لوله D، نشان دهنده قطر هیدرولیکی است.
در حقیقت در حالت دایرهای قطر لوله برابر با D و در حالتی که مقطعِ لوله، غیر دایرهای باشد، از رابطه زیر جهت محاسبه قطر هیدرولیکی استفاده میشود.
در رابطه فوق DH نشان دهنده قطر هیدرولیکی است که برابر با D در نظر گرفته میشود. از طرفی A و P نیز بهترتیب برابر با مساحت مقطع لوله و محیط تر شده هستند.
قطر هیدرولیکی برای کانال فوق برابر است با:
پروفیل (شکل) جریان
به نحوه تغییرات اندازهی یک کمیت، پروفیل آن کمیت گفته میشود. برای نمونه پروفیل سرعت، نشان دهنده شکل تغییرات سرعت است. برای جریان توربولانس، تغییرات مذکور وابسته به شرایط و محیطی است که سیال در آن جریان دارد. البته مدلهای -ریاضیاتی- مختلفی جهت توصیف این تغییرات ذکر شده که در ادامه برای نمونه به قانون توان برای حالت جریان داخلی اشاره میکنیم.
قانون توان
در مواردی که هدف ما بررسی جریان توربولانس در داخل لوله باشد، روابط تجربی بسیاری جهت استفاده وجود دارند. سادهترین و شناخته شدهترین آنها قانون توانی است که در زیر ارائه شده:
در رابطه فوق، n عددی ثابت بوده که مقدار آن وابسته به عدد رینولدز است. از طرفی کمیتهای Umax وu بهترتیب نشان دهنده بیشترین سرعت سیال و سرعت متوسط آن هستند. همچنین R شعاع لوله و r نشان دهنده فاصله از مرکز لوله است. با این فرضیات، y را میتوان برابر با y=R-r در نظر گرفت.
در شکل زیر پروفیل سرعت بهازای nهای مختلف نشان داده شده است. مطابق با این شکل میتوان گفت که با افزایش عدد رینولز عدد ثابت n نیز افزایش مییابد. گفتنی است که قانون توانی 1/7 در بسیاری از مسائل صنعتی کاربرد دارد.
لایهمرزی توربولانس
تیوری لایه مرزی در بسیاری از مسائل از جمله آیرودینامیک و دیگر شاخههای مکانیک سیالات از اهمیت بسیاری برخوردار است. در شکل زیر مشخصههای پایهای یک جریان از زمانی که بهصورت لایهای است تا زمانی که بهطور کامل به توربولانس تبدیل شده، نشان داده شده است.
لایهمرزی نیز همچون خود جریان میتواند توربولانس یا لایهای باشد. در این حالت نیز رژیم جریان وابسته به عدد رینولدزِ محلی است. در حقیقت در رینولدزهای اندک، لایهمرزی به صورت لایهای بوده و با فاصله گرفتن از سطح بهصورت یکنواخت تغییر میکند. سمت چپ شکل بالا این امر را نشان میدهد.
با افزایش عدد رینولدز در راستای x، جریان ناپایا شده و بهصورت توربولانس در خواهد آمد. همانطور که در سمت راست شکل بالا نیز مشخص است، جریان در لایهمرزی بهشکل توربولانس در آمده است.
در ناحیهی بین جریان کاملا لایهای و جریان کاملا توربولانسی، منطقهای وجود دارد که به آن ناحیه گذار گفته میشود. در این ناحیه فرآیند توربولانس شدن جریان شروع میشود. ناحیه گذار در رینولدز 500000=Rex شروع میشود. ناحیهی گذار میتواند زودتر رخ دهد، که این امر وابسته به میزان زبری سطح است.
منابع حرارت معمولاً با مصرف سوخت یا الکتریسیته حرارت تولید میکنند که بر اساس نوع سیالی که گرم میشود با نامهای دیگ (منابع حرارتی که سیال مایع را گرم میکنند) و کوره (منابع حرارتی که سیال گاز را گرم میکنند) شناخته میشوند.
منابع برودت
در همه سیستمهای مکانیکی ایجاد سرمایش تنها از طریق برودت تبخیری امکانپذیر است و هرچه سرعت تبخیر یک ماده بیشتر باشد میزان سرمایش ایجاد شده توسط آن نیز بیشتر خواهد بود. منابع برودت در سیستمهای معمول گرمایش و سرمایش به نام چیلر شناخته میشوند و به دو نوع ضربهای یا معمولی و چیلر جذبی تقسیم میشوند. در هر دو نوع سرمایش در اثر بخار شدن مادهای به نام ماده مبرد که معمولاً گازی شکل است ایجاد میگردد.
مخزن انبساط
این قسمت فقط در سیستمهای تمام آب وجود دارند. در سیستمهای تمام آب چون مدار حرکت سیال بسته میباشد با تغییر دمای سیال موجود در سیستم و تغییر حجم آن به اتصالات سیستم و کل مدار فشار وارد شده و ممکن است باعث ایجاد اشکال در سیستم شود. منبع انبساط قطعهای است که وظیفه کنترل تغییر حجم سیال را به عهده دارد. فقط یک نمونه از منبع انبساط مدل دیاگرامی در دنیا موجود است.
پمپها
این دستگاهها وظیفه به حرکت درآوردن سیال را به عهده دارند. پمپهایی که سیال مایع را به حرکت درمیآورند معمولاً از نوع پمپهای حلزونی هستند و پمپهایی که سیال گاز را به حرکت درمیآورند، فن یا بادزن نامیده میشوند و در دو نوع جریان محوری و جریان عمودی بکار میروند. دستگاههای رطوبتزن دستگاههایی هستند که برای افزایش رطوبت محیط از آنها استفاده میشود. این دستگاه با سیستمای مختلف و متفاوتی کار میکنند؛ که برخی از آنها عبارتند از:
تشتکی
فراصوت
دیسکی
بستر متخلخل
بستر صلب
پاششی
دستگاههای رطوبت گیر
این دستگاهها به صورت معمول با استفاده از پدیده فیزیکی تعرق رطوبت هوا را از بین میبرد. بدین معنی که با سرد کردن هوا دمای آن به پایینتر از نقطه شبنم میرسد و رطوبت هوا به صورت قطرات ریز آب از هوا خارج میشوند. این دستگاهها در حالت عادی بوسیله یک منبع برودت یک کویل را سرد کرده (کویل سرمایش ایجاد میکند) و با عبور هوا از روی کویل رطوبت آن گرفته میشود.
کویلها
کویلها در واقع محلهای تبادل حرارت در سیستمهای سرمایش گرمایش هستند. کویلها را بر اساس عملکرد میتوان به دو نوع سرمایشی گرمایشی تقسیم کرد. همینطور کویلها را بر اساس سیال به سه دسته زیر تقسیم میکنند:
هوا به هوا
آب به هوا یا بالعکس
آب به آب
بیشترین کاربرد کویل در سیستم برقی ماشینهای اشتعال جرقهای است.
فن و هواکشها
هواکشها نیز به عنوان یکی از اجزا دستگاههای تهویه مطبوع نقش مهمی در آنها داشته و به نوعی قلب تپنده این دستگاهها بهشمار میروند. اصولاً وظیفه جابجایی هوای گرم یا سرد عبوری از کویلهای یا هوای تمیز شده توسط فیلترها در دستگاههای تهویه مطبوع بعهده هواکشها است. هواکشهای بکار رفته در دستگاههای تهویه مطبوع از دو نوع هواکشهای گریز از مرکز یا هواکشهای جریان محوری است.
هدف از تهویه مطبوع
تهویه مطبوع از طرق مختلف این شرایط را در محیطهای مسکونی، صنعتی، تجاری، پزشکی، اداری و بدون در نظر گرفتن شرایط آب و هوایی برای انسان فراهم میکند که عبارتند از:
کنترل دمای محیط بوسیلهٔ سرمایش و گرمایش دهی
کنترل رطوبت بوسیلهٔ خشک کردن و رطوبت دهی
کنترل سرعت وزش هوا و تصفیهٔ هوا
بهوجود آوردن هوای پاک و سالم
ضد عفونی و ایزوله کردن هوا در محیطهای پزشکی و بیمارستانها.
همچنین تهویهٔ مطبوع نقش مهمی در آسمان خراشهای بزرگ و محیطهای دریایی مانند آکواریومها که ایمنی و سلامت محیطیشان وابسته به تغییرات دما و رطوبت است ایفا میکند.
در اصل طراحی سیستمهای HVAC از یکی از زیر گروهای اصلی مهندسی مکانیک و بر اساس اصول ترمودینامیک، مکانیک شاره هاو انتقال گرما بهوجود آمدهاست.
تهویه مطبوع یعنی انجام عملیاتی روی هوا تا بتوان شرایط هوای محل مورد نظر را برای زیستن، کار کردن یا عملیات صنعتی معین، راحت و بهداشتی کرد و به حد مطلوب برسانیم. تهویه مطبوع باعث میشود شرایط هوا طبق روش خاصی به صورت اتوماتیک ثابت بماند یا تغییر کند.
تهویه مطبوع یاهوارسانی دلپذیر یا هوایش دلپذیر شاخهای از مهندسی مکانیک است. وظیفه آن تأمین شرایطی است که موجب رفاه انسان شود و برای نگهداری محصول یا فرایند خاصی مورد نیاز باشد. برای انجام چنین عملی دستگاهی با ظرفیت مناسب بایستی نصب و در طی سال کنترل گردد. ظرفیت دستگاه با حداکثر بار لحظهای واقعی تعیین میگردد و نوع کنترل نیز با توجه به شرایطی که باید در طی مدت اعمال پیک بار و بار جزئی تأمین شود، مشخص میشود.
تخمین بار ممکن است گاهی به روش دقیق و گاهی نیز با روشهای سرانگشتی انجام گیرد. دقت در تخمین بار یکی از عوامل بهینهسازی مصرف انرژی است. تهویه مطبوع معمولاً شامل: سرمایش، گرمایش، رطوبت زنی و رطوبت زدائی وتصفیه هوا میباشد.
انواع سیستمهای تهویه مطبوع
سیستمهای هوا–آب
معمولاً در این سیستمها گرمایش به وسیله آب و سرمایش به وسیله هوا صورت میگیرد. لازم است ذکر شود که گرمایش با آب معمولاً به دو صورت امکانپذیر است. گرمایش با آب گرم که با دمای ۷۰ تا ۹۰ درجه سانتیگراد کار میکند و گرمایش با آب داغ که در این سیستم با تحت فشار قرار دادن کل سیستم، دمای آب را تا حدود ۱۸۰ درجه سانتیگراد یا بالاتر افزایش میدهند. گرمایش با آب داغ معمولاً در ساختمانهای عظیم یا جاهایی که در اثر افزایش مسیر لولهکشی در آب افت حرارت ایجاد میشود، مورد استفاده قرار میگیرد.
سیستم تهویه مطبوع تمام آب
این سیستمها نمیتوانند میزان رطوبت هوا را تغییر دهند اما به لحاظ حجم کم تأسیسات و همچنین هزینه کم راهاندازی و نگهداری بر سایر سیستمها مزیت دارد.
در این سیستم سیال ناقل حرارت و برودت آب میباشد. آب در موتور خانه در دستگاههای حرارتی مانند دیگ بخار یا دیگ آبگرم، گرم میشوند و برای گرمایش ساختمان در فصول سرد مورد استفاده قرار میگیرد. برای فصول گرم مثل تابستان در موتورخانه از چیلر یا آبسرد کن برای تهیه آب سرد استفاده میشود و برای سرمایش ساختمان از این آب سرد استفاده میگردد. آبگرم و آبسرد تهیه شده به داخل کویلهای مبدل حرارتی اتاقها (مثل فن کویل) ارسال میشود. بادبزن یا فن متعلق به این دستگاه هوا را از روی کویل عبور داده و باعث گرمایش یا سرمایش اتاقهای داخلی ساختمان میگردد.
سیستم تهویه مطبوع تمام هوا
تنها سیستمی که میتواند یک سیستم تهویه مطبوع کامل را فراهم کند. مهمترین ایراد این سیستمها حجم زیاد تجهیزات و کانالهای انتقال هوا میباشد.
در این سیستم نیز در موتور خانه دستگاههای تهیه آبسرد (چیلر) و آبگرم (دیگ آبگرم) با تجهیزات مربوط فعالیت میکنند و برای تهیه و ارسال هوای گرم یا سرد از دستگاههایی به نام هواساز مرکزی (a.h.u) استفاده میشود. دستگاه هواساز دور از موتورخانه و در محلی نزدیکتر به فضای تهویه شونده در اتاقکی نصب میشود. سیال ناقل حرارت و برودت به داخل کویل دستگاه هواساز پمپ میشود و هوایی که توسط فن با سرعت از روی این کویل عبور میکند سرد یا گرم شده و بوسیله کانالهای هوای سقفی بداخل فضاهای تهویه شونده توزیع میشود. توضیح اینکه هوای عبوری از روی کویل تصفیه فیزیکی شده و رطوبت زنی یا رطوبتگیری میشود و بعد به داخل فضاها ارسال میشود.
سیستم هوا شوی
نحوه عملکرد دستگاه ایرواشر بدین صورت است که آب شهری توسط یک پمپ به سیستم لولهکشی و توزیع آب دستگاه ایرواشر منتقل میکنند و سپس توسط نازلهای تعبیه شده در ایرواشر سیستم آب با فشار بالا و به صورت پودر بر روی تشتک انتهایی دستگاه پاشیده میشود. این عمل به افزایش انتقال حرارت بین آب و هوا کمک کرده و باعث میشود به کمک فن سانتریفوژی که در جلوی ایرواشر قرار دارد هوای خنک و مرطوب به وسیله ایرواشر ایجاد شود. یکی از مزایای این دستگاه تصفیه و شسته شدن هوا توسط آب میباشد. لازم به ذکر است که در حالت گرمایش این سیستم ها با کمک بویلر یا پکیج نیز آب گرم را می توان به دستگاه رساند و از گرمایش ان نیز استفاده کرد
برای نخستین بار در پروژه جمینی، دومین برنامه پرواز انسان به فضای ناسا، بود که مدادها از طریق بندهای کشسان به دیوار اتاق فرماندهی فضاپیما متصل شدند. فضانوردان از این مدادها برای نوشتن گزارشهای ماموریت، تحلیلهای بعد از ماموریت یا نتبرداری راجع به پدیدههای مختلف روی کاغذهای مقاوم در برابر آتش استفاده میکردند.
عموما در استفاده از این مدادها مشکل خاصی به چشم نمیخورد، اما بهایی سنگین داشتند: ناسا در ازای ۳۴ مداد مکانیکی که توسط شرکت Tycam Engineering Manufacturing در هیوستون ساخته میشدند، بالغ بر ۴۳۸۲ دلار پرداخت، یعنی هر مداد به قیمت ۱۲۸ دلار.
پاول فیشرِ مبتکر، کسی بود که با قلمهای نوآورانه و استاندارد، گزینههای بیشتری در اختیار عموم مردم قرار داد. او که از وضعیت خودکارهای معمولی در دهه ۱۹۵۰ ناراضی بود -خودکارهایی که کارتریجهای مختلف داشتند و گاهی هم جوهر پس میدادند- تصمیم گرفت یک راهکار فراگیر برای پر کردن مجدد جوهر ابداع کند که با اکثر قلمها سازگاری داشت.
او راهکاری برای پر کردن مجدد از طریق جوهر روانوردی نیمهجامد یافت که باعث میشد هنگام اعمال فشار بر کاغذ، جوهر از حالت ژلی خارج شده و تبدیل به مایع شود. نیتروژن موجود در قلم هم کارتریج جوهر را تحت فشار قرار میداد و باعث میشد نوشتن در هر جهتی امکانپذیر شود. این ابتکار به نظر همچون گزینهای ایدهآل برای فضانوردانی به نظر میرسید که در شرایط بیوزنی فضا نیازمند نوشتن بودند. بنابراین فیشر ساخته خود را در سال ۱۹۶۵ میلادی به ناسا نشان داد.
قلم فضایی یاقلم گرانش صفرمحصولی از شرکت قلم فضایی فیشراست. این قلم بنابر ادعای شرکت سازنده قابلیت نوشتن در شرایط بیوزنی (گرانش صفر)، بهصورت پشت و رو، در زیر آب، روی کاغذهای خیس و روغنی، در هر زاویه و در شدیدترین محدودههای دمایی را داراست.
این خودکار از کاربید تنگستنساخته شده و بهصورتی سوار شده است که نشتی نداشته باشد. شناوری کشویی جوهر را از گاز فشردهٔ نیتروژن که تحت فشار تقریبی ۳۵ پوند بر اینچمربع (۲۴۰ کیلوپاسکال) قرار دارد جدا میسازد. جوهر تیکسوتروپی که در مخزنی مهر و مومشده و تحت فشار قرار دارد به ادعای سازنده سه برابر بیشتر از خودکارهای معمولی مینویسد. این خودکار تا ارتفاع ۳۸۱۰ متری (۱۲٬۵۰۰ فوت) و در محدودهٔ دمایی -۳۰ تا ۲۵۰ درجهٔ فارنهایت (-۳۵ تا ۱۲۰ درجهٔ سانتیگراد) توانایی نوشتن دارد. عمر مفید تقریبی این خودکار ۱۰۰ سال است.
هنگام تست قلمها، ناسا باید حواسش به ماموریت آزمایشی و تراژیک آپولو ۱ در سال ۱۹۶۷ میلادی میبود که بعد از آتشسوزی در ماژول فرماندهی فضاپیما، به مرگ سه فضانورد منجر شد. این آژانس فضایی آموخت که حتی یک جرقه کوچک در محیطی که ۱۰۰ درصد از اکسیژن تشکیل شده، میتواند آتشسوزی گستردهای را در پی داشته باشد. به این ترتیب تمام مواد و اشیای مورد استفاده در فضاپیما، حتی قلمهایی که به نظر کارکردی فراتر از نوشتن صرف ندارند باید به گونهای تغییر میکردند که برای سفر به فضا امن باشند.بعد از پشت سر گذاشتن تستهایی سختگیرانه، ناسا تصمیم به خرید ۴۰۰ قلم گرفت که هرکدام (با تخفیف ۴۰ درصدی) ۶ دلار قیمت داشتند. این قلمها در سال ۱۹۶۷ و برای ماموریت آپولو ۷ تهیه شدند و هم پیشنیازهای امنیتی مورد نیاز و هم پیشنیازهای صرفهجویی در هزینه را داشتند. با هدف شخصیسازی آنها برای سفرهای فضایی، ناسا قلمها را در پارچههاینایلونی ولکرو پیچید تا به لباس فضانوردان بچسبند و دسترسی به آنها آسان باشد.
آنالیز SEM یکی از خدمات آنالیز بسیار پر کاربرد در خانواده روش های میکروسکوپی می باشد. مهمترین کاربرد آنالیز SEM بررسی و مطالعه مورفولوژی و سطح مواد می باشد. دلیل اصلی ابداع میکروسکوپ SEM قدرت تفکیک کم میکروسکوپ های نوری به دلیل طول موج بالای نور مرئی مورد استفاده در آنها بود. قدرت تفکیک کم باعث می شود جزییات ریز و نانومتری قابل مشاهده نباشد.
درآنالیز SEM به جای نور از الکترون ها برای تشکیل تصویر استفاده می شود. مزیت دیگری که SEM دارد این است که برخلاف نور که طول موج ثابتی دارد، طول موج الکترون ها با تغییر شتاب و سرعت آنها قابل تغییر است به این مفهوم که اپراتور بر حسب نوع نمونه و ویژگی های آن می تواند با تغییر شتاب الکترون، قدرت تفکیک های متفاوتی را برای دستیابی به جزییات بیشتر ایجاد کند. الکترون ها در تفنگ الکترونی گسیل حرارتی (Thermal emission) تولید می شوند.
در این نوع تفنگ الکترونی از یک سیم داغ تنگستنی به عنوان منبع تولید الکترون استفاده میشود. زمانی که فلزات تا دمای بالایی داغ میشوند از خود الکترون ساطع میکنند. در تفنگ الکترونی مورد استفاده در این میکروسکوپ الکترونی، الکترونهای خارج شده از فیلامان (سیم نازک) تنگستنی با استفاده از میدان الکترونی جمع آوری میشود و با میدان الکتریکی دیگری به آن شتاب داده میشود تا سرعت الکترونها افزایش یابد.
از آنجاییکه سرعت الکترون ها طبق رابطه دوبروی نسبت عکس با طول موج آنها دارد، شتاب دهی به الکترون ها منجر به کاهش طول موج و همانطور که قبلا توضیح کاهش طول موج باعث بهبود قدرت تقکیک میکروسکوپ و مشاهده جزییات بیشتر در نمونه می شود. در آزمون SEM بیم الکترونی پس از تشکیل در تفنگ الکترونی، از لنزهای مختلف عبور می کنند و در نهایت به نمونه برخورد می کنند.
در اثر این برخورد و انرژی که منتفل می شود، سیگنال هایی به شکل الکترون و امواج الکترومغناطیس از داخل ماده گسیل می شود که مبنای تشکیل تصویر و اطلاعات مختلفی است که در آنالیز SEM قابل استخراج می باشد. بر خلاف میکروسکوپ نوری که جنس عدسی ها شیشه ای است و وظیفه آنها بزرگنمایی می باشد، جنس عدسی ها در میکروسکوپ SEM، سیم پیچ های الکترومغناطیسی است و وظیفه آن نتظیم باریکه الکترونی روی سطح نمونه می باشد. معمولا دو سری عدسی های متمرکز کننده و شیئی در میکروسکوپ های الکترونی استفاده می شود. میکروسکوپ های الکترونی عموما در خلا کار می کنند و وظیفه تشکیل خلا به عهده پمپ های خلا روتاری و نفوذی هست که به سیستم میکروسکوپ متصل هستند.
علاوه بر تصویربرداری، قابلیت دیگر SEM، آنالیز عنصری می باشد. با استفاده از این قابلیت می توان عناصر موجود در نمونه را به صورت نقطه ای، خطی و ناحیه ای شناسایی کرد. مبنای شناسایی عناصر امواج ایکس مشخصه ای است که از داخل ماده گسیل می شود. امواج ایکس مشخصه به دلیل برخورد الکترون ها با نمونه و ایجاد حفره در نمونه، ایجاد می شوند. جای خالی الکترونها، با الکترون هایی از ترازهای بالاتر پر می شوند و تفاوت انرژی ترازهای مختلف، بصورت امواج ایکس مشخصه گسیل می شود.
از آنجایی که فاصله بین ترازهای انرژی در عناصر مختلف منحصر به فرد می باشد، با اندازه گیری انرژی امواج می توان عناصر را شناسایی کرد. به طور کلی آنالیز SEM نسبت به میکروسکوپ الکترونی روبشی گسیل میدانی، قدرت تفکیک کمتری دارد. دلیل این امر گسترده تر بودن سطحی که الکترون از آن خارج میشودنسبت به میکروسکوپهای الکترونی است که از مکانیزم گسیل میدانی استفاده میکنند، است. اما بطور کلی قدرت بزرگنمایی و قدرت تفکیک یک میکروسکوپ الکترونی به عوامل مختلفی مانند مهارت اپراتور، کیفیت لنزها، نوع نمونه و نرم افزار دستگاه وابسته است. معمولا آزمون SEM برای نمونه ها و ذراتی که از ابعاد حدود ۴۰ نانومتر بزرگتر هستند، بسیار مناسب است.
نمونه هایی که برای تصویر برداری در آنالیز SEM استفاده می شوند می بایست رسانای جریان الکتریکی باشند. برای نمونه هایی که رسانا نیستند، معمولا یک لایه از مواد رسانا (معمولا طلا) با استفاده از دستگاه اسپاترینگ (کند و پاش یونی) پوشش داده می شوند. در صورتی که نمونه رسانا نباشد، بیم الکترونی فرودی روی نمونه تجمع پیدا می کند. از آنجایی که بارهای هم نام به یکدیگر نیروی دافعه وارد می کنند، تجمع الکترون ها روی سطح نمونه باعث انحراف بیم الکترونی فرودی در اثر نیروی الگترومغناطیسی دافعه بین الکترون ها می شود. مرحله دیگر در آماده سازی نمونه های SEM، صاف و صیقلی کردن سطح آن به منظور تصویربرداری با کیفیت بهتر می باشد. این کار با استفاده از سمباده های مختلف انجام می شود.
در ادامه مشخصات دستگاه SEM مورد استفاده در سامانه مهامکس ذکر شده است. این میکروسکوپ هرچند از تفنگ گسیل حرارتی استفاده میکند ولی بخاطر کیفیت ساخت خوب و مهارت اپراتور، توانایی تصویر برداری خوبی دارد. ضمن اینکه مجهز به میز کار (صفحهای که نمونههای روی آن قرار میگیرند) با ۵ درجه آزادی (در سه راستا قابلیت حرکت و در دو راستا قابلیت چرخش دارد) است. ضمن اینکه این دستگاه مجهر به آشکارساز EDS می باشد که قابلیت آنالیز عنصری را علاوه بر تصویربرداری فراهم می کند.
مشخصات فنی آنالیز SEM
مدل دستگاه: SEM FEI Quanta 200
محدوده ی بزرگنمایی: ۱۰ تا ۱۰۰۰۰۰ برابر
مجهز به EDX, WDX.
محدوده ی وسیعی از محفظه ها و پایه های نمونه
تفنگ الکترون: کاتد گرم شده ی تنگستن
تصویربرداری/نقشه برداری: بله
حالتهای تغییر وضعیت نمونه: ۵ حالت شامل: جهت (X (50mm، جهت(Y (70mm، جهت (Z(40mm، کج شدن نمونه (Tilt) (˚۵-˚۹۰) و چرخش (˚۳۶۰)
عمق نفوذ الکترونها بسته به ولتاژ انتخابی متغیر است و برای حالتهای مختلف عبارت است از : الکترونهای ثانویه (۱-۱۰nm)، الکترونهای برگشتی ((۰.۱-۱µm و اشعه X (1-10 µm)
مجهز به دوربین عکاسی دیجیتال
طیف سنج اشعه X
مجهز به میکروسکوپ نوری با قدرت تفکیک ۱µm، بزرگنمایی حداکثر ۳۰۰ برابر و محدوده ی دیدی به قطر ۰.۶۵mm
توانایی ها آنالیز SEM
رزولوشن: ۳nm at 30 kV
بررسی ساختارهای میکروسکوپی در بزرگنمایی بالا به روشهای B.S و SE
تعیین جنس و ضخامت انواع پوششها
تهبه آنالیز تصویری از سطح نمونه(X-Ray Image)
تهیه آنالیز خطی(Line Scan) (عدم استفاده)
تنها عنصر سنگین تر از آلومینیوم قابل شناسایی می باشند عناصر غیر قابل شناسایی عبارتند از: H-He-Li-Be-B-C-N-O-F-Ne-Na-Mg-Al